سخنرانی #سرکار_خانم_نصیری #مهارت_مدیریت_زمان #قسمت_پنجم 💠چند مورد از بهترین استفاده ها از زمان: 1⃣دکتر ثربن زبان رو حین رفت و آمد به اداره یاد گرفته 2⃣دکترصحیحی استادمون در ادبیات عرب؛ که ان شاءالله هر جا هستن خدا حفظشون کنه  زبان انگلیسی  رو حین رفت و آمد به تهران در مترو و اتوبوس یاد گرفته وتافل امتحان داده  باوجودی که به گفته خودشون متنفرن از زبان😳 حالا حساب کن اگه علاقه داشت چی میشد😊 3⃣الیهاهو بوربت آهنگری که تنها با شنیدن ، ۱۸زبان و۲۰ لهجه ی مختلف اروپایی رو از بر شد 4⃣بوعلی سینا ۲۳۸ کتاب، رساله و مقاله داره که بیشترشو در دوران زندان یا رفت و آمد و سفر نوشته 5⃣کتاب معروف لمعه رو که۵۰ صفحه داره  شهید ثانی در زندان نوشته، کتابی که  شرح های بسیاری ازش منتشر شده و مورد مطالعه قرار گرفته. 6⃣علامه حلی به اندازه ای کتاب نوشته که هیچ کس به پای اوهم نمیرسه. علامه حلی قبل از رسیدن به بلوغ مجتهد شده و مردم برای پیروی ازش فقط منتظر بودن به بلوغ برسه 🔹بررسی کردن که ایشون به طور متوسط روزی ۱۰۰۰خط نوشته اند اونم در زمانی که نه رایانه بود نه اینترنت🔹 7⃣مرحوم مدرس تبریزی کتاب مترادفات زبان فارسی رو در حین صبحانه خوردن نوشته اند. یه لقمه می‌خوردن تا قورت بدن یه خط نوشته بودن 8⃣ایت الله طباطبایی کتاب المیزان رو زمانی که غذا می‌خوردن نوشتن ایشون به جرأت گفته من یک دقیقه ازعمرم رو تلف نکردم. جرأت میخواد این حرف رو زدن💪 9⃣ادیسون روزی 16 ساعت کار میکرد و گاهی روی صندلی کارش خوابش می‌برد 🔟آیت الله بروجردی خدا رحمتشون کنه تا سحر مطالعه می‌کردند؛ خادمشون میگه موقع نماز صبح که میشد من داخل حیاط اذان می گفتم؛ آقا سریع از اتاقشون بیرون می اومدن و می گفتن چرا اذان بی وقت میگی هنوز که صبح نشده؟ می گفتم آقا صبح شده شما متوجه نشدید! جالبه ما اگر نخوابیم اینقدر زود بهمون معلوم میشه هر دقیقه 50 تا خمیازه می‌کشیم اون وقت ایشون حتی متوجه گذشت زمان نمیشدن نقل میکنن شهید مطهری رحمه الله علیه تا سرحد مرگ مطالعه می‌کردند بی جهت نیست که اینقدر قلمشون مبارک بوده و بعد مرگشون همه هنوز بهره میبرن. کانال رسمی سرکارخانم #نصیری #زندگی_الهی https://eitaa.com/zendgi_elahi96

. #نکات_همسرداري #قسمت_پنجم ❌ پيامد اینکه در #شبکه_های_اجتماعی با جنس مخالف درد و دل کنید "با تفکر به اینکه از ما دور هستند و ایرادی ندارد"  👈  به سستی پایه های زناشوییتان می انجامد. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ‏#بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان @hamianekhanevade

رمان 🌺 #سجاده_صبر 🌺 #قسمت_پنجم به محض اینکه نماز فاطمه تموم شد، بلندش کرد و سخت در آغوشش کشید، اونقدر محکم که به خودش ثابت بشه هنوز فاطمه مال اونه، مال خودش و توی گوشش گفت: - هیچ وقت از دستت نمی دم، هیچ وقت نخواه که مال من نباشی، هیچ وقت نمیذارم از پیشم بری... فاطمه که متعجب شده بود و انتظار هر رفتاری رو از سهیل داشت الا این کارش چیزی نگفت و خودش رو به دستهای همسرش سپرد، سهیل هم که تازه گرمای آغوش فاطمه روحشش رو آروم کرده بود، بغلش کرد و بردش توی اتاق و روی تخت گذاشتش، بعدم یک دستش رو زیر سرش گذاشت و به پهلو رو به فاطمه دراز کشید، با دست آزاد دیگرش موهای فاطمه رو نوازش میکرد و توی فکر فرو رفته بود ... فاطمه میتونست از چشمای سهیل غم رو بخونه، اما غمش براش کم اهمیت شده بود، شاید اگر یک سال پیش همچین غمی رو توی چشمهای شوهرش میدید، دق میکرد و اونقدر خودش رو به در و دیوار میکوبید تا بتونه این بار سنگین رو ازدوشش برداره، اما الان براش اهمیتی نداشت، خودش رو به دست سهیل سپرد و چشماش رو بست. سهیل که همچنان موها و صورت فاطمه رو نوازش میکرد گفت: - تو میدونی که عشق منی؟تو میدونی که من توی دنیا فقط و فقط یک بار عاشق شدم، عاشق زنی که متانت و صبرش برام غیرقابل هضم بود؟ فاطمه من عاشق توام، من... وقتی سکوت فاطمه رو دید، آهی کشید و سرش رو گذاشت روی بالشت و رو به سقف اتاق دراز کشید، به لامپ بالای سرش نگاه کرد. گفت: - نمیخوای چیزی بگی؟..... من از دیشب تاحالا خیلی فکرکردم، بهت حق میدم، یعنی من خیلی توی روابطم ازادم و تو اینو دوست نداری، شاید خنده و شوخی من با دخترا اذیتت کنه اما تو میدونی که اینها همش از روی یک عادته که به خاطر تو ترک میکنم، تو قبل از ازدواج هم میدونستی من هم عقیده تو نیستم، اما قبول کردی که باهام ازدواج کنی ... نمی فهمم الان چرا یکهو داری میگی طلاقم بده، لااقل می تونستی اول ازم بخوای که خودم رو جمع و جور کنم.... توی این مدت ازدواجمون این اولین بار بود که این قدر سخت حرف زدی، حتی توی بدترین شرایط تو باز هم راضی بودی و صبر میکردی و مشکللت رو با آرامشت حل میکردی، چی شد که یکهو اینقدر رک و صریح میزنی توی دهن من؟ ... - نمی خوام بهم دروغ بگی، مخصوصا الان که همه چیزو میدونم و تو هم میدونی که من میدونم - میدونم. اما قول میدم تکرار نشه - چی تکرار نشه؟ - همون چیزی که آزارت میده، میتونم، حالا ببین اگه دیگه دیدی من با دختری گل انداختم بیا و همون آن بزن تو دهنم - چرا قولی میدی که نتونی عمل کنی؟ اگر دختری رو در آغوش گرفتی چی؟ سهیل خشکش زد، امیدوار بود که فاطمه حداقل دراین حد ندونه، به من و من افتاد و گفت: - چی؟ ... در آغوش بگیرم؟... چی داری میگی؟ روش نمیشد به صورت فاطمه نگاه کنه، همچنان به لامپ بالای سرش نگاه میکرد، کل امیدش ناامید شد، آره ... مفهوم کلمه خیانت رو الان میتونست توی ذهن فاطمه تصور کنه... چیزی نداشت بگه ... #این_داستان_ادامه_دارد ... #بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان @hamianekhanevade

#حسینیه_منازل: #منبر‌_مجازی #قسمت_پنجم بسم الله الرحمن الرحیم یکی از دردل‌هایی که خیلی بهم میگیم اینه که نمیدونم چرا هر چی دست و پا میزنم خیلی چیزی تو این عالم نمی فهمم و زیاد چیزی گیرم نمیاد خب حتما دلیل داره اقای هاشمی نژاد می‌گه: در قزوین کسی بود که ۱۵ سال در جمکران زندگی کرده بود و در جوار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف لیاقت داشت بهره مند شود می گوید بعد از سالها که پیرمردی شده بود به اصرار یکی از کراماتی که برایش اتفاق افتاده بود تعریف کرد: برایم ماهی سفید🦈 آورده بودند آن روز ها که یخچال نبود و دسترسی به گوشت تازه ماهی برای هر کسی فراهم نمیشد این غذا خیلی لذیذ بود😋 گذاشتم نیمه شب شد؛ دور از چشم خانواده ماهی رو بردم برای بیماری که میگفتن که ماهی برای درمان بیماری اش حکم کیمیا دارد و او توان خرید ماهی نداشت همان شب آقای بزرگواری رو خواب دیدم نگاهی به قلبم❤️ کردند، مثل بادی که تمام برگه های دفتر رو می لرزاند تمام حجابهای ظلمانی ام برطرف شد. قلب ام منور شد نورانی شد💖 پرسیدم شما که هستید؟ فرمودند : اَنا نقطهُ تحت الباء اَنا امیرالمؤمنین (علیه السلام) چند نفر همراه ایشان بودند گفتند به امیر المومنین اینکار رو هم برای ما بکنید فرمودند: او ایثار کرده در حالیکه خودش نیاز داشته، دیگران را بر خود مقدم داشته خوش بحال شون کاش ما هم اهل سخاوت و ایثار بشیم معلوم بشه بین ایثار کردن و برطرف شدن حُجُب رابطه مستقیم هست. شاعر قشنگ میگه: "در این درگاه سعیِ هیچ کس ضایع نمی گردد به مقداری که فرمان میبری فرمانروا گردی" در روایت داریم: ملعون ملعون مَن اِحتجبَ عن اَخیه: دور از رحمت خداست کسی که خودش را از چشم برادر مومن اش پنهان کند می بینه تو بارون وایساده اما خودش و به اون راه میزنه هم مسیر هم هستن اما وانمود میکنه که ندیدمت... تو این شرایط اقتصادی کاسبی های خورد و کوچیک خیلی ضرر کردن ما داریم چه می کنیم؟ حواسمون باشه، خدایا کمکمون کن تو این شرایط از هم غافل نشیم. 🙏 #بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان @hamianekhanevade

#برنده_مسابقه #قسمت_چهارم سرکارخانم زینب کوچی 👏👏👏👏👏👏 #مسابقه #قسمت_پنجم #حضرت_خدیجه 🏴سالروز وفات حضرت خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها بر تمامی مسلمانان جهان تسلیت باد ❓❓چرا با اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از اسلام سیده قریش بود اما موقع زایمان تنها بود؟ ✅لطفا منبع را هم ذکر کنید 🌹 ذکر نام و تلفن خود را فراموش نکنید آیدی مدیریت جهت ارسال پاسخ مسابقه: 👇 @Rs1454 #بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان @hamianekhanevade

#پاسخ #مسابقه #قسمت_پنجم ⁉️چرا بااینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از اسلام سیده قریش بود اما موقع زایمان تنها بود؟ منابع مختلف علت این کار را چنین بیان کرده اند: 1⃣زنهای قریش و بنی هاشم به حضرت خدیجه گفتند تو حرف ما رو گوش ندادی و با محمد که فقیر و یتیم بود ازدواج کردی ما با تو کاری نداریم. ♦️ منبع: بحارالانوار ج ۴۳ ص ۲ ح ۱ 2⃣ چون #خدیجه از ثروتمندان قریش بود قبیله قریش به این ازدواج راضی نبودن می گفتن حضرت محمد ص یتیم است و در شان مانیست و این دلیلی بود که با او قطع رابطه کرده بودند. ♦️ منبع: تاریخ اهل بیت علیهم السلام 3⃣ چون ایشان همه پول خود را در راه اسلام به پایان رسانده بود ودر ان زمان می بایست کسی که قرار است وضع حمل کند کسانی را برای خود استخدام کند ؛؛؛ ♦️ منبع : اموال حضرت خدیجه 4⃣ خدیجه سلام الله علیها از یک طرف ثروتش رادر راه اسلام صرف کرده بود وبه سوی فقرپیش می رفت واز سوی دیگر به خاطر موضع گیری‌های سرسختانه اش در برابر اندیشه های ارتجاعی که سایر زنان قریش بدان ها خو گرفته بودند و به دفاع از آن می پرداختند، تنها و بی کس شده بود،زنان قریش او را رها ساخته بودند واز رفت وآمد با او خودداری می کردند ♦️ منبع: کتاب هدایتگران راه نور اثر آیت الله سیدمحدتقی مدرسی #بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان @hamianekhanevade