eitaa logo
مشاوره | حامیان خانواده 👨‍👩‍👧‍👦
1.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
714 ویدیو
46 فایل
﷽ 🌱موسسہ‌مشاوره‌حامیان‌خانواده‌ڪاشان 🌱مدیریٺ:فھیمه‌نصیرۍ|مشاورخانواده 09024648315 بایدساخت‌زندگےزیبا،پویا،بانشاط‌ومٺعالےرا♥️ همسرانہ‌آقایان↯👨🏻 @hamsarane_mr همسرانہ‌بانوان↯🧕🏻 @hamsarane_lady سوالےداشتین‌درخدمٺم↯😊 @L_n1368
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان 🦋 🕯 🌿 چقـدر احســاس مــی کـردم کــه بیشـتر از قبـل عاشـقش هســتم ... سـرمو جلـو بــردم و بوســه اي آروم روي لــب هــاش نشــوندم ، خواســتم عقــب بکشــم کــه دســتش از پشــت ســرمو نگــه داشــت و شروع به بوسیدن کرد ، با صداي پرستار هر دو عقب کشیدیم : - اگر اجازه بدید دکتر کارشونو انجام بدن . با خجالت گوشه اي ایستادم برعکس کارلو که خیلی راحت به نظر می رسید دکتر از کارلو پرسید : + اخیرا دچار سردرد ، حالت تهوع یا استفراغ نشدي ؟ - دچار سردرد شدم اما دومی خیر . + سردردت چطور بوده ؟ یعنی می خوام بدونم غیر عادي به نظر می رسیده ؟ - بله اخیرا دچار سردردهایی می شم که هیچ وقت قبلا تجربه نکردم . + در پاها و بازو احساس سوزش یا خواب رفتگی داشتی ؟ - بله داشتم . + تاري در دید هم داشتی ؟ - نه ســوالات دکتــر داشــت نگــرانم مــی کــرد ، بعــد از چنــد دقیقــه دکتــر و پرســتار هــر دوبیــرون رفتند ، سـراغ سـاك رفـتم و خواسـتم لبـاس هـاي کـارلو رو دربیـارم کـه پرسـتار دیگـري وارد اتـاق شـد ، به سمت کارلو رفت : - اجازه می دید کمکتون کنم ؟ +از چه بابت ؟ - براي تعویض لباس . +نیازي نیست ، همسرم براي من لباس هاي تمیز از خانه آورده . - نه ، شما باید لباس بیمارستانو به تن کنید . +چرا ؟ - چون فعلا باید تحت نظر باشید +اما من که آسیب جدي اي ندیدم ! - این دستور پزشک شماست . +من ترجیح می دم همسرم کمکم کنه . - هرطور مایلید . و بسته اي به دست من داد ولی به دور از چشم کارلو آروم زمزمه کرد : - آقاي دکتر در اتاقشون منتظر شما هستند . و به سرعت از اتاق خارج شد ، حتی فرصت نداد دلیلشو بپرسم ... پیـراهن و شـلوار داغـون رو از تـن کـارلو بیـرون آوردم ، زخـم هـاش پانسـمان شـده بـود و ایـن حداقل کمی خیال من رو راحت می کرد بـا دیـدن عضـلات بـازوي همسـرم دلـم بـراش ضـعف رفـت ، بوسـه اي بـه بـازوش زدم کـه گفـت: - یامین این دلبـري هـاتو بـراي خونـه بگـذار ، اینجـا نمـی شـه خیلـی خـوب پاسـخ دلبـري روبـدم . خنده اي کردم و کمکش کردم پیراهن و شلوار آبی رنگ بیمارستانو به تن کرد ، بــه بهانــه ي خــوردن آب از اتــاق خــارج شــدم ، از ایســتگاه پرســتاري اتــاق دکتــرو پرســیدم ، آدرس اتاق رو که گرفتم نفهمیدم چطور خودمو رسوندم ، دلشوره ي عجیبی به دلم چنگ می زد ... نبض شقیقه هـایم بـه قـدري تنـد مـی زد کـه گمـان مـی کـردم هـر آن ممکـن اسـت سـرم منفجـر شود ... نفسم بالا نمی آمد ، دهـانم خشـک شـده بـود ... کـم کـم دکتـر و اتـاق پـیش چشـمانم تـار شـد ... ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝