📝زیبای من
✍️محمد هادی محمودی
یک سال از شهادت حاج قاسم سلیمانی گذشت. یک سال سخت گذشت و وجدان جریحهدار شدهی ما ملت ایران هنوز با هیچ انتقامی آرام نشده است. اما سختتر آنکه احساس میکنیم نمیتوانیم هم انتقام این خون را بگیریم. نه اینکه پس از ریخته شدن خون او چیزی به عقب برگردد، نه اینکه دیگر معاهدهای میان ما و خونریزان او بر قرارِ پیش باشد، اما احساس میکنیم همه کشندگان او را هم اگر بکشیم و هفت بار هم خاک ایالات متحده را الک کنیم، باز نتوانستهایم انتقام خونی که ریخته شده است را بگیریم. خون قاسم سلیمانی نخفته است و انگار بنا ندارد بخوابد. اهل سیاست ما شاید نتوانند این خون خطیر را تاب بیاورند و پنهانش کنند، اما شرف علم چنین اجازهای نمیدهد. ما باید پذیرای این خون گرم در رگهای سرد خویش باشیم، اجازه بدهیم این خون خواب از سر ما بپراند تا به یاد بیاوریم کارزار بنیادینی را که از آغاز در آن بودهایم. تنها این بیداری است که شاید با آن خون برابری کند.
خون شهید سلیمانی پیش از آنکه ریخته شود، شبهای بسیاری او را بیدار نگه داشته. در آن بیداریها موج میزده و به لب میآمده، کلمه میشده و گاه هم شعری به یادگار گذاشته:
نمیدانم چرا این حرفها را برایت مینویسم
اما احساس میکنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم
آه مرگ خونین من/ عزیز من/ زیبای من/ کجایی
مشتاق دیدارت هستم/ وقتی بوسه انفجار تو/ تمام وجود مرا در خود محو میکند/ دود میکند و میسوزاند
چقدر این لحظه را دوست دارم
آه/ چقدر این منظره زیباست
چقدر این لحظه را دوست دارم
خون قاسم سلیمانی را مرگ فرا میخوانده. مرگ عروسی عریان بوده، به کابین خویش لباسی میخواسته، خون قاسم سلیمانی را درخورِ خود دیده و پسندیده، پوشیده و خیالی ساخته و فرستاده و ستایش شده و بعد، دوباره به تاریکی شب عقب نشسته و رو پنهان کرده، تا آن وقت که خود بخواهد. آیا عروس انسان مرگ است؟ با مرگ است که بخت ما باز میشود؟
ما که خواهان یک لحظه بیشتر زنده بودنیم و سیاست را هم به گروِ همین یک لحظه گرفتهایم، از مرگ چه میفهمیم؟ ما دوستتر میداریم از زندگی صحبت کنیم و به سینهاش بچسبیم و آنقدر بمکیم تا عوض شیر خون بچکد. اما یک لحظه اگر ببینیم، ترس از سایهی مرگ است که ما را اینگونه به سینهی زندگی چسبانده. سایهی مرگ با ما است، این سایه را پیش از آنکه کلمهای یاد بگیریم شناختهایم و پیش از آنکه چیزی ببینیم بو کشیدهایم. ما را از مرگ ترساندهاند تا زندگی را فرا بگیریم. اما چه بسا «مرگ و زندگی» دوگانهی عجولانهای باشد تا هرگز نپرسیم هر یک چیستند. پرسیدن از زندگی همانقدر جسارت میخواهد که رویارویی با مرگ، بلکه همان است. تفکر جسارتِ پرسیدن است. آیا علم و سیاست روزی دیگر جسارتِ تفکر خواهند داشت؟
قاسم سلیمانی به شهادت اشعاری که از او خواندیم متفکر است. این اشعار نه صرفاً بازگفت احوال شخصی او، بلکه گویای یافتی از حقیقت است. ورود به خلوتگاه این یافت جسارت میخواهد، اما اگر این جسارت را به خود ندهیم، میانهای هم با قاسم سلیمانی نخواهیم داشت. قاسم سلیمانی در خلوتگاه خویش، حقیقت را در چهرهی مرگ دیده است. حقیقت اگر مرگ باشد، معلوم است که برای برچیدن ما میآید، اما این برچیدن چطور میتواند زیبا باشد، عروسی ما باشد؟ پاسخ به این پرسش را تنها وقتی میتوانیم داد که به چشمِ باز در مرگ نظاره کنیم. مرگ هست، هرچند نه چیزی است در شمار چیزها، نهچیز است، بیقید و شرط است، آزاد است، نه که چیزی آزاد، لحظه آزادی است. آزادی وعدهی زندگی به ما است، گشادِ بخت ما است. آزادی زیبا است.
اگر کار علم آزاد کردن حقیقت باشد و کار سیاست آزاد کردن انسان، مرگ هر دو را به هم میرساند. در مرگ است که حقیقت چنانکه هست و انسان چنانکه هست آزاد میشوند. آزادی به زندگی، نه آزادی از زندگی، با این آزادی است که زمین خوش و خرم و جایی برای زندگی انسان با حقیقت میشود. در اشعار حکیم قاسم سلیمانی راهی برای علم و سیاست گشوده شده است.
یک سال سخت از شهادت قاسم سلیمانی گذشت و ما هنوز انتقام نگرفتهایم. خون او از انتقام بینیاز است و ما به آن نیازمندیم، انتقامی از راه بیداری. تنها این بیداری است که شاید با آن خون برابری کند.
▪️
امروز فرصت ماست
🔸علم و سیاست فارسی🔸
@elmosiasatfarsi
هدایت شده از علم و سیاست فارسی
📝زوال تدریجی دولت و بحران تأمین منافع عمومی
✍️دکتر سید آرش وکیلیان
[یادداشت مهمان]
در حالی که اخبار رسانههای جهان هر شب خبر از کشتههای بیشتر همهگیری کرونا میدهد، بیش از پیش احساس میکنیم که ما در جامعه خود با دیگران سرنوشت مشترکی داریم و نمیتوانیم سلامت را به عنوان کالای خصوصی بفروشیم. البته در این میان کشورهایی که طی سه دهه گذشته با شعارهای مختلف تحت لوای ایدئولوژی نئولیبرالیسم پیوسته از حوزه تصدی امور عمومی به نفع بخش خصوصی عقب نشستند بیشترین تلفات را دادند که سرآمدشان آمریکا و انگلستان است. قبلاً هم مطالعات متعدد از جمله پژوهشهای OECD نشان داده بود که افزایش برابری در فرصتهای آموزشی در قیاس با خصوصیسازی، تأثیر چند برابری بر رشد اقتصادی دارد، اما به هر حال این کرونا بود که تشت رسوایی نئولیبرالیسم را بر زمین افکند تا صدایش به گوش همگان برسد.
اما این فقط مساله آنها نیست و ما هم ۳۰ سال است که در همین مسیر کم و بیش پیش رفتهایم. دولت (نه فقط قوه مجریه) را تضعیف کردهایم و امور عمومی به خصوص بهداشت و آموزش را به بخش غیر دولتی (اعم از خصوصی و خصولتی) سپردهایم. فراموش کردهایم بازار برای تأمین کالا و خدمات قابل شخصیسازی یک سازوکار بهینه است، ولیکن کالاهای عمومی چنین قابلیتی ندارند و لازم است دولت نقش محوری در تأمین همگانی آنها را برعهده گیرد.
زوال دولت در ایران هم به شدت احساس میشود، به طوری که مردم خود را در بحران اقتصادی بیپناه میبینند، اما سراسیمه به آغوش سرمایهداری پلتفرمی میگریزند. غافل از آنکه امروز تهدید بسیار بزرگتری در پیش روی ماست. سرمایه داری پلتفرمی با مدل خاص تولید ارزش افزوده خود، مردم را تبدیل به کاربران ارزانی کرده که دانسته و ندانسته در حال تولید یک ارزش افزوده جدید موسوم به دادههای عظیم هستند. این دادههای عظیم نه تنها ثروت بلکه قدرت بسیار بزرگی را برای صاحبان پلتفرمها به خصوص آگفام (آمازون، گوگل، اپل، فیسبوک و مایکروسافت) فراهم کرده است و این قدرت به آنها امکان داده تا نه تنها در تعیین دولت ایالات متحده (و البته دیگر کشورها) مداخله موثر کنند بلکه قدرت ارتباطی رییس جمهور آمریکا را در پیش چشم عموم مردم کاملاً بستانند.
با این رویه دیر یا زود دولت به مثابه نماینده منافع عمومی مضمحل میشود و جای آن را داروینیسم اجتماعی پر میکند، تا هر کس توانمندتر باشد ماهی بزرگتری از این آب گل آلود بگیرد و در نهایت اکثریت مردم اعم از طبقه متوسط و فرودست مورد استضعاف قرار گیرند و حقوق عمومیشان، بخصوص در حوزه آموزش و سلامت را از دست بدهند.
امروز هیچ موضوعی از کارآمدی گرفته تا مبارزه با فساد و یا آزادی، در قیاس با احیای دولت به عنوان نماینده جامعه ملی به منظور مقاومت برای حراست از منافع عمومی در برابر غارت آن از سوی زرسالاران داخلی و خارجی اولویت ندارد. این موضع را باید از دستبرد دستهبندیهای بیهوده سیاسی و اجتماعی اعم از مذهبی و سکولار یا اصولگرا و اصلاح طلب و ... حراست کرد تا یک عزم جمعی برای تحقق دولت ملی مبتنی بر حقوق اساسی مندرج در قانون اساسی شکل بگیرد.
▪️
امروز فرصت ماست
🔸علم و سیاست فارسی 🔸
@elmosiasatfarsi
چه کسی تعیین کرده یک فوتبالیست ۲۰۰ برابر یک جوان تحصیلکرده برای کشور فایده و خاصیت دارد؟
چرا باید ۱۴ میلیارد تومان معادل ۲۰۰ ساااااال حقوق یک معلم رقم قرارداد یک بازیکن بیسواد بیاخلاق آن هم از #بیت_المال فقط برای ۲ سال باشد ؟
#حراج_بیتالمال
#وریا_غفوری
#حسین_زمانی_میقان
@hzamanim
دکتر حمیدرضا مقصودی
چه کسی تعیین کرده یک فوتبالیست ۲۰۰ برابر یک جوان تحصیلکرده برای کشور فایده و خاصیت دارد؟ چرا باید ۱۴
نظریه بازار می گوید این عین عدالت است! چون این فرد را در بازار ۱۴ میلیارد در یک سال می خرند و فلان دانشمند را در یک سال حداکثر ۱۲۰ میلیون تومان...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر بهروز افخمی در مورد کرونا هراسی
⭕️ #وزارت_فرآوری_نفت
#رشتو
بیش از ۵۰٪ نفت ایران خام فروشی(بخوانید مفت فروشی)میشود
در حالی که شیب فرآورده محوری حتی در سبد انرژی عربستان سعودی هم صعودیست!
_سود حداقل دوبرابری فرآورده
_تحریم ناپذیری
_مشتریان گسترده
و ارزآوری
از حداقل دلایل عقلانی حرکت به سمت حذف خام فروشی است.
آقایان!
وقت آن نرسیده به هاب فرآورده منطقه تبدیل شویم؟
تا کی آینده پژوهی جایگاهی ایران در بازار خام فروشی نفت؟پس کِی آینده سازی حضور ایران در بازار فرآورده فروشی؟
#انقلاب_اقتصادی_۱۴۰۰
👤 محمود کریمی بیرانوند
@TWTenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶محسن جندقی دلار را در شبکه خبر پاره کرد😳
🔺چه عواملی موجب شده مردم ما مثل مردم ترکیه دلار را آتش نزنند و پاره نکنند؟!
#آقایی_دلار
📌در انتشار مطالب و معرفی کانال ما را یاری نمایید
🆔eitaa.com/economy_and_media
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو هشدار مهم شهید آیتالله مطهری در فروردین ۱۳۵۸ درباره خطر شکست انقلاب (یک ماه قبل از شهادت)
@maktab_imamayn1404
🔴💭 #توئیت_جهان|میرهادی رهگشای، سردبیر سایت مسیر اقتصاد:برجام اینقدر سود داشت؟
@jahaannews
سلام. دوستان مخاطب کانال بر سر بنده منت بگذارید و به سوالات زیر پاسخ دهید: