eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
2.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
278 ویدیو
108 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔 📌معرفی کتاب برای همخوانی بعدی رمانی را میخوانیم در پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال شایسته تقدیر شد. رمانی متناسب با حال و هوای این روزها 📌صور، قدس را به گره می‌زند‌. از و درخت‌های زیتونش شروع می‌شود و به اربعین و مشایه می‌رسد. شاید نشود کتابی متناسب‌تر از صور برای این روزها و این حال و هوا پیدا کرد. 🔸اگر قصد همراهی دارید، کتاب را چه به صورت فیزیکی و یا الکترونیکی تهیه کنید 🔹طبق نظر سنجی انجام شده، تاریخ شروع این همخوانی از ۶ شهریور ماه خواهد بود. ⭕️از طریق لینک زیر، به گروه اختصاصی همخوانی کتاب صور بپیوندید و منتظر شروع همخوانی باشید: https://eitaa.com/joinchat/2048918401Cb93247dc5f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔این روزها همه عازم سرزمین عشق هستند، یک عده ای هم جا مانده اند و بغض در گلو دارند و افسوس می خورند که چرا امسال هم باز جا مانده اند از این قافله. شاید به مقدار خیلی کم، خواندن کتاب در این حوزه برای جا ماندگان، باعث بشود که غم به جا ماندن، کمتر دیده بشود و امید داشته باشند که سالهای بعد عازم کربلای معلی شوند إن شالله. 📖 او یافت مرا ✍️ به قلم آقای: رضا عیوضی 📇 انتشارات شهید کاظمی 📘 سفرنامه ای ناب است از پیاده روی اربعین آقای نویسنده با کمی چاشنی طنز. هر صفحه ای را که از این سفر، ورق می زنیم، بیشتر دلمان پر می کشد برای این سفر، با روایت ها هم گریه می کنید و هم می خندید. دوست دارید در هر لحظه با نویسنده، باشید و از این سفر، تجربه های گرانبهایی برای خودتان، داشته باشید برای سفری که امید دارید بالاخره قسمتتان می شود. 📃 برشی از کتاب: اول بار که گفتم می خواهم سفرنامه ای از کربلایی که رفته ام، بنویسم، همه دوستان و آشنایان خوش شان آمده بود و تشویقم می کردند؛ یعنی همین‌طور هندوانه بود که کامیون کامیون می‌رفت زیر بغلم! اما تا حرفم را کامل می کردم و می گفتم که این کتاب را می خواهم به بیان طنز بنویسم، خیلی ها لب می گزیدند و به فکر فرو می رفتند، اول می گفتند: "جدی؟" بعد می گفتند: "آخه یه جوریه! می دونی..." و با گفتن این جمله تیر خلاص را می زدند که: خب، چرا جدیشو نمی نویسی؟این جا بود که هندوانه ها می افتادند و فَوقع ما وقع!... @hamkhaniketab