eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
223 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) نگو، نشان بده احتمالاً تنها توصیه نویسندگی است که نویسندگان مبتدی اغلب از ویراستاران و مربیان نویسندگی می‌شنوند. نویسندگانی که به این تکنیک مهم تسلط دارند، خوانندگان داستان را با صحنه‌های قدرتمندی مجذوب خود می‌کنند و مجبورشان می‌کنند کتاب را ورق بزنند؛ حتی اگر ساعت دو نیمه شب است و روز بعد باید به سرکار بروند😎 اما «نگو، نشان بده» چیست؟ در قسمت های بعد با این تکنیک بیشتر آشنا می‌شویم. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) 🔸گفتن: به این معنی است که شما -نویسنده- به جای خوانندگان خود، داستان را تفسیر و نتیجه گیری می‌کنید. شما به آنها می‌گویید که چه فکری کنند، به جای اینکه اجازه دهید خودشان فکر کنند. 🔸نشان دادن: به این معنی است که به خواننده جزئیات دقیق و واضح و کافی ارائه می دهید تا آنها خود بتوانند نتیجه‌گیری کنند. 👈🏻گفتن، مثل خواندن یک حادثه در روزنامه، در روز بعد از وقوع آن است. 👈🏻نشان دادن، مانند این است که در لحظه وقوع حادثه شاهد تصادف و شنیدن صدای جیغ فلز و فریاد مجروحان باشیم. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) در قسمت قبل فرق بین گفتن و نشان دادن را گفتیم. یک تفاوت دیگر گفتن و نشان دادن: گفتن: بین خواننده و رویدادهای داستان و شخصیت ها فاصله می‌افکند و آنها را به دریافت کنندگان منفعل اطلاعات تبدیل می‌کند. نشان دادن: خوانندگان را فعالانه شریک در داستان می‌کند. مثلاً گفتن: تینا عصبانی بود. 👆🏻این گفتن است. نویسنده نتیجه گیری را به خوانندگان ارائه می دهد. نشان دادن: تینا در را محکم بست و وارد آشپزخانه شد. «چه فکری با خودت کردی رضا؟» 👆🏻این نشان دادن است. ما به خواننده عمل و دیالوگ شخصیت را نشان می‌دهیم تا خود بتواند تشخیص دهد تینا عصبانی است؛ بدون اینکه به طور واضح آن را بیان کنیم. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) 🔸اهمیت نشان دادن ⁉️به نظر شما چرا مردم رمان می‌خوانند یا فیلم‌میبینند؟ 🎥 تصور کن؛ در یک سالن سینما نشستی و منتظری فیلم شروع شود. ناگهان شخصی که در کنارت نشسته تمام قسمت های جالب را برایت تعریف می‌کند. یا در گروه همخوانی، یکی کل داستان کتاب را با جزئیات شرح دهد. ❌مطمئنا خوشحال نمی‌شوی! درست است؟ 👓 شما می‌خواستی خودت فیلم را ببینی و آنقدر درگیر فیلم شوی که برای مدتی همه چیز را فراموش کنی. 🙎خب خوانندگان هم همینطور. آن‌ها می‌خواهند داستان را خودشان تجربه کنند و کشمکش بین شخصیت‌ها را عمیقاََ حس کنند. 👈🏻و این تنها با نشان دادن به دست می‌آید، نه گفتن. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) 🔎چند علامت برای تشخیص گفتن در متن داستان وجود دارد: 👈🏻یکی از این علائم نتیجه‌گیری کردن است. ❌به جای اینکه نتیجه‌گیری را مثل یک لقمه آماده به خورد خواننده بدهید، ✅ مدارکی ارائه دهید که خودِ خواننده نتیجه‌گیری کند. مثلاً: 🔷 گفتن: واضح بود که سعید سعی داشت دعوا کند. همانطور که می بینید، این یک نتیجه گیری است. 🔸فکر کنید چه چیزی باعث شده قصد سعید از دعوا کردن انقدر واضح باشد؟ و بعد آن را نشان دهید. مثلاً: 🔷نشان دادن: در حالی که دندان‌هایش به هم می‌‌خوردند، جلو آمد و غرّید:«چی گفتی؟» در نشان دادن، با توصیف کنش، زبان بدن، حالات چهره و دیالوگ و بدون اینکه نویسنده صریحاََ به ما بگوید، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که سعید عصبانی است. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) یکی دیگر از علایم تشخیص گفتن در نوشته، زبان انتزاعی و مبهم است. به هر یک از جمله های داستان‌تان نگاهی بیندازید. آیا می توانید تصور کنید که چه اتفاقی دارد می افتد؟ می توانید از آن فیلم بگیرید؟ مثال: گفتن: او علایم حیاتی مرد را بررسی کرد. «علایم حیاتی» در این موقعیت دقیقاً به چه معناست؟ و برای بررسی آن چه کاری کرد؟ 👈🏻ما از این توصیف مبهم، تصویر ذهنی به دست نمی آوریم. مثال نشان دادن: خم شد و دو انگشتش را روی گردن او گذاشت. نبض ضعیفی زیر نوک انگشتانش می کوبید. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) علامت دیگر تشخیص گفتن در نوشته، خلاصه کردن وقایع داستان است. 👈🏻خواننده نمی‌خواهد فقط یک دید کلی از آنچه اتفاق افتاده است پیدا کند. ✅او می‌خواهد جزئیات حوادث مهم را تجسم کند و خود را جای شخصیت اصلی بگذارد. مثال گفتن: جسد را در پشت کامیونی که با برزنت پوشیده شده بود، پیدا کردم. 🔸اگر این یک رمان رازآلود یا صحنه‌ای هیجانی است که در آن قهرمان یک جسد مرده را پیدا می کند، خواننده می‌خواهد آن لحظه اضطراب‌انگیز را ببینند و حس کند، اما «جسد را پیدا کردم» تصویری در ذهن خواننده ایجاد نمی کند. مثال نشان دادن: از پشت کامیون بالا رفتم و برزنت را کنار زدم. بوی زننده‌ و حال به هم زنی بینی‌ام را پر کرد و چشم‌های بدنی بیجان را دیدم که به من خیره شده بود. دستم را جلوی دهانم گذاشتم و با تمام وجود جیغ زدم. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) یکی دیگر از نشانه‌های گفتن در نوشته، استفاده زیاد از قید است. 👈🏻در صورت امکان، کمتر از قیدها در جمله استفاده کنید. 🔸مثال 1: گفتن: سگ دمش را روی تکان داد و با نگرانی ناله کرد. نشان دادن: سگ دمش را تکان داد و ناله کرد. حالت دم و ناله کردن سگ نشان دهنده اضطرابش است و نیازی به اضافه کردن قید نیست. 🔸مثال 2: گفتن: او با عصبانیت فریاد زد: «به من دروغ نگو.» نشان دادن: کف دستش را محکم روی میز کوبید. «لعنت بر شیطان! به من دروغ نگو.» انتخاب کلمه و عمل او نشان می دهد که او عصبانی است و نیازی به افزودن قید نیست. 🔸مثال 3: گفتن: تینا به آرامی در خیابان راه رفت. نشان دادن: تینا در خیابان قدم زد. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) استفاده زیاد از صفت نیز همانند قید نشان دهنده گفتن در نوشته است، خصوصاً اگر صفتهایی انتزاعی مثل زیبا یا جالب باشند. مثال: گفتن: ترسیدم. نشان دادن: یا خدا، یا خدا ، یا خدا. وقتی از پله‌ها فرار می‌کردم، زانوهایم شبیه اسفنجی نرم و پیچ و تابدار شده بود. 👈🏻البته این بدان معنی نیست که اصلاً از صفت یا قید استفاده نکنید. گاهی اوقات برای سرعت بخشیدن به جریان داستان می‌توانید از آنها بهره بگیرید. @hamkhaniketab
تکنیک نگو، نشان بده (show, not tell) چطور به جای گفتن، نشان بدهیم ؟ ۱- استفاده از حواس پنجگانه سعی کنید تمام حواس پنجگانه خواننده را درگیر کنید. در هر صحنه خودتان را جای شخصیت اصلی بگذارید و توصیف کنید که در آن لحظه چه می‌بیند، چه می‌شنود، چه بویی استشمام می‌کند ، چه طعمی را می‌چشد و چه چیزی را لمس می‌کند. 🔸مثال: سرم را از پنجره باز ماشین بیرون آوردم و بوی سرو و درختان تازه شکوفه زده را استشمام کردم. هوای سرد گونه‌هایم را سوزاند و از گوشه چشمم اشکی آمد. ۲-استفاده‌ از فعل‌های مناسب بهتر است از فعلهای جدید و پویا استفاده کنید. مثلاً به جای اینکه بگویید «او آرام آرام راه رفت» میتوانید بگویید «پاورچین پاورچین‌ رفت» یا «گام برداشت » ۳- تقسیم فعالیت‌ها به بخش‌های کوچکتر به جای اینکه بگویید شخصیت داستان مشغول تمیزکاری است، نشان دهید که در حال جارو کشیدن است و با پیدا کردن لنگه جورابی زیر تخت اخم می‌کند. 👈🏻با این حال خیلی زیاده روی نکنید، اگر فعالیت مهمی نیست، بهتر است به همان صورت خلاصه بنویسید. 👈🏻اما اگر چیزی را در مورد شخصیت فاش می‌کند - مثلاً سختگیر یا وسواسی بودن او - می‌توانید توصیف بیشتری ارائه دهید. 📚بازنویسی شده از کتاب show, don't tell نوشته "سندرا گرث" @hamkhaniketab
♦️داستانک یا داستان مینی‌مال چیست؟ 🌀تعریف واژه‌ی مینی‎‌‌مال؛ 🔺قبل از پرداختن به موضوع داستان مینی‎‌مال، لازم است تعریفی عام از واژه‎‌ی مینی‌مال ارائه دهیم: ساده‌گرایی یا مینی‌مالیسم یا کمینه‌گرایی یا هنر کمینه یا هنر موجز یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش‌های ساده و خالی از پیچیدگی‌های معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. 📌مینی‌مالیسم در ادبیات، سبک یا اصل ادبی است که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. 🖇️هنرمندان مینی‌مالیسم در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش می‌روند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کم‌ترین و کوتاه‌ترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم‌حرفی از مشخص‌ترین ویژگی‌های این آثار است. ✍🏻میترا جاجرمی @hamkhaniketab