🔰 #همسفر_شهدا
🌸برای اولین بار با سید رفتیم اردوی #راهیان_نور
🌺حالت عجیبی داشت. انگار گمشدهای را پیدا کرده. توی خودش بود. کمتر حرف میزد.
🌼این سفر حال و هوای درونی سید را خیلی عوض کرد و نگاهش به #شهدا و جنگ نگاه دیگری شد.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
♦️زندگینامه در وبلاگ «همسفر شهدا»
http://hamsafarshohada.blog.ir
🔰 #همسفر_شهدا
🌸با اینکه مشمول بود ولی به لطف خدا و عنایت شهدا که ازشون خواسته بود رفت #کربلا.
🌺سفر #کربلا و سفر #راهیان_نور در سال ۱۳۸۳ ، در رشد شخصیتی او تاثیر به سزایی داشت. به طوری که بعد از آن، رفتار و گفتار و عملکرد او بسیار تغییر کرد.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
♦️زندگینامه در وبلاگ «همسفر شهدا»
http://hamsafarshohada.blog.ir
🔹تازه به دنیا آمده بود که #جنگ به پایان رسید. سالها بعد وارد #بسیج شد و پایگاه را متحول کرد.
🔹مسئول #فرهنگی شد و فرهنگ محله را تغییر داد. #شهدا را ندیده بود اما آنها را خوب می شناخت.
🔹طلبه ای سخت کوش و مداحی دلسوخته بود.
🔹مطیع #ولایت بود. کلام #رهبر برای او فصل الخطاب بود.
🔹تابستان ۱۳۸۸ و در آخرین سفر #راهیان_نور گفت: زمان پرواز رسیده، این آخرین سفر من است! از سفر که برگشت، شهدا به استقبالش آمدند.
🔹 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی به سفر دیگری رفت. همراه با شهدا، برای همیشه.
📚برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا اثری از گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
🌷 #شهید_حجت_الله_رحیمی
🔰فعال فرهنگی ، ذاکر اهل بیت ، پرپر شده #راهیان_نور
🍃ولادت : ۶۸/۱۲/۲۴ - باغملک
🍂شهادت : ۹۰/۱۲/۱۸ - پادگان دژ خرمشهر
🍁آرامگاه : گلزار شهدای روستای هپرو باغملک
✅تقدیم به #یوسف_زهرا سلام الله علیها
🌸مولای من، امروز تشنه تر از دیروزم، و فردایم تشنه تر از امروز
🔹به امید دیدارت می ایستم و در تلالو خیره کننده نورها ، تورا می جویم.
🔸می جویمت، می بویمت، ولی همچنان دل در آرزوی دیدارت می تپد و با هر تپش می گوید:
💠 #یا_مهدی (عج) ، #یا_مهدی (عج)
🌾و فریاد می زنم! انتظار ، #انتظار سخت تر از جان کندن است...
🌺بیا که با آمدنت به پایت بوسه ها می زنم و جای پایت را با عشقی که در دلم نهفته است، قاب می گیرم و در طاقچه قلبم می گذارم.
🍃الحقیر حجت الله رحیمی ۹۰/۴/۲۹
🔰 #همسفر_شهدا
✅سال ۸۳ و بعد از سفر #راهیان_نور که برگشت خیلی هوایی شده بود. خیلی دوست داشت بره #کربلا. اما شرایط برای این سفر مهیا نبود.
🔹هر چه میگفتیم: علیرضا تو مشمول هستی و به عنوان سرباز فراری دستگیر میشوی. امابیفایده بود.
مینشست و گریه میکرد. خیلی آرزوی کربلا داشت. از وقتی هم که #هیئت میرفت و #مداحی میکرد این علاقه بیشتر شده بود.
🔸بالاخره قرار شد راهی بشه ، به شرط آنکه اگه جلوی خروجش را گرفتند برگردد. خوشحالی او قابل وصف نبود. سر از پا نمیشناخت.
🔹مشکل فقط خروج از مرز بود. قبل از رسیدن به مرز، نگهبان ایرانی داخل اتوبوس میآمد و از جوانان کاروان کارت پایان خدمت میخواست. اما داخل خاک عراق نه گذرنامه میخواستند نه نظارت میکردند.
🔸علیرضا رفته بود گلزار شهداو ازشون خواسته بود برایش دعا کنند. گفته بود میرم کربلا تا نایب الزیاره شهدا باشم.
👈بالاخره روز موعود فرا رسید.
🔹افسر ایرانی وارد اتوبوس شد. به تکتک مسافرها نگاه میکرد. علی در ردیف آخر نشسته بود. از چند نفر کارت شناسایی خواست. علیرضا یکدفعه رفت زیر صندلی. شروع کرد به خواندن وجعلنا...
🔸دقایقی بعد اتوبوس حرکت کرد. علیرضا هم بیرون آمد. همه کاروان خوشحال بودند.
🔴👈غروب همان روز رسیدیم به کربلا.
🌷 #همسفر_شهدا_سيد_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 #شهید_حجت_الله_رحیمی
🔰فعال فرهنگی ، ذاکر اهل بیت ، پرپر شده #راهیان_نور
🍃ولادت : ۶۸/۱۲/۲۴ - باغملک
🍂شهادت : ۹۰/۱۲/۱۸ - پادگان دژ خرمشهر
🍁آرامگاه : گلزار شهدای روستای هپرو باغملک
✅تقدیم به #یوسف_زهرا سلام الله علیها
🌸مولای من، امروز تشنه تر از دیروزم، و فردایم تشنه تر از امروز
🔹به امید دیدارت می ایستم و در تلالو خیره کننده نورها ، تورا می جویم.
🔸می جویمت، می بویمت، ولی همچنان دل در آرزوی دیدارت می تپد و با هر تپش می گوید:
💠 #یا_مهدی (عج) ، #یا_مهدی (عج)
🌾و فریاد می زنم! انتظار ، #انتظار سخت تر از جان کندن است...
🌺بیا که با آمدنت به پایت بوسه ها می زنم و جای پایت را با عشقی که در دلم نهفته است، قاب می گیرم و در طاقچه قلبم می گذارم.
🍃الحقیر حجت الله رحیمی ۹۰/۴/۲۹