#شهیدی که بخاطر ناراحتی
#همســ💔ـرش پیکر #مفقودشده اش😳😳
را نشان میدهد😭😭
مدتها بعد از #شهادتش در رویایی #شیرین او را دیدم که در قطار با #دخترم نشسته بودم.
بیرون پنجره، #سیدی_سبزپوش
بود که #نور بر صورتش #احاطه داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در #کنارش ایستاده بود. #نگاهم به او افتاد. خدا می داند
چقدر از دیدنش #خوشحال شدم.
#احمد بود. به من اشاره کرد وگفت:
#ناراحت نباش، من دارم #می_آیم.
فردای آن روز بی #صبرانه منتظر #تعبیر خوابم بودم. ساعت نه صبح از #تهران تماس گرفتند و گفتند....⁉️👇👇
http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b
#ایده_متن
#آیینه_نویسی
صبح آمد🌤
ودلتنگ تماشاے توام
❣برخیز ڪه من عاشق 😍
دنیاے توام💝
خورشید منے 🌞
طلوع ڪن حضرت عشق😍
❣مشتاق درخشیدن 💓
زیباے توام😍
صبحت بخیر عشقم💖✵
❣ @hamsar_ane❣
سلام
صبح دل انگیزتون بخیییییییرخانما😘
عزیزای دل فراموش نکنید
این صوت برای امروزه و
باید شروع کنیدا😍😍😍
ازفرداصوت هرروز رو صبح میزارم❤️
تاهمونروز فرصت اجراشو
داشته باشیم همگی😜
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_چهاردهم
_همیشہ ترس از دست دادنشو داشتم....
براے همیـݧ میترسیدم کہ اگہ بہ خوانوادم بگم مخالفت کنـݧ
ولے رامیـݧ درک نمیکرد.....
بهم میگفت دیگہ طاقت نداره....
دوس داره هرچہ زودتر منو بدست بیاره تا همیشہ و همہ جا باهم باشیم.
_بهم میگفت کہ هر جور شده باید خوانوادمو راضے کنم چوݧ بدوݧ مـݧ نمیتونہ زندگے کنہ.
چند وقت گذشت اصرار هاے رامیـݧ و حرفایے کہ میزد باعث شد جرأت گفتـݧ قضیہ رامیـݧ و پیدا کنم.
یہ روز کہ تو خونہ با ماماݧ تنها بودیم تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم.
_رفتم آشپزخونہ دوتا چایے ریختم گذاشتم تو سینے از اوݧ پولکے هاے زعفرانے هم ک ماماݧ دوست داشت گذاشتم و رفتم رومبل کناریش نشستم.
_با تعجب گفت:
بہ بہ اسماء خانم چہ عجب از اوݧ اتاقت دل کندے.
_چایے هم ک آوردے چیزے شده❓❓چیزے میخواے❓❓
کنترل و برداشتم و تلوزیوݧ و روشـݧ کردم
با بیخیالے لم دادم ب مبل و گفتم وااااا ایـݧ چہ حرفیہ ماماݧ چے قراره بشہ❓
ناراحتے برم تو اتاقم.
ݧ
_مادر کجا❓چرا ناراحت میشے تو ک همش اتاقتے اردلانم ک همش یا بیرونہ یا دانشگاه حالا باز داداشتو میبینیم ولے تو چے یا دائم تو اتاقتے یا بیروݧ چیزے هم میگیم بهت مث الاݧ ناراحت میشے.
پوفے کردم و گفتم ماماݧ دوباره شروع نکـݧ.
_ماماݧ هم دیگہ چیرے نگفت
چند دیقہ بیـنموݧ با سکوت گذشت.
ماماݧ مشغول دیدݧ تلویزیوݧ بود
گفتم:
_ماما❓❓
-بلہ❓❓
_میخوام یہ چیزے بهت بگم
_خب بگو
_آخہ....
_آخه چے❓❓
_هیچے بیخیال
_ینے چے بگو ببینم چیشده جوݧ بہ لبم کردے.
_راستش.راستش دوستم مینا بود یہ داداش داره
_ماماݧ اخم کردو با جدیت گفت خب❓
_ازم خواستگارے کرده ماماݧ وایسا حرفامو گوش کـݧ بعد هرچے خواستے بگو گفتـݧ ایـݧ حرفا برام سختہ اما باید بگم اسمش رامیـنہ ۲۴سالشه و عکاسے میخونہ از نظر مالے هم وضعش خوبه منم هم
_تو چے اسماء❓
سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم
_دوسش دارم
_ینے چے کہ دوسش دارے❓
تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے حتما باهم بیروݧ هم رفتیـݧ میدونے اگہ بابات و اردلاݧ بفهمن چے میشہ❓❓❓
_اسماء تو معلوم هست دارے چیکار میکنے
از جام بلند شدم و با عصبانیت گفتم چیہ چرا شلوغش میکنے ینے حق ندارم واسہ آیندم خودم تصمیم بگیرم❓
_اخہ دخترم اوݧ خوانواده بہ ما نمیخورن اصلا ایـݧ جور ازدواج ها آخر و عاقبت نداره تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے ناسلامتے کنور دارے
_ماماݧ بهانہ نیار چوݧ رامیـݧ و خانوادش مذهبے نیستن،چون مسفرتاشون مشهد و قم نیست چوݧ مثل شما انقد مذهبے نیستـݧ قبول نمیکنے یا چوݧ مثل اردلاݧ از صب تا شب تو بسیج نیست❓
_ایـنا چیہ میگے دختر❓خوانواده ها باید بہ هم بخور.....
حرفشو قطع کردم با عصبانیت گفتم ماماݧ تو نمیتونے منو منصرف کنـے ینے هیچ کسے نمیتونہ مـݧ خودم براے خودم تصمیم میگیرم ب هیچ کسے مربوط نیست..
_سیلے ماماݧ باعث شد سکوت کنم
دختره ے بے حیا خوب گوش کـݧ اسماء دیگہ ایـݧ حرفا رو ازت نمیشنوم فهمیدے
بدوݧ ایـݧ کہ جوابشو بدم رفتم اتاق و در و محکم کوبیدم
_بغضم گرفت رفتم جلوے آینہ دماغم داشت خوݧ میومد بغضم ترکید نمیدونم براے سیلے کہ خوردم داشتم گریہ میکردم یا بخاطر مخالفت ماماݧ
انقد گریہ کردم کہ خوابم برد فردا که بیدارشدم دیدم ساعت ۱۲ ظهره و مـݧ خواب موندم.
ماماݧ حتے براے شام هم بیدارم نکرده بود
گوشیمو نگاه کردم 10 تا میسکال و پیام از رامیـݧ داشتم
_بهش زنگ زدم تا صداشو شنیدم زدم زیر گریہ
ازم پرسید چیشده❓
نمیتونستم جوابشو بدم گفت آماده شو تا نیم ساعت دیگہ میام سر خیابونتوݧ
از اتاق رفتم بیروݧ هیچ کسے نبود ماماݧ برام یادداشت هم نذاشتہ بود
رفتم دست و صورتم و شستم و آماده شدم انقد گریہ کرده بودم چشام پف کرده بود قرمز شده بود
_رفتم سر خیابوݧ و منتظر رامیـݧ شدم
۵ دیقہ بعد رامیـݧ رسید....
داستان ادامه داره😜
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❣ @hamsar_ane❣
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
#اخطار🚨🚨
فیلمهای مستهجن تصویر نادرستی ازروابط زن و مرد را ارائه میکند
تماشای چنین فیلمهایی احترام مرد را نسبت به زن تحلیل میدهد وباعث میشود تا مردها شخصیت زنان رااز بدنشان جدا کنند
❣ @hamsar_ane❣
هدایت شده از آشپزخونه بهشتی(آشپزی اسلامـی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کیک_توپی
به همین باحالی و خوشمزگی😍😁
🍔 @ashpaz_bashii 🍔
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
_#تمرین_روز_پانزدهم
😡😡😡😡خشم و
عصبانیت از کسي،
درست مثل این میمونه که يك ذغال روشن رو بگیري
دستت تا به سمت اون شخص
پرتاب کني... اولین کسی که میسوزه، خودتي! 👏
🔰احساس نفرت، خشم، حسادت، کینه و ... که از دیگران تو خودتون نگه میدارید،
عاقبت زندگی خودتون رو میسوزونه و خاکستر میکنه...
💯💯💯با این تمرین امروز دنبال ذغالهاي روشني میگردي
که تو دستته و زندگیت رو میسوزونه... 👏بعد این ذغال رو به
طلا تبدیل میکني😍
تمرين يك رو مثل چهارده تمرین گذشته انجام بده با ده موهبت جديد.
#تمرین5⃣1⃣يكي از
رابطه هاي
پرچالش خودت رو انتخاب کن یا رابطه اي که گسسته شده
و دوست داري عوض بشه... 😜
⁉️ده مورد با ویژگی که در طرف رابطه ي تو وجود داره و واقعا بابتش سپاسگزاري بنويس.♨️
😊 مثلا بنویس جاري قشنگم❤️
به خاطر اینکه اون بار
مریض بودم و احوالم رو پرسیدي از تو سپاسگزارم😘و.........
✅ قبل از خواب #سنگ_شکرگزاریت رو تو دستت بگیر و
بابت بهترین اتفاق روزت سپاسگزار باش (تمرین ۲)
❤️💚💙عشقای منننننننن
شما هم ذغال گداخته تو دستتون دارید؟؟؟ ⁉️
دوست دارید جلوي سوختن بیشتر رو بگیرید؟؟؟ ⁉️
بس نیست تا الان هرچي اذیت شدید و آزار دیدید و اون شخصی که باعث عصبانیت، کینه و ...
در وجود شما شده، راست راست زندگیش و میکنه؟؟؟؟ ⁉️⁉️
👏به نظر من کافیه... 🙏
زود پاشید این
تمرین و براي تك تك این ذغال هاي روشن انجام بدید و
معجزه ي بي نظيرشو ببینید😉 و
تجربه ي بي نظيري دارم
در مورد این تمرین و
کاملا مطمئن میگم
میتونید
جواهر بسازید از روابطتتون😍....
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
#اختصاصی_کانال_همسران_موفق_فاطمی
کانال داران عزیز🌹
عذرمیخوام🙏
#کپی بدون لینک #جایزنیست⛔️
فقط #فوروارد❤️
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
❣ @hamsar_ane❣
❤️❤️❤️
#بانوجان
#خانوم_خونه_باید_بدونه
❣ #مردان_را_تنبل_نکنید :
⛔️زن نبايد همه کارها را انجام دهد:⛔️
❣زماني که مسئوليت پذيري يکي از زوجين بيشتر از ديگري باشد، طرف مقابل به وظايف خود عمل نمي کند؛ مثلا وقتي مردي مي بيند همسرش تمام کارها را انجام مي دهد، کم کم از زير بار مسئوليت شانه خالي و سعي مي کند تا جايي که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند. بنابراين زن ها نبايد همه کارها را به عهده بگيرند.
❣وظايف يکديگر را انجام ندهيد :
گاهي اوقات زن يا مرد هميشه، تمام وظايف يکديگر را انجام مي دهند چون فکر مي کنند طرف مقابل شان به درستي نمي تواند آن کار را انجام دهد. معمولا اين نوع زندگي ها به جابه جايي نقش هاي زن و شوهر منجر مي شود؛ براي مثال، ممکن است مردي به زنش بگويد: «تو که کار مي کني، درآمد هم داري، بايد پرداخت اجاره خانه را تقبل کني» يکي از نکاتي که در ارتباط با مسئوليت طرفين بايد رعايت شود، اين است که مواظب باشيم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جايي نقش تلقي نشود. اين مسئله خيلي مهم است و بايد از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنيم.
🌹
❣ @hamsar_ane❣
#زنگ_خنده
مامان به بچش میگه :
اگه فردا امتحان مردود بشی دیگه پسره من نیستی. . . !
فردا بچشو تو کوچه میبینه میگه: امتحان چه خبر؟!
بچش میگه : ببخشید شما؟! 😂😂
❣ @hamsar_ane❣
#خانمها_بدانند
❣بهتره سعی کنید صبح هابیدارشدنتون رو برای زمانی تنظیم کنیدکه بتونید صبحونه رو باشوهرتون دوتایی💞بخورید. حتی برای همسرتون سرصبحونه لقمه درست کنید وبدیدبهش تابخوره😍این کارباعث میشه هم اشتهای همسرتون بازبشه وبتونه صبحونه بخوره وهم محبتتون نسبت به هم خیلی بیشترمیشه💞
❣وقتی شوهرتون داره میره سرکار،باگرمی و محبت راهیش بکنید و بهش بگیدکه آرزومیکنیدموفق باشه ومنتظریدتابرگرده😍
❣وقتی همسرتون ازسرکاربرگشت،بایه لیوان شربت خنک، یا توفصل سرما،بایک لیوان چای داغ به استقبالش برید،تابدونه که شمابراش ارزش قائل هستیدو وقتی روبرای خوشحال کردنش صرف کردید
❣یادتون باشه که قبل ازبرگشتن همسرتون به خونه،به تیپ وظاهرو لباستون برسید تاکنارشوهرتون کاملاآراسته و تروتمیزباشید، اگه بهترین لباس هارو کنارهمسرتون نپوشید،پس کِی به دردمیخوره!
❣ @hamsar_ane❣
#سیاست_های_همسرداری
❣توجه به همسر
🔵اگر ديديد همسرتون دوستون داره اما براتون كادو نميخره از دستش ناراحت نشيد
🔵يا بلد نيست، يا خيلي باهاتون راحته
يا دغدغه ها و كمبودهاي مالی داره فكر مي كنه پولش رو خرج شكمتون كنه بهتر از اينه كه خرج كادو كنه، يااينكه حواسش پرته.
🔵متاسفانه مردها فكر مي كنن همين كه با خانومشون راحت شدن و شكمش رو سير كردن و رخت و لباسش رو تامين كردن همه چيز حله. نميدونن كه ابراز عشق از طريق خريد كادو برای يه زن از نون شب هم واجب تره.
💙آقايون براي خانومهاتون كادو بخريد، گل بخريد، لازم نيست حتما كلي خرج كنيد زنها با يه كادوي كوچيك هم خوشحال ميشن
قدر خانومهاتون رو بدونيد
انقدر با بي توجهي هاتون اين فرشته ها رو دق نديد😊
❣ @hamsar_ane❣
#آموزش_تصویری
#دوخت_گلیمی
دوختی که از پارچه جداست.
بیشتر برای دوخت گل استفاده میشود.
💢مثل گل ژربرا
#Detached_woven_picot_Stitch
✅خوش خلقی عامل پیش برنده خانواده
👨👩👧👦خانواده را اخلاق اداره مي کند و حقوق براي شرايط غير عادي است؛ زماني که اوضاع دگرگون مي شود و عشق، ايثار و فداکاري جاي خود را به ناسازگاري و زياده خواهي مي دهد، در اين صورت حقوق به کار مي آيد. از اين رو، در منابع اسلامي آراستن به اخلاق حسنه عاملي بسيار موثر در استحکام بنياد خانواده و زندگي مشترک شناسايي شده است.
⚪️در روايتي شخصي به نام حسين بن بشَّار ميگويد: نامهاي به امام رضا علیه السلام نوشتم و در آن به حضرت عرض کردم که من قوم و خويشي دارم از من [دخترم را] خواستگاري کرده؛ ولي در او بدخويي است. حضرت فرمود: اگر بد اخلاق است، به او دختر نده(وسائل الشیعه، ج14، ص 54).
حجت الاسلام والمسلمین جعفر آرياني(1394)، «پايداري خانواده بر پايه انديشه حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي».
#خوش_خلقی
#حسن_معاشرت
❣ @hamsar_ane❣
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببينيد #قسمت_اول
"عاشقانه هاي مذهبي"
❤️ #عاشقانه_های_شهدا ❤️
🎋قسمتي
از گفتگو با همسر بزرگوار شهيد مدافع حرم آقا مصطفي زال نژاد🎋
🍃http://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c 🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اهمیت احترام و محبت به همسر نقل از رهبر معظم انقلاب
#حجت_الاسلام_حسینی_قمی
#مودت_و_رحمت
❣ @hamsar_ane❣
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
_
.
✅سلامتي روان...
به نظر من سلامت روان به مراتب
از سلامتی جسم مهمتره حتي! 👏
انقدر که اگر سلامت روان نباشه، از سلامتي جسم هم نميتوني لذت ببري...
و بالاترین و بهترین نعمتي
که هرکسی میتونه داشته باشه سلامت جسم و روان در کنار همه...
🔰 فردا تمرین اول رو مثل تمام پونزده تمرین قبلی انجام بده، با ده موهبت جديد.
👌سه مقطع زماني جدا
در زندگیت رو در نظر بگیر که حس میکردي از نظر سلامتي
در بالاترین سطح ممکن بودي و بابت هرکدام شکر کن.
💪درباره ي پنج کارکرد سالم
و منظم بدن خودت فکر کن و براي هرکدوم خداروشکر کن.
موضوعي درباره ي
سلامتی بدن خودت درنظر بگیر که دوست داري بهتر بشه.
♨️یك دقیقه کاملا بهش فکر کن و
تجسم من
در ایده آل ترین وضعیت ممکن هستي
و به خاطر این وضعیت ایده ال خداروشکر کن.
🔆قبل از خواب #سنگ_شکرگزاریت رو تو
مشتت بگیر و برای بهترین اتفاق روز خداروشکر کن (تمرین ۲)...
#خداروشکررررررررر که
دوستای جدیدی
بهمون اضافه شدن....😍😎
وخداروشکررررر که دوستای قدیمیمون
دستمون رو ول نکردن🌹😘
💟قدیمیا........
💟جدیدیا....
دوووووستون دااااارم😉💋
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
#اختصاصی_کانال_همسران_موفق_فاطمی
کانال داران عزیز🌹
عذرمیخوام🙏
#کپی بدون لینک #جایزنیست⛔️
فقط #فوروارد❤️
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
❣ @hamsar_ane❣
💞 #ایده_متن
#آیینه_نویسی
سنـــ📜ـد منگولـــہ دار
دلــ❤️ــ من
خوردہ بہ نامتــــ بانــو
صاحبـــ و مالڪــ قانونے
این دلــــ شدہ اے😍
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_پانزدهم
_۵دیقہ بعد رامی رسید...
سوار ماشیـݧ شدم بدوݧ اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد.
_نگاهش نمیکردم ب صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے ماماݧ تو گوشم میپیچید
باورم نمیشد.
اوݧ مـݧ بودم کہ با ماماݧ اونطورے حرف زدم❓❓❓
واے کہ چقدر بد شده بودم
_باصداے بوق ماشیـݧ بہ خودم اومدم
رامیـݧ و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث ایـݧ کہ دیشب نخوابیده بود
دستے بہ موهاش کشید وآهی ازتہ دل
دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدݧ رامیـݧ و تو اوݧ وضعیت نداشتم
_ناخودآگاه قطره اشکی از چشمام سرازیر شد
رامیـݧ نگام کرد چشماش پراز اشک بود ولے با جدیت گفت:
اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات
اشکمو پاک کردم و گفتم:پس چرا خودت....
حرفمو قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ
بیخوابے❓چرا❓
_آره نگرانت بودم خوابم نبرد
جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت
رفتیم داخل و نشستیم
سرشو گذاشت رو میز و هیچے نگفت
چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد تو چشام و گفت:
_اسماء نمیخواے حرف بزنے
چرا میخوام
خوب منتظرم
رامیـݧ ماماݧ مخالفت کرد دیشب باهم بحثموݧ شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے ک...
اونقدرے ک چی اسماء❓
اونقدرے ک فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم ک خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے
_پوفے کرد و گفت مردم از نگرانے
اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود
ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم
اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت ک همه چے درست میشہ و غصہ نخورم
چند بار دیگہ هم با ماماݧ حرف زدم اما هر بار بدتر از دفہ ے قبل بحثموݧ میشد و ماماݧ با قاطعیت مخالفت میکرد
_اوݧ روز ها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیروݧ حال حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم
میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم
_روزهایے ک میگذشت تکرارے بود در حدے ک میشد پیش بینیش کرد
رامیـݧ هم دست کمے از مـݧ نداشت ولے همچناݧ بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے ک داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم
اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود
یہ روز رامیـݧ بهم زنگ زد و گفت باید همو ببینیم ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا هموݧ پارکے ک همیشہ میریم
_تعجب کردم اولیـݧ دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگراݧ شدم سریع آماده شدم و رفتم
رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغوݧ بود...
داستان ادامه داره😜......حالتون میگیرم😂✌️
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❣ @hamsar_ane❣
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛