eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
39.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
60 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
با عرض سلام و احترام خانمی ۴۶ ساله هستم دارای ۳ فرزند دو پسر ۱۵ , ۱۴ و یک دختر ۱۰ ساله , از لحاظ,تیپ شخصیتی : هنری , درونگرا , کم حرف و در انجام کارها کند و آرام و کلا طبع سرد و بلغم دارم , قبلا دبیر فیزیک آموزش و پرورش بودم که ۵ سال پیش بخاطر فشار کاری و خانه داری و پرورش فرزند بازنشستگی پیش از موعد گرفتم , بعد از گذشت مدتی از زمان بازنشستگی, احساس خلاء کردم، بدلیل تشویق و پیشنهاد یکی از دوستانم به سمت شرکت در آزمون حوزه علمیه قم و مصاحبه و قبولی کشیده شدم , در شروع خیلی اشتیاق داشتم اما همان اوایل ترم اول متوجه شدم که برای ادامه تحصیل در این زمینه وقت و کشش لازم را ندارم (مخصوصا درس صرف که عربی هست ) اما بودن در این فضا و طلبه بودن را دوست دارم، از ان زمان تا بحال دچار سرگردانی و عدم توانایی در تصمیم گیری شده ام و اینکه بخاطر همین تردیدها هر ترم مشروط میشم سرگشته شدم و این سرگشتگی روی زندگی شخصی ام هم اثر نامطلوبی گذاشته و تمرکز لازم برای رسیدگی به وظایف مادری و همسر داری رو ندارم , میترسم اگه رها کنم بعدا از من بازخواست بشه که چرا فرصتی که برام بوجود آوردن استفاده نکردم, لطفا راهنمایی بفرمایید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی، عزیزم به چند نکته توجه داشته باشید اول اینکه صفات شخیصتی یا مزاج و ... یک امر حتمی و ثابت نیست که فرد را به رفتار های خاصی تا اخر عمر محکوم بکند و فرد هیچ راهی برای تغییر و اصلاح و بهبود خودش نداشته باشد، حتی فردی درونگرا یا کم حرف بودن با عدم برنامه ریزی و تلاش ارتباطی ندارد،چه بسا افراد درونگرا و کم حرفی که بسیار پر تلاش تر و در زمینه تحصیلی موفق تر هستند، و چه بسا افراد پر جنب و جوش و برونگرایی که در زمینه تحصیلی توفیق چندانی ندارند، از طرفی مزاج هم مختلف هم در طب سنتی قابل تعدیل و اصلاح هستند،زیاد شدن بلغم یا غلبه سردی،همه راه چاره دارند به حمدالله.پس این سرگردانی و کم تلاش کردن،طبیعتا ارتباطی با نوع شخصیت یا مزاج شما به طور کلی ندارد، بلکه با توجه به داشتن مشغله های زیاد و سه فرزند، شما نیازمند مهارت آموزی هستید،مهارت هایی که اکتسابی هستند و هر فردی با تلاش میتونه آن ها را به دست بیاورد،مثل مهارت مدیریت زمان،الویت بندی کار ها،برنامه ریزی و ...،در کنار آن میتوانید همراه با یک متخصص معتبر طب سنتی ،تعدیل مزاج هم انجام بدهید. اما در مورد این که تحصیلی در حوزه را ادامه بدهید یا خیر؟تصمیم نهایی بر عهده شماست، و قطعا هر تصمیمی هم چالش هایی میش روی شما داره هم فرصت هایی،اغلب اوقات در زندگی تصمیم های ما سراسر فرصت و خوبی نیستند،بلکه هم فرصت دارند هم چالش و ما باید بین این ها دست به انتخاب بزنیم و جرات پذیرش پیامد های تصمیماتمان را داشته باشیم،چرا که زندگی سراسر انتخاب هست،انتخاب های بزرگ و کوچک و ناتوانی ما در تصمیم گیری یا پذیرش پیامد های تصمیم،اساسا زندگی را مختل میکند،الان شما نه حوزه را درست ادامه میدید نه به خانواده کامل رسیدگی میکنید،به هر هر تصمیی بگیرید،یه سری چیزا رو از دست میدید و چیزا های دیگری به دست میاورید،تصمیم ایده ال وجود ندارد که همه چیز را با هم در برداشته باشد.نکته دوم اینکه آن چه که خدا و اولیای خدا از ما میخواهند این هست که در هر شرایطی وظیفه خودمان را به درستی بشناسیم و به وظیفه خاص خودمون در آن شرایط عمل کنیم،ممکن هست وظیفه یک فرد رفتن به حوزه باشد،وظیفه فرد دیگر در این برهه رسیدگی به همسر و فرزندان باشد تا کانون خانواده گرم بماند و تربیت بچه ها دچار مشکل نشود.پس باید در مجموع همه شرایط وظیفه خودتون را بشناسید و به آن عمل کنید. پیشنهاد میشه ابتدا این مهارت هایی که گفته شده را در خودتون تقویت کنید،تعدیل مزاج کنید و با برنامه ریزی برای امور خانه و خانواده و تحصیل،لااقل یکی دو ترم را با جدیت بخونید و پاس کنید،اگر دیدید با وجود مهارت افزایی و ... باز هم نتوانستید هر دو را با هم جمع کنید و ارتباط شما با همسر و فرزندانتون دچار آسیب شده،بعد انصراف بدهید،ولی در نظر داشته باشید که با با در نظر گرفتن همه جوانب به علاوه تلاش خودتون،تصمیم بگیرید تا اگر انصراف هم دادید،دوباره احساس خلاء نکنید،به هر حال هر موفقیتی در زندگی نیازمند تلاش هست و سختی هایی دارد اما توانمندی های انسان اگر درست مدیریت و جهت دهی شوند میتواند،از پس سختی ها برآید،به هر حال کاری که میتوانید انجام دهید،مهارت افزایی و شناخت درست وظیفه مبتنی بر شرایط هست،در این زمینه این منابع را پیشنهاد میکنم:۱.کتاب نظم و تعادل در سبک زندگی از دکتر عباس اسماعیلی . ۲.کتاب مهارت های زندگی با رویکرد دینی از حجه الاسلام محمود اکبری . ۳.هفت عادت مردمان موثر ترجمه محمد رضا آل یاسین موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام علیکم همسر من ۳۵ساله است و همسن هستیم. ۴ساله که ازدواج کردیم. ایشان بسیار خودشیفته و در عین حال حساس و زودرنج است. انتظار دارد همه او را درک کنند و همه جا و در تعامل با همه، اولویت اول باشد. مدام به بهانه های واهی دعوا راه می اندازد. چه با دیگران و چه با من اصلا انتظار شنیدن نه را ندارد و اگر کسی به او جواب منفی دهد بسیار عصبانی می شود. حتی مثلاً اگر کسی را به منزل ما دعوت کند و او بگوید که این بار شرایطم جور نیست که بیایم، بسیار ناراحت و عصبانی می شود و میگوید فلانی به من توهین کرد. در تعامل با خانواده من، این حالت بیشتر است و حتی روی کلماتی که به کار می برند حساس است هرچند معنی مشترکی داشته باشند. (مثل اینها یا ایشان، چته یا چی شدی و......) مدام منو به خاطر خانواده ام تحقیر کرده، چند بار کلماتی که ایراد گرفته بود را در تلویزیون یا حتی صحبت خانواده خودش به او نشان دادم ،ولی می گوید آنها هم اشتباه می کنند. در رفتار با خانواده خودش هم همینطور است و از آنها استفاده ابزاری می کند. از دست رفتارهایش خسته شدم، چندین بار به طلاق فکر کردم . اما یک دختر ده ماهه دارم و نگران او هستم. لازم به ذکر هست که همسرم هم فرزند طلاقه البته در ۱۸سالگی لطفاً راهنمایی م کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی، همین طور که خودتون هم فرمودید به علت اینکه همسر محترم فرزند طلاق هستند و احتمالا در کودکی خانواده آشفته و نا به سامانی داشتند،رفتار های ایشان تا حدوی قابل انتظار هست،اما به این معنا نیست هیچ راه حلی وجود ندارد و هیچ کاری نمیشه کرد، منتها چون شما پیگیر این مسئله هستید، و با توجه به سهم مهمی زن در زندگی مشترک،قطعا نقش بیشتری بهبود و اصلاح این وضعیت دارید.این نکته را در نظر داشته باشید که مسئله را اشتباه تشخیص ندهید تا راه حل اشتباهی را در پیش نگیرید،مسئله ایشان خانواده شما،خانواده خودشان یا هر کس دیگر نیستند که بخواهند به آن ها خرده بگیرند یا عیب جویی کنند،بلکه وقتی فرد به خصوص در کودکی از محبت و توجه محروم بوده،در بزرگسالی نسبت به اطرافیان این چنین واکنش نشان میدهد،مسئله او اصلا از جنس شناخت یا از روی ناآگاهی نیست،مسئله کاملا عاطفی است،راه حل آن این نیست که شما سریعا بخواهید به ایشان اثبات کنید که حرف ایشان غلط یا نادرست هست،یا شواهد و مدارک براش بیاورید،چه بسا ایشان خودشون اطلاع دارند اما رنجی که از رفتار های دیگران متوجه ایشان هست،بیشتر رنج خاصل از عدم محبت و بی توجهی یا احساس ایشان از بی توجهی دیگران هست که از کودکی ایشان نشئت میگیرد،راه حل و شیوه رفتار شما در این موقعیت ها این هست که اولا آن محبت،توجه و اعتماد را شما به ایشان بدهید،به جای اینکه با سوءبرداشت از رفتار ایشان ناراحت بشوید و دوری کنید،ریشه اصلی رفتار را بشناسید و دست روی همان بگذارید،ایشان را از محبت و توجه خودتون سرشار کنید حتی اگر در ابتدا،یک طرفه باشد،چون کسی که خودش محبت ندیده بلد نیست خیلی خوب محبت کند،یا برایش سخت هست،پس در این مورد صبور باشید.در این مورد بهتون پیشنهاد میکنم حتما صوت های هنر زن بودن را گوش بدهید و مواردی که رعایت نمی کردید یا کمتر رعایت میکردید را حتما مورد توجه قرار بدهید و در عنل بیشتر نشان بدهید. در مواردی که ایشان از دست بقیه ناراحت میشوند،نیازی نیست به ایشان اثبات کنید که اشتباه میکنند،چه بسا این کار شما،اون حالت را در همسر تشدید میکند،بلکه در ابتدا با او همدلی و همراهی کنید،نه اینکه طرف مقابل را محکوم کنید بلکه با احساس ناخوشایندی که ایشان تجربه میکند همدلی کنید و آن را درک کنید و دلداری بدهید مثلا بگید حالا شما خودت را ناراحت نکن و ... و وقتی آرام شدند خودتون با حرکات و لحن و رفتار محبت آمیز، توجه و محبت خودتون را به همسر نشون بدهید ،یا اگر از دست کسی خیلی ناراحت شدند،بعد ها که آروم تر شدند به ایشان بگین که مثلا طرف مقابل منظوری نداشت یا نمیخواست تو را ناراحت کنه،(یعنی از رفتار یا نیت طرف مقابل برداشت مثبتی ارائه دهید،نه اینکه از او دفاع کنید و همسرتون را محکوم کنید.)یکبار هم بگید کافی هست و اگر همسرتون نپدیرفتند،روی آن اصرار نکنید، چون نپذیرفتن ایشان از روی ندانستن یا نفهمیدن نیست و نیازمند زبان دیگری به نام زبان محبت هست. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام چند سالی هست که پدرم ازدواج کردند من هم مجبورم تو این خونه زندگی کنم. خواستم خونه جدا بگیرم اما نمیشه. مشکل من با همسر پدرم این هست که ایشون شدیداً غُر می زنن و هر طور که بگین رفتار کردم غُر زدنشون بیشتر شده که کم تر نشده. چون از طریق غُر زدن احساس ارزش و برتری و کسی بودن تو خونه بهشون میده. چندین بار گفتم که شما مدیر خونه هستید خیلی چیزها رو خودتون باید مدیریت کنید که فکر نکنه جایگاهی نداره تو خونه. مشکل من این هست که وقتی غُر می زنه سر هر موضوع کوچک و بزرگ خیلی عصبی میشم و بی انگیزه و بیزار از زندگی. تا چندین روز ناامید می شم و فقط می خوابم تا کم تر به بدبختی هام فکر کنم. خسته شدم چه کنم دچار ناامیدی و بی انگیزگی نشم. راستش من تو شرایطی بزرگ شدم که شدیداً از جنسیتم و شرایط زندگی ام و حتی از اینکه به دنیا اومدم بیزارم این موضوع هم شده مشکل اضافی. تا میام به شرایطم عادت کنم و راضی بشم رفتاراشون می ریزتم به هم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار نفرمودید،چند سالتون هست،خواهر و برادری هم دارید؟و اگر دارید ارتباطتون با هم چطور هست؟ارتباطتون با خود پدر چگونه هست؟شرایطی که بهش اشاره کردید،که موجب نارضایتی و ناخشنودی شما شده،چه شرایطی بوده است؟ چند تا دوست دارید؟ارتباطتون با دوستان چگونه هست؟در چه فعالیت های اجتماعی مشارکت دارید؟ علاوه برخواب زیاد،بی اشتهایی یا تغییر وزن شدید هم اخیرا داشتید؟از چه اموری در زندگی لذت میبرید؟ به طور کلی اگر علائم افسردگی را دارید پیشنهاد میکنم حتما به یک روان شناس بالینی متعهد و امین مراجعه کنید و چند جلسه درمان افسردگی را با ایشان جلو برید،چون همون طور که خودتون هم فرمودید، حتی اگر پدرتون ازدواج هم نکرده بودند،عوامل زیاد دیگری بودند که موجب نارصایتی و احساس منفی در شما می شدند و خب این مسئله در آینده تحصیلی،شغلی،ازدواج و ... اثرگذار هست،پس اجازه ندهید مسائل روی هم انباشته بشوند و هر دفعه با اضافه شدن مسئله جدید،بیشتر احساسات و هیجانات منفی را تجربه کنید. مورد دوم این که فعالیت هایی که به آن ها علاقه دارید،مثل یادگیری هنر های جدید،مهارت های جدید و ... در زمینه های مختلف را روی یک برگه یادداشت کنید،سعی کنید همه را یادداشت کنید،چند تا از آن ها که در شرایط فعلی پرداختن بهش براتون راحت تر هست را انتخاب کنید و برای انجام دادنشون برنامه ریزی کنید،سعی کنید در محیط های جدیدی که سالم و مومنانه هستند وارد بشوید،دوستانی که از خودتون مومن ترند و در تعاملات اجتماعی موفق تر هستند را پیدا کنید و باهاشون در ارتباط باشید، اگر در پیدا کردن دوست یکم مشکل دارید توصیه میکنم کتاب آیین دوست یابی از دیل کارنگی را بخوانید. مسائلی که در آن ها با نامادریتون مشکل دارید یا ایشان روش حساسیت دارند و بیشتر سرش به شما تذکر میدهند را شناسایی کنید و طوری مدیریت کنید که جلوی ایشان اتفاق نیفتند یا آن ها را انجام ندهید، در واقع به نوعی پیشگیری کنید از جر و بحث. اگر ایشان صحبتی کردند که موجب عصبانیت شما شد،در لحظه ای که عصبانی هستید با ایشان جر و بحث نکنید،گفت و گو را قطع کنید و به زمان دیگری موکول کنید،بهتر هست نوع چالش هاتون را در گفت و گو با یک مشاور امین به طور دقیق و کامل مطرح کنید تا بتوان دقیق تر راه حل داد،بهتر هست در زمان هایی که روابطتون حسنه هست با گفت و گو و توافق بر سر مسائل محل اختلاف خودتون مشکلات را حل کنید یا کمتر کنید اما اگر میسر نشد میتوانید از یک بزرگتر که ایشان هم حرفشون را میپذیرند کمک بخواهید که با ایشان صحبت کنند و اگر هم مسئله ای سمت شما بود،خودتون هم دست به تغییر و اصلاح بزنید.اما بهتر هست که ابتدا خودتون سعی کنید با شناخت روحیات و حساسیت های هم،روابطتون را بهتر کنید. اگر مسائلی از کودکی هست که شما را آزار میدهد،پیشنهاد میکنم کتاب"زندگی خود را دوباره بیافرینید"اثر جفری یانگ را بخوانید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.من24همسرم31سالشونه4ساله ازدواج کردیم. همسر من زیاد لجبازن به خصوص بامن تا بهشون حرفی میزنم میگن چون تو میگی من انجام نمیدم به خاطر این دو مسئله بحثهای لفظی هم باهم داشتیم. 1)شوهر من توی اعتقادات سست هستن متاسفانه نماز نمیخونن و 2)دنبال کار نمیرن ی تنبلی خاص دارن خودشونم ناراضی هستن دوست دارن تغییر کنن از این وضع اما تغییری ایجاد نمی کنن؟؟؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و وقت به خیر خدمت شما خواهر گرامی عزیزم حتما در الگوی و نوع صحبت هایی که با همسر میشه و ایشان در قبالش لجبازی میکنند،دقت کنید و مشابهت های آن ها را به دست بیاورید،تا کشف کنید که از چه راهی صحبت کردن با همسر بی فایده هست و جوابی نمیگیرید،تا این راه ها را کنار بگذارید و راه های دیگری را امتحان کنید،نه اینکه رفتار لجبازی قابل تایید باشه اما باید علت آن شناسایی بشه،به طور کلی وقتی فرد مورد تحقیر یا سرزنش قرار میگیرد،با دیگران مقایسه میشه،مرتب اعمال و رفتار یا شخصیتش زیر سوال میره یا از بالا نصیحت میشه، و احساس میکند که خودش برای دیگران ارزش یا احترامی ندارد، رفتار دفاعی لجبازی را از خودش نشون میده، حتی در مواردی که خودش هم میدونه کارش غلط هست یا خودش هم دوست دارد تغییر کنه اما ممکن هست این مسائل از کودکی برای ایشان رخ داده بوده است و به همین خاطر رفتار لجبازی تا حدی در ایشان وجود دارد،نسبت به حد معمول،حساس تر هست و با دقت و لطافت بیشتری با او تعامل کرد...بنابراین شما شیوه تعاملات قبلی با همسر را باید شناسایی کنید و مشکلاتی که در آن وجود داشته،در تعاملات خودتان برطرف کنید،یعنی اصلا جنس روابط نباید از مدل نصیحت از بالا،خدا نکرده همراه با تحقیر،سرزنش،مقایسه کردن فرد با دیگران و ... باشد،به خصوص در مسائل دینی و مذهبی،چون کاملا نتیجه عکس میدهد،این نکته کلیدی هست که عزت نفس افراد نباید زیر سوال برود و مخدوش بشود، در مورد ارتباط خودتون با همسر،اگر این لجبازی بیشتر هست،نشون میده که اولا شما هم روش تعامل غلط گذشته با همسرتون را در پیش گرفتید،و احتمالا در برخی از جنبه های ارتباط زناشویی هم با همدیگر تعاملات موثری ندارید،در واقع باز این سوال مطرح میشه که در این ۴ سال زندگی،روند تعاملاتتون به چه شکل بوده که همچین وضعیتی پیش اومده؟ راهکار دوم این هست که مهارت های خودتون را در شیوه ارتباط گیری موثر با همسر تقویت کنید،در این باره توصیه میکنم،حتما صوت های هنر زن بودن را گوش کنید،و جنبه هایی از رفتار که تا الان بهش توجه نداشتید رو حتما حتما مد نظر خودتون قرار بدهید،روابط خودتون را آسیب شناسی کنید و برای حل آسیب ها از روش هایی که در صوت ها گفته شده بهره بگیرید تا بستر رابطه به طور کلی اصلاح بشود، همیشه در نظر داشته باشید که از منظر فردی که بهتر یا برتر هست یا بهتر میداند و میفهمد باهمسرتون تعامل نکنید،بلکه، از منظر یک دوست و همراه با ایشان تعامل کنید،کسی که طرف مقابلش را دوست دارد،او را پذیرفته، به او اعتماد دارد ،برای او ارزش قائل هست و شان همسر خودش را بالا میدونه...وقتی کلیت رابطه شما بر این محور ها استوار بود،اگر در یکی دو مورد،توصیه های دوستانه،مثل تکنیک نامه نگاری ،گفت و گوی مثبت در شرایطی که رابطه عاشقانه و صمیمانه هست،آماده کردن زمینه برای انجام کاری که دوست دارید همسر انجام بدهد،و حمایت از ایشان و اعتماد به او به حای نصیحت و توصیه. اما همه این ها مستلزم این هست که اول خودتون تغییراتی را در خودتون ایجاد کنید،نقطه ضعف هایی که خودتون بهش واقف هستید را برطرف یا کمرنگ کنید به شکلی که طرف مقابل متوجه آن بشود، همزمان تعمالات و ارتباطات عاطفی و زیستی و اعتماد متقابل با همسر را اصلاح و تقویت کنید. و این مسئله را در نظر داشته باشید که هر فردی هم نقاط قوتی در رفتار و شخصیتش داره هم نقاط ضعف به جای تمرکز بر نقاط ضعف همسر،نقاط مثبت او را هم ببینید،به شیوه ای که برای او مطلوب هست،تشویق و حمایتش کنید و به خاطر خوبی های او ازش تشکر کنید،همین کار،کم کم فرد را به این سمت سوق خواهد داد که جهت جلب حمایت و اعتماد بیشتر از جانب شما،بقیه اموری هم که از نظر شما خوب هست را انجام بدهد،ولو اینکه شما به صورت کلامی به او چیزی نگفته باشید... برای کسب بیشتر این مهارت ها،علاوه بر صوت های هنر زن بودن،این سه منبع را هم خدمتتون معرفی میکنم،که میتونید استفاده های خیلی خوبی از هر کدام داشته باشید. ۱.کتاب تا ساحل آرامش از دکتر عباسی ولدی ۲.مهارت های زندگی زناشویی از متیو مک کی و ... ترجمه محمد خانی و عابدی ۳.پیام ها(مهارت های ارتباطی)از متیو مک کی و ... ترجمه محمد علی رحیمی فرقی ندارد بر سر نماز یا مسائل کاری،این شیوه گفت هست که باید اصلاح بشود. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.باتشکر از پاسخِ‌عالی خانم علاءالدین.پاسخ تون رو چندین‌بار خوندم و برای عمل بهش برنامه دارم،اجرتون با خدا. اما جاداره اینا رو‌ هم بگم👈1.برای آموزش مهارت‌هایی که گفتید از چه کتاب هایی میشه استفاده کرد؟(مثال‌بزنید)2.دنبال معتمد گشتم ولی پیدا نشد فقط یه نفر(عاقل‌ومعتمد) پیدا کردم که میگه:(باتوجه به شرایطت احتمال اینکه بهش نرسی زیاده.اینا احساسات این دورانه و سعی کن فراموشش کنی چون تو سن مهمی هستی و نباید درگیر این چیزا بشی و این یه امتحان‌الهی هست پس با نفست بجنگ تا قوی بشی.) منم حرفاشو قبول دارم، اما نمی‌دونم چجوری فراموشش کنم که اگه دوباره دیدمش دلم نلرزه یا اگه ازدواج کرد حالم بد نشه؟!‌؟ ضمنا من از هر عاملی که تحریک کننده باشه واقعا فراری‌ام،حدالامکان تلویزیون هم نمی‌بینم.اما گاهی اوقات تنهایی و نیازجنسی اذیتم میکنه تاجایی که باعث بدخلقی،ناامیدی‌وبی‌خوابی‌‌ام میشه که باتوجه به تجربه‌‌م نماز‌شب و قدم‌زدن برای رفعش موثره ولی همیشه شرایطش نیست.این مسئله رو به خانواده چه خودم بگم، چه واسطه بگه به ضرر من تموم میشه و من میشم بی‌حیا! البته خودمم خیلی خجالتي و کم رو هستم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و وقت به خیر خدمت شما بزرگوار خدا رو شکر که تونستید از پاسخ متنی استفاده کنید و ان شاالله که در عمل بهش و هر آن چه که برای سعادت و عاقبت به خیری نیاز هست،توفیق روزافزون داشته باشید. اولا در مورد بی حیایی خدمت شما عرض کنم که،گاه حیا در امور انسان کاملا پسندیده و الزامی هست تا جایی که در حدیث گفته شده،کسی که حیا ندارد،دین ندارد... مثل کسی که در برابر خداوند حیا میکند و از انجام گناه صرف نظر میکند، اما گاهی اوقات ما مصداق حیا را اشتباه تشخیص میدهیم و جایی که نیاز نیست یا حتی مذموم هست،حیا میکنیم، این جا دیگر بحث حیا مطرح نیست بلکه یک نوع خجالت و کم رویی هست که اگر برطرف نشه در جای جای مسیر زندگی به فرد آسیب خواهد زد،بنابراین در مورد دوم فرد باید بتواند مهارت جرآت ورزی پیدا کند،یعنی بتواند در جای درست،به شکل درست و به شیوه مناسب گفتار یا رفتاری که نیاز هست را انجام بدهد و خجالت نکشد،حالا دو مسئله هست یکی اینکه شما در رفتار خودتون و در کردار خودتون طوری عمل کنید و با خانواده برخورد کنید که حیا و پاکی را در شما متوجه بشوند و بعدا حرف از ازدواج را مبنای بر بی حیایی قرار ندهند یا اگر کسی چنین صحبتی کرد،شما جایگاه دفاع داشته باشید،از طرف دیگر در امر احسان به والدین و تقویت احترام و محبت به ایشان، توجه کافی داشته باشید تا به خانواده به خصوص والدین نزدیک تر شوید و فضا برای بیان صحبت هاتون بیشتر فراهم بشه. ممکن هست نسبت بی حیایی تصور شما باشه،اگر اگر به شیوه درست و منطقی به خانواده انتقال بدهید،همچین صحبتی نشه،اما اگر هم در عمل چنین اتفاقی افتاد،باز نباید از بیان خواسته خودتون بترسید،باید به موقعش بتونید این کار را انجام بدهید،اما برای صحبت های احتمالی،پاسخ های منطقی و در عین حال محترمانه و مودبانه داشته باشید،مطالعه کنید تا اهداف خودتون را از ازدواج به درستی شناسایی کنید و از طرفی با کار و تلاش در زمینه تحصیل و کار و ... به صورت غیر مستقیم به خانواده توانمندی های خودتون را نشان بدهید. در ارتباط با ازدواج یا پاسخ منفی از طرف اون خانم،طبیعی هست که این اتفاق برای شما با حدودی از ناراحتی همراه باشه، اما با گذشت زمان و بزرگ تر شدن دغدغه هاتون در زندگی، ناراحتی هم برطرف میشه و مسائل مهم تری ذهن شما را درگیر میکند،این ناراحتی هم میتواند خودش بخشی از بزرگ شدن و بالاتر رفتن ظرفیت شما باشد،پس از ناراحت شدن در این باره،نگران نباشید،نوع نگاه شما به این احساس هست که شدت و تاثیر آن را تعیین میکند،حتی ممکن هست ۱۰ سال دیگر خیلی خوشحال باشید که در این مقطع ناراحتی جزئی پیدا کردید، از طرفی اینکه از محرک های منفی اجتناب میکنید،یا راه هایی برای آرام شدن پیدا کردید خیلی عالی هست،و تکمیل کننده این امر این هست که علاوه بر جنبه سلبی،یعنی اجتناب از محرک های منفی، خودتون را درگیر کنید در امور مثبت و سازنده که برای آینده و سعادت و خوشبختی شما لازم هست،انواع درگیری هایی که هم ذهن را مشغول کند و هم بدن را خسته، در این باره توصیه میکنم دو کتاب کم حجم اما پر مغز را حتما مطالعه کنید: ۱.جوان و انتخاب های بزرگ از استاد اصغر طاهر زاده ۲.کتاب نامه های بلوغ از علی صفایی حائری(عین-صاد) در ارتباط با مهارت هایی که در ابتدا گفته شد، در رابطه با مهارت جرات ورزی و بیان درست کتاب پیام ها(مهارت های ارتباطی) ترجمه محمد علی رحیمی را توصیه میکنم و در رابطه با مهارت های انتخاب درست و گزینش همسر و ... از کتاب هایی مثل: ۱.کتاب مطلع مهر از دکتر بانکی پور ۲.سری کتاب های نیمه دیگرم از دکتر عباسی ولدی ...
ادامه... ۳.کتاب عشق هرگز کافی نیست،ترجمه مهدی قراچه داغی ۴.کتاب آموزش پیش از ازدواج از مهدی میر محمد صادقی میتوانید بهره های زیادی داشته باشید، همچنین از صوت های خیلی خوب در این زمینه از جمله صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد میتوانید استفاده کنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدمت استاد پور احمد بزرگوار بنده ۲۹ سالمه و همسرم ۳۳ سال..دو فرزند دارم یکی ۷ و یکی ۴ ساله... استاد همسرم بسیار بد دهن و بی ادبه..مدام پشت سر خانوادم بهشون حرف بد میزنه در صورتی که خانواده من نهایت احترام رو بهش میذارن و پدرم خصوصا همیشه بهش کمک میکنه..اما من این کار زشتش رو به خانوادم نمیگم ...خسته شدم همش با امام زمان درد دل میکنم ...خیلی اشکمو در میاره و بهم بی احترامی میکنه...همش به فکر مادرشه آخه باباش خیلی بد اخلاقه و زمان جوانی به مادرش خیلی بد اخلاقی کرده حالا این میخواد براش جبران کنه....آخه خدارو خوش میاد که اشتباه باباش رو دوباره تکرار کنه....دارم با اشک اینارو مینویسم...این اولین باری که دردم رو برا کسی میگم ...تورو خدا کمکم کنید ...تورو خدا برام دعا کنید... خستم بخدا خسته 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی بسیار کار خوبی کردید که این مسئله را با مشاور مطرح کردید،چرا که بسیاری از رنج ها و مشکلات ما در زندگی از نداشتن مهارت های درست در تعامل با همدیگر هست و اگر با تلاش و همت خودمان و توکل به خدا،مهارت های زندگی و تعامل با همسر را فرابگیریم و در عمل پیاده کنیم خیلی از مسائلی که باعث خستگی و ناراحتی ما شدند برطرف میشوند یا بسیار کم رنگ تر از حالت فعلی خواهند شد ان شاالله. و البته توجه دارید که صبر فعال با صبر منفعل بسیار متفاوت هست،گاهی فرد در برابر مسائل و سختی ها،دست روی دست میگذارد و هیچ اقدام موثری برای بهبود اوضاع انجام نمیدهد،این صبر منفعل هست که اصلا مطلوب نیست و نایجه ای جز خستگی به همراه ندارد اما گاهی فرد در عین اینکه در برابر مشکلات تحمل و سرسختی دارد،همه تلاش خودش را برای حل آن ها تا جایی که ممکن هیگست و قابل حل هست به کارمیگیرد،این صبر فعال،کلید رضایت از زندگی برای همه هست. توجه داشته باشید قطعا توهین به خانواده های همدیگر،کار بسیار نادرستی هست و قابل تایید نیست،اما ریشه ی این دلخوری و بی احترامی باید مشخص بشود،این اختلاف از کی به وجود آمده؟ در پی چه اتفاقی این رفتار همسر شکا گرفته یا شدت پیدا کرده؟آیا از ابتدای ازدواج،روابط همسرتون با خانواده شما دقیقا به همین شکل بوده است؟واکنش شما هنگام این نحوه برخورد همسر چگونه هست؟ معمولا چه زمان هایی و پس از چه کار یا سخنانی،این بحث ها بین شما درمیگیرد که منجر به بی احترامی به خانواده شما میشود؟خود شما نسبت به خانواده همسرتون چگونه برخورد میکنید یا درباره آن ها،سخن میگویید؟همه این مسائل بسیار مهم هست که توصیه میکنم، با توضیح همه این مسائل به شکل کامل از مشاوری امین کمک بگیرید. اما به طور کلی در نظر داشته باشید که در تعامل با همسر،اقتدار و شان مرد به عنوان مسئول اداره امور زندگی،باید حفظ بشود،گاهی حتی رفتار های مثبت،دلسوزی ها و کمک های خانواده خانم به شکلی هست که موجب تحقیر آقا میشود و به او این پیام را میدهد که تو به تنهایی عرضه ی اداره زندگی و زن و بچه ات را نداری! یا ان قدر این کمک ها تکرار میشود که از حالت لطف مکرر به حق مسلم میرسد و اگر زمانی اندکی کم رنگ یا قطع شود،با برخورد تند از جانب داماد مواجه میشود. از طرفی برخورد خود خانم این وسط اهمیت ویژه ای دارد،اگر زن مدام طرف خانواده خودش را بگیرد و به همسر خودش بتازد،همسر او خودش را این وسط تنها میبیند ک همسرش که قرار بوده همدم و نزدیک ترین کسش باشد که در تیمی با خانواده اش علیه خودش میبیند و چه بسا مرد در این هنگام،خود نیز به سمت خانواده اش متمایل شود و به جای همسر فرد دیگری مثل مادر را نزدیک ترین فرد خودش قرار دهد و بیشتر توجه و محبت خودش را صرف او کند. مهم این هست که اولا زن روابط همسر و خانواده اش را به شکلی مدیریت کند که از هر گونه تنش و اختلاف پیشگیری شود،این جا اهمیت رازداری،حفظ حریم خانواده،بیان نکردن همه مسائل هر طرف،پیش طرف دیگر بسیار با اهمیت هست، از طرفی در اختلاف هایی که هم که به وجود می آید هرگز نباید از یک طرف دفاع کرد و به دیگری تاخت و علیه او سخن گفت یا رفتار کرد بلکه همه تلاش باید بر برقرار کردن صلح و صفا بین دو طرف، سوءتفاهم جلوه دادن اختلافات و تلاش برای برطرف کردن این سوء تفاهم ها، بیان نیت های مثبت طرف مقابل از این سخن یا رفتار حتی اگر به شکل درستی انجام نشده باشد و بیان علاقه و احترام قلبی طرف مقابل به طرف دیگر مثلا بیان علاقه و احترام خانواده خود به همسر یا بالعکس ، راه هایی برای حل این تعارض هاست، از طرفی حساسیت های شما نسبت به خانواده همسر،بی احترامی یا بدگویی های شما به ایشان و ... هم موجب تخریب رابطه عاطفی شما با همسر و هم لجبازی ایشان در رسیدگی افراطی به خانواده خودشان خواهد شد، ادامه...
ادامه... به شما توصیه میکنم حتما حتما در جهت کسب مهارت های مورد نیاز برای حل مسائل خودتون با همسر محترم،چگونگی مدیریت رابطه خانوادتون با همسر و چگونگی برخورد با خانواده همسر،صوت های هنر زن بودن را دریافت کنید و با دقت گوش کنید، برای عمل به مسائلی که در آن ها بیان میشود برنامه ریزی کنید و به آن ها ان شاالله عمل کنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام. پسری هستم ۲۲ ساله و مذهبی حدود ۲ سال قبل، من  به خانمی که ازم ۶ سال بزرگ بود و مطلقه نیز بودند علاقه مند شدم و ایشون هم به من شدیدا علاقه مند شدند. من همون اوایل نزدیک ۶ ماه بعدش قضیه رو با پدرم در میان گذاشتم و بابام شدیدا باهام مخالفت کرد و در این زمینه با من صحبت کرد و جوانب قضیه رو برام روشن کرد. ولی من همچنان مخفیانه رابطه داشتم و صحبت میکردیم باهم. بعد از چند مدتی مخفیانه محرم شدیم باهم. الان من این وسط موندم که چکار کنم واقعا؟ احساساتم میگه باهاش ازدواج کن و این کار در بین اقوام مون به شدت منفور است و ابروی خانوادم در خطره و به شدت خانوادمم مخالفت میکنن و این امکانم برام وجود داره که باهاش برم جایی که کسی از اقوام نباشه. ولی از طرف دیگه منطقم میگه بیخیالش شو ارزش خانوادتو نداره ( چون خانوادم واقعا برام مهم هستند) و چند مورد مناسبتری دیگه نیز وجود داره ک اگه اقدام کنم قطعا جواب مثبت میشنوم.  ازدواج من با این خانم، فقط یک وجه مثبت داره که اونم علاقه شدید ایشون به من است و چندین وجه منفی دیگه داره که منطقا نادیده گرفتن شون برام واقعا سخته. و از طرفی، در مدت اشنایی مون این خانم همیشه در مشکلات با من بوده کمکم کرده ک نمیتونم اینارو نادیده بگیرم. موندم این وسط لطفا راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار برادر گرامی،متوجهم که ارتباط با این خانم ،با توجه به اینکه شما در اوج سنین جوانی و نیاز های عاطفی و زیستی هستید و از طرفی ایشان عاطفه و حمایت زیادی نسبت به شما نشان میدهند،برای شما جذابیت و کشش دارد، اما علاوه بر نارضایتی خانواده و طرد از خانواده و اقوام،مسائل زیاد دیگری هم هست که ریسک این ازدواج را به شدت بالا میبره و امکان پشیمانی شما را بعد از این ازدواج خیلی زیاد میکنه، کما اینکه رفتار این خانم هم درست نیست،ایشان اگر حقیقتا به شما علاقه دارند و خوشبختی و زندگی توام با آرامش شما براشون اهمیت دارد،نباید ابتدا بدون اطلاع خانواده شما ،با شما ارتباط میگرفتند و بعد هم با وجود نارضایتی شدید خانواده با شما محرم میشدند،رفتار های این خانم در جهت وابسته کردن هر چه بیشتر شما به خودشان،اصلا نشانه های خوبی برای شروع یک زندگی نیست... توجه داشته باشید که برقراری این رابطه برای هر دوی شما آسیب هایی داشته،و تداوم این رابطه،روز به روز عمق این آسیب ها را بیشتر میکند،بنابراین برای جلوگیری از آسیب دیدن هر چه بیشتر دو طرف،باید هر چه سریع تر به رابطه خودتون با این خانم خاتمه بدید، متاسفانه ایشون هم شاید به این دلیل که مطلقه هستند و امکان ازدواج مجدد را برای خودشون محدود تر از قبل میدونند، علی رغم آسیب های زیادی که این ارتباط برای خودشون و شما داره،ناآگاهانه،اصرار و پافشاری به ادامه این ارتباط دارند، چه بسا ممکن هست برای جلوگیری از اتمام این ارتباط، اقداماتی را انجام بدند که نوعی عذاب وجدان یا دلسوزی را در شما برانگیخته کنند یا خدا نکرده تهدید به آسیب زدن به خود یا بر هم زدن زندگی شما در آینده بکنند،در این موارد توجه داشته باشید که اولا دچار عذاب وجدان یا احساس مسئولیت کاذب و برخلاف عقل و اخلاق نشوید و اگر احیانا موارد دوم پیش آمد حتما با مشورت مشاوری امین و باتجربه و همچنین جلب همکاری و همراهی خانواده جلو بروید. توصیه میکنم همین الان هم حتما با یک مشاور یا روان شناس،امین،متعهد و عاقل به شکل ترجیحا حصوری و رسمی ارتباط بگیرید با بتوانید برای مواجهه با مشکلات احتمالی پیش رو، از قبل برنامه ریزی درستی داشته باشید. متاسفانه با مجموع شرایطی که فرمودید،به احتمال زیاد بعد از رفتن زیر یک سقف با مشکلات متعددی رو به رو خواهید شد و با مجموعه ای فرصت های از دست رفته برای ازدواج،زندگی،ارتباط با خانواده و حسرت و پشیمانی مواجه خواهید شد،پس سعی کنید علی رغم اینکه براتون تا حدودی سخت هست با عقلتون تصمیم بگیرید و آینده خودتون را با احساسات زودگذر خراب نکنید،موندن بیشتر در این رابطه ،احتمال ازدواج موفق و با فرد مناسب و هم کفو را هم برای شما سخت تر میکنه هم برای این خانم،به نفع هر دوتون هست که سریع تر از رابطه خارج بشوید و هر کدام به دنبال مسیر مناسب برای زندگی و آینده خودتون بروید،مسیری که علی رغم سختی کوتاهی دررابتدای راه،پشیمانی همیشگی براتون نداشته باشد.اگر ایشان احیانا کمک هایی هم به شما کردن،پس جا داره که این لطف را در حقشون بکنید.همه راه های ارتباطی خودتون را باید با ایشان قطع کنید و جایی برای بازگشت نگذارید،مدتی هم بعد از خاتمه این رابطه،باید به خودتون زمان بدهید که ایشان را از ذهنتون خارج کنید و بعد اقدام به خواستگاری و ازدواج با دختر دیگری بکنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام دخترم 2سال و7ماه داره.تازگی متوجه شدم که همش خودش رو روی دسته مبل میکشه یا با دستش با آلتش بازی میکنه خیلی نگرانش هستم باید باهاش چکارکنم؟؟؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار خیلی خوب که پیگیر این مسئله شدید و سعی دارید به شیوه درست با این مسئله برخورد کنید. اولا توجه داشته باشید که بسیاری از اوقات کودکان برای آرامش گرفتن و فرار از استرس ها و تنش های محیط خانه یا برای فرار از تنهایی و انزوا به این مسئله روی می آورند،پس بسیار اهمیت دارد که اولا هرگز کودک خودتون را دعوا نکنید،با کودک پرخاش نکنید،خدا نکرده سرش داد نزنید،یا کتکش نزنید، همچنین دعوای خود پدر و مادر جلوی کودک و تنش های زوجین در محیط عمومی خانه و جلوی فرزندان،تنش و استرس زیادی را برای کودکان به همراه دارد که خیلی اوقات برای فرار از آن،شروع به ور رفتن با خودشون میکنند،پس هرگز دعوا،پرخاش سرزنش،تنبیه بدنی و ... برای کودک نباید به کار رود،جر و بحث های پدر و مادر هم باید به محیط خصوصی و خلوت دو نفرشون منتقل بشه و هرگز و هرگز جلو چشم فرزندان نباشد، از طرفی وقت کودک در طول روز باید با فعالیت های مثبت و سازنده پر بشه،وقتی کودک بیشتر وقت خودش را درطول روز تنها هست،هم بازی ندارد و کسی هم کاری به کار او ندارد،طبیعی هست که به سمت خودش کشیده میشه و با بدن خودش،خودش را سرگرم میکنه،حتما برنامه کودک خودتون را طوری تنظیم کنید که ساعتی از روز هم خودتون هم پدر محترم باهاش بازی کنید،و در طول بقیه ساعات هم باید مشغول بازی و کارهای دیگری باشه که در فرایند رشدش خیلی میتونه کمک کننده باشه و با خستگی به خواب برود،میتوانید در این زمینه صوت های تربیت کودک استاد پوراحمد دریافت کنید و کامل گوش بدهید که هم در جریان قانون تشویق و تنبیه به شکل کامل قرار بگیرید و هم بازی و سرگرمی کودک را.هم بازی سالم هم خیلی اهمیت دارد،از طرفی از آن جایی که سه سال،مدت زمان ایده آل فاصله سنی بین فرزندان هست،پیشنهاد میکنم برای فرزندآوری مجدد ان شاالله آماده بشوید. نکته دیگر این که احتمال عفونت های مجاری ادراری را هم در کودک بررسی کنید،گاهی به علت برخی از عفونت ها و خارش در ناحیه آلت،کودک چنین رفتاری از خودش نشان میدهد. از طرفی در مورد این کار اصلا کودک را دعوا نکنید،یا به شکل مستقیم کودک را از این کار نهی کنید،چون کودک زمانی که متوجه حساسیت شما نسبت به این کار بشود،هم بیشتر در مورد این کار کنجکاو میشود و هم ممکن هست برای جلب توجه بیشتر،باز هم به این کار با شدت بیشتری ادامه دهد،مهم ترین قاعده برای رفع این مسیله علاوه بر همه کار های بالا،استفاده از قاعده حواسپرتی هست،یعنی نسبت به این کار کودک تغافل کنی و سعی کنید به شکل کاملا طبیعی با درگیر کردن کودک در فعالیت دیگری که برای او بسیار جذاب هست،او را به شکل غیر مستقیم از این کار بازدارید.علاوه بر اینکه اصلا نباید کودک را مدت زمان طولانی تنها و به حال خودش رها کنید که به این کار روی بیاورد. نکته مهم دیگر این هست که نحوه پوشش شما و همسر محترم،و نوع روابط شما در محیط منزل نباید به گونه ای باشد که کنجکاوی کودک را تحریک کند،همچنین فیلم ها،عکس ها،انیمیشن ها،بازی های رایانه ای و ... که کودک در معرضش قرار میگیرد نباید حاوی مسائل غیر اخلاقی باشد،از طرفی کودک هرگز نباید شاهد روابط خاص والدین باشد یا حتی در حالت خواب در اتاق حضور داشته باشد. توصیه میکنم حتما حتما صوت های تربیت جنسی کودک استاد پوراحمد را دریافت کنید و گوش بدهید،پیشگیری و درمان این مسائل و همچنین مسائل سنین بالاتر در ان به تفصیل بیان شده است،موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدمت استاد گرامی... بنده یک مشکلی شخصی دارم که من را رنج می دهد، اینکه با وجود علاقه به عبادت های مذهبی اما هنگام انجام آنها مثل خواندن نماز با استرس بیش از حد معقول نماز را به پایان می رسانم و لذا از عبادت لذت نمی برم و تنها در فکر انجام صحیح آن هستم. انقدر به چهارچوب ظاهر عبادت فکر میکنم که مرا به تکلف وا می دارد. مثلا با وسواس وضو می گیرم،غسل می کنم و در حین نماز و بعد از نماز با خود زمزمه میکنم که آیا رکن ها را درست انجام دادم یانه و همین امر باعث استرس بنده و عدم لذت از نماز می شود. حتی اگر شخصی از کنار بنده رد شود استرسم بدتر می شود در حضور دیگران......حتی یک ساعت قبل از اذان بسیار دلشوره دارم که به موقع نماز بخوانم حتی اگر به موقع نخوانم یا کارهایم با نماز تداخل نداشته باشد... قابل ذکر است این حالت از نوجوانی در من وجود داشت و اکنون بسیار شدید تر شده تا جایی که از مستحبات هم دور شدم و واجبات را با استرس صحیح بودن انجام می‌دهم. چکار کنم این حالت کمال گرایی در انجام کارها که باعث استرس می شود در من از بین برود، چون برای انجام خوب و دقیق همه کارها استرس دارم و متعهد هستم.. با روحیه کمال گرایی و جزیی نگری خود چکار کنم بسیار آزار دهنده برای خودم و همسرم. چون برای نوشتن یک مقاله هم خودم کلافه میشم و هم همسرم چون وقت زیاد می ذارم برای نوشتن میگن دیگه ننویس. دوستانم از ۵۰ درصد توان استفاده میکنن ولی من خودم رو برای انجام درست کارها اذیت می کنم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار خیلی خوب هست که خودتون متوجه این استرس و کژکارکردی که در مسائل مختلف به ویژه امور عبادی برای شما داشته،آگاه هستید و به دنبال تغییر آن هستید. در واقع وقتی کمال گرایی از حالت تعادل خارج میشود و به کمال گرایی افراطی و بیمارگون تبدیل میشود،نه تنها در میان مدت و دراز مدت عملکرد فرد را به شدت تضعیف میکند بلکه فشار روانی و خستگی و بی انگیزگی برای خود فرد و فشار زیادی هم برای بقیه اعضای خانواده به همراه دارد، مهم این هست که تا جایی که میشود اصلا به افکاری که شما را وادار به انجام این کار میکنند،پاسخ ندهید و از آن ها تبعیت نکنید،این که مقاله ای تحویل دهید که چندان عالی نباشد اما سریع ان را جمع و جور کنید،در شرایط فعلی برای شما ارزش و اهمیت بسیار بالاتری دارد تا اینکه با به قول خودتون با این کمال گرایی،خودتون را در ورطه ی وسواس بیندازید. افکار وسواسی مثل پایگاه های نظامی آمریکا میمونند،اگر کمترین مجالی به آن ها بدهید،تمام ذهنتون را اشغال میکنند و دیگه به این راحتی بیرون نمیروند،بد تر از آن،این هست که مرتبا توجیهاتی برای ادامه حضور خودشون می آوردند،تا جایی که خیلی از اوقات فرد ضرورت بیرون انداختن این افکار را از ذهن که به دین و دنیای او آسیب میزند،متوجه نمیشود،مواظب باشید وسواس خودش را برای شما پشت کلمات کمال گرایی و مسئولیت پذیری و انجام درست کار ها و ... پنهان نکند،وسواس به هر شکل و شمایلی مذموم است و باید هر چه سریع تر برای ان چاره ای اندیشید. حتما حتما، تحقیق کنید و در شهر محل زندگی خودتون یا شهر های اطراف اگر رفت و اند برای شما نقدور هست،یک روان شناس بالینی متعهد و مومن و با تجربه در درمان وسواس را پیدا کنید و یک دوره کامل درمان وسواس را با ایشان سپری کنید،توجه داشته باشید که باید دوره درمان را کامل کنید و مشکل وسواس با یکی دو جلسه حل نمیشود،از طرفی خودتون باید همکاری کامل با درمانگرتون داشته باشید،همان طور که خودتون هم فرمودید زیربنای این رفتار ها و افکار،استرسی هست که باید درمان بشه تا این نگرانی ها در شما کمتر بشه و بتوانید،روال عادی زندگی خودتون را داشته باشید، متاسفانه بعضی از روان شناسان غیرمتعهد و غربگرا وسواس را به عوامل مذهبی نسبت میدهند و از فرد میخواهند که همه رفتار های مذهبی خودش را کنار بگذارد تا وسواسش درمان بشود،در صورتی که اصلا این طور نیست،وسواس هر کسی با هر نظام عقاید و باوری را درگیر میکند و بیشتر نمود رفتاری آن در فعالیتی هست که بیشتر فرد به آن میپردازد،طبیعی هست که در افراد مذهبی،نمود رفتاری وسواس،در امور عبادی مثل وضو و نماز خودش را نشان میدهد و در افراد غیر مذهبی در مسائل دیگری که بیشتر متن زندگی آن ها را تشکیل میدهد، پس این که رفتار های وسواسی در چه زمینه ای بروز میکنند،ربطی به علت وسواس ندارد،مواطب باشید در دام چنین افراد نادانی نیفتید،و برای درمان،حتما روان شناس مومن و متخصصی را بیابید. ان شاالله که موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
باسلام و خدا قوت. لطف میکنید کتاب هم برای همسر داری و تربیت فرزند هر چی که خوب هست رو بفرمایید .. و اینکه صوتهای استاد رو گوش داده ام.. سلام و رحمت 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم احسنت به شما دوست اهل مطالعه کتاب های مناسب برای همسرداری ۱)تا ساحل آرامش از آقای عباسی ولدی ۲)همسرم باش ۳)مطلع مهر از حضرت آقا ۴)خانواده از منظر حضرت آقا ۵)مهارت های بلوغ باهم بودن از آقای اخوت کتاب برای تربیت فرزند: ۱)من ما از آقای عباسی ولدی ۲)تکنیک های فرزند پروری از سعید جهان شاهی نشر ارجمند ۳)به بچه ها گفتن از بچه ها شنیدن ۴)تربیت کودک سازگار /تربیت کودک سالم از زهرا بی غمی ۵)برای کودکانمان باغبان باشیم نه نجار ۶)مادر کافی :برای سنین زیر ۵سال ۷)تربیت دینی آقای حائری شیرازی ۸)ادب الهی از آیت الله مجتهدی تهرانی ۹)با پرخاشگری کودکم چه کنم بسیار هست اما بصورت گزینشی بنده سعی کردم از بهترین ها نام ببرم اما درمورد مسائل مختلف معرفی های مختلف نیز وجود دارد لذا همچنان جویا باشید ان شاالله که موفق وموید باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob