eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20.3هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ - واسه چی می خوای؟ حسام ناراحت و دلخور جواب داد: -اَه ... چرا همش سین جیمم می کنی لازم دارم دیگه ... حسی حریر را واداشت دوباره و محکم تر از قبل بپرسد: -این جواب من نبود ... گفتم واسه چی می خوای... نگاه خونسرد حسام آزارش می داد ... این روزها عجیب حال و هوای برادرش تغییر کرده بود .. غد بازی هایش گاهی اوقات او را هم کلافه می کرد چه برسد زری را که مطمئن بود هیچ کدام را دوست ندارد ... جلو رفت و هر دو شانه های برادر دوازده ساله اش را با پنجه هایش گرفت ... کمی سرش را پایین آورد تا هم قد او گردد طوری که صورتش مقابل چهره ی او قرار گرفت ...چشمان زیبایش را به چشمان او دوخت گفت: @hamsardarry 💕💕💕
👇👇 - فقط می خوام بدونم واسه ی چی می خوای... حاضرم از سهم خودم بزنم ... پس مرد و مردونه بهم بگو ... لبخند نرمی بر لبان حسام نشست و بی آن که نگاه از چشمان او بگیرد گفت: - نمی تونم بهت بگم اما به شرفم قسم چیز بدی نیست ... لبخند با جمله ی حسام، تا پشت لب هایش آمد اما با جمع کردن آن ها اجازه ی ظاهر شدن را نداد ... حرف زری بدجور ذهنش را پر کرده بود .. اما ذات برادر کوچکش را خوب می شناخت سهم همیشگی او را داد و دو برگ اسکناس هم اضافه داد و گفت: - کافیه ؟ حسام نگاهی به اسکناس های اضافه کرد و انگار که داشت چیزی را در ذهن حساب و کتاب می کرد با خوشحالی گفت: - دستت درد نکنه آبجی ... خیلی ماهی... و دست دور کمر خواهرش حلقه کرد... دست های او هم همزمان دور شانه های حسام حلقه شد ... بغضی خاص از آن نوع بغض های شیرین و دلنشین در گلویش نشست ... خدا را شکر کرد که حسام را دارد و حاضر نبود او را با هیچ چیز در این دنیا طاق بزند ... ×××××××××× بعد از جدایی از حسام که به سمت کوچه ی مدرسه اش دویده بود به سمت خیابان اصلی راه افتاد... هنوز به سر کوچه نرسیده بود که در خلوتی صبحگاهی محکم به عقب کشیده شد ... درست وقتی از پشت به دیوار کوبیده شد تازه توانست چهره ی ناراحت مرد مقابلش را تشخیص دهد... نفس در سینه اش حبس شد... قادر به تکلم نبود ... خیره و ترسیده به چشمان سرخ و به خون نشسته ی جوان مقابلش چشم دوخت .. مرد جوان با دندان های کلید شده غرید: -حریر این جواب نه چی بود؟ مثلا داری با کی لج می کنی ؟ با عمه ام یا خودت؟ @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ ☀️هرصبح آغازیست دوباره🌸🍃 برای آموختن، وبالیدن ...!💕 آغازی برای تکاندن غباراز دل💖 ونشاندن غنچه های🌸🍃 محبت وعشق ...!💕 پس ؛ درود شروع دوباره زندگی🌸🍃 بر تو مبارک... 💕 اولین صبح جمعه بهاریتون بخیر 🌸💖 http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
❤️🍃❤️ 🔰آنچه مجردان باید بدانند هر رابطه‌ای دو هدف یا انگیزه را در ذات خود دارد؛ یکی گفتنی و دیگری ناگفتنی. ❗️گفتنی‌ها ما را فریب می‌دهند نه فقط خودمان را بلکه طرف مقابل را. فریبی که هیچ یک از ما از آن آگاهی نداریم و مثل شاخ و برگی که روی تله، پهن شده باشد ما را در دام می‌اندازد. 👈گفتنی‌ها را می‌توان از حرفها فهمید ✍ اما ناگفتنی‌ها را فقط از اعمال. @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ❓چه نشانه‌هایی وجود دارد که خانم شوهرش را آدم حساب نمی‌کند 2⃣تصمیماتش را بدون او می‌گیرد یکی دیگر از نشانه‌های خانمی که شوهرش را به حساب نمی‌آورد این است که تصمیمات ریز و درشت زندگی‌اش را بدون همسرش می‌گیرد! همسر این خانم با تصمیماتی مواجه می‌شود که روحش از آن خبر نداشته است یا حداقل قبلا نظرش را داده اما خانمش به آن توجه نکرده است! تصمیمات مختلفی مانند: عوض کردن مبلمان خانه برنامه ریزی برای سفر فروش طلاها خرج کردن پس اندازها  و حتی تصمیمات جدی‌تری مانند: تصمیم برای بچه‌دار شدن هر کدام لازمه‌اش رسیدن به یک نظر مشترک در زندگی است اما وقتی خانمی همسرش را به حساب نیاورد این تصمیمات را به تنهایی می‌گیرد @hamsardarry 💕💕💕
👌👌👌❤️❤️ لطفاً حساب هايتان را تا قبل عيد تسويه كنيد بوسه هایی که بدهکارید ؛ ببخشید هایی که از سر غرورتان نگفته اید؛ شاخه گل هایی را که میتوانستید هدیه دهید و نداده اید؛ دلی را میتوانستید به دست بیاورید و نیاورده اید؛ ماندن را بلد بودید و رفتن را ترجیح دادید؛ حتما نباید حسابمان مالی باشد همین‌ها را گفتم میتواند یک عمر خوشبختی را به تو هدیه دهد حساب‌های عاطفی‌مان را تسویه کنیم... http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 😍😘😍
❤️🍃❤️ ✍️ حرف دلت را بزن ❤️رابطه نزدیکی بین کیفیت یک رابطه و حرف های گفته نشده در آن وجود دارد . ❤️‍🔥هر اندازه حرف های ناگفته بیشتر باشد فاصله ها افزایش می یابد 💞و به هر میزان طرفین نظرات و حرف های دلشان را بیشتر بازگویند بیشتر به هم نزدیک می شوند. 👈به جای اینکه ناراحتی ات را به صورت 🔻 قهر 🔻 متلک گویی 🔻گفتگوی خشمگینانه 🔻و سکوت اعتراضی بروز دهی 😍می توانی بالغانه و ‌با آرامش آن را باز گویی. @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👈توی یک رابطه‌ی امن و مطمئن: 🔹 احساس درک شدن می‌کنی 🔸 احساس امنیت می‌کنی 🔹 فضای رابطه جوریه که می‌تونی صادق باشی 🔸 می‌تونی کاملا خودت باشی 🔹احساس می‌کنی که یک تکیه‌گاه داری 🔸احساس می‌کنی که بهت ارزش داده شده 👈خط قرمزهات زیر پا گذاشته نمیشن 🔸 امکان رشد و پیشرفت کردن رو داری با توجه کردن به همین چندتا قانون ساده می‌تونی یک رابطه‌ی سالم رو تجربه کنی😊😍 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 🌹زن ها عاطفی تر از مردها هستند یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! ☑️ مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند 🔻 وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است پیش از هر چیز فکر می کند که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است.❗️ @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ شیشه عطر بهار... لب دیوار شکست! و هوا پر شد از بوی " خـدا " ... و من اینگونه دعایت کردم... که خـدا در همه جا، باز کنـارت باشــد سلام و عرض ارادت اولین شنبه بهاری تون بخیر سال خوبی داشته باشید 💐🦋💐 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️ چگونه به درستی انتقاد کنیم؟ برای انجام دادن هر کاری، روش‌های مختلفی وجود دارد. 5⃣بپذیرید که همه افراد قرار نیست با روش شما کارها را انجام بدهند چون شخصیت، سبک تربیتی، فرهنگ و محیط‌شان با شما متفاوت بوده است. حتی اگر یک روش از نظر شما اشتباه به نظر برسد، اما شاید در حقیقت یکی از روش‌های درست برای انجام دادن آن کار است. پس پذیرای روش‌های دیگران باشید. اما اگر آن روش واقعا اشتباه است و نتیجه بدی به دنبال دارد در هنگام انتقاد کردن به جای اینکه بگویید: «رفتارت اشتباهه. باید اصلاحش کنی!» یا «تو این کار رو اشتباه انجام میدی!» بهتره بگید: «پیشنهاد می‌کنم برای بهبود نتیجه کار، از این روش بری جلو. نظر تو چیه؟» @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ گله ها و ناراحتيهاي خود را با متانت و نرمی با شوهر در ميان بگذاريد: ❌ در موقع ناراحتي گله خود را اظهار نكنيد.تحمل كنيد تا وقتي شما و شوهرتان در آرامش روحي  وخيال هستيد آن وقت شكايت خودتونو بگوييد و _ اينكه  تنها باشيد فقط شما و شوهرتان _ اينكه  لحن حرف زدن شما تند نباشد و بوي تحكم وبرتري جويي ندهد ❌ اينكه طريقه گفتن شما طوري باشد  كه واقعايكراست  برويد سر اصل مطلب .و ساعتها مقدمه چيني  نكنيد و رنجش خود را  به شوهرتان بفهمانيد.مثلا بگوييد:"من از اين كه تو فلان حرف رو پيش خانوادت به من زدي رنجيده خاطر شدم." و در ادامه بگوييد" چه خوب بود كه  اگر هم حرفي داري وقتي تنها هستيم به خودم بگويي" وامثال اينها . ➖ اينكه عاقل و متين و منطقی باشيد. @hamsardarry 💕💕💕
⚠️تلنگری‌به‌‌خودم🫸 مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «فرزند آدم، روزِ آخرِ زندگیِ خود را می‌فهمد؛ اموالش در جلوی چشمانش می‌آیند و می‌گوید بهره من از یک عمر جمع کردنِ شما چیست؟ می‌گویند: کفنی داری از ما، که به تو می‌دهیم.» با چشمِ حسرت٬ به فرزندانش نگاه می‌کند؛ و می‌گوید: از حلال و حرام٬ برای شما اندوختم و اکنون روزِ آخرِ زندگیِ من است سهم من چیست؟ می‌گویند: تو را با احترام تشییع کرده؛ و با چشم گریان به خاک می‌سپاریم. به اعمالش پناه می‌بَرد؛ و اعمالش می‌گویند: مرا مرور کن! من تا آخرت٬ کنارِ تو هستم و هر چقدر عمل نیک داشته باشد بر کم‌بودن آن حسرت می‌خورد و آهی می‌کشد. حقیر، دقیقا به یاد دارم؛ پدرم بیست‌وچهار ساعت قبل از فوتش، نصف شب خواب خوبی دیده بودند و می‌خندیدند؛ گفتند: ما در آن طرف (برزخ) فامیل‌های زیادی داریم برخی رو امشب شناختم. می‌خواستم صبح دقیق‌تر بپرسم؛ ولی قسمت نشد چون یادم نبود. صبح نگران و در حال گریه بودند. مبلغی را که کنار گذاشته بودند٬ به مادرم تحویل دادند و زمانی‌ که نزد دکتر بردیم، گفتند: مرا به خانه ببرید. یقین کردم که می‌دانند لحظاتِ آخرِ عمرشان است. عجله داشتند در خانه و محلی که همیشه نماز می‌خوانند بمیرند... و این اتفاق برای بسیاری رخ می‌دهد. انسانی که مؤمن است زمانی که می‌میرد؛ و وارد قبرستان می‌شود، حوریان الهی در کنار قبرش منتظر او هستند و او به غسال خود التماس می‌کند که مرا زود غسل بده. بدنِ آلوده‌ی مرا زود بشوی و مرا زیاد در رنج انتظار مگذار؛ که حوریان وعده داده شده، از سوی رب‌م منتظر من هستند. اما انسان معصیت‌کار می‌بیند که نکیر و منکر با چهره‌ی خشنی در قبر٬ منتظر او هستند. به غسال التماس می‌کند مرا آرام و با تأخیر غسل بده. منتظر است غسال دست از او کشیده و به مُرده‌ی دیگری متوسل شود و بشوید. چون می‌خواهد دیرتر به قبرش برده شود. به همین علت است که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: مُرده را سه بار بر زمین بگذارید و یکسره به قبرش نبرید. 🤔 فاعتبروا یا اولی الابصار...
❤️🍃❤️ مرد وقتی عاشق زنی می‌شود در دل خود پنهانش می‌کند مبادا که دیگران او را بدزدند اما زن وقتی عاشق شد آن را جار می‌زند تا کسی برای نزدیک شدن به آن مرد تلاش نکند... مرد به خاطر یک عقیده هرکسی را قربانی می‌کند و زن به خاطر یک نفر هر عقیده‌ای را... مرد عقل است و زن قلب... 👤 دکتر انوشه @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 💠 مهارت‌های همسرداری 🙏 تغافل و چشم‌پوشی در زندگی مشترک @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ تفاوت در نيازهای زنان و مردان ! ◀️نیازهای مردان :🌱 1 - یک شریک جنسی خوب. 2 - یک همدم اهل تفریح. 3 - یک همسر جذاب. 4 - یک منزل دنج و آرام. 5 - تحسین، احترام، اعتبار، همکاری، پذیرش. 6 - یک همسر حمایت کننده و مشوق. 7 - یک همسر وفادار. @hamsardarry 💕💕💕
ویژه ارسال به همسر 🌸 زیر یه عکس از همسرتون بنویسین: نقــشِ ا‌و     در چشـمِ مـا ⚡️هــر روز خــوـــش‌تـر میشود💞 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 😍😘😍
❤️🍃❤️ حریر تن خود را از دیوار جدا کرد و گفت: - چند دفعه باید بگم ازت خوشم نمیاد ...این چه ربطی به عمه ات داره؟ علیرضا پوزخندی زد و خیره ی چشمان زیبایی که برایشان جان می داد شدو گفت: -تو ازش متنفری ... اینو از منی بپرس که تو این چند سال ریز به ریز وجودتو می شناسه ... حالام می خوای منو به خاطر اون کنار بذاری ... چرا حریر ؟ چرا ... مگه نمی بینی من دیوونه تم ... من همه جوره می خوامت ... حریر با زندگی مون لج و لجبازی نکن ... من عاشقتم حریر ... @hamsardarry 💕💕💕
👇👇 چیزی در قلبش بالا و پایین شد ...جملات ملتمسانه ی علیرضا وجودش را لرزاند ...او عاشق بود ... اما عاشق مردی دیگر ... همین حس و حال را او نسبت به آریا داشت ...اما نمی توانست کاری کند ... دلش به جای دیگری وصل بود. از کنار نگاه ملتمس او گذشت ... علیرضا به دنبالش دوید و عطر چادرش را به مشام کشید ... دلش پیش این دختر بود ... درست از روزی که عمه اش پا به خانه ی آن ها گذاشته بود، دل علیرضا به گرو رفته بود .. حریر بی توجه به او به سمت خیابان اصلی رفت و بادیدن اتوبوس گام هایش سرعت گرفت اما دوباره بازویش به عقب کشیده شد و رخ به رخ علیرضا ایستاد... نفس های هر دو تند و ملتهب شده بود ... علیرضا عاشقانه نالید : - یه جواب بهم بده حریر؟ سرش را به نشانه ی منفی تکان داد و بی رحمانه جواب داد: - نمی تونم بهت فکر کنم... و در میان بهت و حیرت او به سمت اتوبوسی که در ایستگاه توقف می کرد دوید ... *** (پست سه) آریا کیف دستی مشکی رنگش را کنار صندلی گذاشت و نشست. پای راستش را با ژستی خاص و مغرورانه روی پای دیگر انداخت. به ظاهر عصبی و کلافه به نظر می رسید ...دست در جیب پیراهنش کرد و خودکارش را بیرون کشید و همان طور که گوشه ی لبش را می جوید با ته آن آرام روی دسته ی صندلی ضرب گرفت ... هنوز استاد نیامده بودو سر و صدای همکلاسی هایش همه ی کلاس را پر کرده بود . محمود با دیدنش از ته کلاس بلند شد و دو ردیف را طی کرد و روی صندلی کنارش نشست و گفت: - چیه رفیق بازم که دمغی؟ شانه ای از روی بی تفاوتی بالا انداخت و جواب داد: - ول کن بابا ... @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ 🌸هر سحر با هر تپش 🕊آغاز جان در دست توست 🌸صبح من خیرش 🕊 تماشای جمال مست توست 🌸با نام و یاد خدای مهربان ✨و به توکل نام اعظمش 🌸آغاز میکنیم ششمین سحرو ✨روزازماه ضیافت الهی 🌸به امیدروزی زیبا و ✨سرشار از رحمت و برکت.. http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b