eitaa logo
همشناسی(تعارف) فرهنگی الگوی ارتباطات میان فرهنگی
352 دنبال‌کننده
808 عکس
213 ویدیو
19 فایل
اى مردم، ما شما را از مردی و زنى بيافريديم. و شما را گروه های پراکنده(شعوب) و پیوسته (قبيله‌ها) كرديم تا همشناسی و هم نیکی کنید هر آينه گرامى‌ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست. خدا دانا و کاردان است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهت می کنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد. @hamshenasi
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
«شهیدان سَر» گذشتهٔ تاریخی اسلام خصوصا تاریخ تشیع، مشحون است از شهدای بزرگ و رهبران کشته شده‌ای که می‌توان از آنها به «شهدای سَر» یا «سران شهید» تعبیر کرد. شهدای سَر را هم می‌توان در شهادت ائمه معصومین ع مشاهده کرد که همچون رأس اسلام و رأس جامعه اسلامی به شهادت رسیده‌اند، و هم می‌توان در شهادت بسیاری از رهبران قیام‌های بعد از کربلا همچون قیام توابین، قیام مختار، قیام‌های زیدیه، واقعهٔ فخ و نیز نفس زکیه دید. رهبران شهید، سربداران و سربه‌نیزه‌هایی بوده‌اند که نه رأس یک فرد، بلکه در واقع رأس یک جنبش بوده‌اند. به رغم این، قطعِ این قبیل از سرها و کشته‌شدنِ سیدالشهداهای بسیار در دوره‌های تاریخی اسلام، هرگز موجب توقف جنبش‌های خونین در برابر نظام ظلم و ستم نگردید. اکنون باید دید که چگونه جنبش‌های خونینِ بی‌سر ادامه یافته‌ و بلکه حیاتی شورانگیزتر پیدا کرده‌اند؟ در پاسخ به این سئوال دو نکتهٔ الهیاتی مهم به نظر می‌رسد: نخست اینکه بقای جنبش‌های اسلامی و شیعی بعد از شهادت رهبران را باید در ریشه‌های عقلی و ایمانی و مهم‌تر در معنای زندگی و ماهیت مرگ در شیعه جستجو کرد. در جنبش‌های خونین شیعه اساسا مرگ در راه خدا و «شهادت فی سبیل الله» نه پایان بلکه آغاز، و نه فقط گذار به دنیای واپسین بلکه شروعی نو در همین دنیای کنونی است. به تعبیر کیرکگارد «پادشاهان وقتی می‌میرند کارشان تمام می شود، ولی شهدا وقتی می میرند کارشان تازه آغاز می شود.» از این منظر هر میزان شهید بزرگ‌تر و شهادت حماسی‌تر و حتی دردناک‌تر می‌شود، کارکرد این‌جهانی‌ آن عمیق‌تر، وسیع‌تر و ماندگارتر می‌شود (ببینید آیه «اضطرار» و «استضعاف» را در قرآن). ازاین رو، برخی از محققان تمدنی در صورتبندی یک تمدن، نه فقط زندگیِ شخصیت‌ها را مهم می‌دانند، بلکه بر گونۀ مرگ آنها (مثل سقراط و عیسی مسیح و حسین بن علی) در تحولات انسانی و تمدنی تأکید می‌ورزند. از این نظر هر شخصیتی نمی‌تواند نقش تحول‌گری‌های بزرگ را بازی کند، بلکه شخصیت‌هایی می‌توانند تأثیرات بنیادین در پروسۀ تمدن‌ها بجا بگذارند که نه فقط با حیات خود بلکه با نحوۀ مؤثراز مرگ‌ِ خود در زندگی و حیات اجتماعی اثری برجا بگذارند. حال چرا شهادت ابرمردان، بیش از آنکه موجب شکست جنبش‌های مقاومت بشود، خود موجب قیام و قیامت می‌شود و رهبران جدیدی را برای معرکه خلق می‌کند؟ یکی از ریشه‌های تجلی و ظهور سران جدید و رهبران جوان، عنصر الگوسازی در شهادت است. اساسا شهید بعد از شهادت تبدیل به یک الگو و بلکه یک آرزو می‌شود. آنگاه که شهید تبدیل به الگو و آرزو می‌شود، اراده‌های جدیدی در سطح رهبری در جهان اسلام فعال می‌شوند و انگیزه‌های بزرگی برای اقدامات بزرگ شکل می‌گیرند. آرزوی شهادت، طلب شهادت، تمنای شهادت و اراده برای شهید شدن، نه تنها رهبران جدیدی را خلق می‌کند بلکه فلسفه شورانگیزی از مرگ و زندگی برای شهادت طلبان ارائه می‌نماید. شهید شیخ حسین معن (از شاگردان شهید صدر و از رهبران حزب الدعوه عراق) شعاری داشته است که «المستمیت لا یموت» نمی میرد آنکه در پی مرگ می رود). شیخ محمد مهدی شمس الدین در سخن از مرگ فی سبیل الله به ارادۀ مرگ در راه خدا تأکید می کند و چنین اراده ای را برای هر یک از اعضای امت اسلام لازم می شمارد. شیخ محمد مهدی آصفی نیز در بحث از شهادت، از تمنای شهادت سخن می گوید و چنین تمنای قلبی را در شکل گیری عزت و اقتدار اسلام مهم و سازنده می داند. حال به نظر می‌رسد فرهنگ استماته و به استقبال مرگ رفتن، حیات، عزت، و بلکه شرافت را برای امت مقاومت باعث می‌شود و زمینه‌های فنا و زوال را در هر شرایطی از پایه ویران می‌کند. نکته دوم اینکه در الهیات مقاومت، مقاومت نه در ظاهر بلکه در باطن رخ می‌دهد، و مقاومت نه از ماده بلکه از روح انسان برمی‌خیزد. در این رویکرد، مقاومت از جنس «ایمان در معرکه» است. منظور از ایمان در معرکه، نه فقط جدایی‌ناپذیری ایمان از عمل، بلکه تأثیر ایمان در ایجاد امواج خروشان زندگی و حرکت‌های پرشتاب در آن است. از فحوای چنین ایمانی (خاصا ایمان به غیب و ایمان به مددهای غیبی) نوعی از «امید ایمانی» در برابر «امید سکولار» ظاهر می‌گردد. امیدِ سکولار همان امید به اینجا و اکنون (که در ادبیات فلسفی می‌توان آن را «امید وهمی» تلقی کرد) است که در برابر امید ایمانی و اسلامی یا امید به افق‌های بزرگ و دوردست (در ادبیات فلسفی می‌توان آن را «امید عقلی» قلمداد کرد) می‌باشد. امید ایمانی و توجه به دوردست‌ها در آیندۀ جهان و جهان واپسین، موجب گردیده است که جنبش‌های مقاومت از حوادث کوتاه مدت و خلاءهای اینجایی و اکنونی دچار یأس نشوند، و در وضعیت یأس و ناامیدی در رخدادهای زمانه، همچنان به آینده‌های این‌جهانی و آن‌جهانی خوش‌بین، فعال، و کوشا بمانند. https://eitaa.com/Habibollah_Babai
طوفان الاقصی عملیاتی برای "زندگی" بود. زندگی در هر سرزمین، اول حق صاحبان آن سرزمین است، اگر آنها نتوانند سکونت کنند، هیچ‌کسی نخواهد توانست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردبیر میدل ایست آی بررسی می‌کند: پس از یکسال نبرد، یحیی السنوار با اسرائیل چه کرده است؟ دیوید هرست ۳۴ سال خبرنگار گاردین در خاورمیانه بود. ببینید تحلیل او از وضعیت منطقه یک‌سال پس از طوفان‌الاقصی چیست. این حرف‌ها را اگر ما بزنیم می‌گویند توهم دارید و تبلیغات می‌کنید. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
🔴 پرسش نادین خماش مجری زن شبکه سعودی العربیه‌ الحدث: اگر در امتحان نهایی امسال از دانش آموزان بپرسیم ۷نتیجه برای عملیات ۷ اکتوبر بنویسید؟ پاسخ های تان چه خواهد بود؟ 🔴 ریناس علی، مجری شبکه عراقی العهد در پاسخی قشنگ به ۷ مورد از نتایج عملیات طوفان‌الاقصی اشاره کرده: ۱ - خیانت اعراب، برملا شد. ۲ - حقارت اعراب، برملا شد. ۳ - مزدوری اعراب برملا شد. ۴ - شبکه‌های شما را که به حقِ حرفه‎ای‎گری جنایت کردند را فاش کرد. ۵ - شما را به عنوان پست‌ترین و خوارترین شخصیت‌های رسانه‌ای، رسوا کرد. ۶ - نشان داد که برای شما، کفش صهیونیستی، گران‌بها تر از کودک مسلمانی است که به ناحق ذبح می‌شود. ٧- واضح ترین تصویر از فرقه گرایی شما و ناجوانمردی آنهایی که می شناسید را فاش کرد. اگر پستی اعراب و شرارت شما به عنوان ابزار خدمت به صهیونیست ها نبود، پس از ۷ اکتوبر چه اتفاقی می افتاد؟ @hamshenasi
بیست روز است گذشته ز آن روز روز تاریک شده روز شب گشته من که چنان روز مباد مادرم آفتاب قلبم، که بِما گرمی داد بال پرواز نهایت بگشود از لب بام پرید که دگرباره نیاید هرگز پیش چشمم رفت به بهشتی که، زیر پایش بود اشک نه، هستی من گشت در جانم و از دیده به رُخسار دوید ابر شد باریدم و فراموشم شد معنی «هرگز» را آه ای واژه شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز بیست روز است گذشته ز آن روز به گمانم اما بیست سال است دلم تنگ شده و فقط او می داند که چه دلتنگ شده ۱۴۰۳/۷/۲۰ علی اصغر اسلامی تنها
بازتعریف بلاک‌چین مبتنی بر استعاره‌های هستی‌شناختی @hamshenasi
NMS_Volume 10_Issue 37_Pages 118-85.pdf
478.6K
بازتعریف بلاک‌چین مبتنی بر استعاره‌های هستی‌شناختی نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی نویسندگان سعید اشیری   1 سید محمدحسین هاشمیان 2 علی اصغر اسلامی تنها 3  https://doi.org/10.22054/nms.2024.72232.1522 چکیده بلاک‌چین، به‌مثابه یک تکنولوژی برافکن و تحول‌گرا، دارای آثار و کارکردهای فراگیری در حوزه‌ی عمومی و فرهنگی است و نگاه غالب تهدیدمحور یا فرصت‌محور یا ترکیبی و واقع‌بینانه از آن، زمینه‌ساز اتخاذ رویکردها و خطّ‌مشی‌های عمومی و فرهنگی متناسب با آن خواهد بود. بازشناسی بلاک‌چین از کمند تحلیل استعاره‌های هستی‌شناختی، پنجره و دریچه‌ی جدیدی را برای شناخت دقیق‌تر این تکنولوژی را به‌دست خواهد داد. این استعاره‌ها مبتنی بر استعاره‌ی مبنایی و اصلی بلاک‌چین به‌مثابه شبکه یا سیستم، در سه سطح استعاره‌های فراسیستمی، درون‌سیستمی و بیناسیستمی دسته‌بندی و سپس تحلیلی از مهم‌ترین استعاره‌های بلاک‌چین، بدین نحو به‌دست آمده است: بلاک‌چین به‌مثابه رمزگان؛ بلاک‌چین به‌مثابه خزانه؛ بلاک‌چین به‌مثابه خداوندگار. کلیدواژه‌ها بلاک‌چین، استعاره‌های شناختی، استعاره‌های هستی‌شناختی، تحلیل استعاری 1 دانشجوی دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی، دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام، قم، ایران. 2 دانشیار و عضو هیئت‌علمی، گروه سیاست‌گذاری فرهنگی، دانشگاه باقرالعلوم (علیه‌السلام)، قم، ایران. 3 استادیار و عضو هیئت‌علمی، گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دانشگاه باقرالعلوم (علیه‌السلام)، قم، ایران