🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت70
🔰#روانشناسى_جاهل
🔺قَالَ علی عليهالسلام:
لاَ تَرَى اَلْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً
نادان را يا تندرو يا كندرو مىبينى
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
🔺امام در اين كلام حكمتآميز به مسئلۀ مهمى اشاره كرده كه سراسر زندگى انسانها را در بر مىگيرد.
راه صحيح به سوى مقصد، راه مستقيم است كه ما پيوسته در نمازها هر روز خدا را مىخوانيم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد.
در اطراف راه مستقيم خطوط انحرافى فراوانى هست كه پيدا كردن راه مستقيم از ميان آن خطوط نياز به دقت و علم و دانش دارد.
به همين دليل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى يا در جانب زياده روى مىگردد و يا در سوى كوتاهى و كندروى.
اين مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سياسى و غير آن ديده مىشود.
🔺 مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف، يك فضيلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط كشيده مىشوند و با وسواس هر حركتى از همسر خود را زير نظر مىگيرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مىكنند،به طورى كه زندگى براى آنها تبديل به دوزخى مىشود
و گاه هيچگونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند كه كجا رفت و آمد و با چه كسى صحبت مىكند و امثال آن.
🔻 بعضى از شارحان، اين مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پيوند زده و گفتهاند:
هميشه فضايل اخلاقى حد وسط در ميان دو دسته از رذايل است:
شجاعت حد اعتدالى است كه در ميان صفت تهور (بىباكى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است.
.
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت71
🔰#نشانه_کمال_عقل
وَ قَالَ علی (علیه السلام):
إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ، نَقَصَ الْكَلَامُ
چون عقل به كمال باشد، سخن اندك گردد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧
🔺نشانه كمال عقل
رابطه کمال و تمام عقل با کم سخن گفتن از اینجا روشن مى شود که
🔺 اولاً ریشه مفهوم عقل، منع و جلوگیرى است و زانوبند شتر را از این جهت «عقال» مى گویند که او را از حرکت باز مى دارد و از آنجا که سخنان سنجیده، کم است و سخنان نسنجیده، بسیار، عقل به انسان مى گوید: بیشتر بیندیش و کمتر بگو.
🔻ثانیاً مطالبى که گفتن آن ضرورت دارد نسبت به فضول کلام و سخنان زیادى بسیار کمتر است، از این رو افراد عاقل غالباً خاموش اند و به موقع سخن مى گویند.
🔺ثالثاً انسان عاقل مى داند که بیشترین و مهم ترین گناهان با زبان انجام مى شود بدین سبب براى محفوظ ماندن از عواقب زیان بار گناه سعى مى کند کمتر سخن بگوید.
انسان عاقل هرگز خود را گرفتار عواقب سوء پرگویى نمى کند.
🔻رابعاً گفتار زیاد، نیروها و انرژى هاى ذخیره انسان را بر باد مى دهد و وقت عزیز او را تلف مى کند و موجب دشمنى ها و عداوت ها مى شود، بنابراین عقل و شرع به ما فرمان مى دهد که کم بگوئید و گزیده بگوئید.
#حدیث
امام علی علیه السلام:
«إیّاکَ وَفُضُولَ الْکَلامِ فَإنَّهُ یُظْهِرُ مِنْ عُیُوبِکَ ما بَطَنَ وَیُحَرِّکُ عَلَیْکَ مِنْ أعْدائِکَ ما سَکَنَ
از زیاده گویى بپرهیز که عیب هاى نهانى تو را ظاهر مى سازد و کینه هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحریک مى کند».
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت72
🔰#رابطه_دنياوانسان
قَالَ علی عليهالسلام
اَلدَّهْرُ يُخْلِقُ اَلْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ اَلْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ اَلْمَنِيَّةَ
وَ يُبَاعِدُ اَلْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ
دنيا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه مىكند، مرگ را نزديك و خواستهها را دور و دراز مىسازد، كسى كه به آن دست يافت خسته مىشود، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مىبرد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧
امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز و بيدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسانها بيان مىداردو چند نكتۀ مهم را يادآورد مىشود:
🔺نخست اينكه گذشت روزگار بدنها را كهنه و فرسوده مىكند و اين از واضحات است كه بسيارى از مردم به آن توجه ندارند؛ هر سال و ماه، بلكه هر روز و ساعتى كه بر انسان مىگذرد، بخشى از قوا و نيروهاى خود را از دست مىدهد. درست مانند لباسى كه بر اثر مرور زمان كهنه و پوسيده مىشود و هيچگونه استثنايى در آن نيست، بنابراين بايد كوشيد در مقابل آنچه از دست مىرود چيزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود.
آيات شريفۀ «وَ اَلْعَصْرِ * إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لَفِي خُسْرٍ» نيز به همين معنا اشاره دارد.
🔺دردومين نكته مىفرمايد: «گذشت روزگار آرزوها را نو مىكند» اين مطلب به تجربه ثابت شده كه حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بيشتر است و شايد دليل آن اين باشد كه انسان هر چه خود را به مرگ نزديكتر مىبيند احساس مىكند وقت كمترى براى رسيدن به آرزوها در اختيار دارد. به عكس جوانان فكر مىكنند وقت طولانى براى رسيدن به آرزوها دارند.
در حديث معروف نبوى مىخوانيم:
«يَشيٖبُ ابْنُ آدَمَ وَيَشُبُّ فيٖهِ خِصْلَتٰانِ
انسان پير مىشود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».
🔻 در سومين و چهارمين نكته به نزديك شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواستهها اشاره مىكند.
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت73
🔰#ضرورت_خودسازى_رهبران_ومديران
🔺 وَ قَالَ علی عليهالسلام
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ
وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ اَلنَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ
🔻كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد،زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
🔺 كلام امام در اينجا مطابق ظاهر اطلاق كلام، هم رئيس حكومت بر مردم را شامل مىشود و هم تمام كسانى را كه به نوعى ارشاد و هدايت مردم را بر عهده مىگيرند.
🔻اين جمله اشاره به يك واقعيت مسلم عقلانى است كه تا انسان خودش چيزى را نداشته باشد،نمىتواند به ديگران اهدا كند.
خشك ابرى كه بود ز آب تهی
كى شود منصب او آب دهى
🔺 اضافه بر اين، مردم سخنان كسى را كه به گفتار خود پايبند و آثارش در زندگى او نمايان نيست، هرگز نمىپذيرند و به خود مىگويند: اگر او اين سخنان را باور مىداشت نخست خودش به آن عمل مىكرد.
🔻اصلى مسلم در روانشناسى است كه مردم سخنان كسى را مىپذيرند كه به گفتۀ خود معتقد باشد و به تعبير معروف:
سخنی کزدل برآيد لاجرم بر دل نشیند
و نشانۀ روشن اين اعتقاد اين است كه به گفتۀ خود عمل كند.
#حدیث
در حديثى كه در كتاب كافى آمده از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
«إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا
هنگامى كه عالم به علمش عمل نكند موعظۀ او از دلها فرو مىريزد همانگونه كه قطرههاى باران از سنگ سخت فرو مىريزد»
.
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت74
🔰#ویژگیهای_امام_علی_از_زبان_خودشان
🔺قال علی عليهالسلام :
لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي؛ وَ وَاللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً، الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ، وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ.
سخنى از آن حضرت (ع) چون ديگران آهنگ بيعت با عثمان نمودند:
دانسته ايد كه من از ديگران به خلافت سزاوارترم.
به خدا سوگند، مادامى كه كار مسلمانان بسامان باشد و جز بر من بر ديگران ستمى نرود، آن را واگذاشته، مخالفت نمى ورزم. پاداش چنين فضيلت و عملى را از خدا مى طلبم و زهد مى ورزم در آنچه شما به خاطر زيور و زينتش با يكديگر رقابت مى كنيد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧
اين سخن را هنگامى بيان فرمود كه گروهى از مردم تصميم گرفته بودند، با عثمان بيعت كنند.
امام(عليه السلام) در اين عبارت کوتاه حقايق مهمّى را بيان فرموده است.
نخست اين که:
او از همه افراد براى جانشينى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شايسته تر بود و آنهايى که به خاطر منافع شخصى يا کينه و حسادت او را از حقّ خود بازداشتند، هم بر او ستم کردند، و هم بر مسلمين (که آنها را از چنين پيشواى شايسته اى، محروم نمودند).
ديگر اين که: سکوت امام(عليه السلام) و تسليم در برابر شرايط موجود، هرگز بى قيد و شرط نبود; بلکه مشروط به اين بوده که کار مسلمانان سامان يابد و بر کسى ظلم و ستمى نشود.
و ديگر اين که: امام(عليه السلام) در برابر اين سکوت تلخ و بسيار رنج آور، اجر و پاداش الهى را مى طلبيد و در ضمن مى خواست اثبات کند آنچه را آنها از زرق و برق دنيا به خاطر آن بر سر و سينه مى زنند و به اصطلاح «سر و دست مى شکنند» چيز بى ارزشى است، که در ترازوى سنجش فکر بلند امام(عليه السلام) وزنى ندارد.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
سخنان امام علی علیه السلام، اشاره به اين مطلب دارند که من اگر کوتاه ميايم، به خاطر مصالح مسلمين است; مبادا در اين لحظاتِ حسّاس که دشمنان در داخل و خارج براى خاموش کردن نور اسلام توطئه مى کنند، اختلافى در داخل به وجود آيد و شکافى در صفوف مسلمين ايجاد شود و آنها از آن بهره بگيرند. يا خونهاى بى گناهان در اين راه ريخته شود; من اين ستم را بر خودم مى پذيرم و از حقّ خود صرف نظر مى کنم، ولى اين تا زمانى است که ظلم و فساد از ناحيه حکومت وقت، در محيط اسلام ظاهر نشود.
.
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت_75
🔰#توجّه_به_فناپذيرى_دنيا
🔺وَ قَالَ عليهالسلام
كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ
هر چيز كه شمردنى است پايان مىپذيرد، و هر چه را كه انتظار مىكشيدى، خواهد رسيد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده؛ ولى در واقع مكمل آن است.
نخست مىفرمايد: «هرچيز كه شمرده مىشود سرانجام پايان مىگيرد»؛ (كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ) .
اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است پايان پذير است و از آنجا كه عمر انسانها تحت عدد قرار مىگيرند؛ مثلا مىگوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله. مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مىگذرد تدريجا از آن كاسته مىشود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مىرود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.
آنگاه در ادامه مىفرمايد:
«و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مىرسد»؛
(وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ) .
منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مىدانيم در آينده رخ مىدهد؛ مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت.
اشاره به اينكه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ دامان او را مىگيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مىيابد.
به همين دليل در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ اُعْبُدْ رَبَّكَ حَتّٰى يَأْتِيَكَ اَلْيَقِينُ» يقين را به مرگ تفسير كردهاند.
آنچه امام در دو جملۀ بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است، دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همانگونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
🔺مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ
🔻عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده».
اين هشدارى است به همۀ دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كردهاند تا بدانند چه چيز به دست مىآوردند و چه چيز را از دست مىدهند.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت76
🔰#سالی_که_نکوست
🔺إِنَّ الأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا
هنگامى که کارها مشتبه شوند (و آينده روشن نباشد) بايد آخرشان را با اولشان سنجيد»
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
امام (عليه السلام) در اين جا درس مهمى مى دهد که براى همه مديران، بلکه همه رهروان راه حق کارگشاست.
اشاره به اين که هميشه آغاز و انجام کارها با يکديگر پيوند ناگسستنى دارند و در واقع شبيه علت و معلول اند، بنابراين اگر ما در چگونگى پايان کارى شک و ترديد داشتيم بايد ببينيم آغازش چگونه بوده است.
اگر در مسير صحيح بوده عاقبت آن نيز چنين است و مطابق ضرب المثل فارسى: «سالى که نکوست از بهارش پيداست» و اگر آغاز آن در مسير نادرستى قرار گرفته بايد بدانيم که عاقبت آن نيز نادرست و خطرناک است
و به گفته معروف:
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثريا مى رود ديوار کج!
🔻اين سخن پيام ديگرى نيز دارد و آن اين که اگر مى خواهيم از کارهاى خود نتيجه هاى خوب و پربار بگيريم بايد در آغاز مراقب زيربناهاى آن باشيم.
تفاوت بناى مسجد قبا و مسجد ضرار در همين امر است که اولى به مصداق (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى) پايه صحيحى داشت و سرانجام به مضمون (فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا) عبادتگاه مؤمنان شد.
مسجد ضرار که پايه آن براساس نفاق و کفر و شرک و تفرقه ميان مؤمنان بنا شده بود عاقبتش اين بود که به دستور پيغمبر (صلي الله عليه و آله) طعمه حريق شود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
http://eitaa.com/hamyartaali
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت78
🔰#برو_این_دام_بر_مرغ_دگر_نه
🔸قال علی علیه السلام:
((يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي؛ أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ؛ هَيْهَاتَ، غُرِّي غَيْرِي؛ لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ؛ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا؛ فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ))
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
در خبرى از ضِرار بن حَمزه ضِبائى به هنگام ورودش بر معاویه و سؤال معاویه از او درباره حالات امیرمؤمنان(علیه السلام) چنین آمده است که ضِرار (در پاسخ معاویه) گفت: گواهى مى دهم که من او را در بعضى از مواقف دیدم در حالى که شب پرده تاریک خود را فرو افکنده بود و او در محرابش به عبادت ایستاده بود، محاسن مبارک را به دست گرفته و همچون مار گزیده به خود مى پیچید و از سوز دل گریه مى کرد»
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
از آنجا که محبت دنیا بر طبق حدیث معروف نبوى که گفته مى شود: محبت دنیا،سرچشمه همه گناهان است.
بى اعتنایى به زرق و برق و مقامات و ثروت هاى دنیوى، دلیل بر زهد دردنیا و بیمه کننده در برابر معاصى است.
لذا امام در این سخنان پربار خود دنیا را مخاطب قرار داده مى فرماید:
«اى دنیا! اى دنیا! از من دور شو»
سپس مى افزاید:
«تو خود را به من عرضه مى کنى یا اشتیاقت را به من نشان مى دهى؟
هرگز چنین زمانى براى تو فرا نرسد (که در دل من جاى گیرى)»
در ادامه براى تأکید بیشتر مى فرماید: «هیهات (اشتباه کردى و مرا نشناختى) دیگرى را فریب ده، من نیازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه کردم،طلاقى که رجوعى در آن نیست»
🔻جمله «لاَ حَانَ حِینُکِ» در واقع جمله انشائیه و نفرین است نه جمله خبریه.
امام در واقع از خدا مى خواهد که زمانى فرا نرسد که زرق و برق دنیا در دلش نفوذ کند
🔺جمله «غُرِّی غَیْرِی» مفهومش این نیست که مرا رها کن و به سراغ دیگران برو و آنها را بفریب، بلکه منظور این است که هرگز به سراغ من نیا و شبیه چیزى است که در شعر معروف فارسى آمده است:
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
تعبیر به سه طلاقه کردن دنیا ناظر بر این است که انسان به حسب طبع و آفرینش پیوندى با دنیا دارد که در حکم ازدواج است و امام مى فرماید:
قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا
من این پیوند را قطع کرده و عطایت را به لقایت بخشیده ام.
.
#ادامه_دارد
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت78
🔰#برو_این_دام_بر_مرغ_دگر_نه
🔹ادامه حکمت ۷۸
🔹قال علی علیهالسلام
((يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي؛ أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ؛ هَيْهَاتَ، غُرِّي غَيْرِي؛ لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ؛ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا؛ فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ))
🔺در ادامه این سخن، حضرت دلیل این نفرت بر زر و زیور دنیا و مقامات و ثروت ها را بیان کرده مى فرماید:
«زندگى تو کوتاه و مقام تو کم و آرزوى تو داشتن ناچیز است»
(فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ، وَخَطَرُکِ یَسِیرٌ، وَأَمَلُکِ حَقِیرٌ)
🔻به راستى عمر دنیا کوتاه است و مقامات آن کم ارزش و گاه بى ارزش.
🔺جمله «أَمَلُکِ حَقِیرٌ» اشاره به این است که کسانى که تو را آرزو دارند، آرزوى حقیر و پستى براى خود پیدا کرده اند.
🔺در پایانِ این سخن، امام(علیه السلام) از کمبود زاد و توشه سفر طولانى آخرت شکایت کرده مى فرماید:
«آه از کمى زاد و توشه (آخرت) و طولانى بودن راه و دورى سفر و عظمت (مشکلات مقصد)»
(آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَطُولِ الطَّرِیقِ، وَبُعْدِ السَّفَرِ، وَعَظِیمِ الْمَوْرِدِ)
🔺با این که مى دانیم امام(علیه السلام) بیشترین ذخیره را براى عالم آخرت فراهم ساخته تا آنجا که به مقتضاى حدیث نبوى معروف:
«لِضَرْبَة عَلىٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْنِ»
ضربه کارى آن حضرت (بر پیکر عمرو بن عبد ودّ در آن لحظه بسیار حساس تاریخ اسلام) برتر از عبادت جن و انس است و نیز مى دانیم آن حضرت در تمام غزوات اسلامى فداکارى فراوان کرد و عبادت هاى شبانه او گاه به هزار رکعت نماز در یک شب مى رسید و یک هزار برده را از دست رنج خود خرید و آزاد کرد و عبادات و اطاعات فراوان دیگر، جایى که امام با این همه زاد و توشه از کمى زاد و توشه سفر آخرت اظهار ناراحتى و نگرانى کند ما چه بگوییم و چه کارى انجام دهیم؟
🔹بدیهى است هرگاه انسان زاد و توشه خود را براى این سفر طولانى کم ببیند، براى افزایش آن کوشش مى کند،ولى اگر گرفتار غرور گردد و اعمال ناچیز خود را بزرگ ببیند هرگز به فکر افزایش نمى افتد.
🔺تعبیر به «مورد» اشاره به روز قیامت است که انسان در آن وارد مى شود و تعبیر به «عظیم» اشاره به مشکلات حساب و کتاب و عبور از صراط و هول و وحشت آن است.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
http://eitaa.com/hamyartaali
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯
🔰#نهجالبلاغه
🔰#حکمت79
🔰#دانش_را_هرجابيابى_فراگير
🔹وَ قَالَ (علیه السلام):
خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ؛ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ
🔺حكمت را در هر جا كه باشد فراگير، گاه در سينه منافق باشد و در آنجا آرام نگيرد تا بيرون آيدو با همانندان خود در سينه مؤمن جاى گيرد.
🔺خلاصه کلام گهربار اینکه سخنان حکمت آمیز را از هر کس باید پذیرفت حتى اگر گوینده آن منافق باشد.
🔻تعبیر به «تَلَجْلَجُ» با توجه به اینکه این واژه به معناى اضطراب و ناآرامى است اشاره به آن داردکه جایگاه کلام حکمت آمیز سینه منافق نیست، ازاین رو در آنجا پیوسته ناآرامى مى کند تا خارج شود و در جایگاهى که متناسب خود،یعنى سینه شخص مؤمن قرار گیرد.
🔺نتیجه این سخن را، از روایات مختلف معصومان(ع) شنیدیم ،که فراگیری علم و دانش هیچ محدودیتى، از نظر زمان، مکان ،مقدار تلاش و کوشش و گوینده،ندارد.
🔺 در بعضى از روایات از جمله روایتى که از امام باقر(علیه السلام) در ذیل آیه شریفه (فَلْیَنْظُرِ الاْنْسانِ إلى طَعامِهِ) آمده است که امام(ع)فرمود:منظور از طعام «دانشى است که فرا مى گیرد باید نگاه کنید از چه کسى فرا مى گیرد»
بنابراین گرفتن سخن حکمت آمیز از منافق چه معنا دارد؟
🔻درپاسخ باید گفت: گاه سخن حکمت آمیز به قدرى واضح و روشن است که از هر جا و از هر کس باشد باید آن را پذیرفت.
ولى در مواردی که انسان مطالب را به اعتماد استاد فرا مى گیرد باید آن شخص ،از نظر دیانت و علمیت مورد اعتماد باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@hamyartaali
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🔰#حكمت80
🔰#نهجالبلاغه
🔰#دانش_گمشده_مؤمن_است
🔹قَالَ علی (علیه السلام):
الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.
🔸حكمت گمشده مؤمن است. پس حكمت را فراگير، هر چند، از زبان منافقان باشد.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
🔺 امامعلی (عليه السلام) براى اين كه نامحدود بودن منبع علم را روشن سازد تشبيه زيبايى كرده است.
🔻روشن است هرگاه انسان گمشده پرارزشى داشته باشد، دائماً به دنبال آن مى گردد و آن را نزد هركس ببيند از او مى گيرد،خواه آن شخص مؤمن باشد يا كافر، منافق باشد يا مشرك، نيكوكار باشد يا بدكار.
🔺اين سخن، در واقع نشان مى دهد كه صاحبان اصلى علم و دانش افراد باايمان اند و منافقان و فاسدان غاصبانه از آن استفاده مى كنند و چه بسا آن را وسيله اى براى رسيدن به اهداف سوء خود قرار مى دهند.
🔺بنابراين، صاحب حقيقى آن كه مؤمنان اند، هر جا كه آن را بيابند به آن سزاوارترند.
🔻شبيه چيزى كه به صورت گسترده تر در قرآن مجيد،در سوره «اعراف»، آيه 32 مى خوانيم:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ....
🔺بگو چه كسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و (همچنين) روزى هاى پاكيزه را حرام كرده است. بگو اينها در زندگى دنيا از آن كسانى است كه ايمان آورده اند، در قيامت هم خالص براى مؤمنان خواهد بود. اين گونه آيات خود را براى كسانى كه آگاهند شرح مى دهيم».
🔺گرچه آيه ناظر به مواهب مادى است، ولى مواهب معنوى را نیز به طور مسلم شامل مى شود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
http://eitaa.com/hamyartaali
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯
🔰#حكمت81
🔰#نهجالبلاغه
🔰#معیار_ارزش_انسان
🔹وَ قَالَ علی (علیه السلام):
🔺 قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.
🔺 ارزش هر كس چيزى است كه نيكويش مى داند.
سید رضى گويد: اين سخن را بها نتوان كرد كه هيچ سخن حكمت آميزى همسنگ آن نيست و هيچ كلامى قرين آن نتواند بود.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧💧
🔺این گفتار حکیمانه به این نکته اشاره دارد كه حسب و نسب، مقام و مال و پست هاى اجتماعى و رسمى هيچ كدام دليل بر ارزش انسان نيست.
1⃣ارزش واقعى انسان را كارهاى مهمى تشكيل مى دهد كه از عهده آن بر مى آيد. جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى تواناو فقيهى ماهر كه مى تواند مردم را به احكام الهى آشنا سازد ارزش آنها به قدر همان كارى است كه به خوبى از عهده آن بر مى آيند.
🔺نه تنها در نزد مردم چنين است، در نزد خداوند هم كسانى قيمت و ارزش دارند كه اعمال شايسته تر و مجاهدت هاى بيشتر و اصلاحات بهترى انجام مى دهند.
🔺براى اين حديث شريف تفسيرهاى ديگرى هم شده است. 👇👇👇
2⃣بعضى گفته اند منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و دانش هايى است كه شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است كه به خوبى آن را فرا گرفته است.
3⃣ بعضى اين دو را با هم آورده اند: معرفت بالا و عمل با ارزش.
4⃣برخى ديگر تفسير چهارمى براى اين حديث شريف ذكر كرده اند و «ما يحسنُهُ» را به معنى احسان و نيكوكارى تفسير نموده گفته اند: ارزش هر كس به اندازه احسان و نيكوكارى اوست.
🔺گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امكان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يك معنا كاملاً بى مانع است، ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد.
.