eitaa logo
حَنـاف
62 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کاسه‌ی شعرِ من از دست تو افتاد و شکست! ‏عاشقان، فرصت خوبیست غزل جمع کنید ... ناشناس: https://daigo.ir/secret/21083926538 شناس: @hana_n_109
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارشان که گیر می‌کند، قسم می‌خورند. برای قسم خوردن با اعتقادات خود گلاویز می‌شوند. گاهی برای قِرانی، قرآن را قسم می‌خورند. بعضی به اعتقادات نداشته‌شان قسم می‌خورند. دیده‌ام کسی را که به وجدانش قسم می‌خورد؛ آن یکی به انسانیتش. اگر کار من، زیر دست اهل معرفتی گیر کند، به شبنم نشسته روی اطلسی‌ها قسم می‌خورم. به گل‌های چادرنماز مادربزرگی قسم می‌خورم که از سجده و قنوت‌ و دعاهایش، گلستانی ساخته و هر دعایش که به عرش می‌رسد و اجابت می‌شود، گلی به گل‌های چادرش اضافه می‌شود. من به صدای ورق خوردن اسکناس‌های عیدی، به اولین باری که یک کلاس‌ اولی نوشتن اسمش را یاد می‌گیرد، به آب طالبی وسط مرداد؛ من به اینها قسم می‌خورم.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
من حسرت ستاره‌ها و نگاه دریایی آسمان‌ها را دیده‌ام. ستاره‌هایی که افلاک آنها را به آغوش کشیده، از میلیون‌ها سال فاصله‌ی نوری، ستاره‌ی هشتم را نظاره می‌کنند و با هر غبطه‌ای که به احوال زمین و زمینیان می‌خورند، بغضی فرو می‌برند. بغضی که چند سال بعد، نیروهای گرانش و همجوشی هسته‌ای را بهانه می‌کند، تا منفجر شوند و تمام هستی را متبرک به عناصر عشق و دلتنگی کنند. هر چشمکی که ستاره‌ها می‌زنند گواه این عشق است. مقصود هر چشمک‌، برای اهل زمین تلنگری ست تا خود را به آن نور آسمانی اتصال دهند. اهل خرد می‌دانند که اتصال افضل، اتصال قلوب است. گمانم این است که صحرا‌های مدینه تا بصره، کوه‌های بصره تا فارس و دشت‌های منتهی به خراسان، از اهل خرد باشند. این اهل خرد، سال دویست هجری را غنیمت شمردند و آن‌گاه که تلألوی عشق امام، خاک وجودشان را طلا کرد، حلاوت و سعادتِ اتصال را بیش‌از پیش، ادراک کردند. سعادتی که نصیب احوال آنها شد‌، مسیر معطری را نقش زد تا افلاکی‌ها در محافل کهکشانی خود، رد نرگس‌‌ها را بگیرند؛ با شعف، یک غزل از خورشید خراسان بگویند و یک قصیده از خورشید نبوت.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان دو صفحهٔ موازی آبی رنگ نشسته‌ام. یک آبی که گلدار و نرم است، قالی شش متری صحن آقاست. آبی دیگر، آسمان بالای صحن است. مستطیل آبی بزرگ، باد و بخارهای خود را صرف شباهت به قالی‌ها می‌کند و چند تکه ابر پنبه‌ای در امتداد گل‌های سرخ زیر پایم، در حاشیهٔ خود قرار می‌دهد. اگر چشم آسمان به حوض و فوارهٔ وسط صحن بیفتد، بعید نیست که ابرک‌ها را به گریه بیندازد و ما را به سیل! لابه‌لای غبطه‌های عرش به فرش، اذانی که از گلدسته‌های گوهرشاد شنیده می‌شود، در نقش صلوات‌های آخر دعوا وارد می‌شود. با حی علی الصلاة مؤذن که به سمت قبله می‌ایستم، گنبد را قبل خود می‌یابم. حالا مافوق تمام این صحبت‌ها که می‌گوید {امام همه‌جا حضور دارد}، {بارگاه امام قلب مؤمن است} و {امام در قلب‌های شکسته است}، نماز خواندنم در گوهرشاد مقدمهٔ فهم این می‌شود که برای رفتن به سمت خدا و راه یافتن به سمت خانهٔ امن حضرت دوست، نیاز به دست گرمی دارم که گاهی بر شانه‌ام بکوبد و آگاهم کند و گاهی به طرف طریق درست هل‌م دهد.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
صاحبْ خانه سلام! قربانتان شوم؛ با شنیدن اسمتان به اندازهٔ تک تک حبه قندهای چایخانه‌تان، قند در دلم آب می‌شود. چه آن قندهایی که زائران تناول کرده‌اند و چه آنهایی که قرار است تناول کنند. می‌خواهم بگویم که ارادت قلب و عروق ما به شما در چنین حدی مایل به بینهایت است. اگر می‌گویید کم است بگذارید به حاصل ضرب قطرات آب حوض و فواره‌ها در تعداد موزاییک‌ صحن‌ها، به توان لنگ کفش تمام زائرانت در کفشداری‌ها متوسل شوم. اینها که گفتم برای این است که به خادمان زحمتکش چایخانه‌تان بگویید اگر چند مشت قند در جیب‌هایم جا می‌کنم سندی بر گرسنه بودنم نیست. برای این است که وقتی به خانه برگشتم و قندهای شما را با چای همراه کردم تا خستگی راه دراز را از تن در کنم، فراموشم نشود که ما بر سر سفرهٔ ولایت شماییم. اگر سفارش کنيد خادم‌ها مانع کارم نشوند خیلی خوب است؛ مثل بار قبل نشود که خادم بخش نذورات بگوید بيشتر از یک بسته نبات تبرکی به کسی نمی‌دهیم که به همه برسد. آقا راستش می‌ترسم یک بسته نبات نیم‌وجبی از خانه‌تان، برای شیرین کردن خُلق ترش و اوقات تلخم کافی نباشد. کار و حال اين روزهایم بیشتر از ریشهٔ پریشان فرش‌هایت به هم گره خورده و همین احوال، نیازمندی ما به شما و حرم و نبات‌تان را بیشتر مي‌کند. البت اسمـتان، رسمـتان، یادتان و هرچه‌ ما را به یاد شما می‌اندازد از تمام قند و نبات‌های عالم شیرین‌تر است. براي همین ازتان می‌خواهم با محبت و لطف‌تان، در حلاوت نگاه خود غرق و سفره‌نشین دائم این دربارم کنید.