eitaa logo
حَنـاف
62 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کاسه‌ی شعرِ من از دست تو افتاد و شکست! ‏عاشقان، فرصت خوبیست غزل جمع کنید ... ناشناس: https://daigo.ir/secret/21083926538 شناس: @hana_n_109
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک شبی که نیمه‌اش هم از او خداحافظی کرده بود، من رو به پنجره و پنجره رو به من نشسته بود. بی‌مقدمه و یواشکی غم‌ها به من و ابرها به آسمان پشت پنجره حمله کردند. تلخی‌های تمام عمر از پنجره‌ی روبه‌رویم هم نزدیک‌تر شدند. غم پشت چشم‌هایم رکاب می‌زد و برای ابرهای سیاه کری می‌خواند. رقابت بین شرشر اشک و ناودان بود. چشم‌هایم که مچاله شد رعد و برق‌ها تسلیم شدند. من بالاخره یک‌بار برنده شدم. معمولاً برنده‌ها دوست دارند تا برد بعدی‌شان، تکرار بالا رفتن‌هایشان از سکوی برنده‌ها، از همه‌ی شبکه‌ها پخش شود. من هم می‌خواهم بُردم را بیشتر مزه‌مزه و نگاه کنم. چرا وقتی برایمان منبر می‌روند و می‌گویند باید در همه‌ی لحظات زندگی کرد؛ بلافاصله اشک‌های شوق و شیرینی نگاه‌ها و لبخندها را مثال می‌زنند؟ به‌نظر معلق، نامعتبر، اما تازه‌ی من، فقط همه‌ی زندگی یک شیرین‌عقل، همیشه شیرین است.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما بسیار گریه کرده‌ایم برای آدم‌هایی که ما لایق بودیم آنها برایمان اشک بریزند. در سوگ و عزاها جز از جهت دلتنگی و وابستگی اگر کسی برای رفته‌ای اشک بریزد شاید احمقانه باشد. اگر برای اتمام حیات دنیوی و زمینی سفرکرده‌ای اشک بریزیم که حتما احمقانه است. ما حداقل به قدر تجربه‌ی یک عالم جدید از او عقبیم. گریه را اگر بس کنیم، اشک را اگر پاک کنیم، اگر بهتر ببینیم، شاید حیات زمینی‌اش هم از ما آبادتر، پرملات‌تر و بزرگ‌تر است.
یک‌بار دوستی اول نامه‌ای برام نوشته بود «هروقت که این رو می‌خونی‌ات بخیر...» ؛ اگر هر‌وقت که این رو می‌خونی‌ِ تو کلمه و جمله می‌شد؛ به کدوم یکی از جمله و متن‌های اینجا شبیه بود؟ بگو.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
من تا دیروز عینک نداشتم و اصطلاحا عینکی هم نبودم. الان هم عینکی نیستم. فقط عینک دارم. تا دیروز اگر کسی غبطه‌ی کسی را می‌خورد که جز یک جفت چشم فیزیکی‌، دریچه‌های دیگری برای کشف و فهم عالم دارد، من غبطه‌ی عینکی‌ها را می‌خوردم. غبطه‌شان را می‌خوردم چون فکر می‌کردم بی‌عیب فقط خداست و همه‌ی ما حداقل یک قوس و انحنایی در گوشه‌ای از چشم‌مان داریم. فقط نمی‌دانیم و عادت کرده‌ایم دنیا را کور و کدر ببینیم. و شاید باورمان شده که کلا همینطور‌ی و همین‌ رنگی بوده و هست. برای کشف خطوط و رنگ‌های جدید عالم، برای انگشت اتهام بردن سمت گیرنده‌های چشمم و برای نیم درجه آستیگمات بودن چشم‌هایم، سلانه سلانه به دنیای وارثان دو حلقه زنجیر شیشه‌ای وارد شدم. اما نیم نمره همانقدر که برای پاس شدن در هر درسی کم است، برای کشف آن عالم سراسر رنگ و شفافیت توی خیالم هم کم بود.
سلام
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا