eitaa logo
حقیق
6.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
992 ویدیو
120 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 اندکی درنگ 💠 عبادت به‌جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست 🔹از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند: عبادت چیست؟ 🔸فرمود: عبادت، خدمت‌کردن به خلق است. 🔹پرسیدند: چگونه؟ 🔸گفت: اگر هر پیشه‌ای که به آن اشتغال داری، رضای خدا و مردم را در نظر داشته باشی، این نامش عبادت است. 🔹پرسیدند: پس نماز و روزه و خمس، این‌ها چه هستند؟ 🔸گفت: این‌ها اطاعت هستند که باید بنده برای نزدیک‌شدن به خدا انجام دهد تا انوار حق بگیرد. ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌁 اینفوگرافی 🌅 همایش بزرگ راهپیمایی اربعین 🏴▪️ ثبت انواع رکوردهای جهانی در یک همایش.❣️ ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
📚 آداب و مراقبات عزاداری سیدالشهدا(ع) و دستورات زیارت اربعین ✍️ استاد 🔸 این کتاب ۱۹۰ صفحه است که تقریبا دو سوم آن اختصاص به فضائل، آداب و دستورات زیارت سیدالشهدا(ع) دارد. 🔸استاد در این کتاب بصورت کاربردی و عملی، به تفصیل آداب و دستورات ظاهری و باطنی زیارت سیدالشهدا(ع)، بویژه زیارت و راهپیمایی اربعین را توضیح داده‌اند. برخی مطالب این بخش عبارتند از: ▪️ضرورت آماده شدن برای زیارت و درک محضر امام از مبدا سفر ▪️کیفیت تشرّف به حرم امیرالمؤمنین(ع) و نکاتی برای بهره‏‌مندی هرچه بیشتر از فرصت زیارت ایشان ▪️بهره‌گیری ویژه از قبرستان وادی‌السلام و طلب شفاعت از سیدعلی آقا قاضی ▪️ادب حضور در راهپیمایی نجف تا کربلا ▫️برخی شرایط ظاهری، از قبیل حُسن معاشرت، برنامه‌ریزی، صدقه و گشاده‌دستی، حفظ بهداشت و... برخی نکات معنوی، از جمله آداب آغاز راهپیمایی و ادعیه وارده، محاسبه و توبه، دوام طهارت، فراغ دل، انتخاب همسفر، انس با اهل بیت(ع) و... ▫️برخی لطایف راهپیمایی و زیارت اربعین و ادعیه و روایات وارده در این باره ▪️کیفیت زیارت کربلا و نحوه ورود بر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) 🔸این کتاب در فرمت‌های متنوع در دسترس است: 🌐 برای دانلود چند صفحه ابتدایی کتاب و خرید نسخه چاپی «آداب عزاداری و زیارت سیدالشهدا(ع)» به این لینک بروید. 🌐 برای دریافت (رایگان) نسخه دیجیتال کتاب از سایت یا اپلیکیشن طاقچه، به این لینک بروید. 🌐 برای دانلود کتاب صوتی به این لینک بروید. ▫️مدت زمان کتاب صوتی: ۲۸۶ دقیقه ▫️تعداد قطعات: ۱۰ فایل صوتی ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سلسله مباحث قرآنی 📻 📌قسمت هفتم: آداب سخن گفتن 🎙 ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🌁 مجموعه عکس نوشت 💎 ‌ نظر مراجع عظام تقلید در مورد پیاده‌روی اربعین 🥀 حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی ▪️پیاده‌روی اربعین یک حرکت عظیم بی‌نظیز است. ➖مراسم سوگواری امام حسین علیه‌السلام سرمایه بزرگی است؛ ما به چنین سرمایه‌ای افتخار می‌کنیم و معتقدیم باید با تمام وجود از این سرمایه غنی حراست و پاسداری کرد. ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔖رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت 9️⃣ وهابیت و رویکرد تهاجمی از طریق القای شبهات ▪️ ازآنجاکه همیشه طرح یک شبهه‌آسان‎تر از پاسخ دادن به آن است و پاسخگویی به آن،زمان چشمگیری از رقیب می‎گیرد، وهابیان در تبلیغات خود از این شیوه بسیار بهره می‎برند. ➖ وهابیان همواره بر دیدگاه‎های مخالفین هجوم می‎برند و به قول معروف، از تاکتیک «دست پیش را بگیر تا جا نمانی» و یا «بهترین دفاع، حمله است» بهره می‎برند. یکی از روش‎های مؤثر و کارآمد «تهاجم»، اصل حمایت از همدیگر است که وبلاگ‎ها و سایت‏های زنجیره‏ای همسو، با تبادل «لینک» و ایجاد پیوند، هرکدام برای دیگری نقش کاتالیزور و یاریگر را ایفا می‎نمایند و بدین شیوه، تمام رسانه‎های وهابی (اعم از سایت‎ها، وبلاگ‎ها، تلویزیون و ماهواره) همه به انتشار مطالب واحد سیاسی، فرهنگی و تبلیغی می‎پردازند. رویکردها و روش‌های تبلیغی وهابیت، ص 26-27 ادامه دارد ...🔜 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌅 همراه اربعین 🏴▪️ فاصله مرزهای ایران تا کاظمین و سامرا ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
ba karevane hosaini 13.mp3
3.8M
🎙 کتاب صوتی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(قسمت سیزدهم) 🔖 با موضوع: 💢 تاريخ دوران امامت امام حسين عليه السلام و پيش آمدهاي قبل و بعد از قیام عاشورا و شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسيني به مدينه. 📙انتشارات زمزم هدایت: @entesharat_zamzam_hedayat 📆 شنبه تا چهارشنبه ساعت 17 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center
🌅 همراه اربعین 🏴▪️ فاصله مرزهای ایران تا کربلا و نجف ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
💠 جمع بندی حادثه شاهچراغ تا این لحظه 🔹 بزرگ‌ترین توفیق، زنده‌گیری عامل حمله بود. هم از این جهت که وی برنامه کشتار وسیع و آتش زدن بخشی از حرم را داشت و هم اینکه دستگیری این فرد و تخلیه اطلاعاتی سریع وی منجر به شناسایی تیم پشتیبان وی در همان شب شد. 🔹 شناسایی مسیر حرکت وی (پاکستان- ترکیه- افغانستان - ایران) نشان از اطلاع میت و ISI داشت زیرا سرپل اصلی ارتباط گیری عامل با داعش و سپس اعزام وی به بدخشان افغانستان و ایران در ترکیه و پاکستان صورت گرفته است. از این رو تبادل سرویسی در دستور کار قرار گرفته است. 🔹از سویی بررسی‌ها نشان داد پشت پرده آمر و هدایت کننده این عملیات رژیم بوده است. جالب است که بر خلاف گفته‌ها تا این لحظه با وجود نقش جدی داعش در این حادثه مانند عضویت عامل و آموزش وی در افغانستان و وعده انتقام داعش برای دو تروریست معدوم حادثه پارسال، اما داعش مسئولیت رسمی این حمله را تا کنون بر عهده نگرفته است هر چند ممکن است در جمع‌بندی‌های ماهانه، فصلی یا حتی سالانه این عملیات را بر عهده گیرند. به نظر می‌رسد یک طرف با بر عهده نگرفتنِ داعش به دنبال ارسال یک پیام مستقیم به تهران بوده است. 🔹باید توجه داشت که رژیم پس از وقایع پاییز ۱۴۰۱ که منجر به آسیب شدید ظرفیت‌هایش در ایران شد (که دستگیری بزرگترین شبکه تروریستی ۲۰ سال اخیر کشور خود نشانی بر این موضوع است) فاقد قدرت عملیاتی سابق است. البته مشکلات داخلی سرزمین‌های اشغالی را نیز باید اضافه کرد. طبیعی است که آنها با این ترور کور به دنبال شکستن اقتدار امنیتی ایران و عرض اندام در صحنه‌ای که روزانه زیر ضربه‌اند، بوده‌اند. 🔹از این رو بدون فوت وقت و برای جلوگیری از تغییر موازنه حتی برای یک روز، با کد ساعت ۱:۲۰ شاهد تشکیل قارچ انفجاری در کارخانه صنایع نظامی البیت بودیم. 🔹از سویی بسیار مهم بود تا کارکرد شکستن اقتدار امنیتی نظام و یا شبهه آلود کردن اذهان توسط رسانه‌های معاند شکل نگیرد. از همین رو در سطح رسانه‌ای نیز تلاش شد تا این حادثه چندان بزرگنمایی نشود تا حساسیت‌ها کاهش یابد و در عوض اولا تصویری مقتدرانه شکل بگیرد و دوما روند اطلاع رسانی از اقدامات مقابله‌ای قطع نشود. الحمدلله ثبت تصویر لحظه مهار تروریست توسط مدافع حرم فرزاد بادپا به هدف اول کمک کرده و با توضیحات وزیر و بیانیه‌های وزارت اطلاعات + مقامات استان فارس جریان اطلاع رسانی نیز قطع نشد. 🔹 در خصوص اینکه چرا صدا و سیما در دقایق ابتدایی اعلام کرد این حادثه را داعش بر عهده گرفته؛ ماجرا از این قرار است که ساعت حمله همزمان با ساعت تغییر شیفت کارکنان سازمان بوده است و طبیعتا پوشش چنین خبری در این ساعت، سختی‌های خاص خود را دارد. در این لحظه تصویری از یک خبر بی بی سی در خصوص بر عهده گرفتن عملیات توسط داعش در سال گذشته به دست یک نفر می‌رسد که اعلام هم می‌شود اما به زودی مسئول بالاتر آن بخش وارد شده، متوجه قدیمی بودن تصویر می‌شود لذا مانع از تداوم انتشار می‌شود. از این رو عملکرد صداوسیما در این ماجرا به استثنای دقایق ابتدایی حادثه، خوب بود. 🔹لازم به ذکر است داعش به هیچ عنوان توان تشکیلاتی سابق برای عملیات را ندارد و این اقدامات به طور قطع با حمایت سنگین سرویس‌های متخاصم صورت می‌گیرد. در این مورد دست داعش آشکار است اما در بالا گفته شد که احتمالا چرا تا کنون بر عهده نگرفته است. ⛱با حقیق همراه باشید 🏴@haqiq_center
🔖 📚 💓 🦋 5️⃣2️⃣ 💌 _حواست اینجاست؟ با توام ریحانه... با تلنگر ارشیا به زمان حال و توی بیمارستان برگشت. چطور در چند دقیقه غرق خاطره‌ها شده بود. مه‌لقا دوباره پرتش کرده بود به گذشته‌ها. نفس عمیقی کشید و گفت: _آره. آره حواسم اینجاست. _شنیدی دکتر چی گفت؟ بالاخره تا فردا مرخص می‌شم. _خداروشکر. خیلی خوبه. از دست این بوی الکل و شب و روز سخت بیمارستان خلاص می‌شی بالاخره. _هه. لابد باید توی خونه بنشینم‌ و صبر پیش گیرم! ریحانه خوب می‌دانست درد اصلی همسرش را. ولی نباید چیزی می‌گفت. ارشیا مرخص شد. با دست و پای گچ گرفته و اخمی غلیظ که باز شدنی نبود اصلا. رادمنش با جدیت تمام پیگیر کارهای شرکت و افخم بود. اوضاع مالی ارشیا هر روز خطرناک‌تر می‌شد و هیچ‌ خبری از پیدا شدن افخم نبود. ریحانه اگر همسرش را دوست نداشت با ترحم نگاهش می‌کرد. باید دست به کار می‌شد برای نگه داشتن زندگیش. فشارخون ارشیا مدام بالا می‌رفت و دکتر جدیدا قرص آرام‌بخش و فشار هم تجویز کرده بود و از نظر ریحانه، این اصلا نشانه‌ی خوبی نبود. با ترانه و زری خانم مشورت کرده بود. هر چند دلش راضی به این کار نبود اما باید کمکی می‌کرد. این روزها ارشیا سر کوچک‌ترین مساله‌ای داد و قال راه می‌انداخت و رگ‌ گردنش متورم می‌شد. می‌ترسید از گفتن، اما چاره ای نبود... برای تصمیمی که گرفته بود عزمش را جزم کرد. اگر حالا نمی‌توانست کاری کند و مفید باشد پس کی؟ در زد و رفت توی اتاق. انگار می‌خواست سخت‌ترین کار دنیا را انجام بدهد. دستش می‌لرزید. جعبه را روی پای گچ گرفته‌اش گذاشت و لب تخت نشست. سعی کرد لبخند بزند اما نمی‌شد. ارشیا با بدخلقی پرسید: _این چیه؟ _معلوم نیست؟ جعبه‌ی جواهراتم. _خب؟ شانه‌اش را بالا انداخت و گفت: _لازمش ندارم _بنداز دور _گفتم شاید به دردت بخوره _که کاردستی درست کنم؟ باید صبوری می‌کرد. در جعبه را باز کرد و به طلاهای داخلش اشاره کرد. پرُ بود از زیورآلات قیمتی این سال‌ها. از هیچ‌کدام‌شان خیلی دل خوشی نداشت. فقط قشنگ بودند و گران‌ قیمت. _می‌شه فروختشون. ارشیا کمی کجکی نگاهش کرد و ناگهان زد زیر خنده. بلند و صدا دار. ریحانه با ترس نگاهش کرد. بعد از یکی دو دقیقه، چشم‌هایش را که از خنده به اشک افتاده بود پاک کرد‌. سرش را تکان داد و گفت: _ببین کار من به کجا رسیده...خدایا. ریحانه اما بغض کرد از این همه خودآزاری شوهرش‌. صدایش را صاف کرد: _ارشیا جان. این روزا برای هر کسی پیش میاد. سخت هست اما گذراست. تو نباید انقدر خودت رو اذیت کنی. همه آدما توی زندگی چندبار شکست رو تجربه می‌کنن... هنوز حرفش تمام نشده بود که نفهمید ارشیا چرا ناراحت شد. ناگهان مثل پلنگ زخم خورده نیم‌خیز شد و با دست، جعبه را پرت کرد. تخت و فرش و زمین، حالا پر شده بود از تکه‌های طلایی رنگ. انگشتر و دستبند و گوشواره و... تا کی باید ریز ریز جمعشان می کرد؟ _شکست خوردن؟ تو چه می‌فهمی اصلا؟ ببینم من کی از تو کمک خواستم؟ هان؟ نکنه فکر کردی با فداکاریت دوباره همه چیز به روال عادی بر می‌گرده؟ مطمئن باش صدتا از این جعبه‌ها هم ناچیزه در مقابل بدهی‌های شرکت، اما من روی همین پای لنگ خودم دوباره وامیستم. همینم مونده که تو با این عقل کوچیکت به من، به ارشیا نامجو ترحم کنی و از اموال شخصیت بذل و بخشش کنی. چنان قرمز و کبود شده بود که ریحانه به غلط کردن افتاد. اما روزها بود که برای گفتن این حرف‌ها با خودش کلنجار رفته بود. نباید کوتاه می‌آمد. دست ارشیا را گرفت. محکم پسش زد و گفت: _برو بیرون دوباره نزدیک‌تر رفت و با مهر گفت: _ارشیا جان، من زنتم. درسته که توان کمک آن چنانی ندارم اما بهرحال این طلاها و پس‌انداز هم... ارشیا از نزدیک‌ترین فاصله ممکن به صورتش تقریبا عربده زد: _بس کن، متنفرم از لحنی که بوی ترحم بده. چرا نمی فهمی؟ برو بیرون! . ریحانه از چهره‌ی سرخ و کبودش ترسید. مغزش انگار هنگ کرده بود. _بلند شو برو بیرون تا دستم هرز نرفته. لرزه به جانش افتاد. چقدر ترسناک شده بود. ارشیا بود که این حرف‌ها را می‌زد و تهدیدش می‌کرد به زدن؟ صدای نفس‌های بلند و عصبیش توی گوش ریحانه کشیده‌تر می‌شد. حتما فشار خونش بالا رفته بود. چاره‌ای جز رفتن هم داشت؟ ادامه_دارد... 🔜 ✍️ 📨 ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد 🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ 💠 تار و تور و تیر خدا 👤حاج‌اسماعیل دولابی می‌گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدم‌ها را جذب می‌کند. مجذوب خودش می‌کند. 🔹تار خدا، قرآن است. نغمه‌های آسمانی است. خیلی‌ها را از طریق قرآن جذب خودش می‌کند. 🔸خیلی‌ها را با تور خودش جذب می‌کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر. 🔹تیر خدا همان بارهای مشکلات است. غالب آدم‌ها را از این طریق مجذوب خودش می‌کند. اولیای خدا برای این مشکلات لحظه‌شماری می‌کردند. 🔸شیخ بهایی می‌گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی ای سرت گردم چرا دیرم زدی. 🔹اگر کسی به گرفتاری‌ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی‌ماند. این گرفتاری‌ها باید زمینه امید ما را فراهم کند. 🔸گرفتاری‌ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می‌رسد، ناراحت می‌شویم. این شیوه خداست. ⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد @haqiq_center