eitaa logo
حقیق
6.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
136 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 رازگشائی از پرهیز علامه مصباح از فضای شهرت‌طلبی و کسب مرجعیت دینی(بخش اول) ✍️ 1️⃣ علامه مصباح یزدی متفکری جریان‌ساز در حوزه علوم انسانی بود. از جمله اندیشوران حوزوی و فیلسوفان اسلامی است که در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی صاحب رأی و عمل است و از اولی افراد نادری بود که دعوت امام خمینی را در زمینه اسلامی کردن دانشگاه‌ها لبیک گفت و وارد این عرصه شد. او در ابتدای ورود به عرصه‌های علمی و فرهنگی، به نقد افکار و آراء مارکسیسم مشغول شد و چندین جلسه به مناظره تلویزیونی با سران کمونیسم ایران پرداخت. 💢 در منظومه فکری ایشان، وجه مشترک و ستون فقرات مجموعه علوم انسانی، انسان است که ابعاد وجودی اورا تشکیل می‌دهند؛ این علوم به شناخت انسان وتوصیف، تبیین وتفسیر پدیده‌های انسانی از آن جهت که انسانی‌اند و جهت‌بخشی به کنش و واکنشهای انسان می‌پردازند که مجموعه‌ای از موضوعات و اهداف علوم انسانی را شامل می‌شود. ▪️ از اینرو با درک اهمیت و نقش‌آفرینی علوم انسانی در جامعه، فرهنگ و تمدن، می‌بایست به این علوم بعنوان علوم بنیادی اهتمام ویژه‌ای نمود. بنابراین باید به کانون و محور تلاش علمی و نظریه‌پردازی تبدیل شوند؛ تا عرصه برای بهره‌مندی از آموزه‌های وحیانی و دینی فراهم شود. و از این رهگذر به بومی‌سازی علوم انسانی که عبارت است از «تغییرجهان‌بینی‌ها واستفاده ازمنبع وحی تولید علم» برپایه جهان‌بینی دینی و انسان‌شناسی اسلامی دست یافت. ایشان مراحل دستیابی به این امر مهم را در پنج گام بنیادین ترسیم نموده‌اند: طرح جامع تحول، طرح اجرائی و عملیاتی، فرهنگ سازی، نیروسازی در بین اصحاب علم، توجیه مسئولان دولتی و جذب امکانات لازم. و معتقدند کسانی می توانند وارد این عرصه شوند که؛ ضمن شناخت دقیق و عالمانه اسلام، با علوم انسانی رایج آشنا شود و با نظر نقادی عالمانه و منطقی به آنها، بتواند علوم انسانی اسلامی را استنباط و برتری آرای اسلام بر آرای غیر اسلامی اثبات کند. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) گامی عملیاتی در تحقق این مدل است. 2️⃣ آیت‌الله مصباح در ریشه‌یابی پیدایش انقلاب اسلامی معتقد به مولفه فرهنگ بودند. زیرا انقلاب متأثر از فرهنگ مکتب ناب اسلامی بود. از سوی دیگر علت حدوث آن، علت بقای آن هم خواهد بود. و آسیب‌پذیری این انقلاب، از پایه یعنی فرهنگ است. بنابراین اصل انقلاب ما به فرهنگ آن وابسته است و فرهنگ انقلاب با علوم انسانی گره خورده است. بنابراین اگر بخواهیم فرهنگ و روح انقلاب مستحکم و استوار باشد، باید بر ارزش‌ها و جهان‌بینی خاص اسلامی استوار شود و مهمترین حوزه دانشی که این رسالت را به عهده دارد؛ علوم انسانی است. پس اگرعلوم انسانی درکشور با مبانی واهداف اسلام همگام نباشد، انقلاب با چالش‌های عدیده‌ای مواجه خواهد شد. از این رو ایشان معتقدند «اگر کسی ادعا کند که اسلامی‌سازی علوم انسانی از جنگ هست ساله با عراق سخت‌تر است حرف گزافی نیست». ایشان با درک و کشف خلأ در تولید علوم انسانی اسلامی، همه ظرفیت‌های خود را مصروف اشباع و تغذیه آن نمودند. وبه تئوریزه کردن معارف انقلاب اسلامی و همچنین پاسخگویی به نیازهای فکری- دینی نظام جمهوری اسلامی پرداختند. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center
💢 رازگشائی از پرهیز علامه مصباح از فضای شهرت‌طلبی و کسب مرجعیت دینی(بخش پایانی) ✍️ 3️⃣اگر آرمان بزرگ انقلاب اسلامی را عینیت‌بخشی اصول و ارزش های اسلامی در جامعه بدانیم، این مهم بدون یک نظام حکمرانی منسجم و متشکل از مبانی دینی ناب، امکان‌پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر در ساحت حکمرانی و مدیریت کلان جامعه علاوه بر استمداد از فقه، لاجرم باید از علوم انسانی معطوف به عرصه زندگی نیز استفاده کنیم چرا که پیچیده‌گی مقوله حکمرانی بعد از تشکیل دولت مدرن، پیشبرد آن غیر از استمداد از حوزه‌های فقهی و حقوقی صرف، نیازمند دانش‌هایی از جنس اجتماعی و ساحات زندگی متناسب با معارف و اصول اسلامی است. ➖ به همین منوال نهادسازی مبتنی و بامحوریت فرهنگ و ارزش‌های اسلامی بدون فقه‌النظام ابتر خواهد بود. یعنی نیازمند استنباط نظامات اجتماعی-سیاسی، آموزشی و تربیتی و... اسلامی هستیم. زیرا بدون شک نظامات اجتماعی اسلام، مسلما وجه فقهی دارند و یکی از منابع اصلی تنقیح نظامات اجتماعی اسلام، فقه است، اما ابعاد دیگر آنها مانند بعد فلسفی، بعد معرفتی وغیره هم باید مد نظر قرار گیرند. تنقیح نظامات اجتماعی در حکمرانی اسلامی نیازمند فلسفه‌های مضاف مانند فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه تربیت اسلامی هستند. با این نگاه بایستگی استفاده از علوم انسانی معلوم می‌شود. اما پیش‌فرض ناسازگاری محتوا و مغزافزار مدیریت جامعه اسلامی با سکولاریسم و عینیت‌بخشی به احکام و ارزش‌های الهی درحیات فردی و اجتماعی ایجاب می‌کرد که یک دانش انسانی و اجتماعی نو جایگزین علم انسانیِ و اجتماعی غربی و سکولار شود. 4️⃣ شناخت عمیق و زودهنگام انحرافات و التقاط‌های فکری در میدان علم و عمل، و مقابله شجاعانه با آنها از دیگر اولویت‌بندی‌های ایشان بود. به همین منظور از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با جدیت به مواجهه با قرائت‌های التقاطی از اسلام مانند اسلام مارکسیستی که تداوم آن سبب خسارت‌های جبران ناپذیر به سیستم اعتقادی و نیز به جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران وارد می‌کرد، پرداختند. همچنین در دهه پرتلاطمِ نخست انقلاب اسلامی تا روزهای پایانی عمر شریفشان، دیده‌بان تیزبین دو ساحت فکر و عمل بودند. تزریق نسبی‌گرایی معرفتی به تفکر اسلامی در دهه هفتاد، ترویج پروتستانیسم اسلامی، تحمیل رفرمیسم مسیحی به اسلام، پیوند زدن جامعه مدنی سکولار به جامعه اسلامی، فتنه دهه‌های ۸۰ و ۹۰ و هجمه به اصل نظام جمهوری اسلامی، تولد افکار نوفرقانی، احیاء قرائت‌های لیبرال‌مآبانه از انقلاب اسلامی، طراحی خلع سلاح انقلاب و هضم در غرب، پروژه‌هایی بودند که دشمن با هدف استحاله دین و نظام دینی طراحی و اجرائی کرد. در این مواضع و مواقع هم علامه مصباح چراغی در جهت روشنگری به اشاعه شعاع نورانی آموزه¬های دینی همت گماردند. 📌 نتیجه: 🔖 آقای مصباح اساتید مبرزی در فقه و اصول مانند آیت‌الله بروجردی و بهجت و امام داشت. ولی با این وجود تشخیص داد که با مسائل اعتقادی، معرفتی و کلامی می‌تواند شاگردپروری کند و فلسفه را هم در این راستا دنبال کرد و بر آن متمرکز شد. لذا هیچ وقت درس فقه و اصول نداشت و تشخیصش این بود که باید وارد وادی معرفت‌بخشی به جامعه اسلامی شود. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center