✡️ کتاب زوهر (1)
1️⃣ در اواخر سده 13، با تدوین #کتاب_زوهر تصوف رازآمیز #کابالا بهصورت یک نظام فکری و عملی منسجم شکل نهایی خود را یافت. این کتاب را #موسی_لئونی در سالهای 1280-1286 نوشت. «زوهر»، بهمعنی «درخشش» و «جلال»، با واژههای مشابه در زبان عربی خویشاوند است.
2️⃣ کتاب زوهر نوشتههایی است در تفسیر و تأویل #تورات و سایر کتب مندرج در #عهد_عتیق به زبان آرامی. این کتاب به شیوه متون عرفانی رایج در دنیای اسلام تدوین شده که از زبان نماد و تمثیل و داستانهای رازآمیز برای بیان عقاید خود بهره میبردند.
3️⃣ موسی لئونی برای معتبر کردن کتاب خود، آن را به گذشتههای دور، به حاخامی بهنام #شمعون_بن_یوحای منتسب کرد که گویا در سده دوّم میلادی میزیست: شمعون بن یوحای از چنگ رومیها میگریزد، به مدت 13 سال در غاری پناه میگیرد، در این مدت به عبادت و تفکر میپردازد و سرانجام رازهای هستی بر او آشکار میشود. موسی لئونی منکر تدوین این کتاب بود و ادعا میکرد یک زن یهودی و دخترش برخی دستنوشتههای قدیمی را در اختیار او نهادند و وی در میان آنها کتاب زوهر را یافت.
4️⃣ اصالت این کتاب از همان ابتدا مورد تردید قرار گرفت و از جمله زن و دختر فوق منکر داستان موسی لئونی شدند. مضمون کتاب و اشارات تاریخی آن نیز قدمت منتسب به آن را مردود میسازد. برای نمونه، بسیاری از شخصیتهایی که در کتاب زوهر از آنان یاد شده معاصر شمعون بن یوحایِ فوقالذکر نبودند. امروزه محققین، اعم از یهودی و غیریهودی، تردیدی ندارند که کتاب زوهر در فاصله سال های 1270 تا 1300 توسط موسی لئونی تدوین شده.
5️⃣ انتشار کتاب زوهر یکباره نبود. ابتدا برخی یهودیانِ نامدار در آثارشان به بخشهای کوتاهی از زوهر، بهعنوان یک اثر کهن و معتبر و نایاب که گویا تنها در دسترس برخی خواص است، استناد کردند و همگان را تشنه آن نمودند. بهتدریج و در یک دوره نسبتاً طولانی فصلهایی از کتاب زوهر در محافل کابالی آشکار شد. در سده 16 نُسَخ دستنویس زوهر در کانونهای فرهنگی اروپا پخش شد و سرانجام در سالهای 1558-1560 به چاپ رسید.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✍️ #یادداشت_استاد_کاشانی
مدعیانی که #مدعی_ملاقات با #مسیح هستند چه شخصی را ملاقات میکنند؟👇
عیسی #چهره_متمایزی نداشت :.براساس #انجيل_متي مسیح چهره متمایز و قابل تشخیصی نداشت زیرا کاهنان معبد نیاز داشتند پولی به یهودای اسخریوطی بپردازند تا عیسی را از بین حواریون برای ایشان بشناساند و از همین رو زماني كه مسیح و حواریون در باغ جتسيماني محاصره شدند یهودا با بوسیدن عیسی او را به کاهنان معرفی کرد (متی 26: 48) تا نشان دهد کدام یک ایشان مسیح است چرا كه کاهنان قادر به تشخيص وي از حواريونش نبودند در حالی که عیسی چندین بار در صحن معبد و در اورشلیم با کاهنان محاجه کرد بود و ایشان را به چالش کشیده بود اما با این وجود هنوز چهره اش آنقدر متمایز نبود که نیاز به پرداخت پول کلانی به یهودا نباشد .
موهای عیسی کوتاه بود: در کتاب اعمال رسولان پولس مدعی میشود که در مکاشفه ای مسیح را دیده(اعمال رسولان 9: 3) چندی بعد وی در یکی از نامه هایش موهاي بلند براي مرد را تقبیح مي كند(اول قرنتیان 11: 14). بنا بر این مسیح نمیبایست موهای بلندی داشته باشد
موهای #عیسی سفید بود : یوحنا نیز در مکاشفه اش وقتی مسیح را ملاقات میکند مثل پیر مردی تصویر گری میکند که تمامی موهای سرش سفید است و مینویسد «سر و موی او سفید چون پشم، مثل برف سفید بود ( مکاشفه 1: 13) دانیال نیز در مکاشفه ای مسیح را ملاقات میکند میگوید« و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک بود .» ( دانیال 7: 9)
گر چه عیسی در 30 سالگی به خدمت مشغول شد و کل مدت خدمتش نیز بیش از 3 سال طول نکشید و در حدود 33 سالگی مصلوب شد اما گویا فشار و مشکلاتی که در راه خدمتش کشیده بود او را چنان شکسته بود که در قامت یک مرد 50 ساله نشان داده میشد . در یوحنا وقتی یهودیان وقتی میخواستند با عیسی مناظره کنند به وی گفتند تو که 50 سال بیشتر نداری ( یوحنا 16 :28)📔
#چشم های_عیسی به #رنگ_شرابی بود : یعقوب وقتی میخواهد مژده ظهور مسیح از نسل یهودا را به فرزندانش بدهد میگوید « چشمان او تیرهتر از شراب و #دندانهایش #سفیدتر_از_شیر خواهد بود. ( پیدایش 49: 12) در مکاشفه یوحنا نیز چشمانش را برنگ شعله آتش تصویر کرده است ( مکاشفه 1: 13)📔
#موهای_شقیقه اش بلند بود : در لاویان دستور داده شده است: مثل بت پرستها موهای ناحیه شقیقه خود را نتراشید و گوشههای ریش خود را نچینید. ( لاویان 40 : 27) و عیسی نیز خود را ملتزم به شریعت عهد عتیق میدانست و کسانی که به نسخ شریعت #عهد_عتیق باور دارند ان را مربوط به بعد از مصلوب شدن عیسی میدانند و بطور طبیعی میبایست مانند سایر یهودیان موهای دو طرف موهای شقیقه اش بلند بوده باشد .
بدنش برنگ برنزی و برنجی بود : در مکاشفاتی که یوحنا از عیسی توصیف میکند میگوید « و پایهایش مانند برنج صیقلی که در کوره تابیده شود» ( مکاشفه 1: 15) دانیال نیز در مکاشفه اش میگوید « و جسد او مثل زبرجد بازوها و پایهایش مانند رنگ برنج صیقلی بود » ( دانیال 10 : 4-6) حزقیال نیز میگوید وقتی نزدیک شدم «مردی را دیدم که مثل برنز میدرخشید و کنار دروازه خانه خدا ایستاده بود.» ( حزقیال 40 : 3)📔
صدایش مثل صدای یک گروه بود : دانیال توصیف میکند که صدای عیسی مثل صدای یک نفر نبود بلکه وقتی او صحبت میکرد مانند اینکه یک گروه با هم دارند صحبت میکنند بود و «آواز کلام او مثل صدای گروه عظیمی بود» ( دانیال 10 : 4-6)📔
یک چوبدستی در دست داشت : حزقیال در مکاشفه ای که با عیسی ملاقات کرده مینویسد او یک ریسمان و یک چوب اندازه گیری در دست داشت. ( حزقیال 40 : 3) و داوود نیز در مزامیر خطاب به عیسی میگوید: عصا و چوبدستی تو به من قوت قلب میبخشد. ( مزامیر 23: 4)
#ردای_بلند ولی تنگی داشت : یوحنا در مکاشفه اش مینویسد:📝 #پسر_انسان را که ردای بلند در بر داشت و بر سینه وی کمربندی طلا بسته بود. ( مکاشفه 1: 13) اما با این حال این ردا مانند ردا های کاهنان یهود پهن نبود زیرا عیسی به شاگردانش دستور میدهد که به گفتار کاهنان گوش کنید و عمل کنید ولی از رفتارشان سر مشق نگیرید و مثل انها که دعا به بازو هایشان میبندند و دامن قباهایشان را پهن میکنند تا خود را دیندار نشان دهند نباشید ( متی 23: 5)
با این حال معمولا کسانی که ادعای مکاشفه و یا ملاقات با مسیح را دارند ادعا نکردند که با مردی 50 ساله ، صورت خدشه دار ، چشمان شرابی ، موهای کوتاه ، موهای سفید ، قیافه ای معمولی و کمی ترسناک ، موهای شقیقه بلند ، رنگ پوست برنزی و یا برنجی ، و صدای مثل صدای یک گروه کر ملاقات کرده باشند
🕎 بتپرستی بنیاسرائیل، معابد و نمادهای بعل (٣)
✡️ تاریخ فرهنگی «قبیله لعنت»؛ قسمت هشتم
1️⃣ به گزارش #عهد_عتیق، پرستندگان در معابد #بعل، در برابر تمثال او زانو زده، آن را میبوسیدند. همچنین برای بعل، ظروفی از طلا و نقره ساخته، در معابد مینهادهاند.
2️⃣ ظاهراً علاوه بر سوزاندان بخور، میوههای نوبر و گوسفندان نوزاد در مذابح، #فرزندان خود را نیز بهعنوان #قربانی برای بعل میسوزانیدهاند.
3️⃣ افروختن آتش در مکانهای مرتفع و بهویژه در شب نیز از دیگر آئینهای پرستش بعل بوده است. #بعلپرستان همچنین برای جلب خشنودی بعل، بدن خود را با تیغ یا نیزه زخمی میکردند؛ چنانکه خون از زخمها جاری میشد.
4️⃣ سنّت پرستش «بعل»، از فردای فریب و مکر #سامری، در میان #بنیاسرائیل جاری شد تا امروز که موضوع ذبح و سوزاندن کالبد گوساله در معبد مجعول (هیکل)، نزد #مسیحیان_صهیونیست و #یهودیان_صهیونیست بهعنوان بزرگترین آرمان و مقدمه در زمینهسازی #دولت_جهانی بنیاسرائیلی قابل شناسایی است.
✍️ استاد اسماعیل شفیعی سروستانی
🎭 نمایش مسیحی و ریشههای شیطانی دانش مدرن
🔻احتمالا نماد معروف نمایش را دیده باشید .نقابی با دو رو. یکی خندان و دیگری گریان. یکی خیر و دیگری شر. به باور اندیشمندان غرب مسیحی جهان صحنه بزرگ نمایشی است که در آن انسان مدام با دو فاکتور اصلی و اساسی حیات دست و پنجه نرم میکند. یکی غم که گاه با گریه همراه است و دیگری شادی که گاه با خنده همراه است. در حقیقت غم و شادی تبلور دو نیروی معارض جهان یعنی خیر و شر است. اصالت #گنوسی مسیحی خیر و شر، ریشه ای باستانی دارد که در مسیحیت و هنرهای مسیحی نیز جایگاه خود را تثبیت کرده است و در عرصه های مختلف فرهنگ، که در هنر و تفکر مسیحی به نمایش گذاشته شده است. به باور غرب مسیحی هر نمایشی نمایشنامه و سناریو نویس و کارگردانی نیاز دارد. زندگی و حیات و هستی از ابتدای خلقت نمایشی از پیش طراحی شده است و انسانها بازیگران این نمایشند که یا در قطب خیر می غلطند یا در قطب شر. یا خدای خیر غلبه دارد یا خدای شر. هنر غرب مدرن این است که با رونوشت از این نمایش الهی نمایش مطلوب خود و تفسیر خود را از فلسفه هستی و حیات ارایه میدهد. در غرب نمایش تقلیدی انسانی از خلقت است و انسان غربی تلاش میکند نمایش خود را بر جهان و کارگردان آن تحمیل کند.
🔻زمانی کلیسا تلاش میکرد با سانسور عهد عتیق خداوند را قهرمان قهار جنگ خیر و شر معرفی کن اما #مارتین_لوتر این سد را شکست و با ترجمه عهد عتیق جهانی جدید به روی غرب مسیحی گشود. در این جهان روایت یهودی غلبه دارد و خداوند دشمن دانش و شیطان دلسوز اوست. چرا که پس از #رنسانس و سقوط خداوند از عرش بر فرش انسان تلاش میکند از سقوط انسان از بهشت سقوط خدا را جایگزین کند. کلیسا دیدگاهش از علم و عالم با دانش غیر الهیاتی مسیحی سقوط کرد و با آن خط سیر سقوط خداوند و دین آغاز شد. سیب گاز زده را بهترین جلوه این سقوط باید دانست که مسیحیت قرنها کورکورانه مردم مسیحی را به تعبد در برابر آن دعوت کرده بود. خدایی نعوذابالله حسود و حقیر که در رقابت با شیطان شکست میخورد چون از اینکه انسان فانی از سیب معرفت بخورد و ابدی شود رشک میبرد! الهیات مسیحی در دفاع از خداوند از تفسیر #توراتی و تحریف شدن از #سیب_دانش و #معرفت شکست خورد و نتیجه آن شد که امروز شیطان شرور به قهرمان نمایش خیر و شر تبدیل شده و دلسوز جهان و انسان معرفی می شود.
🔻﷼پروتستانیزم با گشودن درهای کتاب تحریف شده عهد عتیق به روی مسیحیان و باز شدن پای یهودیان #تلمودی و #ماسون ها به تفسیر عهد عتیق درهای فتنه را نه تنها به روی مسیحیت که به روی جهان گشود. گویی شیطان که قرنها پشت دربهای #کلیسا و کتاب مقدس محبوس شده بود به ناگاه زنجیر پاره کرد و با کمک یهود جهان را به جولانگاه و تاخت و تاز افکار و اندیشه های نویی قرار داد که در ظاهر با گاز زدن سیب دانش تجربی و غیر دینی بهشت #تکنولوژی و پیشرفت را به روی ملتهای غربی باز میکرد اما در واقع انسان متمدن غربی را به سوی جهنم خدا ناباوری هدایت میکرد. چرا که در غرب این باور جا افتاد که خداوند در #عهد_عتیق حسود است و دشمن دانش و معرفت کلیسا نیز به عنوان نماینده خدا روی زمین با دانش بشری چنین معامله کرده بود. به همین دلیل می بینیم دانش و فناوری در غرب هرچه پیشرفت میکند عناد انسان غربی در برابر خداوند بیشتر میشود چرا که تصور میکند انسان به دانش تجربی و بشری و به قدرتی خدایی دست یافته که خداوند نیز از آن می ترسد! داستان بسیاری از فیلمهای سینمایی آمریکایی همین است. غرب با تمام وجود باور کرده است که با تصرف عرصه های دانش توانسته است رمز شکست خداوند را پیدا کند و هر چه باور به این خدا بیشتر لجاجت و عناد غرب نیز بیشتر چرا که ترس آن دارند با قدرت گرفتن آن خدای ادیان ابراهیمی بازهم انسان غربی سروری و جایگاه خدایی خود را از دست خواهد داد.
🔻خطای #مسیحیت در عناد با دانش تجربی ریشه در کتاب مقدس دارد و همین قداست دشمنی خداوند با دانش و معرفت بشری به الگویی برای غرب تبدیل شده است و که رمز موفقیت در فتح جهان دانش را در گرو دین زدایی و خدا زدایی از همه عرصه های زندگی بشری می بیند و البته ابلیس نیز در این میان توانسته است این جایگاه خالی خدا را در غرب تصرف کند و خود را همان خدای دلسوز علم و دانش بشری جلوه دهد. این اندیشه شیطانی که ابلیس راهنمای آدم و هوا به درخت سیب معرفت و دانش بوده است بارها و بارها در فیلمها و سریال های غربی به نمایش در آمده است و حتی حکم بر الوهیت شیطان نیز صادر کرده اند!
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ تقویم یهودی، مبنای تاریخ شاهنشاهی (٢)
1⃣ در سال ۱۹۶۱، اسرائیلیها تصمیم گرفتند تا بهمنظور یادبود آزادی و رهایی #ملت_یهود از اسارتش در بابل! کنگرهای برگزار نمایند. تاریخنویسان و شرقشناسان ایرانی هم به این اجلاس #اسرائیلی دعوت شدند.
2⃣ مشاور فرهنگی دربار که از گرایشهای جاهطلبانهٔ شاه مطلع بود، [از شاه] درخواست ملاقات کرد. در این ملاقات، تاریخشناس معروفی نیز او را همراهی میکرد و نظریهٔ زیر را ارائه نمود:
3⃣👈 «بهجای آنکه بگذاریم اسرائیلیها این بزرگداشت را منحصر به آزادی #یهودیان از بابل، نمایند، چرا تأکید را بر ارزشهای والای #کوروش_کبیر، شاه هخامنشی قرار ندهیم و به سلطنت رسیدن او را بهعنوان یکی از زمانهای پرعظمت #عهد_عتیق جلوه ندهیم، تا به این ترتیب نشان دهیم که #سلطنت در ایران منشأی اصلی و تاریخی دارد؟!»
4⃣ این پیشنهاد به نظر شاه خیلی جالب آمد.
5⃣ در آن زمان، بر اساس محاسبهٔ #کانونهای_صهیونیستی، سال ۵۳۹ قبل از میلاد بهعنوان مبدأ، با سال ۱۹۶۱م. (۱۳۴۰ش) جمع شده و رقم ۲۵۰۰ به دست آمده بود.
6⃣ بعضی دیگر عقیده دارند که چون کانونهای مزبور موفق به برگزاری جشنها در سال ۱۳۴۰ش. (۱۹۶۱م.) نشدند، لذا ده سال بعد یعنی سال ١٣۵٠ش. (۱۹۷۱م.) به برپایی این مراسم اقدام کردند.
7⃣ بر این اساس، آنها سال ۱۹۷۱م. (۱۳۵۰ش) را با سال ۵۲۹ قبل از میلاد، که تقریباً همزمان با آغاز پادشاهی #کوروش بود جمع و رقم ۲۵۰۰ را به دست دادند.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter