eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید هادی شجاع . . . داماد ۲۳روزه . . .😭😭😭 برای شادی روحش صلوات _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣ #❤️هر روز یک سلام به مولا امام زمان عزیزم! ❤️✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللّهِ فى خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ الَّذى سلام بر تو اى دیده بان (یا دیده ) خدا در میان خلق سلام بر تو اى نور خدا که یَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنینَ راه جویان بدان راهنمایى شوند و به وسیله او از کار مؤ منان گشایش شود 💚💚💚 ☀️اللّهم عجَّل لولیّک الفرج والعافیّة والنّصر 💚💚💚 ✋🌺سلام وقت شما بخیر ☘اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعين ☘ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada _._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️ 🌷 شهید مجید زین الدین فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر 17علی‌بن ابیطالب(ع) (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) درسال 1343ه ش در تهران متولد شد و در خانواده ای مبارز تربیت گردید. مجید بیش ازسیزده سال نداشت که با کمک برادرش شهید مهدی زین الدین به انتشار اعلامیه ها و نوارهای امام مدظله که پدرش در اختیارش قرار می داد پرداخته و در درگیری های خیابانی و تظاهرات در شهر مقدس قم شرکت فعال می نمودند. 🌸شهید مجید زین الدین درلشگر 17علی بن ابیطالب مسئولیت فرماندهی یکی از تیپ ها را بعهده گرفت. او در بین رزمندگان چهره ای محجوب ،موثر، و در بین دوستان و خویشان و خانواده مایه آرامش وغمخوار دیگران بشمار میرفت. قدرت بدنی و بازوان پرقدرتش، تبحر وی در فنون مختلف رزمی انفرادی وی را از دیگران متمایز ساخته بود و همه این صفات همراه با شجاعت و تقوی و ایمان قلبی اش از او مجاهدی ساخته بود که یک تنه تا عمق مواضع دشمن نفوذ می کرد،دلش نمی ‌خواست کار هایش جلوی دید باشد . مدتی را که در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود . 🌸شهید مجید زین الدین در پی شرکت در بسیاری از عملیاتها که آخرین آنها عملیات غرورآفرین خیبر بود ایثار و اخلاص خود را به اوج مراتب رساند و عاقبت به منزلگه مقصود شتافت و بهمراه برادرش مهدی زین الدین بسوی دیار قرب الهی پرگشود و به جمع محفل عاشقان الله پیوستند. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
♒️ سیم خاردار... 🖍 یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشد تا بقیه از روی آن رد شوند. یک جوان فوراً با شکم روی سیم خاردار خوابید. همه رد شدند جز یک پیرمرد! گفتند:بیا! گفت: نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش… مادرش منتظره…😭😭😭😭😭😭😭 👌 چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا… یکی‌اش رضایت امام زمان رو در پی داره و منزلت ابدی، یکی هم همین دو روز دنیا و تمام.💔😭 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عاشق و معشوق | دیدن این فیلم کوتاه توصیه می‌شود | 🔹️ آنچنان غرق در عشق بازی هستند که گویا لحظات وداع از یکدیگر است ◇ گویا می دانند این آخرین دیدار است و با لبخند و بوسه و برق چشمان خود دارند از ديدار با حضرت سیدالشهداءعلیه السلام حرف می‌زنند. ◇ لحظه به میدان رفتن حضرت علی اکبر است، لحظه علمداری حضرت عباس است. ◇ این قاسم است که اینچنین غرق در نور ولایت شده است _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
21.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴رهبر انقلاب: رژیم صهیونیستی، خورده است 👈شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. 🔴امام خامنه‌ای: 🔹 ۱۵ مهر، یک شکست و غیر قابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی بود. 🔹شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. 🔹من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازه‌ها به این آسانی امکان‌پذیر نیست. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
📸شهدای روزهای گذشته حمله وحشیانه صهیونیست‌ها ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فصل دوم:نكند ياد تو اندر در دل ما طوفان است 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 آمد ،حلقه چند باری بین فاطمه و مادرم دست به دست شد، حمید جعبه شیرینی را به مادرم داد و در جواب اصرارش برای بالا رفتن گفت: «الآن دير وقته، ان شاء الله بعداً مزاحم میشم، فرصت زیاده. موقع خداحافظی خواست حلقه را به من بدهد که گفتم: «حلقه رو به عمه برسونید مراسم عقدکنان با خودشون بیارن گفت: «حالا که حلقه باید پیش من باشه پس من یه هدیه دیگه بهت میدم، بعد هم از داخل جیب کتش یک جعبه کادوپیچ را به من هدیه کرد. حسابی غافلگیر شده بودم این اولین هدیه ای بود که حمید به من میداد به آرامی کاغذ کادو را باز کردم تا پاره نشود، ادکلن لاگوست بود، بوی خوبی میداد تمام نامزدی ما با بوی این ادکلن گذشت چون حمید هم همیشه همین ادکلن را میزد 0000 جمعه بیست و یکم مهرماه سال ۱۳۹۱ روز عقدکنان من و حمید بود، دقیقاً مصادف با روز دحوالارض مهمانان زیادی از طرف ما و خانواده حمید دعوت شده بودند حیاط را برای آقایان فرش کرده بودیم و خانم ها هم اتاق های بالا بودند از بعد تعطیلات عید خیلی از اقوام و آشنایان را ندیده بودم پدر حمید اول صبح میوه ها و شیرینی ها را با آقا به خانه ما آوردند. حسن فضای پذیرایی خیلی شلوغ و پر رفت و آمد بود، با تعدادی از دوستان و اقوام نزدیک داخل یکی از اتاقها ،بودم با وجود آرامش و اطمینانی که از انتخاب حمید داشتم ولی باز هم احساس میکردم در دلم رخت میشورن تمام تلاشم را میکردم که کسی از ظاهرم پی به درونم نبرد. گرم صحبت با دوستانم بودم که مریم خانم خواهر حمید داخل اتاق آمد و گفت عروس خانم داداش با شما کار داره. چادر نقره ای رنگم را سر کردم و تا در ورودی آمدم، حمید با یک سبدگل زیبا از غنچه های رز صورتی و لیلیوم زرد رنگ دم در منتظرم بود، سرش پایین بود و من را هنوز ندیده بود صدایش که کردم متوجه من شد و با لبخند به سمتم .آمد کت و شلوار نپوشیده بود، باز همان لباسهای همیشگی تنش بود یک شلوار طوسی و یک پیراهن معمولی آن هم طوسی رنگ که پیراهنش را هم روی شلوار انداخته بود. سبدگل را از حمید گرفتم و بو ،کردم گفتم «خیلی ممنون زحمت کشیدین لبخند زد و :گفت قابل شما رو نداره هر چند شما خودت گفت: عاقد اومده تا چند دقیقه دیگه خطبه رو بخونیم گلی»، بعد هم شما آماده باشید» با چشم جوابش را دادم و به اتاق برگشتم با وجود اینکه وسط مهرماه بود اما به خاطر زیادی جمعیت هوای اتاقها دم کشیده بود نیم ساعتی گذشت ولی خبری نشد، نمی دانستم چرا عقد را زودتر نمیخوانند که مهمانها هم اذیت نشوند، مادرم که به داخل اتاق آمد آرام پرسیدم حمید آقا گفت که عاقد اومده، پس معطل چی هستن؟ مادرم :گفت لابد دارن قول و قرارهای ضمن عقد رو مینویسن برای همین طول کشیده.مهمان ها همه آمده بودند اما حمید غیب شده ،بود کمی بعد کاشف به عمل آمد که حمید شناسنامه اش را جا گذاشته است تا شناسنامه را بیاورد یک ساعتی طول کشید ماجرا دهان به دهان پیچید و همه فهمیدند که داماد شناسنامه اش را فراموش کرده ،است کلی بگو بخند راه افتاده بود اما من از این فراموشی حرص میخوردم بعد از اینکه حمید با شناسنامه برگشت بزرگ ترهای فامیل مشغول نوشتن قول و قرارهای طرفین ،شدند بنا شد چهار قلم از وسایل جهیزیه را خانواده حمید تهیه کنند. موقع خواندن خطبه عقد من و حمید روی یک مبل سه نفره نشستیم من یک طرف حمید هم طرف دیگر چسبیده به دسته های مبل بین ما فاصله بود. سفره عقد خیلی ساده ولی در عین حال پر از صمیمیت بود، یک تکه نان سنگک به نشانه برکت یک بشقاب سبزی، گل خشکی که داخل کاسه ای آب برای روشنایی زندگی بود و یک ظرف عسل، جعبه حلقه و یک آینه که روبروی من و حمید ،بود گاهی ساده بودن قشنگ است. دست حمید قرآن حکیم ،بود، یک قرآن بامعنا و تفسير خلاصه من هم که آن زمان پنج جزء از قرآن را حفظ بودم، هر دو مشغول خواندن قرآن بودیم، عاقد وقتی فهمید من حافظ چند جزء از قرآن هستم خیلی تشویقم کرد و قول یک هدیه را به من داد بعد جواب آزمایشها را خواست تا خطبه عقد را جاری کند. 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 🌕 🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._