eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
673 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5938529938763155321.mp3
2.44M
🎙 ؛ 📝 موضوع: 👤 استاد 🔺 برای شناخت امام زمان باید به باور قلبی رسید. حالا چطور به باور قلبی برسیم؟ ┄┅═✧❁✧═┅┄
سلام بنام آفریدگار مهربانی امروز : یکشنبه 10 / 12 / 99 " مهربانی " می گویند قلب هر کس به اندازه مشت بسته اوست.... اما قلب هایی هست که به اندازه دنیایی از محبت عمیق وجاودانه هستند دلهای بزرگ انسانهایی که هیچ وقت در مشت های بسته جای نمی گیرند ، مثل غنچه ای که با هر طپش شکفته می شوند دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه اند تااینکه ابرمحبتشان ببارد درعوض دلهایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته هم کوچک ترند دلهایی که شاید وسیع هم بتوانند باشند اما بیش ازیک بند انگشت هم عمق ندارند و توهر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است به دستت نگاه کن وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف می کنی... عبارت تاکیدی : مهربان باشیم ومهربان بمانیم " خدایا سپاسگزارم "
در طول روز با همسرتان تماس بگیرید و کمی باهاش صحبت کنید نگید تلفن به چه دردخانمم میخوره 💟خانمها از اینکه درطول روز باهاشون صحبت بشه حس توجه میگیرند 👫👫👫👫👫 اگر می خواهید از سردی رابطه به روزهایی برگردید که با هم بودن برایتان به هر چیزی ترجیح داشت، بهتر است به تفریح های دو نفره بروید! 👫👫👫👫👫👫 بسیاری از خانومها فکر میکنن بزرگترین نیاز مردان به آنها جنسیه. ولی حقیقت اینه که آقایون بیش از هر چیزی احتیاج به احترام اون هم از شریک زندگیشون دارن به گونه ای رفتار و صحبت کنید که شوهرتون متوجه بشه براش ارزش زیادی قائل هستید. مردها بر خلاف ظاهرشون مثل یه کودک هستند که میخواهند از آنها و تمجید کنید اعتماد به نفس شوهرتون را با تائید تصوراتش نسبت به خودش تقویت کنید. این باعث میشه همسرتون در مورد همه موارد با شما صحبت کنه. اگر روزی یکبار بهش بگید دوستش دارید،احساس خوبی در او ایجاد میکنید
4_5875214797900875980.mp3
8.2M
۴ 🔻نفس انسان، بی نهایت طلبه! وهرگز،داشته هاش،سیرش نمی کنه! به همین دلیل؛ دائما،نداشته هاش رو طلب میکنه. 🔻چه کنیم؛ طلب های شهوانی نفس مون، کاهش پیدا کنند؟
((پدر و مادر)) دستامونو میبریم بالا —--------------با همدیگه میکنیم دعا —-----------دعا به مامان و بابا —-----------زنده و شاد باشن اونا —----------خدا که مارو دوست داره —-------------دعامونو قبول داره
: توی روستای قصه ما خیلی ها زندگی می کردند، مثل مش رجب، عمو تقی، کدخدا ولی، بابا رمضون خیلی های دیگه، بچه های زیادی هم توی ده بودن مثل؛ حسن، قلی، تقی، ولی و خیلی های دیگه، از صبح که... 👇
4_5769619960322066837.mp3
11.9M
46 تاریخ رنجهای حضرت فاطمه سلام الله علیها قسمت 46 فاجعه 💔 علیه‌السلام مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین 👉 ✅ مخاطب اصلی مجموعه نوجوانان هستند، مقید باشید این فایلها را حداقل به نوجوان شیعه برسانید.
4_5789616821246102251.mp3
9.74M
"❁" 1⃣ ▪️انصاف ، سخت‌ترین اما مهمترین کمال، از کمالات انسانی است! نه به راحتی به دست می‌آید، و نه بدون آن، رسیدن به یک باطن سالم، ممکن می‌شود! ✘زیرا عاملی در درون انسان، دائماً در برابر این کمال، مقاومت می‌کند‼️ 🎤 ┄┅═❁═┅┄
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅چرا وقتی ادویه های گرم مثل فلفل، دارچین، زنجبیل در غذا مصرف می کنیم به خارش می افتیم؟!
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_شانزدهم رها سراسیمه مقابلش ظاهر شد. چهرهی وحشت زده رها، صدرا را روی تخ
"رمان سعی میکنم هر روز یه سر بزنم که اگه کاری بود انجام بدم. خبری شد فوری بهم زنگ بزن، هر ساعتی هم که بود مهم نیست؛ متوجه شدی؟ لبخند بر لب رها آمد. چقدر خوب بود که میدانست رها چه میخواهد... _چشم حتما... شماره‌اش را گرفت و در گوشیاش ذخیره کرد. صدرا رفت... رها ماند و آیه‌ی شکسته‌ی حاج علی. رها شام را زمانی که آیه خواب بود آماده کرد. میدانست آیهی این روزها به خودش بیاعتناست. میدانست آیه‌ی این روزها گمشده دارد. میدانست مادرانه میخواهد این آیهی شکسته؛ دلش برای آن کودک در بطن مادر میسوخت؛ دلش برای تنهایی های آیه‌اش می سوخت. با اصرار فراوان اندکی غذا به آیه داد. حاج علی هم با غذایش بازی َ میکرد روزهای تنهایی آیه است کجایی هم نفس من؟ کجایی تمام قلبم؟ و سخت جای خالی‌اش درد داشت. و سخت بود نبود این روزها... سخت بود که کودکی داشته باشی ومردت نباشد برای پرستاری. سخت بود سختی روزگار او. سخت بود که سخت بود مادر و پدر شدن. جواب مادرشوهرش را چه میداد؟ به یاد آورد آن روز را: فخر السادات: من اجازه نمیدم بری! اون از پدرت اینم از تو... آیه تو یه چیزی بگو! -آیه رو راضی کردم مادر من، چرا اذیت میکنی؟ خب من میخوام برم! دل در سینه‌ی آیه بیقراری میکرد. دلش راضی نمیشد؛ اما مانع رفتن مردش برای دین خدا نشد َمردش گفته بود اگر در کربلابودی چه میکردی؟؟ جزو زنان کوفی بودی یا نه؟ َالان وقت انتخاب است آیه. ِآیه سکوت کرد و مردش این سکوت را رضایت میدانست من مانعت شوم؟ من‌زنجیر پایت شوم؟ مگر قول و قرار اول زندگیمان بال پرواز بودن نیست؟ مگر قول و قرار ما نبود که زنجیر پای هم نشویم؟ مردش زیر لب زمزمه کرد: "یازینب کبری (س)" لبخند به تمام اضطرابهایش زد، قلبش آرام گرفت. دستهای لرزانش را مشت کرد؛ مردش حمایت می خواست: _مامان! اجازه بدید بره! میگن بهترین محافظ آدم، اجلشه، اگه برسه، ایران و سوریه نداره! لبخند مردش عمیقترشد "راضی شدی مادر" مادرشوهرش ابرو در هم کشید: _اگه بلای سرش بیاد تقصیر توئه! من که راضی نیستم. چقدر آنروز تلاش کردی برای رضایت مادرت َمرد! _مادرش چرا نیومده؟ حاج علی قاشق را درون بشقاب رها کرد، حرف را در دهانش مزمزه کرد: _حاج خانم که فهمید، سکته کرد. الان حالش خوبه‌ها، بیمارستانه؛ به محمد گفتم نیاد تهران، مادرش واجبتره! گفتم کارای قم رو انجام بده که برای تدفین مهمون زیاد داریم. آیه آهی کشید. میدانست این دیدار چقدر سخت است. دست بر روی شکمش گذاشت "طاقت بیار طفلکم! طاقت بیار حاصل عشقم! ما از پسش بر میایم! ما از پس این روزا برمیایم! به‌خاطر پدرت، به‌خاطر من، طاقت بیار!" -آیه! پدر صدایش میکرد. نگاهش را به پدر دوخت: _جانم؟ _تو از پسش بر میای! _برمیام؛ باید بربیام!_به‌خاطر من... به‌خاطر اون بچه... به.خاطر همه چیزایی که برات مونده از پسش بربیا! تو تکیه‌گاه خیلیها هستی. یه عالمه آدم اون بیرون، توی اون مرکز به تو نیاز دارن! دخترت بهت نیاز داره! _شما هم میگید دختره؟ _باباش میگفت دختره! اونم مثل من دختر دوست بود. _بود... چقدر زود فعل هست به بود تغییر میکنه! ادامه دارد... نویسنده: ┄┅═❁═┅┄
4_5893437523799050462.mp3
2.44M
"❁" 😔چراغیبت امام زمان عج برای ما عادی شده؟ 🌱عاشق که شد که یار به او نظر نکرد..! 🎤 : ┄┅═❁═┅┄