4_5882016565808859803.mp3
9.41M
#دین_زیباست
در باب اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله
قسمت 6
موضوعات این قسمت:
44 هنگام ورود به مکانی، در نزدیکترین جای خالی می نشستند / 45 رو به قبله می نشستند / 46 سلام هنگام خروج / 47 ترک کننده مجلس میتواند سر جای قبلش بنشیند / 48 حق مجالس را ادا می کردند / 49 موقع نشستن تکیه نمی دادند / 50 از هیچ غذایی بدشان نمی آمد / 51 با غلامان بر زمین می نشستند و غذا میخوردند / 52 از غذای غلامان می خوردند / 53 دوست داشتند با میهمان یا مردم دیگر غذا بخورند / 54 مقابل سفره دو زانو می نشستند /
#خوبترین_مخلوق_خدا
#مکارم_اخلاق
لطفا با انتشار این فایل 👉🏿
این خوبترین مخلوق خدا را 👉🏿
به دیگران بشناسانید 👉🏿
✅ مخاطب اصلی مجموعه #دین_زیباست نوجوانان هستند به آنان برسانید!
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥افشاگری جنجالی حکیم #دکتر_روازاده از پشت پرده ویروس کرونا
🔹در این کلیپ علاوه بر اظهارات روشنگرانه پدر طب ایرانی - اسلامی، روش های درمانی ایشان برای درمان کرونا نیز ارائه می شود.
حرم
"رمان #پرواز_شاپرکها #قسمت_ششم رها صدایش را پایین آورد: حالش بد شد، شوهر جانش بردش اتاق استراحت کن
"رمان #پرواز_شاپرکها
#قسمت_هفتم
زینب سادات تلفن را مقابلش گرفت و نگاه آیه را متوجه خود کرد: بابا جونه!
آیه تلفن را زیر گوشش گذاشت: جانم؟
ارمیا: دارم میرم ماموریت!
آیه ابرو در هم کشید: برای چند وقت؟
ارمیا: معلوم نیست.
آیه: کجا میری؟
ارمیا: معلوم نیست!
آیه: جمع کنم بریم قم؟
ارمیا: این جوری خیالم راحت تره!
آیه: چقدر وقت دارم؟
ارمیا: فردا صبح میریم.
آیه: فردا صبح ماهم میریم قم!
ارمیا: میخوای امشب ببرمتون؟
آیه لبخند روی لبهایش نشست: نه!میتونم!نگران نباش. میرم وسایل رو
جمع کنم.
آیه چمدان خود و زینب سادات را برای مدت نامعلومی بست. کوله پشتی و وسایل ارمیا را آماده کرد. تمام تعطیلات عید را برای کمک به سیل زدگان در آق قال بودند.
تازه دو روز بود که به خانه برگشته بودند و حالا دوباره از خانه میرفتند.
صبح زود بود که ارمیا رفت. آیه نگاه غم بارش را بدرقه ی راهش کرد.
چقدر دوست داشت ارمیا یک امروز را هم خانه بود. دو دل بود برای گفتن یا نگفتن.
ساعت ده صبح بود که زینب سادات را روی صندلی عقب نشاند و استارت زد. حدود دو ساعت بعد زنگ خانه ی پدرش را زد و با استقبال گرم زهرا خانم مواجه شد.
رها و صدرا به همراه مهدی و محسن پسرانشان آنجا بودند. ساعتی به خوش و بش گذشت تا آیه توانست با رها تنها شود.
رها: پکری آیه بانو!
آیه: بهش نگفتم هنوز. الانم که رفته ماموریت و معلوم نیست کی بیاد.
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #پرواز_شاپرکها #قسمت_هفتم زینب سادات تلفن را مقابلش گرفت و نگاه آیه را متوجه خود کرد: بابا ج
"رمان #پرواز_شاپرکها
#قسمت_هشتم
رها: چرا دست دست میکنی آیه؟ تو الان سه ماهته!ارمیا هم حق داره بدونه!حق داره از این روزا لذت ببره!
آیه: من خودم هنوز تو شوک هستم!هشت سال بچه دار نشدیم!کلی دوا و درمون کردیم. تو که میدونی چقدر دارو خوردیم و دکتر رفتیم تا خدا زینب رو بهمون داد!
حالا الان یکهو. حقیقتا اصلا آمادگیشو ندارم. هنوز سر ازدواجم دوست و آشنا پشت سرم حرف میزنن، این بچه هم که دیگه هیچی.
رها: نگران چی هستی؟
آیه: نگران زینب وقتی بفهمه. من اصلا نمیدونم ارمیا بچه میخواد یا نه!اگه ناراحت بشه؟
رها متعجب گفت: دیوونه شدی آیه؟چرا بچه نخواد؟اون عاشقته! شما بیشتر از دوساله ازدواج کردین و ارمیامرد جا افتاده ایه!اگه حرفی نمیزنه واسه اینه که تو رو تحت فشار نذاره!اون عاشق زینبه.
یادم نمیره روزی که دنیا اومد. برق خاصی با دیدن زینب تو چشماش نشست. وقتی هم محسن دنیا اومد، با یک حسرتی نگاهش میکرد. این روزا رو ازش دریغ نکن. اون حق داره لحظه لحظه رشد و شکوفایی بچشو حس کنه.
آیه: این روزا بیشتر یاد سیدمهدی میوفتم. خودم تو برزخم.
رها: نذار ارمیا بفهمه!اون بخاطر تو خیلی صبر کرده!حقش نیست این روزا همش نگران خاطرات تو هم باشه. حالا کجا رفت یکهویی؟
آیه: احتمالا مناطق سیل زده رفته! هیچی نگفت. گفتش هر وقت تونستم
بهت زنگ میزنم میگم کجا هستم.
رها: آیه!خوشحال باش. داری مادر میشی!به قول خودت، تو الان خودخودِ معجزه ی خدایی!
آیه سرش را روی شانه ی رها گذاشت: دوسش دارم رها!این روزا خیلی عوض شدم.
رها: کی رو دوست داری؟ بچتون رو؟
آیه: اونو که دوست دارم اما ارمیا! با اون چیزی که فکر میکردم فرق داره. با اینکه هیچ چیز شبیه زندگی با مهدی نیست اما انگار با این زندگی
بیشتر عجین شدم! این روزها همش به حرف محمد فکر میکنم. اون روز که باهام دعوا کرد. یادته؟ گفت اگه ارمیا هم مثل مهدی بره و دیگه نیاد!دلم شور میزنه. من دیگه طاقت نمیارم!
رها: هیچ اتفاقی برای ارمیا نمیوفته!چرا اینقدر میترسی؟ یک روزی خودت گفتی بهترین محافظ آدم عجلشه!نگران نباش. اگه روز پرواز شاپرک ها برسه، پرواز میکنن!
آیه آهی کشید: من طاقت یک پرواز دیگه رو ندارم!
رها: ارمیا هم نمیره.
آیه: خدا کنه. این روزا بیشتر از همیشه دلتنگشم...
رها: عاشق شدی بالاخره؟
آیه لبخند زد...
غروب روز بعد بود که ارمیا زنگ زد.
ارمیا: سلام! خوبی؟
آیه: سلام. خوبم. تو خوبی؟کجایی؟چرا دیر زنگ زدی؟
ارمیا خنده آرامی کرد: باور کنم که آیه خانوم دل نگران شده؟
آیه: باور کردنی نیست؟
ارمیا: خودت چی فکر میکنی خانومم؟
آیه: کجایی؟
ارمیا: پلدختر.
آیه: اوضاع چطوره؟
ارمیا: افتضاحه
آیه: بیایم؟
ارمیا: نه. نشنیدی میگن ((ارتش فدای ملت؟)) ما که هستیم، شما آسوده باشید!
آیه: نگرانم. عادت ندارم به اینکه دور از حادثه باشم!
ارمیا: عادت کن عزیزم!تا من هستم دیگه نمیذارم بری تو دل خطر!
آیه: بالاخره که یکی باید بره کمک! ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم،موجیم که آسودگی ما عدم ماست
میخوای منو به عدم برسونی؟
ارمیا: نه! میخوام آسایش داشته باشی.
آیه: همه با هم کمک میکنیم تا همه با هم به آسایش برسیم.
ارمیا: الان میخوای بگم بیا؟
آیه: هر جا،هر وقت به من نیازباشه،دوست دارم باشم!منو کنار نذار.
ارمیا: شما نقطه ی پرگار ی!مگه میشه کنار گذاشته بشی؟ شرایط اینجا سخته.
آیه: سخت تر از کرمانشاه؟سخت تر از آق قال؟
ارمیا: سختی اینجا خیلی فرق داره.
آیه: بچه اونجا نیست؟
ارمیا: هست
آیه: پس ما هم میتونیم تحمل کنیم! بیایم؟
ارمیا: نیروهای کمکی هست. اگه نیاز بود میگم بیا.
آیه: تو کی میای؟
ارمیا: هر وقت تموم بشه.
آیه: چکار میکنید اونجا؟
ارمیا: خونه ها تا سقف توی گِل هستن. تا ِگل ها خشک نشده باید خونه هارو تخلیه کنیم.
آیه: چیزی از وسایل مردم سالم مونده؟
ارمیا: باید میدیدی اینجا رو. قابلمه،سماور، لپ تاپ، همه چیز مچاله
شده از فشار گلها. یک فرش دوازده متری رو بیست، بیست و پنج نفره بلند میکنن میبرن بیرون. براشون هیچی نمونده جز همین چهار دیواری که اگه دست نجنبونیم و گل ها خشک بشه، همونم ندارن.
آیه: خدا خیرتون بده...مواظب خودت باش.
ارمیا:تو هم مواظب خودت و دخترم باش.
آیه: باشه.خداحافظ
ارمیا:خداحافظت عزیزم.
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
4_5870603630817577462.mp3
982.3K
#صوت_دینی
⁉️ جبران غیبت برای فرد شنونده :
پاسخ: #ابراهیم_افشاری
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✦
🌱چیـڪار ڪنیم امام زمان(عج) رو ببینیـم؟ چیڪار ڪنیم آقـا از مـا راضـی باشـه؟
#سخنـرانی
#پیشنهاد_دانلود
✴️ چهارشنبه 👈12 خرداد /جوزا 1400
👈 21 شوال 1442 👈 2 ژوئن 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی فراموش نشود .
📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست :
📛 منازعه و جدال.
📛 دیدارها و ملاقات ها.
📛 سفر .
📛 و مشارکت خوب نیست .
👶 مناسب زایمان نیست .
🚘مسافرت : اصلا خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌗 این روز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ آغاز درمان و معالجه .
✳️ داد و ستد و تجارت .
✳️ سفارش دادن جنس .
✳️ بذر افشانی .
✳️ دعوت کردن .
✳️ و شروع به شغل نیک است .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند چنین شبی حاکمی از حاکمان و عالمی از عالمان خواهد شد . ان شاءالله
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث روشنی دل می شود .
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث دولت می شود .
😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 22 سوره مبارکه " حج " است .
کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها ....
و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از آن خلاص نگردد صدقه بدهد تا رفع گردد .ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
*آقایون بخونن*
💑 همیشه بدون دلیل و قبل از درخواست همسرتان مقداری پول بیش از نیازش به او بدهید!
🔸آقایان باید بدانند که همسرشان فارغ از مخارج روزمره منزل، نیاز به دریافت مبلغی پول دارد و مهم اینکه نباید از همسرش درباره این مبلغ، حسابـــرسی کنند. تا خانـــم بدون دغدغه و آزادانه هر طــور که صلاح میداند، برای خانوادهاش، هزینــه و یا پسانداز نمایــد.
🔸میزان آن مبلغ بستگی به شرایط اقتصادی مرد دارد ولی مهم این است که این حس زن تامین شود. با این کار زن حس ارزشمنــدی میکند و میفهمد که همــسرش همواره بفکر اوست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃آیتالله کشمیری↯
بعددیدننامحرماینذکرروبخونید ...🙃
یا خیر حبیب و محبوب
صلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم ...♥️😌
تامعشوقحقیقیجایچهرهنامحرمروبگیره ...🌱
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 راه آموزش بچهها در فضای مجازی
♻️ اگر میخواهید بچههای شما در #فضای_مجازی یک مصونیت اجمالی داشته باشن بچه ها را #کُنِشگر بار بیارید.
#شعر_کودکانه
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
اتل متل توتوله
بچه ی خوب چه جوره؟
بچه ی خوب صبح زود
از خواب ناز پا میشه
می خنده مثل غنچه
لبای اون وامیشه
سلام داره به مامان
سلامی هم به بابا
میخوره صبحونه را
با میل و با اشتها
اتل متل توتوله
بچه ی خوب می دونه
خوردن شیر مفیده
شیر می ریزه تو لیوان
میگه رنگش سفیده
شیر میخوره سیر میشه
قوی مثل شیر میشه