4_5870603630817577462.mp3
982.3K
#صوت_دینی
⁉️ جبران غیبت برای فرد شنونده :
پاسخ: #ابراهیم_افشاری
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✦
🌱چیـڪار ڪنیم امام زمان(عج) رو ببینیـم؟ چیڪار ڪنیم آقـا از مـا راضـی باشـه؟
#سخنـرانی
#پیشنهاد_دانلود
✴️ چهارشنبه 👈12 خرداد /جوزا 1400
👈 21 شوال 1442 👈 2 ژوئن 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی فراموش نشود .
📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست :
📛 منازعه و جدال.
📛 دیدارها و ملاقات ها.
📛 سفر .
📛 و مشارکت خوب نیست .
👶 مناسب زایمان نیست .
🚘مسافرت : اصلا خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌗 این روز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ آغاز درمان و معالجه .
✳️ داد و ستد و تجارت .
✳️ سفارش دادن جنس .
✳️ بذر افشانی .
✳️ دعوت کردن .
✳️ و شروع به شغل نیک است .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند چنین شبی حاکمی از حاکمان و عالمی از عالمان خواهد شد . ان شاءالله
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث روشنی دل می شود .
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث دولت می شود .
😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 22 سوره مبارکه " حج " است .
کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها ....
و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از آن خلاص نگردد صدقه بدهد تا رفع گردد .ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
*آقایون بخونن*
💑 همیشه بدون دلیل و قبل از درخواست همسرتان مقداری پول بیش از نیازش به او بدهید!
🔸آقایان باید بدانند که همسرشان فارغ از مخارج روزمره منزل، نیاز به دریافت مبلغی پول دارد و مهم اینکه نباید از همسرش درباره این مبلغ، حسابـــرسی کنند. تا خانـــم بدون دغدغه و آزادانه هر طــور که صلاح میداند، برای خانوادهاش، هزینــه و یا پسانداز نمایــد.
🔸میزان آن مبلغ بستگی به شرایط اقتصادی مرد دارد ولی مهم این است که این حس زن تامین شود. با این کار زن حس ارزشمنــدی میکند و میفهمد که همــسرش همواره بفکر اوست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃آیتالله کشمیری↯
بعددیدننامحرماینذکرروبخونید ...🙃
یا خیر حبیب و محبوب
صلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم ...♥️😌
تامعشوقحقیقیجایچهرهنامحرمروبگیره ...🌱
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 راه آموزش بچهها در فضای مجازی
♻️ اگر میخواهید بچههای شما در #فضای_مجازی یک مصونیت اجمالی داشته باشن بچه ها را #کُنِشگر بار بیارید.
#شعر_کودکانه
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
اتل متل توتوله
بچه ی خوب چه جوره؟
بچه ی خوب صبح زود
از خواب ناز پا میشه
می خنده مثل غنچه
لبای اون وامیشه
سلام داره به مامان
سلامی هم به بابا
میخوره صبحونه را
با میل و با اشتها
اتل متل توتوله
بچه ی خوب می دونه
خوردن شیر مفیده
شیر می ریزه تو لیوان
میگه رنگش سفیده
شیر میخوره سیر میشه
قوی مثل شیر میشه
4_5884025188869212480.mp3
8.82M
#دین_زیباست
⁉️اخلاق و رفتار و کردار
رسول خدا صلی الله علیه و آله
چگونه بود؟!
قسمت 7
موضوعات این قسمت:
55 با خرما #افطار میکردند، یا با شیرینی یا با آب ولرم / 56 بعد از غذایی با طبع گرم حتما غذایی با طبع سرد میخوردند / 57 غذا را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز میکردند / 58 غذا را با دست راست و با سه انگشت میخوردند / 59 به قسمت غذای دیگران دست نمی بردند / 60 نان جو میخوردند / 61 دعوت کسی را رد نمیکردند. مخصوصا دعوت ضعیفان / 62 میان میوه ها خربزه و انگور را دوست داشتند / 63 غذای شان با غذای مردم جامعه فرقی نداشت / 64 گوشت پخته را با نان میخوردند / 65 گوشت شکار را نیز میخوردند اما هرگز شکار و صید نکردند / 66 سر را به طرف غذا خم نمیکردند / 67 ته مانده غذا را دور نمی ریختند / 68 اضافه غذای درون ظرف را پاک کرده و میخوردند / 69 بعد از غذا دست ها را می شستند / 70 به تنهایی غذا نمیخوردند.
#خوبترین_مخلوق_خدا
#مکارم_اخلاق
لطفا با انتشار این فایل 👉🏿
این خوبترین مخلوق خدا را 👉🏿
به دیگران بشناسانید 👉🏿
✅ برسانید به نوجوانان شیعه!
حرم
"رمان #پرواز_شاپرکها #قسمت_هشتم رها: چرا دست دست میکنی آیه؟ تو الان سه ماهته!ارمیا هم حق داره بدون
"رمان #پرواز_شاپرکها
#قسمت_نهم
چهارده روز بعد بود که ارمیا بازگشت. حاج علی دستانش را فشرد و درآغوشش گرفت
: خسته نباشی مومن خدا!
ارمیا خندید: مونده نباشی مرد خدا!
زینب سادات به آغوشش رفت و آیه به یاِد ارمیای از سوریه برگشته افتاد.
همان شبی که زینب سادات از خواب بیدار شد و بابا بابا میکرد. همان شب که اولین بار بود که در خانه ماند...
زینب سادات که در آغوش پدر به خواب رفت. ارمیا از جمع عذرخواهی کرد و به اتاق رفت.
خیلی بیشتر از خیلی خسته بود. خدارا شکر کرد که ، پنجشنبه و جمعه است و می تواند استراحت کند. پاهایش دو روزاز بس داخل پوتین و چکمه بود، ورم کرده و دردناک بود. فشاری که راه رفتن و ایستادن طولانی مدت آن هم در گل و لای، به کمرش آورده بود،آن را دردناک کرده بود. آنقدر خسته بود که به دقیقه نکشیده روی زمین بدون زیر انداز خوابش برد.
آیه که به اتاق آمد، دلش لرزید از این مظلومیت خاموش. آیه این مرد را دیگر خوب میشناخت. مظلوم بود و آرام. اهل خانه و زندگی.
همسر وفرزندش همیشه اولویت اولش بودند. تمام زندگی اش در آن دو خالصه
َ میشد. آیه این مرد راخوب میفهمید این مرد، مرد این روزهای آیه بود.
دوستت دارم با همه سختی ها. دوستت دارم با همه اختلاف نظر ها.
دوستت دارم با همه نداشته ها. دوستت دارم...
آیه پتوی سبکی روی همسرش انداخت. لبخندی به پدرانه های ارمیا زد که دخترش را روی رختخواب خوابانده وخودش روی زمین بدون حتی بالشی زیر سر خوابیده.
از اتاق خارج شد و رو به حاج علی گفت: خوابش برد.
فخرالسادات که برای دیدن او آمده بود بلند شد و گفت: خیلی خسته است. من فردا صبح میام دوباره. اگه مزاحمنیستم!
زهرا خانوم بلند شد و دست فخرالسادات را گرفت: مزاحم چیه؟شب اینجا بمون. کجا میخوای بری؟
فخرالسادات: محمد و سایه میخوان بیان. برم خونه بهتره!
حاج علی: آقا سید هم میاد همین جا. تعارف نکنید سید خانوم!
آیه: بمونید دیگه مامان. زینب و ارمیا خوشحال میشن صبح شمارو ببینن!
همین دورهمی ها بود که حال و هوای فخرالسادات همیشه تنها را عوض میکرد.
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #پرواز_شاپرکها #قسمت_نهم چهارده روز بعد بود که ارمیا بازگشت. حاج علی دستانش را فشرد و درآغوش
"رمان #پرواز_شاپرکها
#قسمت_دهم
سید محمد کنار ارمیا نشست و اشک چشمانش را پاک کرد
:خیلی مامان رو تنها گذاشتم. اگه اون روز خونه بودم،این اتفاق نمی افتاد.
اشک چشمان ارمیا را پر کرده بود: مرگ حقه پسر!تو چرا این حرف رو میزنی؟عمر دست خداست.
ایلیا که سعی میکرد مردانه، اشک هایش را پنهان کند با دیدن اشک چشمان پدر و عمو، اشک از چشمانش راه پیدا کرد و هق هقش را در سینه ی حاج علی خاموش کرد.
مرد هم که باشی، بعضی وقت ها دلت زار زدن میخواهد.مرد که باشی،مردانه زار زدن را بلدی. مرد که باشی،مردانه تکیه گاه میشوی واشک هایت بی صدا میشود و تکان شانه هایت همان زار زدن دلت میشود...
سید محمد: دیگه تنها شدم. دیگه هیچ کس برام نمونده. چطور بی کسی رو طاقت بیارم؟چطور طاقت آوردی ارمیا؟
ارمیا: تو زن داری، بچه داری، زینب رو داری، ما رو داری. بی کسی یعنی هیچ کس منتظرت نباشه. یعنی شبا که میترسی، کسی نباشه بغلت کنه و بهت بگه نترس، من هستم!تو بی کس نیستی.
سید محمد: اگه پیشش بودم اینجوری نمیشد. تو تنهایی رفت. حداقل نبودم که دستش رو بگیرم. نبودم که تلاشمو بکنم. نبودم. ارمیا من خیلی وقته نیستم و اون خیلی وقته تنهاست.
اگه آیه نمیومد بهش سر بزنه، معلوم نیست چند ساعت و چند روز جنازه ی مادرم تو خونه میموند.
ارمیا خواست چیزی بگوید که صدایی مانع از حرف زدنش شد: روزی که گفتم زنم بشه، همتون گفتین عمو دنبال هوا و هوسه. اون روز همتون منو با چشم بد دیدین. اگه ازدواج کرده بود، تو تنهایی نمیمرد.
سید محمد ابرو در هم کشید: ما با ازدواجش مشکلی نداشتیم.
عمو غرید: پس چرا نذاشتین زنم بشه؟
سیدمحمد: چون زن داشتین.
عمو متعجب گفت: یعنی چی؟
سیدمحمد: چطور اجازه میدادیم مادرمون زن دوم بشه؟مادرمم راضی
نبود بره سر زندگی جاریش خراب بشه. بهش گفتیم ازدواج کنه، گفت با غریبه نمیتونه چون براش حرف در میارن. با شما هم نمیتونه ازدواج کنه چون زن داشتین. اینها به کنار، مامان میگفت براش غیر قابل قبوله که بخادبا برادرِ شوهرش زندگی کنه.
سالها برادر بودید، نمیتونست با این
موضوع کنار بیاد.
عمو: باورم نمیشه. با این فکرای احمقانه یک عمر تنها زندگی کرد؟
سیدمحمد: احمقانه نبود عمو!اعتقاد بود. حرف دل و باور عقلش بود
مامان تنها موند چون تنها راهی بود که داشت.
ارمیا دست سیدمحمد را گرفت: خدا رحمتش کنه.مادر خیلی خوبی بود.
عمو پوزخندی زد: چه عجب شما تشریف آوردید. این قدر فخرالسادات سنگ تو رو به سینه زد، حتی تو خاک سپاریشم نبودی؟
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
4_5800824426735864210.mp3
1.66M
✦
#صوت_دینی
⁉ ارتباط و همنشینی مردان با حوریان بهشتی :
#ابراهیم_افشاری