هدایت شده از حرم
👸 #سیاست_های_زنانه
💓 #رگ_خواب_همسر ،یه جورایی اینا نقطه ضعف های مردهاست👇
💞 اول اینکه پیش همه ازش تعریف کنیم
مردا خیلی دوست دارن پیش مردم خانومشون ازشون تعریف کنه
💞دوم ازش دفاع کنید
پیش همه نزارید مورد توهین تمسخر قرار بگیره پیشتون
💞سوم اینکه از هیکلش تعریف کنید
مثلا بگیید
قربووووون اون هیکل خوشگلت برم
فداااای اون بازوهای مردونت مرد من
و....... مردا به هیکلشون خیلی حساسن این یدونه خیلی جواب میده
💞چهارم تو س ک س همه جوره راضیش کنید
مردا به این چیزا خیلی اهمیت میدن پس هرجور که دوست داره باشید اگه واقعا هم نمیتونید نقش بازی کنید ولی حتما تو این مورد به خواسته هاش اهمیت بدید
خیلی مهمه👉
💞پنجم واس فک و فامیلاش زبون بریزید مخصووووووصا مادرش
اون خیلی دوس داره زنش زبون باز باشه
دییییگه زبونه دیگه بچرخونید
ببینید چه هاااااا میکنه این زبون
سوپرایزش کنید😉
💞ودر آااااااااخر بهش بگید که دوسش داری اگه روتون نمیشه براش بنویسید
این اس و دنیای مجازی رو ولش کنید توروخدا تو یه کاغذ کوچولو براش بنویسید که دوسش دارید و وجودش براتون ارامش میاره و خیلی براتون مهمه که باشه واونه که براتون بهتریییین
هدایت شده از حرم
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_چهارم
🔰باورهاي نادرست در انتخاب #همسر
١
٧- با چادر برو با كفن بيا
امروزه اين باور كمتر شايع است ، اما هنوز هست . اعتقاد به اين باور نابسامان كه تحت هر شرايطي بايد تسليم زندگي باشد، امكان افسردگي ، خودكشي، فرار يا ماندن در شرايط آزاردهنده را تقويت مى كند.
#روانشناسى_روابط_ميان_فردى
تفاوت مغز افراد مثبت انديش در زندگي!
مسيرهاي مغزي فعال در افراد داراي سبک زندگي خلاقانه و مثبت نسبت به افرادي که داراي ديد منفي به زندگي هستند، تفاوتهاي معناداري دارند. در تحقيقي که توسط محققان دانشگاه آکسفورد انجام شد، آنها دريافتند که مسيرهاي مغزي فعال در افراد داراي سبک زندگي خلاقانه و مثبت نسبت به افرادي که داراي ديد منفي به زندگي هستند، تفاوتهاي معناداري دارند.۵ محققان مشاهده کردند که در مغز هر کدام از افراد تحت مطالعه، نقشه بيش از 200 منطقه عملکردي مغز تفاوت معناداري وجود دارد و سپس به بررسي ارتباطات اين نواحي با يکديگر پرداختند. در اين تحقيق دانشمندان نشان دادند که ارتباط قوي بين فعاليت نواحي ويژهاي از مغز با فعاليتهاي رفتاري و اجتماعي افراد تحت مطالعه وجود داشت؛ بهترين نمره از بررسي اين ارتباطات مغزي مربوط به افرادي است که روياي بهترشدن و مثبتانديشيدن داشتند و واژگان، رضايت زندگي، دستمزد و سالهاي مدرسه در بهدست آورن اين احساسات دخيل بود. از سوي ديگر در بدترين وضعيت اين ارتباطات مغزي، افراد سابقه عصبانيت، قانونشکني، استفاده از مواد مخدر و وضعيت خواب ضعيف داشتند. نتايج اين تحقيقات در «Nature Neuroscience» به چاپ رسیده است .
#پایان
هدایت شده از حرم
💕💕
تو هیچی نمیشی !
اگر اینطوری پیش بری، امیدی به آینده روشن نداشته باش !
اگر این جوری درس می خونی، اصلا ولش کن !
اصلا نخواستم، بده خودم انجام میدم!
این طوری درس بخونی ، شاگرد آخر کلاس میشی!
این جملات را بارها و بارها شنیده ایم و شاید هم به فرزندان مان گفته ایم .
گفتن این عبارت ها سودی ندارد مگر گرفتن عزت نفس و خودباوری بچه ها
آگاهانه سخن بگوییم...
4_5904393620298926716.mp3
4.83M
💠 #اختلال_در_رشد
✅ #صوت60
🔅علت کوتاهی قد چیست❓
⚜چرا برای افزایش رشد قد راس ساعت ٢٢ شب خوابیده شود❓
👨⚕به هیچ عنوان کودک ، به مراکز افزایش قد طب نوین ارجاع داده نشود..
💊عوارض آمپول و قرصهای هورمونی چیست❓
⚡️راه درمان کوتاهی قد و اختلال در رشد چیست❓
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🍃
حرم
* 💞﷽💞 #قسمتچهلویکم #نمنمعشق یاسر بعد از شام توی پذیرایی نشسته بودیم گوشیم زنگ خورد... با
* 💞﷽💞
#قسمتچهلودوم
#نمنمعشق
یاسر
نگاهی به ساعت انداختم،هشت بود...سریع لباس کارم رو تنم کردم و بعد از برداشتن وسایلم از خونه خارج شدم....
چون مهسو خواب بود خودم دررو قفل کردم و به سمت آسانسور رفتم....
بعدازسوارشدن یادم اومد که به امیرحسین زنگ نزدم...
سریع گوشیمو ازجیبم خارج کردم و باامیرتماس گرفتم...
بعدازچندبوق برداشت
+بله
_بله و بلا...صبح بخیر.آماده باش میام باهم بریم...
+کجابریم؟
_امییییر،وقت خوبی برای شوخی نیست،منتظرم نزاریا...فعلا
وتلفن رو قطع کردم...
امروزاصلااعصاب درست و حسابی نداشتم...معده ام شروع به تیرکشیدن کرده بود..اه لعنتی...الان نه تروخدا...
بعداز سپری شدن چنددقیقه رانندگی همراه باتیرکشیدن معده به کوچه امیراینارسیدم خواستم باهاش تماس بگیرم که دیدم یهو در روبازکردوخودش رو پرت کرد توماشین
+بححح سلااام سرگردمملکت...چطوریایی
اخمی کردم و گفتم..
_حالم افتضاحه فقط سکوت لطفا..
اونم که ازتهدیدهای من ترس داشت کمربندشوبست و گفت
+یاصاحب وحشت،خدارحم کنه...
توجهی نکردم و ماشین رو به راه انداختم..
****
هر ده نفرمون توی اتاق کنفرانس نشسته بودیم و منتظر بودیم...
در بازشد و سرهنگ وارد اتاق شد...همه همزمان بلندشدیم و احترام گذاشتیم...
بافرمان آزادباش سرهنگ سرجاهامون نشستیم..
***
نوبت به من رسیده بود تا گزارش کاررو تحویل بدم...
به سمت تابلوی دیتا رفتم و شروع کردم:
_بسم الله الرحمن الرحیم
ازاونجایی که بیشترین ربط رو من و سرگرد مهدویان و بیشتر شخص من البته به این پرونده داریم باید نکاتی رو روشن کنیم.
درابتدا تصمیم براین شد که من به هرسه جناح کمک کنم درظاهر...ولی کل کمک اصلی من به جناح خودمون که فعلا مخفی هست میرسه...
همونجور که مستحضرید سابقا فقط با یک باند قاچاق طرف بودیم،ولی با مشکلی که بین رییس باند و همسرش پیش اومد این باند به دودسته و جناح تقسیم و تبدیل شد....
بعداز کشتن یکی از سردسته ها درسال پیش که به دست من انجام شد...دخترخوانده ی اون شخص به ریاست باندرسید که خیلی ازخود اون زرنگ تر و عقرب صفت تره...درست مثل اسم گروهشون...
ولی حالا متاسفانه خبری که به ما رسیده خبر ورود سردسته ی یکی ازاین باندها یعنی همون دختر به ایران هست...
و دلیلش رو من فقط و فقط انتقام شخصی میدونم...
پس ما وضعیت رو اورژانسی اعلام میکنیم و بااجازه ی شما نقشه ی بعدی رو اجباراعملی میکنیم....
تغییر لوکیشن...
#هرکهآمداندکیماراپریشانکردورفت
#محیاموسوی
ادامه دارد...
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
حرم
* 💞﷽💞 #قسمتچهلودوم #نمنمعشق یاسر نگاهی به ساعت انداختم،هشت بود...سریع لباس کارم رو تنم کر
* 💞﷽💞
#قسمتچهلوسوم
#نمنمعشق
یاسر
بعدازتوضیحاتی که بقیه ی همکارا دادند جلسه به پایان رسید و کم کم همه از اتاق خارج شدند...
من و امیرهم خواستیم خارج بشیم که سرهنگ صدام زد...
سرگردموسوی،شماتشریف داشته باش
امیرنگاهی به من انداخت و آروم گفت
داداش گاوت زایید،دوقلو...من که الفرار...
و سریعا متواری شد...
به سمت سرهنگ رفتم و بعدازاحترام نظامی گفتم
_درخدمتم ...
بادست اشاره به نشستن کرد...روی نزدیک ترین صندلی نشستم...
چته یاسر،پریشونی...
واقعااحتیاج داشتم یکی اینوازم بپرسه...
_دایی...هیچی تحت کنترل من نیست،روزی که این نقشه رو پیشنهاددادم فکرمیکردم همه چی خوب پیش میره ولی الان....
لبخندی زد و گفت
از تو توقع بیشتری داشتم. هنوز که چیز جدی رخ نداده...
_میدونید اگه مهسو جریان اصلی رو بفهمه چقدر داغون و شوکه میشه؟
یاسریادت باشه قرارنیست بچه بازی کنی و این همه ادم بی گناه رو پای احساساتت قربانی کنی...
باعجز بهش نگاهی کردم و گفتم
_استانبول برای مهسویعنی جهنم...میدونم به محض رسیدن به اونجا همه چیو میفهمه...
نگاه غمگینی بهم انداخت و گفت
تحمل کن دایی جان...توکل و تحمل...
سری به نشونه ی تاییدتکون دادم و بعدازکسب اجازه از اتاق خارج شدم و به سمت پارکینگ رفتم...امیررو کنار ماشین دیدم...ریموت رو زدم و سوارشدیم و ماشین رو به حرکت درآوردم..
هردومون اخمامون درهم بود...سخت بود..راهی رو میخواستیم بریم که هیچ تضمینی نداشت...میخواستیم باپای خودمون به قتلگاه بریم...
گوشیم رو برداشتم و سیم کارت دو رو فعال کردم...
شماره ی مسعود رو گرفتم...
سریع برداشت...زدم روی بلندگو
جانم میلادجان..
_سلام مسعود.مهمونی رو کنسل کن...
عه ،چراداداش؟ماکلی تدارک دیدیم
_همین که گفتم،چراشم به خودم مربوطه...
و قطع کردم...سریع شماره ی عفریته ارو گرفتم...خیر سرش مادرمه...هه..فقط اسمش مادره...نه رسمش...
بانازجواب داد..
جااانم گل پسر..
_سلام غزال من
سریع بگوچی شده
_مهمونی کنسله...یعنی من برام یه کاری پیش اومده ،به مسعودگفتم کنسل کنه.گفتم درجریان باشی...
ولی این قرار ما نبود میلاد
اخمام توی هم رفت و گفت...
_مسلما قرارمونم نبود من رو بااون دختره ی عوضی دوباره رو به رو کنی...
و تماس رو قطع کردم و سیم کارت رو خاموش...
#اسمآنروزکهنامیدهایشروزوصال
#درلغتنامهیمنروزمباداسترفیق
#محیاموسوی
ادامه دارد...
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
حرم
* 💞﷽💞 #قسمتچهلوسوم #نمنمعشق یاسر بعدازتوضیحاتی که بقیه ی همکارا دادند جلسه به پایان رسید
* 💞﷽💞
#قسمتچهلوچهارم
#نمنمعشق
مهسو
به ساعت زل زده بودم...حالم از خودم واین ضعفم بهم میخورد...
ازطرفی هم دلشوره ای داشتم که همون اول صبح به محض چشم بازکردن درگیرش شده بودم...
اصلا حال خوبی نبود...
هوای ابری هم موجب دل گرفتگی بیشترم شده بود..
صدای بارون رومیشنیدم...فنجون نسکافه ام رو دست گرفتم و کنار پنجره رفتم...
همون لحظه صدای چرخیدن کلید توی قفل اومد...سریع به پشت سرم چرخیدم...بادیدن قامت یاسر نفس راحتی کشیدم...
اینو نمیتونستم انکار کنم که وقتی خونه بود آرامش توی خونه موج میزد...
سلام مهسوووخانم...
آروم گفتم
_سلام
حقیقتا فقط سین اول سلام رو شنیدم...ولی خب باز..
روی مبل نشستم و به صفحه تلویزیون زل زدم...
روی مبل روبه روی من نشست...
باجدیت گفت
چیزی شده؟
بهش نگاهی انداختم و پوزخندی زدم و سری به علامت نفی تکون دادم...
باکلافگی گفت
بریم بیرون بگردیم؟
_واقعا؟
اره واقعا
_یعنی خطری نداره؟
تامنوداری غم نداری بابا،بروآماده شو.منتظرم...
باذوق مثل بچه ها گفتم
_باوووشع،مررررسی
وارد اتاقم شدم و باذوق و شوق مشغول لباس انتخاب کردن شدم...
یاسر
توی ماشین نشسته بودیم و درحال حرکت به سمت شهربازی بودیم
_آخه کی توی این هوا میره شهربازی...
اونم دوتا آدم به سن من و تو...
غرنزن دیگه بادیگارد..اینجا من دستووور میدم..یالااا...
همه ی اینهارو باخنده میگفت...
بیچاره چه زجری کشیده توی خونه..داشت افسرده میشدا...
بعدازطی کردن یه ترافیک طولانی به مقصد رسیدیم...
وای خدا این دختر ازهمون بدو ورود شروع کرد به جیغ جیغ کردن و شلوغ بازی
_مهسسسو،زشته بابا،همه دارن نگاهمون میکنن
خب نگاه کنن
_آخه صحیح نیس شما اینقدبلندبلند میخندیا...جلب توجه داره...من باخندیدنت مخالف نیستم دخترخوب...ولی میگم درشأن دختر خوبی مثل تونیست که انگشت نما باشی...
چشماشو ریز کرد و گفت
یعنی باخندیدنم مشکل نداری؟فقط باصداش؟
_آره،آخه نگاه کن پسراچقد بد نگاهت میکنن..
باتخسی گفت
خب اونا نگاه نکنن...
_مگه میشه؟خودت باشی یه چیزی نظرتو جلب کنه نگاهش نمیکنی ؟برات جالب نمیشه؟
کمی فکر کرد و گفت
خب چرا ولی...
_نه دیگه ولی نداره...بازم هرجوری راحتی...
باشه حواسم هست...
لبخندی ازسررضایت زدم و گفتم...
_آفرین.درضمن،فقط کنارخودم بمون...نمیخام اتفاقی بیافته مهسو...
باشه...
به دستور مهسوخانم بستنی خریدیم و به سمت چرخ و فلک رفتیم ....
#جزفکرتودرسرمهمهعینخطاست
#محیاموسوی
ادامه دارد...
لایک❤فراموش نشه😉 _ *
#شب_جمعه🌙
💔جز درد فراق حرمٺـــ
🍁هیچ غمے نیسٺـــ
💔این درد جگـر سـوزترین
🍁داغ جهان اسٺـــ
#باز_هم_يك_شب_جمعہ🥀
#باز_هم_درد_فراق_حرم🥀
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe 5 muharram 1400 - moghaddam.mp3
6.83M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃اسم زمینی بهشته
🍃قلبمو بشکافی نوشته کربلا
🎤 #جواد_مقدم
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
مداحی آنلاین - باز یاران، کربلایی گشته ام - فخری.mp3
3.41M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃باز یاران، کربلایی گشته ام
🍃واژه ای پاکم، خدایی گشته ام
🎤حاج #حسین_فخری
⏯ #نوستالژی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
1_1052800597.mp3
2.26M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃تو راه و من بیراهه
🍃عمر دنیا کوتاهه
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه