eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.6هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
لبخندی زدم: تو که میدونی جواب من چیه چرا میپرسی‌! اینجا خاص ترین جای دنیاست مهمترین اتفاق هستی اینجا افتاده
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۷۱   مدفن یکی از خاص ترین آدمای دنیاست! میخواستی هیچ جذابیتی نداشته باشه؟! لبش رو به دندون گرفت و بی دلیل دستش رو توی موهاش چرخوند دنبال چیزی بود که پیدا نمیکرد یقین... دوباره پرسید: تو گفتی قبلا رفتی اینجا؟! _آره یه بار خیلی سال پیش پونزده سالم بود اونموقع ها پدرم اینا چند سال یه بار میرفتن ولی بچه ها رو نمیبردن دیگه پونزده سالمون که شد بردنمون بعدشم دیگه من اصراری به رفتن نکردم! _چرا؟ سفر قبلی خوش نگذشته بود؟! _چرا یه تجربه غیر قابل وصف بود ولی سه سال فاصله و تغییرات فکری که مدام از فضاهای مختلف جهت میگرفت، باعث شد دیگه سنخیتی با اون فضا نداشته باشم من دلم به اون خوشی های کوچولو و مکرر خوش بود دلم نمیخواست از دستشون بدم مثل کسی که تا حلقوم غرق عسله ولی نمیچشه که مزه آبنبات قیچی رو درک کنه! چه میشه کرد حالا هم... احساس میکنم بخاطر اون کفران نعمت توفیق زیارت ازم سلب شده سالهاست دلتنگشم ولی دیگه قسمتم نمیشه! _چرا؟ خب برو کی جلوتو گرفته _میدونی شرایط گاهی طوری کنار هم مرتب میشن که یه اتفاق نشد بشه من سه ساله درباره این زیارت این حال رو دارم هر سال اربعین نیت میکنم که برم ولی هرسال مشکلات تحصیلیم بیشتر میشه و هیچ جوره نمیتونم چه میشه کرد! گیج پرسید: _اربعین؟! یادم افتاد هیچ توضیحی دراین باره بهش ندادم! چه غفلت بزرگی! نگاهم دوباره برگشت روی چشمهای پر از علامت سوالش _خب... اینم یه زیارته ولی یکم خاصتر وقتی کسی از دنیا میره ما روز سوم و هفتم و چهلم و بعدها سالگرد درگذشتش رو یادبود میگیریم اربعین یعنی همون روز چهلم شهادت امام حسینه که از ابتدا سنت زیارتش در این روز پایه گذاری شده و بعد ها توسط ائمه مکررا توصیه شده که در اربعین شهادت امام حسین به زیارت مزارش در کربلا برید تا جایی که حتی امام حسن عسکری(ع) در روایتی یکی از پنج علامت مومن رو زیارت اربعین نقل میکنن! خب این سرّی بود که چندان کسی ازش سر در نمی اورد تا این چند سال اخیر که این زیارت همه گیر شد و یک اتفاق عجیب افتاد یک تعامل بی سابقه شکل گرفت، یک فرهنگ متفاوت ساخته شد! _متوجه منظورت نمیشم مگه چه اتفاقی افتاد؟ میشه دقیقتر توضیح بدی _ببین... در روایت هست که اگر این زیارت اربعین رو با پای پیاده بری ثواب خیلی خیلی زیادی داره _چرا؟ _برای همزاد پنداری با خانواده امام حسین که در اسارت این مسیر رو پیاده رفتن، و دلایل دیگه که الان توضیح میدم این یه سنت معمول بود که بیشتر، مردم همون منطقه عراق و کمتر مردم بقیه بلاد اسلامی این مسیر نجف تا کربلا رو این ایام پیاده طی طریق میکردن که مشرف بشن برای زیارت حالا کم کم حول این اتفاق فرهنگش هم شکل گرفت که مثلا مردم بومی برای این مسیری که زائرا طی میکردن یه غذایی فراهم میکردن توی جاده میگذاشتن که گرسنه نمونن چون اون زمان حکومت ها به هیچ وجه موافق این تحرکات نبودن و به شدت منع میکردن زائرا از راه های فرعی میرفتن و این تعامل به این شکل وجود داشت و حالا بعد از ساقط شدن صدام و حزب بعث که دیگه مانعی نبود این نوع زیارت رونق گرفت و این تعلقاتش هم حفظ شد یعنی موکب های بین راهی برای خدمت به زائرها، فراهم کردن جای خواب و غذا و امکانات رفاهی بهداشتی و اینها شکل گرفت به صورت نذر یعنی مردم بومی اونجا، کاملا خودجوش و با هزینه شخصی، غذا تهیه میکنن چادر یا سازه فراهم میکنن که زائرها بین راه استراحت کنن و تغذیه کنن و برن برای زیارت اربعین کاملا رایگان و بخاطر امام حسین خب تو فکر کن چنین فرهنگی بدون هیچ پشتوانه ای شکل گرفت اما توی این سالهای اخیر به شکل عجیب و غریبی اقبال به این نوع زیارت زیاد شد و عجیبتر این که این ظرفیت هم به همون اندازه رشد کرد! یعنی تصور کن الان چندین ساله، بزرگترین اجتماع بشری در اربعین توی عراق، که یه کشور جنگ زده، درگیر با داعش و فقیره، رخ میده چیزی حدود ۲۵ میلیون نفدجمعیت! که با اختلاف در صدر تجمعات جهانیه و توی این کشور، مردم توی این مدت ده پونزده روزه برای ۲۵ میلیون نفر متوسط برای هر فرد هفت هشت وعده غذایی تهیه میکنن! و کلی میان وعده! و اونجا هیچ وقت غذا کم نمیاد همیشه فراوونیه! هیچ حاکمیتی به صورت جدی هیچ کمکی به این جریان نمیکنه ۹۹ درصد مردمیه و ۹۰ درصد تامین کننده ها هم خانواده های عراقی ان! باقیشم موکبای ایرانی و بقیه کشورها... ولی عمده ماجرا با خود مردم عراقه مردمی که واقعا وضع مالی و امکانات جالبی ندارن، کشورشون هنوز بعد از حمله آمریکا برق درست و حسابی نداره آب لوله کشی بدردبخور ندارن آب لیوانی میخرن برای این مسیر توزیع میکنن‌! از درآمدشون سالانه کنار میگذارن که توی این مدت بتونن از زائرا پذیرایی کنن خب چرا؟! این فرهنگ از کجا اومد؟! فقط به عشق حسین
هر کسی هر کاری از دستش برمیاد انجام میده زیبا ترین صحنه های تعامل انسانی توی اربعین دیده میشه
✴️چهارشنبه👈 6 بهمن /دلو 1400 👈 23 جمادی الثانی 1443👈26 ژانویه2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⚫️ وفات محقق حلی " 176 هجری". 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛قمر در برج عقرب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش خوب تربیت گردد و روحیات پاکی دارد و خوشبخت و در آسایش زندگی خواهد کرد. ان شاالله. 🚘مسافرت :خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ استعمال دارو. ✳️ استحمام. ✳️تحقیق و تفحص و جستجو. ✳️ معجون گذاشتن بر زخم. ✳️ بذر افشانی و کاشت. ✳️ آبیاری. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️خارج ساختن دمل های چرکی. ✳️بیرون آوردن زگیل و خال. ✳️ و درختکاری نیک است. 📛 ولی امور زیر بنایی خوب نیست. 💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث شادی دل می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر وصورت باعث روبراه شدن امور می شود. 😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 24 سوره مبارکه " نور"است. یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم.... و مفهوم آن این است که خواب بیننده را با شخصی خصومتی پیش آید و دلیل و برهان بیاورد و بر وی غلبه کند.ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
هدایت شده از حرم
4_435750524105523510.mp3
5.16M
سه_شنبه_هاے_جمڪرانی همہ هسٺ آرزویـم ڪہ ببینـم از تـو رویـی دعاے توسل اللهم_عجـل_لولیڪ_الفـرجــ 🎤 حاج مهدی میرداماد
✴️ پنجشنبه 👈 7 بهمن /دلو 1400 👈 24 جمادی الثانی 1443 👈27 ژانویه 2022 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. 📛 امروز ساعت 11:6قمراز برج عقرب خارج می شود. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 زایمان خوب نیست. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ استعمال دارو. ✳️ استحمام. ✳️ معجون گذاشتن بر زخم. ✳️ بذر افشانی و کاشت. ✳️ آبیاری. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل. ✳️تحقیق و تفحص. ✳️کندن و انواع حفاری ها‌. ✳️ و درختکاری نیک است. 🚘سفر: مسافرت مکروه است در سورت ضرورت امراه صدقه باشد. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری، باعث اصلاح امور می شود. 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث دفع صفرا می شود. 🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است. و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا... و مفهوم آن این است که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت وگوی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود.ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
داستان نخ روزی عمده فروشی به مزرعه ای رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۰۰ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۱۴ هزار تومن بعد روزی خورده فروشی به عمده فروشی ای رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۱۴ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۳۰ هزار تومن بعد روزی شرکتی کشت و صنعت رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۳۰ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و نخ را با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۴۹ هزار تومن بعد روزی نخ ریسی پنبه را خرید کیلویی ۱۴۹ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت نخ را فروخت ۱۷۰هزار تومن بعد نساج خرید ۱۷۰ و پارچه بدون سود و هزینه فروخت ۱۹۷ هزار بعد رنگرز۱۹۷ خرید و پارچه رنگ شده را بدون سود و هزینه فروخت به عمده فروش پارچه ۲۲۴هزار تومان بعد عمده فروش ۲۲۴هزار تومن خرید و پارچه رنگ شده را بدون سود و هزینه فروخت به خورده فروش پارچه۲۵۷ هزار تومان بعد خیاط۲۹۳ هزار تومان بعد عمده فروش لباس۳۳۵ هزار تومن بعد خورده فروش لباس۳۸۲ هزار تومن د در نهایت مغازه دار به مصرف کننده که من و شما باشیم به دستش رسید ۴۳۶ هزار تومن یعنی اگه هیچکس سود نکنه و هزینه نکنه دولت از هر مرحله گردش اقلام حد اقل ۴.۵ برابر گرونی ایجاد میکنه 🤔 و ۴۵۰ درصد گیرش میاد 🤔 اونوقت دولت مردم را سرکار گذاشته و دنبال عامل گرونی میگرده نشر حد اکثری تا عامل بدبختی‌ها و سوء مدیریت‌ها رسوا شود
*آقایون بخونن* ۱- در مقابل همسر(زن) خود گرفتاریهای روزانه و حوادث تلخ زندگی را با اخم و حالت عبوس مطرح نکنید. ۲- هدیه، مهر و محبت را زیاد میکند، به مناسبتهای مختلف برای همسر خود هدیه ولو کوچک خریداری و با حالت شاد و خندان به او تقدیم کنید. ۳- چنانچه کم و کسری در خدمات خانه وجود دارد، با کمال محبت و خوشرویی تذکردهید – اخم و خشونت زندگی زناشویی را به تبــاهی میکشاند. ۴- در حضور همسر خود به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید. ۵- به بستگان همسر خود مانند پدر، مادر وسایر اقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه قبل از همسر خود اقدام کنید. ۶- هرگز از معاشرت همسر خود با بستگان و خویشاوندانش جلوگیری نکنید، ودر معاشرت و دید و بازدید با بستگانش پیشقدم باشید. ۷- با بستگان خود نزد همسر خود درگوشی و نجوا نکنید. ۸- همسر خود را هیچ گاه به خصوص نزد بستگانش سرزنش و تحقیر نکنید – توهین و بی احترامی به همسر، از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی میکاهد. ۹- هیچگاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید – سعی کنید من و تو در زندگی نباشد کلمه ما زندگی را گرم و لذتبخش میکند. ۱۰- وقتی همسر شما عصبانی است، او را با مهر و محبت آرام کنید. ۱۱- با همسر خود هیچ گاه لجاجت و مشاجره نکنید. ۱۲- برای گردش و میهمانی رفتن سعی کنید همرا ه زن و فرزندان وقت بگذارید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت کار و خستگی رد نکنید. ۱۳- امتیازات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی فامیل خود را در صورتی که با همسر شما فاصله دارد مطرح نکنید. ۱۴-کارهای همسر خود را تحسین کنید، تمجید و ستایش زن کلید کامیابی در زندگی زناشویی است. ۱۵- در قبال همسر خود در امور مختلف قدرت نمایی نکنید. ۱۶- زحمات و هزینههایی که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود میکنید هیچ گاه بر زبان نیاورید و بر او منت نگذارید. ۱۷- همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید. ۱۸-در مقابل همسر خود شاد و خندان باشید.
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شوهر پول‌دارِ بد اخلاق بهتر است یا بی‌پولِ خوش اخلاق؟! ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
همین که دعای علی تمام شد، سرش را برگرداند. مادر درکنار در اتاق ایستاده بود، پدر هم که نمازش تمام شده بود، درحالی که لبخندی بر لب داشت به علی نگاه می کرد. پدر جلو آمد و با علی دست داد و گفت: التماس دعا!… برادرکوچولوی علی بیمار بود. یکی دو روز پیش، برادر کوچولو شلنگ آب حیاط را برداشته بود و می خواست مثل پدر، گل های باغچه را آب بدهد، اما چون خیلی کوچک بود، به جای آب دادن به گل ها، تنها لباس های خود را خیس کرده بود. همین باعث شد که سرما بخورد و تب کند. علی که از مهدکودک به خانه برگشت به سراغ برادرکوچولو رفت. از لای در به او که داخل تخت خواب کوچکش خوابیده بود، نگاه کرد. لپ های برادرکوچولو قرمز شده بود، ساکت و مظلوم خوابیده بود. مادر علی، با یک دستمال، عرق های روی پیشانی برادرکوچولو را پاک می کرد. علی به مادرش نگاه کرد. صورت مادر به نظر نگران می آمد. علی آرام در اتاق را بست. عصر شد. برادرکوچولو هنوز تب داشت. علی می خواست به سمت اتاق خود برود که یک دفعه چشمش به پدرش افتاد. پدر علی داشت نماز می خواند. ناگهان فکری به سر علی زد. به سرعت به سوی دستشویی دوید، آستین هایش را بالا زد و وضو گرفت. بعد جانماز و مُهر کوچکی که روی طاقچه ی خانه بود برداشت. کنار پدرش رفت، جانماز را روی زمین گذاشت و شروع به خواندن نماز کرد. همان طور که در مهدکودک از خانم مربی یاد گرفته بود. علی نمازش را خواند، دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و بدون این که چیزی به زبان بیاورد، دردل گفت: خدای خوب و مهربون، خانم مربی، مامان و بابام و همه بهم گفتن کسی که بخواد با خدا حرف بزنه، باید نماز بخونه، نماز صحبت ما آدما با توئه… منم می خوام با تو حرف بزنم و بهت بگم زودتر داداش کوچولوی منو خوب بکنی، اون خیلی کوچیکه… یه کاری بکن تا زود زود حالش خوب بشه…! همین که دعای علی تمام شد، سرش را برگرداند. مادر درکنار در اتاق ایستاده بود، پدر هم که نمازش تمام شده بود، درحالی که لبخندی بر لب داشت به علی نگاه می کرد. پدر جلو آمد و با علی دست داد و گفت: التماس دعا!… شب شد. علی خوابید، آن شب بهتر از هر شب خوابید، چون به یاد خدای مهربان بود. صبح روز بعد که علی چشمانش را باز کرد، یک صورت زیبا و بامزه را در مقابل خود دید. برادرکوچولو که لبخند قشنگی بر لب داشت، بالای سر علی ایستاده بود. علی با خوشحالی برادر کوچولو را بغل کرد و بوسید. چشمانش را بست و در دل به خدا گفت: ممنون خدا جون، و ممنون… از این به بعد همیشه نماز می خونم، چون فهمیدم تو بهترین و مهربون ترین هستی، و همیشه به حرفام گوش می کنی… ممنون خدای مهربون.
4_6019064415263918856.mp3
8.3M
28 تاریخ رنجهای حضرت فاطمه سلام الله علیها قسمت 28 کردن یعنی چه؟! روش بیعت حاکمان ظالم تعداد هجوم ها مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین 👉 از مجموعه ✅ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه در کانال خودتان منتشر کنید بدون ذکر منبع
من و سبحان هیچ وقت نمی تونستم با هم ازدواج کنیم💑.سخت بود فاصله گرفتن از کسی که برای اولین بار 1️⃣ وارد زندگی من شده بود ولی من تصمیمم رو گرفته بودم حداقل دیگه عذاب وجدان نداشتم بهش پیام دادم : سبحان ممنون که این مدت حال و هوای منو عوض کردی🧡، ممنون که کنارم بودی💛، ممنون که بهم محبت کردی💚، لطف کردی💙 مهربونی کردی🤍،اماخودت خیلی بهتر میدونی که من و تو مال هم نیستیم خودت خیلی بهتر از من میدونی که راه من و تو از هم جداست😞 کاش از همون اول وارد رابطه نمی‌شدیم .کاش نه من عاشقت❤ می شدم نه تو از من استفاده میکردی و هزارتا کاش و ای کاش دیگه که شاید الان دیگه دیر باشه برای گفتنش .مراقب خودت باش اینو بدون که هیچ دختری که توی خیابون یا تو فضای مجازی باهاش👧 آشنا میشی هیچ وقت نمیتونه همسر خوبی برات باشه مثل اینکه هیچ پسری👦 که توی خیابون هست نمیتونه همسر درستی باشه .تو پسر خوبی هستی برات بهترین ها رو آرزو می کنم حلالم کن خداحافظ.✋🏻 بعد از چند دقیقه پیامش اومد : فکر نمیکردم همچین آدمی باشی فکر نمیکردم من رو عاشق❤ خودت بکنی و بری تو که میخواستی بری پس چرا همون اول به من نگفتی و خلاصه یک پیام بلند بالا از ناراحتی و ناله هاش گفت. گفت نه حلالت میکنم نه میبخشمت و منو به خدا میسپاره. حالم خیلی بد بود😞 جدا شدن از سبحان حالمو خراب کرده بود و این حرفاش ۱۰ برابر حالمو بد کرده بود😓 از بدترین اتفاقات این بودکه متوجه شدم من چقدر از خط قرمزهامو زیر پا گذاشتم🤦🏻‍♀️ چقدر از حال و هوای معنوی خودم کم کردم😓 چقدر خودم را در معرض گناه قرار دادم😭 چقدر و چقدر چقدر😞 دختری که همه او مریم مقدس می دونستند دختری که همه به پاکیش قسم می خوردند حالا یه کسی بودمثل خیلی ازدخترای بی حیاو...😭 احساس عذاب وجدان داشتن احساس گناه پشیمونی احساس یه دختر هرزه داشتم که مثل خیلی از دختر خیابونی دچار اشتباهات زیاد شده بود اما دیگه الان پشیمونی سودی نداشت😞 فقط خدا رو شکر کردم که این رابطه دیگه برای من تموم شده. سخت بود شبهایی که گریه میکردم😭 روزا که حرف نمی زدم آشفته بودم بیقرار غذا نمیخوردم، حرف نمی زدم، خیلی لاغر شده بودم ،دیگه جونی نداشتم. فقط به امید اینکه خدا هست و میبینه که من توبه کردم دوباره زندگیم شروع کردم اما هیچ وقت یادم نمیره اشتباه بزرگی که تو زندگیم کردم امیدوارم این اشتباه بزرگ من در زندگی آینده تاثیری نداشته باشه .🙏 چند ماهی گذشت تا من بتونم به حالت عادی برگردم سخت اما گذشت متوجه شدم سبحان قبل از من با کسی بوده و بعد من هم قطعاً ادامه میده این کار رو. برای اینکه حال و هوام عوض بشه دوستم بهم پیشنهاد داد که کلا اینستا رو پاک کنم📵 برای بهترکردن حالم به قرآن، نماز ،دلبستگی به چیزای دیگه، ارتباطم با خونواده👨‍👩‍👧‍👦 و خیلی چیزهای دیگه رودوباره تجربه کردم وفهمیدم من چه نعمت هایی داشتم ونمیدونستم. بدبینی نسبت به مردا ،آشفتگی ذهنی، افت تحصیلی، مشکلات جسمی ،احساس گناه، تاثیرگذاری در زندگی آینده و هزار تا مشکل فردی دیگه کمترین مسائل روحی وروانی وجسمی بودکه برای من پیش اومد. من به توبه پذیربودن خدااطمینان دارم وتنهابه همین امیدزندگیمو دوباره ازنو ساختم ازهمتون میخوام برام دعاکنید❤
4_5958514017864517291.mp3
2.14M
آیا تنها اعمال مقبول مستحبی خود را باید به امام عصر عج هدیه داد⁉️ 💡پاسخ:
۳۵ خاتم الاوصیا از نگاه علمای اهل سنت 🌸آیت الله بهجت میفرماید: خیلی از علمای اهل سنت مخصوصا عُرفای آن ها به خاتم الاوصیا اقرار کرده اند. حتی صدر الدین قونوی شاگرد محی الدین در وصیت نامه اش مینویسد: 🌸"اگر امام مهدی را درک کردید، معارف را از او یاد بگیرید و از او تجاوز نکنید و حرف شخص دیگر را گوش نکنید." 📚کتاب در محضر بهجت، ش ۱۰۹۷ ┄┅═✧❁✧═┅┄
29.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📯😏این هم از نسب ابوبکر زندیق از کتب خودشان .... ✍وقتی علمای بزرگ عمریه نسب ابوبکر زندیق را مهر تایید زدن دیگر جایی برای علمای فعلی عمریه نمی ماند که بخواهند این واقعیت را انکار کنند... 🎙آقای یزدانی از نسب ابوبکر زندیق میگوید🔺 😍 ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
چند سالی بود که روایتِ شریفی که فرموده بودند : عُمرابن خطاب لعنت الله علیه گناهی از گناهان ابوبکر( لعنت الله علیه) است ، ذهنم را مشغول کرده بود ! با هر خط کشی که آن دو را اندازه میگرفتم باز کارنامه عُمر ملعون را سنگین تر میدیدم غافل از اینکه نقشه کش اصلی و تئوریسین پایه گزار سقیفه کسی جز ابوبکر(لعنت الله) نیست! شخصی در اوج نفاق سیاسی و پایبند متعصب به دین بت پرستی اش و در اینحال با ظاهری بسیار بسیار مقدس مآب اسلامی!!!😣 این بود که به پژوهش شخصیت ابن ابی قحافه( لعنت الله) پرداختم..آنچه که در این واکاوی بیشتر خودنمایی میکرد هاله ی تقدسی و فرافکنی بود که او در تمام موضع گیری های حساس در اطراف شخصیت خود ایجاد کرده بود ! به عقد درآوردن دختر خود با رسول مکرم( صل الله علیه و آله) البته با اهداف خاص...جمله ای بسیار غلط و کفر مسلم ولی به شیوه ای بسیار موذیانه در مسجد بعد از شهادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) " هر کس خدایش محمد بود بداند او از دنیا رفته و هر کس خدایش، خدای محمد بود بداند که خدا هرگز نمیمیرد!!! .....(العیاذبالله از این همه کفر و نفاق پنهان در این جمله که معنای آن حذف نبوت و نفی و انکار رابطه خداوند با پیامبر عظیم الشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله است) گرفتن قیافه ی پدر دلسوز امت و نجات ایشان از تفرقه بعد از رسول الله(صلی الله علیه و آله) .. اقدام به پس دادن سند فدک به حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) و بلافاصله البته نشان دادن چراغ سبز به عمر ملعون برای فاجعه ی کوچه و پاره کردن سند فدک... در احتجاج مرحوم طبرسی بیان شده : که بعد از اینکه حضرت امیر (علیه السلام) را به مجلسی خصوصی دعوت کرد تا از ایشان دلجویی کند بعد از شنیدن فرمایشات حضرت علی (علیه السلام) ، حتی ابراز پشیمانی کرد و با ایشان بیعت کرد و قول داد که فردا در مسجد این مطلب را به مسلمین اعلام کند! که البته با این نقشه میخواست که حضرت مولا امیرالمومنین(علیه السلام) موضوع را بگوش دیگران برساند و وقتی فردا ابوبکر در مسجد اینکار را انجام نداد حضرت علی(علیه السلام) را بین مردم العیاذ بالله دروغگو نشان دهد!!! ... بارها در بالای منبر بیان اینکه " من بهترین شما نیستم و مرا رها کنید " البته با اطمینانی که از نظام سرکوبگر و دیکتاتور و متعصب خود!!! داشت؛ میخواست نشان دهد که دغدغه ی عدالت و فضلیت از خود در طول دوران خلافتش را دارد!!!.. انداختن تمام تقصیرها بگردن عمرلعنت الله علیه و عتاب به او در ملاء عام!... و صدها شعبده ی فرا شیطانی دیگر که باعث شد ابلیس که بعد از واقعه غدیر از ادامه کار خود مایوس شده بود!!! طبق روایت اولین شخصی شود که دست ابوبکر را در مسجد بوسید و با ابوبکر بیعت کرد در حالی که میخندید و اظهار داشت : روزی مانند روز آدم!!! به این شکل در مدت دو سال و چند ماهی که ابوبکر(لعنت الله) خلافت را در دست داشت بصورت رسمی نفر اول تشکیلات ضد الهی تاریخ خلقت بود حتی بالاتر از خودِ شیطان رجیم لعین!!!! و این افتخار را جز با ماسک و نقاب تقدس مآبی و نفاق در لباس دینداری! نتوانسته بود بدست بیاورد!!! ابوبکر واقعا از عمر ناراحت بود اما نه به خاطر جنایات وحشتناک عمر! بلکه وی میخواست هیچ ردپایی از دزدیدن خلافت توسط آنها در تاریخ نماند که این نقشه اش را شهادت مظلومانه ی صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقش بر آب کرد.😢 اینست که شیعه تا خون در بدن دارد میگوید لعن الله ابوبکر لعن الله عمر لعن الله عثمان الی یوم القیامه😢 امام صادق علیه السلام فرمودند: عمر سيّئه من سيّئات أبي بكر. عمر گناهی از گناهان ابوبکر بود. شفاء الصدور، تالیف میرزا ابی الفضل طهرانی، جلد ۲، صفحه ۳۳۰ و لعن‌أللّهُ‌الجبت والطاغوت والنعثل والحمیراء ولدالزناءواتباعهم حتی یرضی الحجت بن الحسن صلوات الله علیه
خدمت حضرت سلطان امام علی‌بن‌موسی‌الرضا –سلام‌الله‌علیه- بودم که سی غلام حبشی وارد شدند. یکی از آن‌ها جلو آمد و با امام صحبت کرد. گفتگویشان به زبان حبشی بود و لهجه‌ای خاص. امام هم با فصاحت به همان زبان و لهجه با او حرف می‌زدند. بعد از رفتنشان، از مولایم پرسیدم: «فدایتان شوم، مثل اینکه با آن مرد، به زبان حبشی صحبت کردید! به او دستوراتی دادید؟» فرمودند: «او غلام عاقلی بود. سفارش کردم با دوستانش خوش‌رفتار باشد و به هر کدام در ماه سی درهم اجرت دهد. سفارشات دیگری هم بود...» بعد فرمودند: «شاید از صحبت کردن من با او به زبان حبشی تعجب کردی؟! متعجب نشو! آنچه از امر امام بر تو مخفی است، شگفت‌انگیزتر و زیادتر است. این در مقابل علم امام، مثل قطرۀ آبی است که یک پرنده با منقارش از آب دریا بردارد، به نسبت همۀ دریا. خیال می‌کنی چیزی از دریا کم می‌شود؟! امام به منزلۀ دریاست. آنچه نزد اوست، تمام‌شدنی نیست و شگفتی‌هایش بیش از این‌هاست...» ‌ 📚 بحارالانوار، جلد۲۶، صفحۀ ۱۹۰ ‌
✔️ مبـــارک ..... 😄آخرین لحظات به درک رفتن ابوبکر لعین...😄 🅾🅾🅾🅾🅾 عذاب ملعون به زبان خودش❗️❗️❗️❗️ محمد بن ابى بكر گفت: ابوبکر در هنگام مردن چنین می گفت: ای وای هلاک شدم ، ای وای از عذاب. به او گفت: ای خلیفه رسول خدا ، به چه دلیل چنین می گویی؟ گفت: اینجا صلی الله علیه و آله و سلم و علیه السلام می باشند و مرا به آتش وعده می دهند. به همراه رسول خدا صلّی الله علیه و آله همان صحیفه ای است که ما در کعبه نسبت به آن پیمان بستیم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به من می فرماید: تو به این صحیفه عمل کردی و علیه ولیّ خدا اقدام کردی. تو و رفیقت را به آتش در پایین ترین طبقه آن بشارت می دهم. وقتی عمر این سخن را از ابوبکر شنید ، بیرون رفت و گفت: هذیان می گوید. ابوبکر گفت: به خدا قسم ، هذیان نمی گویم. عمر به حاضرین مجلس گفت: ابو بكر هذيان مي گويد. آنچه از او می شنوید ، پنهان کنید تا اهل این خانه(یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام و خاندانش) شما را نکوهش نکنند. پس عمر به همراه برادرم و رفتند وضو بگیرند تا نماز بخوانند. در این هنگام من چیزی از پدرم شنیدم که آنها نشنیدند. وقتی تنها شدیم ، به پدرم گفتم: بگو: لا اله الاّ الله ، گفت: نمی گویم و اصلا بر آن قدرت و توانایی ندارم تا وارد آتش شوم و به درون تابوت بروم. وقتی از تابوت نام برد ، گمان کردم هذیان می گوید و لذا گفتم: منظورت کدام تابوت است؟ گفت: تابوتی از آتش با قفل ها آتشین که در آن دوازده مرد قرار می گیرند که من و رفیقم که اینجا بود، از آن دوازده نفریم. گفتم: عمر را می گویی؟ گفت: بله . آن تابوت در چاهی در جهنّم است و سنگی در بالای آن چاه قرار دارد. گفتم: هذیان می گویی؟ گفت: به خدا قسم هذیان نمی گویم. خدا پسر صُهاک را لعنت کند. او کسی است که بعد از آمدن ذکر(امیرالمؤمنین علیه السلام) مرا گمراه نمود، و لذا بد همراهی بود. پس ابوبکر گونه اش را به زمین چسباند و پیوسته می گفت: ای وای هلاک شدم ، ای وای از عذاب تا آن که خوابش برد. در این هنگام عمر داخل شد و گفت: آیا بعد از رفتن ما ، چیزی به تو گفت؟ من هم همه آنچه دیدم را نقل کردم. پس عمر گفت: خداوند خلیفه رسول خدا را رحمت کند. آنچه دیدید پنهان کنید ، زیرا همه اش هذیان است، و شما خانواده ای هستید که به گفتن هذیان در وقت مردن، مشهورید. عایشه نیز این سه را تصدیق نمود. پس عمر به من گفت: تو را برحذر می دارم که آنچه شنیده ای نقل کنی. زیرا علیّ بن ابی طالب و به واسطه این سخن ، می کنند. 📚إرشاد القلوب، ج‏2، ص392- 393 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✔️🔘دانستنی‌های ابوبکر مأبون زندیق 🎴 🔖 قسمت 🎴1 ✅ شرح حال«سلمی‌بنت‌صخر»، مادر ابوبکر ملعون 🔺آن طور که تاریخ نوشته است این زن از صاحبان پرچم بوده و آنها زنانی بودند که بر پشت بام خانه‌هایشان پرچم هایی نصب میکردند که با آن شناخته شوند تا طالبان زنا به سمت آنها آیند.🔻 🔞 سلمی صاحب پرچم زنا بود🚩 ⬅️ به نقل از الملل و النحل و نسب شناسان که نوشتند : «مادرش (مادر ابوبکر زندیق) سلمی از صاحبان پرچم در مکه بود، او پرچمی در ابطح داشت، چون عرب بدش می‌آمد که زنا کاران کنار آنها باشند به همین دلیل او را از نزدیک بودن به منزلهایشان دور میکردند و پرچم او سرخ بود». همچنین او با عمویش ابوقحافه ازدواج کرد، آن هم ازدواجی که زنا محسوب میشود. ⏪ طبرانی در المعجم خود به این مطلب اشاره دارد . ⬅️ چون ابوقحافه : عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مرة ⏪ و زنش : سلمی بنت صخر بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مرة ⏪ بنابراین، سلمی بنت صخر با عموی خود ابوقحافه ازدواج کرده است. 📚منابع :کتاب الاربعین، ملا محمد طاهر قمی شیرازی، صفحه ۵۳۲ ، به نقل از مشارق الانوار به نقل از الملل و النحل و نسب شناسان المعجم الکبیر جلد ۱، صفحه ۲ 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✔️🔘دانستنی‌های ابوبکر مأبون زندیق 🎴 🔖 قسمت 🎴2 ❇️ پدر ابوبکر زندیق (لعنةالله‌علیه) یکی از بردگان عبد الله بن جُدعان التَّیمی 👈 شغل ابی قحافه زنازاده (پدر ابوبکر) مگس پرانی بود... ⏪ یکی از بردگان عبدالله بن جدعان، ابوقحافه بود که جد پدری عایشه ملعونه میباشد و نامش عثمان بن عامر است. 🔺وظیفه او در آن خانه عبدالله بن جُدعان التَّیمی از همه حقیرتر بود چون وظیفه‌اش تنها این بود که بر سر غذای مهمانان بایستد و مگسها را دور کند، و در بعضی اوقات هم وظیفه‌اش این بود که بالای خانه برود و فریاد زند که مهمانان برای مهمانی بیایند🔻، 🔺و اما مزدی که در قبال این کار نصیب او میشد بسیار ناچیز و پست بود، چون او اصلا پولی تقاضا نمیکرد بلکه وظیفه‌اش را انجام میداد، 👈 تا لباس کهنه و پاره ای به دست آورد که عورتش را بپوشاند 👈 و از باقی مانده غذاها شکمش را سیر کند❗️❗️❗️ ⬅️ و اما چرا به پدر ابوبکر ملعون، ابوقحافه می‌گفتند ان شاالله در قسمت بعد .. . 📚 منابع :شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۱۳، صفحه ۲۷۵ الافصاح، شیخ مفید، صفحه ۲۱۳ ✊🏻 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✨ مناظره کوتاه امام رضا علیه السلام با یحیی بن ضحاک سمرقندی و ابطال خلافت ابوبکر زندیق و عمر زنازاده با یک جمله 🔹 ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان الله علیه از علمای بزرگ شیعه روایت کرده است: ✍ وَ رَوَى ابْنُ جَرِيرِ بْنُ رُسْتُمَ الطَّبَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ الطُّوسِيِّ عَنْ أَشْيَاخِهِ فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّهُ انْتَدَبَ لِلرِّضَا ع قَوْمٌ يُنَاظِرُونَهُ فِي الْإِمَامَةِ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَاخْتَارُوا يَحْيَى بْنَ الضَّحَّاكِ السَّمَرْقَنْدِيَّ فَقَالَ سَلْ يَا يَحْيَى قَالَ يَحْيَى بَلْ سَلْ أَنْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِتُشَرِّفَنِي بِذَلِكَ فَقَالَ ع يَا يَحْيَى مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ ادَّعَى الصِّدْقَ لِنَفْسِهِ وَ كَذَّبَ الصَّادِقِينَ أَ يَكُونُ صَادِقاً مُحِقّاً فِي دِينِهِ أَمْ كَاذِباً فَلَمْ يُحِرْ جَوَاباً سَاعَةً فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَجِبْهُ يَا يَحْيَى فَقَالَ قَطَعَنِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَى الرِّضَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْمَسْأَلَةُ الَّتِي أَقَرَّ يَحْيَى بِالانْقِطَاعِ فِيهَا فَقَالَ ع إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ شَهِدَ بِالْعَجْزِ عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ عَلَى مِنْبَرِ الرَّسُولِ وَلِيتُكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ الْأَمِيرُ خَيْرٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ وَ إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ أَقَرَّ عَلَى نَفْسِهِ عَلَى مِنْبَرِ الرَّسُولِ ص أَنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي وَ الْإِمَامُ لَا يَكُونُ فِيهِ شَيْطَانٌ وَ إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ أَقَرَّ عَلَيْهِ صَاحِبُهُ فَقَالَ كَانَتْ إِمَامَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا فَمَنْ عَادَ إِلَى مِثْلِهَا فَاقْتُلُوهُ فَصَاحَ الْمَأْمُونُ عَلَيْهِمْ فَتَفَرَّقُوا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى بَنِي هَاشِمٍ فَقَالَ لَهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ أَنْ لَا تُفَاتِحُوهُ وَ لَا تَجْمَعُوا عَلَيْهِ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ عِلْمُهُمْ مِنْ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ‌. 🔸 عده‌ای از حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام خواهش کردند که در حضور مامون در مناظره‌ای در مورد امامت شرکت کند. آن حضرت پذیرفت، و مجلسی تشکیل شد و یحیی بن ضحاک سمرقندی برای بحث با ایشان دعوت شد. امام رضا فرمودند: بپرس! یحیی گفت: شما بپرسید ای پسر رسول خدا تا ما به سوال شما افتخار کنیم. امام رضا علیه السلام فرمودند: ای یحیی، نظر تو درباره کسی که ادعا می‌کند راستگوست ولی به راستگویان، نسبت دروغ‌گویی می‌دهد، چیست؟ آیا چنین کسی راستگو و پیرو دین حق است یا دروغگو؟ یحیی مدتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت. مامون گفت: چرا جواب نمی‌دهی؟ یحیی گفت: سوالی از من کرد که نمی‌توانم پاسخ دهم. مامون از حضرت رضا علیه السلام پرسید: منظورتان از این سوال چه بود؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: من از یحیی با کنایه پرسیدم اگر ابو بکر راستگو بود، پس راویان صادق و راستگو که گفته‌اند ابو بکر بر فراز منبر رسول خدا اعلام کرد: شما مرا امیر خود قرار دادید ولی من بهتر از شما نیستم. باید این سخن هم راست باشد و اگر این سخن ابو بکر راست است می‌گوییم امیر باید از رعیت بهتر باشد، پس ابو بکر امام نیست. همچنین از قول ابو بکر نقل کرده‌اند که گفته است: من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و من گرفتار او هستم. اگر ابو بکر راستگوست و این سخن هم راست است، پس نمی‌تواند امام باشد چون شیطان نمی‌تواند در امام تصرف کند. و نیز از عمر نقل کرده‌اند که گفته است: امامت ابو بکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خداوند ما را از شر آن حفظ کرد؛ پس هر کس این کار را تکرار کند، او را بکشید. اگر عمر راستگو بود پس امامت ابو بکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت ندارد. سخن آن حضرت که به اینجا رسید مامون آنچنان عصبانی و ناراحت شد که بی‌مقدمه فریادی کشید که همه آن عده متفرق شدند. سپس رو کرد به بنی هاشم و گفت: مگر من نگفتم علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را شروع‌کننده بحث قرار ندهید و بر علیه او جمع نشوید؟! این‌ها علمشان از علم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است! 📚 مناقب آل ابی طالب، تالیف ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۳۸۰، چاپ دار الاضواء اسکن کتاب: https://bit.ly/2uPl0Tt ✋🏼السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
♦️حضرت پدر محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 👈 نابودی مردمان قبل از شما، به خاطر آن بود که 👌 اگر می‌کرد، می‌ساختند 👌 و چون دزدی می‌نمود، می‌کردند. 📚 نهج‌الفصاحه، ح۹۴۳. ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
✔️🔘دانستنی‌های ابوبکر مأبون زندیق 🎴 🔖 قسمت 🎴3 ❓چرا به پدر ابوبکر ملعون، ابوقحافه میگفتند؟ [پدر ابوبکر زندیق ملعون با بچه‌های یهودی لواط میکرد...] ⬅️ ابوقحافه اجیر یهودیان بود و اولاد آنان را تعلیم می داد (نوشته‌اند که شکار یا خیاطی یاد می‌داد) مشهور شد که با بچه های آن‌ها لواط میکند، به خاطر همین او را طرد نمودند، ابن جدعان او را اجیر کرد که برای آمدن میهمانان با صدایی بلند فریاد بزند، آتش روشن کند! ⏪ شبی زمستانی و بارانی سر رسید به همین خاطر نتوانست در چوب‌ها آتش روشن کند در نتیجه به چوب ها روغن مالیدند و روغن بر روی چوب‌ها خشک شد ابوقحافه این روغن‌ها را با شدت ولع می‌خورد، ⬅️ خبر این کار به ابن جدعان رسید و از این عمل او بدش آمد و او را طرد کرد . ⏪ در نتیجه به خاطر همین ابوقحافه نامیده شد چون با شدت ولع روغن می‌خورد. ⏪ قحف و الاقتحاف به معنای با شدت و ولع خوردن است. 📚 کتاب الاربعین، محمد طاهر قمی شیرازی، صفحه ی ۵۳۲، به نقل از مشارق الانوار. 🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۷۲   فکر کن یه مسیر ۷۰، ۸۰ کیلومتری، تماما پره از موکبهایی که یا غذا یا چای یا میان وعده طبخ میکنن و تحویل میدن تقریبا ۲۴ ساعته! بعضی هاشون جای خواب و سرویس بهداشتی دارن که زائرا استراحت کنن چون معمولا پیاده روی این مسیر دو تا سه روز طول میکشه حتی کسایی که موکب ندارن توی مسیر با یه سینی پذیرایی میکنن مثلا طرف میگفت من راننده تاکسی ام، روزانه یه بخشی از درآمدم رو میذارم کنار که تو اربعین چند روز غذای نذری بدم فکر کن هر روز از درآمدت برای یه کاری بذاری کنار یعنی خیلی برات مهمه! میخوام بگم این اعتقاد که همه باید به زائر حسین خدمت کنیم تا به چشم حسین بیایم، درجریانه هیچ کس هیچ کس رو نمیشناسه اونجا موکب دارا زائرا از نژادای مختلف ادیان و مذاهب مختلف جمع شدن فقط تلاش میکنن به هم خدمت کنن مهربانی در سطح عالی اونجا دیده میشه دعوایی نیست حتی اگر مشکلی پیش بیاد همه به احترام اون مزور گذشت میکنن این آقا کیه و چی داره که خود این آدما بی هیچ عامل کنترل کننده ای بخاطرش ادب میکنن و نه تنها با هم دعوا ندارن بلکه خیلی هم به هم محبت میکنن! آدمایی که اصلا همو نمیشناسن! جای دیگه همو ببینن شاید جواب سلام همم ندن انقدر که تفاوت وجود داره بینشون هر جور کمکی که فکرش رو بکنی توی این مسیر هست موکبایی هست که خیاطا با چرخهایی که خودشون آوردن کوله های پاره شده ی مردم رو میدوزن یا دندون پزشکهایی که خودشون یونیت و مواد میارن و زائرا و بومیها رو مداوا میکنن! _رایگان؟! _تمام این مسیر همه خدمات رایگانه هیچ پولی توی این مسیر مبادله نمیشه جز پول کرایه ماشین اونم خیلیا هستن نذرش رو دارن و رایگان انجام میدن چشمهاش از تعجب گرد شده بود: اینا رو جدی میگی؟! یعنی اتفاق به این عجیبی و به این پرجمعیتی توی دنیا می افته پس چرا هیچ خبری ازش نیست چرا ما چیزی درموردش نشنیدیم _برای ما هم خیلی عجیبه که پوشش رسانه ای غرب از این واقعه تقریبا صفره! شبکه هایی که مراسم پرتاب گوجه و جشن بالش رو پوشش و بازتاب میدن، درباره این تعاون بی سابقه که ناب ترین پدیده بشری در انسانیت و اخلاقه با این وسعت و حجم، هیچ خبری تولید نمیکنن! سکوت محض... یعنی هیچ جای تامل نداره که ۲۵ میلیون آدم کجا میرن و چکار میکنن؟! اونم توی چه شرایطی این کشور درگیر جنگ با داعش بوده امنیت چندانی هم نداشته تازه دوساله الحمدلله پاکسازی شده و امنیت برقراره سالهای پیش اینطوری نبود حتی خطر وجود داشت ولی باز مردم میرفتن خب چرا مگه چه جذابیتی داره؟ چه جذابیتی داره هوای گرم و خشک عراق و پیاده روی تو کویر زیر آفتاب با لباس مشکی و یه کوله سنگین حداقل یک هفته خواب نصفه نیمه بهداشت اندک، چون امکانات چندانی وجود نداره ولی چرا مردم با این حجم استقبال میکنن؟ و هر کس میره حتما سال بعدش رو هم میره با وجود همه سختی ها برای همینم جمعیت رو به افزایشه تازه اونایی که رفتن انقدر بهشون خوش گذشته که تلاش میکنن بقیه رو هم با خودشون ببرن! چی داره این فضا که زائر از راحتی و امکانات نسبی خودش دل میکنه و میزبان حاضره از جیب خرج کنه غذا بپزه بده به غریبه هایی که فقط یه وجه اشتراک دارن، همه زائر امام حسینن تصور کن یه جایی هست که اینهمه آدم با این سطح از محبت بیست روز توش در حال رفت و آمدن چقدر دیدن اون فضا میتونه جذابیت داشته باشه؟ چقدر نفس کشیدن توی اون فضا حال آدم رو خوب میکنه؟ اونقدر این تعامل زیبا و مملو از محبته که زبان از توصیفش قاصره؛ اونجا دم موکبا کسایی رو میبینی که سن و سالی ازشون گذشته یا حتی شیخ یه عشیره ان خب قبلا گفتم تو سیستم عشیره ای شیخ عشیره احترام عجیبی داره با یه نماینده مجلس برابری میکنه به لحاظ قدرت و جایگاه برای مردم یه همچین کسی بیست شب وایمیسته دم موکب چای میده یا حتی پای زائرا رو توی موکب ماساژ میده عمدا میخواد خدمت کنه به زائر امام حسین اون آدم اگر یه جای دیگه ببیندت شاید اصلا نگاهتم نکنه ولی توی اون فضا اصلا مهم نیست کی هستی چه رتبه اجتماعی چه موقعیت کاری و مالی و چه خانواده و نسبی داری همه مثل هم کنار هم با یه پتو تو دو متر جا میخوابن هیچ تفاوتی نیست شان فقط یکیه و اون زائر و خادم امام حسینه خیلیا حتی وسعشون نمیرسه غذا بدن ولی بیکارم نمیشینن یه کاری میکنن! یکی میبینی سر راه وایساده یه جعبه دستمال کاغذی دستشه هر کس لازم داره برداره! یکی واکس دستشه میگه بیاید کفشاتونو واکس بزنم بچه های بومی رو میبینی، عطر دستشونه میزنن به دستت یکی تو موکبا میچرخه پای زائرا رو مشت و مال میده! اصلا زیبا تر از این فضایی توی زندگیم درک نکردم من یه جورایی تقابل صد درصد با دنیاییه که توش محبوس شدیم تو دنیایی که اصالت با پوله، یهو اهمیت پول کنار میره نه تنها کسی از کسی پولی نمیگیره تازه از جیب برای هم خرج میکنن!
تو دنیایی که اصالت با امکانات و رفاه هرچه بیشتره، یهو کلی آدم میزنن تو دهن هر چی امکانات چند روز پیاده میرن
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۷۳   و با امکانات اندک سر میکنن تو دنیایی که هیچ کس بی طمع به هیچ کس محبت نمیکنه تو این فضا مردم بی دریغ به هم محبت میکنن فقط کافیه تو اون مسیر بخوری زمین یا کیفت بیفته بیست نفر میان جلو کمکت میکنن اونقدر غذا زیاده با التماس به زائرا غذا میدن میگن تو رو خدا غذای ما رو هم بخورید! این فضای همدلی اونقدر جذابه که آدم باورش نمیشه همینجوری شکل گرفته باشه یادته گفتم قلب امام مثل مغناطیس به براده ها جهت میده؟ وقتی او اراده کنه این اجتماع شکل بگیره قلوب حولش اجتماع میکنه همه بی اون که بدونن چرا هر کاری از دستشون بربیاد میکنن برای این فضا و شکل میگیره ژانت آب دهانش رو فرو داد: عکسی هم داری از این فضا؟! لپتاپم رو از روی پاش برداشتم: _آره رضوان این چند ساله هر دفعه عکس میفرستاد ایناها اینجاست یکی از عکسها رو باز کردم و باز ناخودآگاه قلبم از جا کنده شد! با پشت دست اشکهام رو گرفتم و لپتاپ رو برگردوندم روی پای ژانت طاقت دیدن نداشتم خسته بودم از این جاماندگی... ژانت همونطور که تصاویر رو میدید گاهی هم سوال میکرد و من بی حوصله تر از همیشه جواب میدادم تا آخر زبانش به اعتراض باز شد: چیه انقد گرفته ای؟! خب سال دیگه که درست تموم شد میری _گفتم که هرسال این موقع انگار آلارم دعوت این سفر برای همه قلوب محبین ارسال میشه از کجا معلوم تا سال دیگه باشم و چطور باشم و اوضاع چطود باشه کی فردا رو دیده اصلا چطور تا سال دیگه صبر کنم! نگاهش رنگ غم گرفت: غصه نخور دلم میگیره منم خیلی دلم میخواست به این سفر میرفتم دوست داشتم ببینم چجوریه کلی هم عکس میگرفتم! آخرش هم میرسیدم کربلا دلم میخواست اونجا رو ببینم ولی خب... شدنی نیست چیزی نگفتم و ژانت در سکوت مشغول دیدن عکسها شد کمی بعد خودش یکی از نوحه ها رو پلی کرد و باز اشک من جاری شد: دارم میبینم با پاهای تاول زده پیاده مهمونم از راه دور اومده دلا قطره قطره راهی دریا شده بیا... که زینبم داره میاد به کربلا میاد... یه کاروان خسته از شام بلا میان... فرشته ها به خونه ی خون خدا .. آغوش من بازه برای زوارم به راهتون چشمِ من و علمدارم ... خودم... مسافرای عاشقُ صدا زدم خودم... دارم کنارتون میام قدم قدم خودم... دل شما رو میبرم به اون حرم دوای درداتون غبار این راهه به راهتون چشمِ شهید شیش ماهه ... تویی که اینجایی به دعوت خواهرم خودم همراهت تا قیامت و محشرم بهشتی هستی با شفاعت مادرم بهشت... همش یه گوشه ای از این ضیافته بهشت... خودش تو آرزوی این زیارته بهشت... یه جلوه از شکوه این قیامته یار منه هر کی بیاد در خونه م منم دلم تنگه برای مهمونم ... دلای دریایی میون این جاده ها میان دریا دریا تو جمع دلداده ها اسیر این راهن تموم آزاده ها میام... میون موکبا کنار زائرا میام... خودم کنار تک تک مسافرا میام... برای آب و دونه ی کبوترا اجر قدمهاتون با مادرم زهرا جای شما خالی غروب عاشورا... من عاشق این نوحه بودم و تا تموم نشد متوجه نگاه متعجب ژانت و کتایون به گریه هام نشدم ناچار زیر لب "ببخشید بچه ها" یی گفتم و بلند شدم و پناه بردم به اتاق و خلوت خودم...
* 💞﷽💞 ♥️ ✍بہ قلمِ 🍃 #۱۷۴ هفته های پیش رو تا رسیدن به تربعین مثل هرسال سخت میگذشت تمام ساعات بیکاری حتی در راه برگشت توی اتوبوس نوحه های اربعین رو باز میکردم و با هدست گوش میکردم و اکثر اوقات هم اشکها راه خودشون روباز میکردن بی توجه به تلاش مذبوحانه من برای مهارشون! توی حال و هوای خودم غرق بودم و کمتر متوجه نگاه متعجب مردم و حتی کتایون و ژانت میشدم دلم پر بود در حال انفجار با رضوان که حرف میزدم بدتر هم میشد اون مهیای رفتن بود و جسته گریخته از مقدمات سفرشون حرف میزد و من... احساس بی ارزشی و حقارت سلول به سلول بدنم رو گرفته بود مثل قطره ای که از موج جا میمونه و به دریا نمیرسه مثل مسافری که دیر به ایستگاه قطار میرسه یا... نمیدونم مثل چی مثل خودم... مثل یک ضحای تنها و جامونده پر از حسرت... اونقدر درگیر احوالات خودم بودم که نمیفهمیدم ژانت چقدر تغییر کرده حتی درست نمیفهمیدم چه سوالاتی ازم میپرسه و چه جواب هایی بهش میدم گوشه گیر شده بودم مدام دلم میخواست توی خلوت خودم فرو برم و به حال خودم زار بزنم اونقدر این گوشه گیری ادامه پیدا کرد که جمعه شب سر میز شام صدای کتایون در اومد: تو چته ضحی! نه یه کلمه حرف میزنی نه مثل قبل شوخی میکنی نه سراغی از ما میگیری نه حتی غذای درست و حسابی میخوری انقدر گریه کردی زیر چشمات گود افتاده این چه وضعشه! من اصلا نمیفهممت تا حالا اینجوریتو ندیده بودم همیشه خیلی انرژی داشتی آهی کشیدم: این موقع سال همینجوری ام تا یکم بعد اربعین بعدش کم کم برمیگردم به همون حالت غفلت زده خودم میدونی خیلی حس بدیه که هر لحظه بدونی یه جایی یه خبری هست ولی به تو نمیرسه یا تو به اون نمیرسی! یعنی اتفاقی درحال افتادنه که تو دوست داری توش باشی ولی نیستی یعنی نمیتونی باشی فکر کن یه بچه رو دعوت میکنن تولد دوستش ولی مامانش اجازه نمیده که بره تا زمانی که هنوز اون تولد تموم نشده این بچه گریه میکنه حالشم خوب نمیشه حال منم اینجوریه! _ای بابا یعنی تا چند روز دیگه ما باید این قیافه تو رو تحمل کنیم؟! _یه ماه! _پس همون بهتر که تصمیمی که گرفتم رو عملی کنم که تا برمیگردم تو هم درست شده باشی کنجکاوی خاصی نداشتم اما حس کردم این حرف رو زده تا بپرسم: کجا به سلامتی؟! _بالاخره سیما راضیم کرد که برم ایران! ژانت لبخندی زد: چه خوب خوشبحالت خوش بگذره _میخوای اگر دوست داری تو هم باهام بیا _نه من که خودت میدونی دیگه حتی یه روزم نمیتونم سر کار نرم کتایون_کاش تو هم می اومدی ضحی! _من اگر میتونستم جایی برم به اربعینم میرسیدم تو برو بهت خوش بگذره حالا کی میخوای بری؟! _فعلا دوهفته درگیر کارای شرکتم تا این پروژه رو تحویل بدن بچه ها بعدش میرم دنبال بلیط البته هنوزم خیلی برام سخته ولی خب هم اون خیلی بیتابی میکنه هم من دلم میخواد ببینمش فقط بهش گفتم که خونه شون نمیرم! باید با کمند بیان هتل دیدنم آهی کشیدم: خدا شفات بده ما کجاییم در این بحر تفال تو کجا! بلند شدم و ظرفها رو جمع کردم حالم خوب نبود و خوب نمیشد جز گریه با هیچ چیز سبک نمیشدم بی اختیار دستم رفت سمت گوشی و نوحه همیشگیم رو باز کردم صداش رو تا حد امکان کم کردم و مشغول ظرف شستن شدم هق هقم رو فرو میدادم اما ژانت متوجه گریه م شد و کنارم ایستاد: انقد گریه نکن ضحی من ناراحتتم وقتی میبینم تو انقد غصه میخوری منم حس میکنم فرصت بزرگی رو از دست دادم و حالم بد میشه زیر لب گفتم: خوشبحالت که نمیدونی چه فرصت بزرگی رو از دست میدی! دوباره پرسید: این چیه که گوش میدی خیلی قشنگه عربیه؟ میفهمی چی میگه؟! _آره اینم یه نوحه ست شاعر از زبان امام حسین با زوار اربعین حرف میزنه _چی میگه؟! _میگه؛ به زیارتم بیاید با شما عهد میبندم که شما رو میشناسم و شفاعتتون میکنم اسمهاتون رو تک به تک سیاهه میکنم خوش آمدید زائران من قسم به حق جوانمردی و پرچم که من و عباس با شما پیادگان قدم خواهیم زد... _عباس همون برادر امام حسین که توی مسجد درموردش شعر میخوندن همونی که حرم رو به روی امام حسین مال اونه درسته؟ _آره _راستی یادم رفت بپرسم خب تو گفتی که امام حسین ۷۲ تا یار داره که همراهش شهید شدن پس چرا این یک نفر فقط حرم داره؟! _وقتی خورشید تو آسمونه ستاره ها دیده نمیشن بیاد ماه باشی تا کنار خورشید به چشم بیای _منظورت چیه؟ _منظورم اینه که عباس(ع) خاصه فرق داره... _چه فرقی؟! _چجوری بگم چه فرقی در امام شناسی متفاوته همه شهدای کربلا به شدت شان بالایی دارن ولی حضرت عباس... خب ایشون برادر امام حسینه یعنی فرزند امیرالمومنین از همسر دیگه‌شونه با این حال خیلی نسبت به امام حسین و مقامش مودب و مطیع بوده و هرگز مقابلش ادعایی نداشته در فرهنگ عربی علم و پرچم خیلی اهمیت داره حضرت عباس علمدار این سپاه کوچکه کسی علمدار میشه که پهلوان ترین باشه