eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
638 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
4_5825790835404309695.mp3
38.7M
مقامات زیارت عاشورا . دوستان حتما دانلود کنین👆👆👆
🌹🍃🍃🌹 (ع)📜 💕 💚 💚 زهیر بن قین بن قیس انماری بجلی از اهالی کوفه بود. از بزرگان قبیله بجیله بود وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده می‌شد و به واسطه حضور در جنگ‌ها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. در برخی از منابع از قین پدر زهیرء به عنوان یکی از اصحاب محمد(ص)، پیامبر اسلام نام برده شده‌است. زهیر از هواداران عثمان بود، در سال ۶۰ هجری هنگامی که با خانواده خود از حج برمی‌گشت با کاروان حسین که راهی کربلا بود برخورد کرده، و در اثر دیدار با حسین از طرفداران او شده و همراهش به کربلا رفت. 🌸 زهیر از فرماندهان سپاه حسین(ع) بود که او را در روز عاشورابه فرماندهی میمنه (سمت راست) سپاه خویش گمارد. او چندین بار سپاه دشمن را نصیحت کرده و آنان را از رودررویی با حسین بیم داد. زهیر همراه با سعید بن عبدالله حَنَفی هنگام نماز ظهر در برابر حسین(ع) ایستاد و خود را هدف تیر و نیزه‌ها قرار داد تا حسین(ع) به همراه اصحاب، نماز خویش را خواندند. پس از نماز زهیر برای بار دوم عازم میدان جنگ شد و به دست کثیر بن عبدالله شَعبی و مهاجر بن اُوس تَمیمی شهید شد. مطابق نوشتار نفس المهموم زهیر در دوباری که به میدان رفت ۱۲۰ نفر از یزیدیان را کشت. منابع 🗞 📗 تنقیح المقال ج۱، ص۴۵۲–۴۵۳. 📕 سماوی، محمد، إبصارالعین فی أنصار الحسین (ع)، ص۱۶۱. و..... ✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
🖤 در عالم 3 نفر به باب الحوائج معروف هستند : 1- حضرت موسی بن جعفر (ع) 2- حضرت ابوالفضل (ع ) 3 حضرت علی اصغر (ع ) که برای حوائج توصیه شده به این بزرگواران متوسل شوید. ختم ٤٠ مرتبه زيارت، شش ماهه ی دشت کربلا باب الحوائج: 🖤🌿آقا علی اصغر (ع) 🖤🌿 در روز عاشورا در کربلا علی اصغر شیرخوار بود و از تشنگی بی تاب شده بود حسین بن علی او را به میدان جنگ می‌ برد و او را بر دو دستان خود قرار می‌دهد و می‌ گوید: 🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤 از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده‌ است. نمی‌ بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر مرا رحم نمی‌ کنید حداقل به این کودک رحم کنید. متن زيارت نامه: 🖤✨السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .🖤✨ ترجمه: سلام بر عبد الله پسر حسین، کودک شیر خوار تیر خورده‌ی به زمین افتاده‌ی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیله‌ی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کننده‌اش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند. و هدیه می نماييم بر جمال دلربای مهدی فاطمه عجل الله تعالی و محضر آقا علي اصغر عليه السلام هر كس با حاجت دل خود سلام و ارادتي داشته باشد به شش ماه ارباب بي كفن
. 🔹 لطمه و جاری کردن خون از بدن توسط مطهر و معصوم ترین مخلوق کائنات یعنی ملکه و سیده النساء العالمین علیها السلام در مواسات با سیدالشهدا علیه السلام: 🔺خون جاری شدن از بدن رقیه، رباب، ام کلثوم، و سیکنه و زینب از حوریان و دختران آل محمد علیهم السلام + و لطمه زنی حوریان بهشتی در ملکوت، بهشت و سدرة المنتهی: حضرت سکینه علیها السلام فرمودند: ☑️ پیمبر به فاطمه علیها السلام خبر داد که امتم حسین را میکشند، پس فاطمه علیها السلام به جزع آمد، و لباسش را پاره کرد! فلطمت علی وجهها و نادت وا ولداه: ترجمه: ☑️ سپس بر صورت خود لطمه میزد، و فریاد میزد: ای فرزندم حسین❗️ 📚بحار ۴۴/۲۴۴. امام صادق علیه السلام: ☑️ دختران فاطمه بر حسین عليهم السلام بر صورت لطمه و صدمه زدند❗️ 👈 و در عزاء کسیکه مانند حسین است مثل - علی اکبر، عباس و زینب و اهل البیت علیهم السلام - نیز باید بر صورت لطمه و صدمه، وگريبان چاک زد❗️ 📚تهذیب 8/449. حضرت غائب عج در خطاب به سیدالشهدا علیه السلام: ☑️ یا جداه، مجالس ماتم برای تو در عالم ملکوت برپا شد، و حوریان بهشت در عزای تو بر صورت خویش لطمه زدند❗️ 📚ناحیه مقدسه ۴۸. .به قصد فرج ،نشر واجب
🏴 امسال هم بدون توسر زد ڪے بارخ تودیده بہ این وا ڪنیم بیاڪه بہ اذن نگاه تو درسینہ باز،خیمہ‌ے بپا ڪنیم 💔یا رب الحسین بحق الحسين اشف صدرالحسین بظهور الحجہ💔
✨﷽✨ 💠شکر خدا را که در پناه حسینم💠 ✍سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در مسیر، شدیداً در فکر بود. شخص عربی (امام زمان) سوار بر اسب به او رسید و پرسید: سید، درباره چه به فکر فرو رفته ای؟ سید گفت اینکه چطور میشود خدا این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان سیدالشهدا میدهد؟ مثلا در هر قدمی ثواب یک حج و یک عمره و برای قطره ای اشک، گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده میشود؟ آن سوار عرب (ضمن بیان داستانی بسیار زیبا و بامفهوم) گفت: جناب بحرالعلوم، امام حسین هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد. پس اگر خدا به زائرین و گریه کنندگان آنحضرت این همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمیتواند به سیدالشهدا بدهد، پس هر کاری که میتواند برایش انجام میدهد. یعنی صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین، به زوار و گریه کنندگان ایشان هم درجاتی عنایت میکند و در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری ایشان نمیداند. 🔺 وقتی شخص عرب این مطالب را گفت، از نظر سید بحرالعلوم غائب شد. 📚 برکات حضرت ولیعصر، ص۲۱۸ ‌‌‌‌
🔔 . 🔶 بدن دائما در حال تولید انرژی است و تمام اجزای بدن دارای انرژی است که به هنگام گرفتن وضو ارتباط با انرژی ها زائد دور می‌شود که در دین اسلام نیز توصیه شده به هنگام شیر دادن به کودک گرفته و روبه بنشینید و های را داده که برج مغناطیسی بدن است، سوره قدر را بخوانید و ذکر بگویید چرا که در علاوه بر ثواب موجب عالمیت کودک می‌شود. ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
سلطانِ سلاطین! شیخ محمد طاهر نجفی سالها خادم مسجد کوفه بود و با خانواده خود در همان جا منزل داشت و اکثر اهل علم نجف که به آن جا مشرف می شدند، او را می شناسند و تاکنون چیزی جز حسن و صلاح از او نقل نکرده اند و ایشان از هر دو چشم نابینا اشد . او می گفت: « هفت یا هشت سال قبل، به علت نیامدن زوّار و جنگ بین دو طایفه در نجف اشرف، که باعث قطع تردد اهل علم به آن جا شد، زندگانی بر من تلخ گشت؛ چون راه درآمد من منحصر به این دو دسته ( زوار و اهل علم ) بود؛ به طوری که اگر آنها نمی آمدند، زندگی ام نمی چرخید. با این حال و با کثرت عیال خود و بعضی از ایتام، که سرپرستی آنها با من بود، شب جمعه ای هیچ غذایی نداشتیم و بچه ها از گرسنگی ناله می کردند. بسیار دلتنگ شدم. من غالباً به بعضی از اوراد و ختوم مشغول بودم. در آن شب که بدی حال به نهایت خود رسیده بود، رو به قبله، میان محل سفینه ( معروف به جای تنور ) و دکة القضاء ( جایی که امیرالمؤمنین علیه السلام برای قضاوت می نشسته اند ) نشسته بودم و شکایات حال خود را به خدای متعال می نمودم و اظهار می کردم که خدایا به همین حالت فقر و پریشانی راضی هستم. و باز عرض کردم: چیزی بهتر از آن نیست که چهره مبارک سید و مولای عزیزم را به من نشان دهی و دیگر هیچ نمی خواهم. ناگهان خود را سر پا دیدم که در یک دستم سجاده ای سفید و دست دیگرم در دست جوان جلیل القدری که آثار هیبت و جلال از او ظاهر است، قرار داشت. ایشان لباس نفیسی مایل به سیاه در برداشت. من ظاهربین، خیال کردم که یکی از سلاطین است؛ اما عمامه به سر مبارک داشت و نزدیک او شخص دیگری بود که لباس سفیدی به تن کرده بود. با این حالت به سمت دکه ای که نزدیک محراب است به راه افتادیم وقتی به آن جا رسیدیم، آن شخص جلیل که دست من در دست او بود فرمود: یا طاهر افرش السجاده. ( ای طاهر سجاده را فرش کن.) آن را پهن نمودم دیدم سفید است و می درخشد و با خط درخشان چیزی بر آن نوشته شده بود ولی جنس آن را تشخیص ندادم. من با ملاحظه انحرافی که در قبله مسجد بود، سجاده را رو به قبله فرش کردم. فرمود: چطور سجاده را پهن کردی؟ من از هیبت آن جناب از خود بی خود شدم و از شدت حواس پرتی گفتم: فرشتها بالطول و العرض ( سجاده را به طول و عرض پهن نمودم. ) فرمود: این عبارت را از کجا گرفته ای؟ گفتم: این کلام از زیارتی است که با آن، حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت می کنند. در روی من تبسم کرد و فرمود: اندکی فهم داری. بعد هم بر آن سجاده ایستاد و برای نماز تکبیر گفت و پیوسته نور عظمت او زیاد می شد به طوری که نظر بر روی مبارک ایشان ممکن نبود. آن شخص دیگر، به فاصله چهار وجب پشت سر ایشان ایستاد. هر دو نماز خواندند و من روبروی ایشان ایستاده بودم. ناگهان در دلم راجع به او چیزی افتاد و فهمیدم ایشان از آن اشخاصی که من خیال کرده ام، نیست. وقتی از نماز فارغ شدند، حضرتش را دیگر در آن جا ندیدم اما مشاهده کردم که آن بزرگوار روی یک کرسی حدود دو متری که سقف هم داشت، نشسته اند و آن قدر نورانی بودند که چشم را خیره می کرد. از همان جا فرمودند: « ای طاهر احتمال می دهی من کدام سلطان از این سلاطین باشم؟ » عرض کردم: مولای من، شما سلطان سلاطینید و سید عالمید و از این سلاطین معمولی نیستید. فرمود: « ای طاهر به مقصد خود رسیدی دیگر چه می خواهی؟ آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟ » بعد هم وعده گشایش از تنگدستی را به من دادند. در همین لحظه شخصی که او را می شناختم و کردار زشتی داشت از طرف صحن مسلم وارد مسجد شد. آثار غضب بر آن جناب ظاهر و روی مبارک را به طرف او کرد و رگ هاشمی در پیشانیش پدیدار شد و فرمود: « ای فلان، کجا فرار می کنی؟ آیا زمین و آسمان از آن ما نیست و در احکام و دستورات ما جاری نمی شود؟ تو چاره ای جز آن که زیر دست ما باشی، نداری؟» آنگاه به من توجه کرد و تبسم نمود و فرمود: ای طاهر به مراد خود رسیدی؛ دیگر چه می خواهی؟ به خاطر هیبت آن جناب و حیرتی که از جلال و عظمت او به من دست داد، نتوانستم سخنی بگویم. باز ایشان سخن خود را تکرار فرمودند؛ اما شدت حال من به وصف نمی آمد. لذا نتوانستم جوابی بدهم و سؤالی از حضرتش بنمایم. و در این جا به فاصله چشم برهم زدنی نگذ شت که ناگهان خود را در میان مسجد، تنها دیدم. به طرف مشرق نگاه کردم، دیدم فجر طلوع کرده است. شیخ طاهر گفت: با آن که چند سال است که کور شده ام و بسیاری از راه های کسب درآمد بر من بسته شده، که یکی از آنها خدمت علماء و طلابی بود که به کوفه مشرف می شدند؛ اما طبق وعده حضرت، از آن تاریخ تا به حال الحمدلله در امر زندگی گشایش شده و هرگز به سختی و تنگی نیفتاده ام. »
4_5906847803266566472.mp3
4.29M
نشان‌دار بودن از عزای امام حسین علیه‌السلام/ 🎤استاد معاونیان؛
این خانه عزادار حسین است حواستون هست امسال چراغ روضه خونگی باید روشن بمونه... . اگه سالهای قبل خیلی هم مهم نمی دونستیم که توی خونه پارچه مشکی بزنیم چون مدام تو هیئت بودیم و اونجا رو مشکی پوش کرده بودیم امسال باید خونه رو مشکی پوش کنیم... . باید به بچه هامون یاد بدیم که دلمون حسینه است... . حالا چطوری؟ . هر شب یه ساعتی رو مشخص کنید و روضه خونگی بگیرید،یه زیارت عاشورا بخونید و یه چایی بذارید. . بذارید سماور قل قل بجوشه سینش و استکان و نعلبکی دم بگیرند. . چایی رو بچرخونید تو خونه ... . اینو گفتم که بدونید خونه همه ما همه راه داره به حرم😭... . غفلت نکنیم. . پس مشکیاتونو آماده کنید.از امروز یه پارچه مشکی به نیت عزای امام‌حسین بزنید توخونه..بزنید سر درخونه هاتون...از امروز خونه هامون ،حسینیه میشه... . امام صادق فرمودن:اى فضيل! هر كسى نام ما را ببرد يا نام ما نزد او برده شود و بقدر بال مگس اشك از چشمش خارج شود خدا گناهان او را می آمرزد، و لو اينكه بقدر كف دريا باشد...
🌹 كنيزى شاخه گلى براى علیه‌السلام هديه آورد. 👈🏻 امام عليه‏‌‌السلام به او فرمود: تو در راه رضاى خدا آزادى. ⁉️ اصحاب با تعجب عرض کردند: او براى شما شاخه گلى آورد كه خيلى ارزش مالى ندارد و شما او را آزاد مى‌‏كنید؟! 💠 حضرت عليه‌‏السلام فرمود: اين‌گونه خداوند ما را ادب كرده است؛ فرموده: «اذا حييتم بتحية فحيوا بأحسن منها أو ردوها»؛ اگر به شما هديه‌‏اى دادند، شما برتر از آن را هديه دهيد يا رد نماييد. ❇️ سپس امام حسين عليه‌‏السلام فرمود: از هديه‌ی او آزاد كردنش بود. 🎤 کلام فقیه: 💧 كسى كه برتر از هديه‌ی شاخه گل را آزاد كردن كنيز از قيد بندگى مى‌‏داند، برتر از در مصيبتش را جز نمى‏‌داند. 📌 ۱. سوره نساء، آیه۸۶. ۲. كشف الغمه، ج۲، ص۳۱؛ عوالم العلوم امام حسين عليه‌‏السلام، ص۶۴. 📚 برگرفته از کتاب چراغ هدایت، آیت الله العظمی وحید خراسانی ◼️ علیه‌السلام