#یا_حسین ❤
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست
تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیـ💕ـرم، کافیست
جز حسیــن بن علــے عشـ💘ـقِ دگر نیست مرا
در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست
شاعر و خـ✨ـادم و مـ🎤ـداح ندارد فرقی
اینکه یک نوکرِ ناچیز و حقیرم کافیست!
من اگر با کرم و لطف و عطایت آقــا
حاجتِ دیدنِ "شش گوشه" بگیرم کافیست
دسـ✋ـتِ دل را به ضریحت برسانم روزی
آنقَدَر گریــه کنم تا که بمیرم کافیست
شاعر محسن زعفرانیه
#سلام_ارباب
#سلام_صبحگاهی
حرم
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 #رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖 🖇 #قسمت_بیستم 🖇 ✨ #احتیاط🍃 سال اول طلبگي هادي بود. يك روز به او
🌈🍃🌸
🍃🌸
🌸
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖
🖇 #قسمت_بیستویکم🖇
🍃 #یا_حسین(ع)✨
مي گويند اگر مي خواهي شيعه ي واقعي آقا ابا عبدالله (علیه السلام) را بشناسي سه بار در مقابل او نام مقدس حسين (علیه السلام) را بر زبان جاري كنيد. خواهيد ديد كه محب و شيعه ي واقعي حالتش تغيير كرده و اشك در چشمانش حلقه مي زند.
شدت علاقه و محبت هادي به امام حسين (علیه السلام) وصف ناشدني بود. او از زماني كه خود را شناخت در راه سيد و سالار شهيدان قدم بر مي داشت.
هادي از بچگي در هيئت ها کمک مي کرد. او در کنار ذکرهايي که هميشه بر لب داشت، نام ياحسين (علیه السلام) را تکرار ميکرد.
واقعاً نمي شود ميزان محبت او را توصيف كرد. اين سال هاي آخر وقتي در برنامه هاي هيئت شركت مي كرد، حال و هواي همه تغيير مي كرد.
يادم هست چند نفر از كوچك ترهاي هيئت مي پرسيدند: چرا وقتي آقا هادي در جلسات هيئت شركت مي كند، حال و هواي مجلس ما تغيير مي كند؟
ما هم مي گفتيم به خاطر اينكه او تازه از كربلا و نجف برگشته.
اما واقعيت چيز ديگري بود. محبت آقا ابا عبدالله (علیه السلام) با گوشت و پوست و خون او آميخته شده بود. او تا حدودي امام حسين (علیه السلام) را شناخته بود. براي همين وقتي نام مبارك آقا را در مقابل او مي بردند اختيار از كف مي داد.
وقتي صبح ها براي نماز به مسجد مي آمد. بعد از نماز صبح در گوشه اي از مسجد به سجده مي رفت و در سجده كل زيارت عاشورا را قرائت مي كرد.
هادي هر جا مي رفت براي هيئت امام حسين (علیه السلام) هزينه مي كرد. درباره ي
هيئت رهروان شهدا كه نوجوانان مسجد بودند نيز هميشه جزء بانيان هزينه هاي هيئت بود.
زماني که هادي ساکن نجف بود، هر شب جمعه به کربلا مي رفت. در مدت حضور در کربلا از دوستانش جدا مي شد و خلوت عجيبي با مولای خود داشت.
خوب به ياد دارم که هادي از ميان همه ي شهداي كربلا به يك شهيد علاقه ي ويژه داشت. بعضي وقت ها خودش را مثل آن شهيد مي دانست و جمله ي آن شهيد را تكرار مي كرد.
هادي مي گفت: من عاشق جُون، غلام آقا ابا عبدالله (علیه السلام) ، هستم. جون در روز عاشورا به آقا حرف هايي زد كه حرف دل من به مولا است.
او از سياه بودن و بدبو بودن خودش حرف زد و اينكه لياقت ندارد كه خونش در رديف خون پاكان قرار گيرد. من هم همين گونه ام. نه آدم درستي هستم. نه...
در اين آخرين سفر هادي مطلبي را براي من گفت كه خيلي عجيب بود! هادي مي گفت: يك بار در نجف تصميم گرفتم كه سه روز آب و غذا كمتر بخورم يا اصلاً نخورم تا ببينم مولاي ما امام حسين (علیه السلام) در روز عاشورا چه حالی داشت.
اين كار را شروع كردم. روز سوم حال و روز من خيلي خراب شد. وقتي خواستم از خانه بيرون بيايم ديدم چشمانم سياهي مي رود.
من همه جا را مثل دود مي ديدم. آنقدر حال من بد شد كه نمي توانستم روي پاي خودم بايستم. از آن روز بيشتر از قبل مفهوم كربلا و تشنگي و امام حسين (علیه السلام) را مي فهمم.
#ادامــه_دارد.....
✍️نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
✨به نیابت از بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹
🌸
🍃🌸
🌈🍃🌸
🥀🥀🥀🖤🥀🥀🥀
#واااااای_زینب...
﷽
بست با پارچه اے فرقِ پدر را امّا
صدوده روز دگر خونِ گلو را چه کند!؟
#یـا_حیـــــــدر
#یا_حسیــــــن
#یا_زینـــب
#یا_حسین ❤
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست
تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیـ💕ـرم، کافیست
جز حسیــن بن علــے عشـ💘ـقِ دگر نیست مرا
در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست
شاعر و خـ✨ـادم و مـ🎤ـداح ندارد فرقی
اینکه یک نوکرِ ناچیز و حقیرم کافیست!
من اگر با کرم و لطف و عطایت آقــا
حاجتِ دیدنِ "شش گوشه" بگیرم کافیست
دسـ✋ـتِ دل را به ضریحت برسانم روزی
آنقَدَر گریـ😭ـه کنم تا که بمیرم کافیست ...
#یا_حسین
✅ فرصتی بی نظیر و کم نظیر جهت فرزندار شدن زوج های نابارور
✨بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: «روز #اول_محرم ، روزی است که حضرت زکریا دعا کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت فرماید، خدواند نیز به او یحیی را بشارت داد.»
بعد حضرت فرمودند: «پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب خواهد کرد.»
📚کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱
#رویای_مادری
#ناباروری
هدایت شده از حرم
🥀🥀🥀🖤🥀🥀🥀
#واااااای_زینب...
﷽
بست با پارچه اے فرقِ پدر را امّا
صدوده روز دگر خونِ گلو را چه کند!؟
#یـا_حیـــــــدر
#یا_حسیــــــن
#یا_زینـــب