eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
637 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 چاره‌یی نبود و قبول کردم تا به این سفر یک روزه برم. احساس اضطراب شدیدی داشتم و کمی لرزش دل. خشاب قرصهام رو برداشتم و نصف قرص رو بیرون کشیدم و با آب فرو دادم. شاید که اونقدر هیجان داشتم که فکر می‌کردم دوباره دچار اون حمله بشم. شب که عماد برای دیدن بچه‌ها اومد خوشحالی و هیجان زیادی توی نگاه و صورتش موج می‌زد. بی‌تفاوت‌تر از همیشه نگاهش کردم و ظرف میوه رو براش گذاشتم. مستقیم نگاهم کرد و دست روی بازوم گذاشت و گفت: - خیلی خانمی معصوم، اونقدر که حد نداره. سه ساله با همه‌ی نامرادیهام کنار اومدم و حرفهام رو تلنبار دلم کردم تا فقط برای تو بگم. بازوم رو از توی دستش کنار کشیدم و عماد رو با بچه‌ها تنها گذاشتم. علامت سوالی که سه سال سعی در محوش از ذهنم داشتم بزرگ و بزرگتر میشد و من چرا سه سال مقاومت کردم در برابر حرفهاش؟ تموم این سه سال من حس می‌کردم ‌پس زده شدم و غرورم اجازه نمیداد تا پای حرفهای کسی بنشینم که لهم کرده بود. کل اون سه سال حرفهامون از کلمات روزمره بین دوتا غریبه تجاوز نکرده بود و نه که عماد غرق خوشی باشه و نخواد، این من بودم که نخواستم. شاید دایی خرم راست میگفت اون اوایل که عماد من رو لوس کرده. عماد فراتر از یه مرد سنتی روستایی می‌فهمید و محبتهاش خاص بود و یکی دوباری که دایی به خونه‌مون اومده و رفتارش رو میدید به عماد تشر میزد که زن گرفتی یا عروسک؟ داری بد بارش میاری عماد. و عماد آروم و مطمئن نگاهم ‌میکرد و می‌گفت، معصوم همه چی تمومه، من همه‌جوره خواهونشم. بعد از شام با فرخنده سادات و حاج بابا خداحافظی کردم و به خونه‌ی پدرم رفتم. تموم شب رو بیدار بودم و روزهای سخت زندگیم رو یک به یک مرور می‌کردم. دلم شکسته بود و نمی‌دونم چرا نمیشد و نمی‌تونستم به تموم خوبیهای عماد فکر کنم. بزرگنمایی کرده یا بدبین بودم اگر تموم خوبیهاو عشق عماد رو تاثیر گرفته از اون حادثه‌ی تلخ فراموش کرده بودم؟ انصافا، عماد توی اون سه سال و چند ماهِ اول زندگی برای من از هیچ کاری فرو گذار نکرده بود. ولی اون اتفاق تموم صفحه‌ی ذهنم رو سیاه کرد و دچار فراموشی شدم انگار. با صدای اذون صبح توی بسترم نیم‌خیز شدم و آروم به حیاط رفتم تا وضو بگیرم. به اتاق برنگشتم تا بچه‌ها بدخواب نشن و همراه پدر توی ایوون نماز صبحم رو خوندم. سلام نماز رو دادم که چند ضربه به در خورد و عماد آروم صدام زد. سریع آماده شدم و با گفتن خداحافظ آرومی از خونه بیرون رفتم. عماد سر ذوق بود و این از حرکاتش مشهود بود. روی صندلی کنارش نشستم و آروم و سنگین سلام دادم. متبسم ‌نگاهم کرد و گفت: - می‌دونی چقدر هیجان دارم؟ حس می‌کنم برگشتم به چند سال پیش و همون روز دوم عقدمون که از پدر و مادرت دزدیمت و رفتیم‌ اصفهان‌گردی. با دوق به طرفم برگشت و ادامه داد: - یادته چقدر داد وبیداد کردی نگران میشن و من بهت نگفتم با محمد هماهنگم؟ بلند خندید و از صدای خنده‌هاش حال خوبی داشتم. سکوت کردم و چشمهام رو بستم و اون هم دیگه چیزی نگفت و نمی‌دونم‌غوطه‌ور در افکار کی خوابم برد! آفتاب صبحگاهی کم جون و ملایم روی صورتم پهن شده بود، شب قبل فکرم درگیر بود و اصلا خوابم نبرده بود و این چرت نصفه نیمه عجیب چسبید. خودم رو روی صندلی جابجا کردم و از بین چشمهای نیمه باز و نیمه بسته‌م نگاهی به عماد انداختم. خندید و گفت: _ خوب خوابیدی‌ها معصوم! دو ساعته دارم رانندگی می‌کنم و شما در خواب نازی. من رو بگو که می‌خواستم با کی درددل کنم. ✍🏻
* 💞﷽💞 آهی کشید و زمزمه‌وار ادامه داد: _ دلم حتی برای چشمهای بسته ت هم تنگ شده بود. دلم نیومد بیدارت کنم. پوزخندی زدم و گفتم: _ اصلا نفهمیدم چه جوری خوابم برد. چای بریزم برات؟ _ بریز عزیز دل، اون قدح مستانه را! _ نه بابا ذوق شعر و شاعریت برگشته. دلخور نگاهم کرد و نگاهش رو به روبرو دوخت. یاد تموم دونفره‌هامون افتادم. چه شبهایی رو که با دیوان حافظ می‌گذروندیم و اونقدر پشت سر هم دیوان رو باز و بسته می‌کردیم تا اون فالی که دلمون می‌خواست و باب طبعمون بود پیدا بشه. از یادآوری اون روزها لبخند روی لبهام اومده بود. نگاهم کرد و مهربون گفت: _ اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم که راضی بشی باهام بیای. سه سال تموم حاج بابا رو التماس کردم تا باهات حرف بزنه و رضایت بدی به حرفهام گوش بدی و راضی نشد و گفت تو خطا کردی و باید که زجر بکشی. بعضی اوقات شک می‌کنم که اون بابای منه یا تو. _ حاج بابا مَرده! طرف مظلوم رو ول نمی‌کنه ظالم رو بگیره فرقی هم نداره که اون آدم از گوشت و پوست خودش باشه یا نباشه. _ بزن، این دل دیگه خیلی وقته عادت داره به این طعنه‌های پر از بغض تو. انگار دوست داشت هر جوری شده به حرفم بیاره که باز گفت: _ مطمئن نبودم قبول می‌کنی وگرنه کارها رو روبراه می‌کردم و سه چهار روزه می‌رفتیم پابوس آقا. _ که اون وقت مرجان به خون من و بچه‌هام راضی نشه. ✍🏻
* 💞﷽💞 نفسم رو سخت و سنگین بیرون دادم و گفتم: _ کاریست که شده، روغنیه که ریخته و نمی‌شه جمعش کرد عماد‌. _ می‌خوام تو این فاصله همه‌ی حرفهایی که این چند سال رو دلم مونده و سنگینی می‌کنه رو برات بگم معصوم. من نخواستم که به تموم عشقم خیانت کنم و کل سعیم رو می‌کردم که خم به ابروی تو نیاد ولی افتادم تو مرداب نامردی و نامرادی. وقتی که حاج‌بابا موافقت کرد تا با تو حرف بزنه به دل گرفتم که اگه قبول کردی بیارمت پابوس خانم و کنار ضریح خودش از تو حلالیت بگیرم. _ تو باز سرم شیره مالیدی عماد. من رو تو عمل انجام شده قرار دادی و از نفوذ حاج بابا استفاده کردی. _ از دستم ناراحت نباش معصی که دیگه پرم از ناراحتی و غم تو. کی تضمین می‌کنه که تا کِی زنده است؟ من به این اقرار و اعتراف نیاز دارم، من به دیدن آرامش توی اون چشمهای قشنگت بعد اینهمه وقت نیاز دارم. من قرار ندارم چون تو بیقراری. من درد دارم چون نگاه تو دردمنده. ملتمس‌تر از همیشه‌ ادامه داد: - بذار تا بگم و شاید برسی به اون آرامشی که دلم می‌خواد. - آرامشم چنان رفت که تا دنیا دنیایی کنه برنمی‌گرده عماد! خودت می‌دونی که آرامشم کی بود و چی بود. خیلی وقته دست شستم ازش. - بذار بگم اون چیزایی رو که داره هر روز تحلیلم می‌بره. _ قبوله، بگو عماد بگو تا سبک شی اما اگه توضیحت قانعم نکرد چی؟ اگه دلیلهات رو موجه ندیدم چه کنم؟ _ اون وقت دیگه تا آخر عمرم بهت اصرار نمی‌کنم که ببخشیم و کنارت باشم، خوبه؟ سکوت کردم و نفسش رو صدادار بیرون داد و من می‌دیدم دستی رو که روی فرمون ماشین قفل شده بود و از شدت فشار رگهاش برجسته شده بود. _ معصی، شاید اون چیزایی که می‌گم خوشایندت نباشه و یه جاهایی اذیت شی. هر جا دیدی حالت خوب نیست بگو بزنم کنار یه کم بری بیرون هوا بخوری حالت بهتر شه. این رو همین اول بگم که من با مرجان و مادرش همون اول شرط کردم که یه روزی اگه معصوم اومد پی حقیقت، باید سیر تا پیاز ماجرا رو براش تعریف کنید. و من فکر کردم که شهادت مرجان و مادرش به چه کار من میاد وقتی بخوام پای حرفهات بشینم و قبولت داشته باشم. نفس بلندی کشیدم و توی دلم بسم‌اللهی گفتم و صاف نشستم. عماد به روبرو نگاه می‌کرد و انگار داشت لابلای افکارش دنبال شروع می‌گشت. _ فریبا تو دام عاشقی که نه هوس رضا افتاده بود و حرف حاج‌بابا رو گوش نگرفت و عروس اون خونه‌ شد. حاج بابا سرسنگین بود باهاش و از طرفی هم دلواپسش بود. به توصیه‌ی عزیز و حاج‌بابا یه روز من، یه روز علی می‌رفتیم دیدنش که احساس تنهایی نکنه. اون خونواده غریبه بودن و حاج‌بابا می‌ترسید که به فریبا سخت بگذره. چاره‌یی نبود و رفت و اومدم تو اون خونه زیاد بود. ✍🏻
4_5812442377696055421.mp3
6.54M
💠 : ✅ ⚜علت ورم دست و پا چیست❓ 👌سردی کلیه و ضعف قلب باعث ورم دست و پا میشود... 🔰چرا افراد پیر بیشتر دچار این بیماری می شوند❓ 🔅ضعف قلب و سردی کلیه باعث آب آوردگی ریه میشود... ♦️راه تشخیص سردی کلیه و ضعف قلب چیست❓ 🎤 🍃🌺
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌نمازهای روز دوشنبه حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
19.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 حدیث سلسلة الذهب 🔸 كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابی... 🎥🖥 در بیان سید معظم حسن احمدی اصفهانی حفظه الله 🗓 ۱۱ ذی القعده ۱۴۴۳ 🗓 ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ قسمت🔖 سی • چهارم ✔️ 💬معنای یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم چیست⁉️ ♦♦➖➖➖➖♦♦ 👥أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ👥 ☀️ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ ،قَالَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بِأَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ قَالَ يَقُولُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ وَ الْإِمَامَةُ هِيَ النُّورُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا قَالَ النُّورُ هُوَ الْإِمَامُ. •———••———••———••———••———• ✍محمد بن فضيل گويد از حضرت ابو الحسن (امام موسی الکاظم علیه السلام) راجع به قول خداى تعالى (8 سوره 61) «ميخواهند نور خدا را با پف دهان خود خاموش كنند» پرسيدم، حضرت فرمودند : يعنى ميخواهند ولايت حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) را با پف دهانشان خاموش كنند، گفتم سپس خداى تعالى فرمايد: «و خدا كامل ‏كننده نور خويش است» فرمود يعنى و خدا كامل ‏كننده امامت است و امامت همان نور است و همان است كه خداى عز و جل فرمايد «به خدا و رسولش و نورى كه فرو فرستاده ‏ايم ايمان آوريد» مقصود از نور همان امام است. 📚 کافی ج ۱ کتاب الحجه باب ُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع نُورُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏ ح ۶ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ننگی بزرگ برای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام 🔖•«قسمت „ یکم»• 👈 شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام باید همه کاراش رو بزاره کنار و خیلی سریع تکلیفش رو با خودش روشن کنه❗️ ما تکلیفمون با خودمون روشن نیست ❗️ نمیدونیم میخوایم چکار کنیم ❗️ راه رو اشتباه رفتیم...... ☀️يا امام المنتقم العجل العجل انتقام،یا امام المنتقم☀️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
✴️ سه شنبه 👈 31 خرداد /جوزا 1401 👈21 ذی القعده 1443👈21 ژوئن 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛اول صبح صدقه بدهید تا نحوست روز برطرف شود. 📛امروز برای امور زیر مناسب نیست: 📛مسافرت. 📛مشارکت و امور شراکتی. 📛منازعه. 📛و ملاقات ها خوب نیست. 👶 مناسب زایمان نیست. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘مسافرت: سفر خوب نیست و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر نیک است: ✳️ ختنه نوزاد. ✳️خرید کردن. ✳️آغاز درمان. ✳️آغاز شغل. ✳️دیدار با مسولین. ✳️ و ارسال کالاهای تجاری خوب است. 📛ولی آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. 📛و امور زراعی و‌ کشاورزی خوب نیست. 👩‍❤️‍👨مباشرت: مباشرت برای سلامتی بدن مفید است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث دولت می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ، سبب روشنی دل است. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 22 سوره مبارکه "حج" است. کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم .... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده پیش آمدی رخ دهد و هرچه سعی کند از آن خارج نگردد صدقه بدهد تا رفع شود . ان شاءالله.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
◽️▫️ —عیدالله‌الاکبر • ☀️ 27 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ 🔰امالی صدوق: پدرم با سندی از ابن عباس آورده است که حضرت پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمودند: حلقه ی درِ بهشت از یاقوت سرخ روی صفحه‌هایی از طلاست، چون حلقه بر صفحه‌های طلا کوبیده شود، صدای «علی» از آن بر می‌خیزد. 📚امالی شیخ صدوق: ۳۵۱ بحارالانوار ج ۳۹ ص ۲۳۵ ح ۱۸ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 سی • ششم ✔️ 💠.."صِدّيق أكبر" و "فاروق " کیست ؟ …"از منابع عامه"( عمریه ) ♦♦➖➖♦♦ ☀️ حضرت نبی مکرم , صلی الله علیه و آله فرمودند: ❇️ عَلِيٌّ أوَلُ مَن آمَنَ بي و أوَّلُ مَن يُصافِحُني يَومَ القِيامَةِ و هو الصِّديقُ الأكبَرُ و هو الفاروقُ يُفَرِّقُ بَينَ الحَقِّ و الباطِلِ . •———••———••———••———••———• ✴ علی (علیه السلام) اول کسی است که به من ایمان آورده و نخستین کسی است که در روز قیامت با من مصافحه می کند و او صدیق اکبر است و فاروق است که بین حق و باطل تمیز می دهد . ✊🏻 📚…فرائدالسمطين ٣٩/١ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..