eitaa logo
حرف حساب
7.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
46 ویدیو
16 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ توان آن را نداريد كه نور اين بی‌بی را ببينيد 🔻 اين ‌كه گفته می‌شود، در وقتی (سلام الله عليها) عبور می‌کند، ندا داده می‌شود و می‌گويند: «غُضّوا أبصاركم» [چشمان خود را ببندید] به اين معنی نیست كه چون شما نامحرميد چشم‌ها را بپوشانيد، يا ديده‌ها را بشكنيد كه او را نبينيد. آن روز، سخن از و نيست؛ چون ظرف نيست و لذا اين دستور هم دستور است و نه ؛ يعنی شما توان آن را نداريد كه نور اين بی‌بی را ببينيد. چشم‌ها را فرو بربنديد و ديده‌ها را بشكنيد [و] توان آن را نداريد كه نورانيّت او را ببينيد. 👤 📝 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از زلف غزل
از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت #⃣ 👤 | اشعاری که به دلم نشسته‌اند https://eitaa.com/joinchat/600178851Cfe9b591156
هدایت شده از حرف حساب
✳ توان آن را نداريد كه نور اين بی‌بی را ببينيد 🔻 اين ‌كه گفته می‌شود، در وقتی (سلام الله عليها) عبور می‌کند، ندا داده می‌شود و می‌گويند: «غُضّوا أبصاركم» [چشمان خود را ببندید] به اين معنی نیست كه چون شما نامحرميد چشم‌ها را بپوشانيد، يا ديده‌ها را بشكنيد كه او را نبينيد. آن روز، سخن از و نيست؛ چون ظرف نيست و لذا اين دستور هم دستور است و نه ؛ يعنی شما توان آن را نداريد كه نور اين بی‌بی را ببينيد. چشم‌ها را فرو بربنديد و ديده‌ها را بشكنيد [و] توان آن را نداريد كه نورانيّت او را ببينيد. 👤 📝 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دعای مادرم مرا بدین جا رسانید 🔻 از بایزید بسطامی پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمی‌بُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش.» چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان.» دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید. 📚 برگرفته از کتاب «بُستان العارفین» ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بهترین یاور... 🔻 جبرئیل گفت: - نامش در زمین فاطمه است، اما در آسمان، منصوره. - منصوره... - او در آسمان دوست‌دارانش را یاری می‌کند و روی زمین، فاطمه است، چون شیعیان خود را از آتش جدا می‌کند. همهٔ خوبان عالم، در این دنیا اگر یاری نشوند، در خیلی از کارها درمانده می‌شوند. برای همه بهترین یاور، مادر است. مادری که مادری‌اش محبت دارد، لطافت دارد، عزت دارد... ارزش دارد. این مادر اگر فاطمهٔ زهرا باشد و این یاوری اگر از جانب او باشد، یاری شونده... به آسمان رود و کار آفتاب کند. 📚 از کتاب 📖 ص ۱۵ ✍ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ دعای مادرم مرا بدین جا رسانید 🔻 از بایزید بسطامی پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمی‌بُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش.» چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان.» دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید. 📚 برگرفته از کتاب «بُستان العارفین» ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f