حرفِ دل :))♥️
میخوام قرآنمو اینطوری خوشگل کنم 🤌🏻:>>>
پارچهشم پیدا کردم . .
از پارچههایِ قدیمیِ مامانم تو خونه ،
البته باید بزارم واسه دو هفته دیگه . .
یا آخرِ هفتهها :))
حرفِ دل :))♥️
پارچهشم پیدا کردم . . از پارچههایِ قدیمیِ مامانم تو خونه ، البته باید بزارم واسه دو هفته دیگه . .
میخوام بگم آدم میتونه ،
با کوچیکترین و کمترین امکاناتِ
تو خونه هم خودشو سرگرم کنه ،
هم یه #حالِ_خوب به خودش بده !
هم یه اثرِ ماندگار خلق کنه ،
حرفِ دل :))♥️
میخوام بگم آدم میتونه ، با کوچیکترین و کمترین امکاناتِ تو خونه هم خودشو سرگرم کنه ، هم یه #حالِ_خ
دنبالِ طرحِ گلدوزی واسه
جلدِ قرآنم بودم . .
که با این فیلم مواجه شدم :
حرفِ دل :))♥️
اثرِ یک بانویِ اصفهانیِ علاقهمند به قرآن . #گلدوزی | #هنر | #قرآن [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]
شاید خیلیا بگن چه کارِ سختی . .
چقدر بیکار بوده و این حرفا ،
ولی من میگم :
آدم بخواد یه کاری رو بکنه ،
تلاشِشو بکنه . . میکنه :))🤍
حرفِ دل :))♥️
شاید خیلیا بگن چه کارِ سختی . . چقدر بیکار بوده و این حرفا ، ولی من میگم : آدم بخواد یه کاری رو بکنه
شده حتی ۱۳ سال تلاش میکنه . .
در برابرِ تمامِ حرفها سکوت میکنه ،
و با تلاشِ خودش به هدفش میرسه !
#روایتِ_دیدار
#قسمت_هفتم
صبح که حرکت کردیم ، دیگه از فرطِ خستگی و ترسِ اینکه بینِ سخنرانیِ رهبری بیهوش نشیم تو اتوبوس بیهوش شدیم 😐😂.
بگم که یکی از بچهها قشنگگگگ کفِ اتوبوس ولو شده بود *
ساعت حوالیِ ۷ بود رسیدیم دمِ درِ حسینیه ، خلوتِ خلوت :))
خوشحال بودیم که زود رسیدیم و میتونیم صفهایِ جلو رو جا بگیریم ،
کارتامونو دادن ، اسمِ همه رو خوندن . .
اسمِ من و دو نفرِ دیگه نبود !
اونجا بود که چشمام پر از بغض شد ، یعنی چی ؟!
چرا ؟!
۳ بار باهام تماس گرفتن ، اطلاعاتمم مطمئن بودن که اونا وارد کرده بودن ،
ولی چرا کارت صادر نشد ؟!
با نگهبان صحبت کردن ، نگهبان گفت : شرمنده ، بقیه برن ولی این سه تا رو نمیتونیم بدونِ کارت راه بدیم . .
نه توانِ حرف زدن داشتم نه گریه کردن . .
نمیدونستم چی شده ، چرا اینجوری شده . .
اگه همون موقعی که قم بودیم و میگفتن کارتت صادر نشده نمیتونی بیای راحتتر میتونستم قبول کنم تا الآن و اینجوری :))💔
بقیه همه رفتن داخل ،
من و دوتا از بچهها همراه با مامانِ یکی از بچهها بیرون بودیم ،
و در حالِ پیگیری . .
مامانِ دوستم ، کارتِ خودشو داد به دوستم ، گفت : من تا الآن چند بار اومدم دیدار تو برو داخل ، و دوستم گفت : من بدونِ سید نمیرم داخل ،
اگه قرار باشه بریم باهم میریم تو وگرنه نمیریم . .
و اونجا بود که بغضِ دوستم شکست .
کپی ممنوع :
🌱[https://eitaa.com/harfeqalb]
•『🌱』•
.
وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ
وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ
مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
و هرموقع با تو مناجات کنم
به حالم توجه کن . .
چون من بسوى تو پناه آوردم
و در حضور دو دستانت ایستادهام
ولی تو درگاهت با شرمندگی ،
اشک و التماس مى کنم . . !
#مناجات_شعبانیه
#بخشِ_دوم
『 Eitaa.Com/HarfeQalb 』
•『🌱』•
من هنوز تسلیم شدن رو یاد نگرفتم ،
تسلیم شدن یعنی اون مادری که . .
جگر گوشهاش رو تو راهِ ولایت و حق
از دست داده و بلند فریاد میزنه :
فدایِ مقاومت :))❤️🩹