حرفِ دل :))♥️
تابوتِ زرد به رنگِ پرچمِ حزبالله با عمامه مشکی :))
نمیدانم حالِ زینبها الآن چجوره ،
زینب، دخترِ سیدحسن و زینب دخترِ حاجقاسم،
زینبِ حاجی که قراره یکشنبه تشییعِ
بابایِ دومش باشه ،
ولی اینو خوب میدونم . .
زینبها خوب بلدن ، صبور بودن رو ...
و همین صبور بودن رو به ما هم یاد دادن !
حرفِ دل :))♥️
نمیدانم حالِ زینبها الآن چجوره ، زینب، دخترِ سیدحسن و زینب دخترِ حاجقاسم، زینبِ حاجی که قراره یک
همین یک کلمه رو تو زندگیامون باید یادش بگیریم ،
همین یک کلمه رو . . فاصبر :))!
•『🌱』•
.
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ
وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ
وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِی
بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ
وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ
خدا جانم شیدایی در یادِ تو
براى یاد کردنت به من عطا کن
و همتم را در ملکوت نامهای تو
و مقامِ قدس خود قرار بده
اى خدا به ذات پاکت و به حقى که
تو بر خلق داری قسم که مرا به
منزلت اهل طاعتت و مقام نیکِ
رضا و خشنودی تو ملحق کنی
#مناجات_شعبانیه
#بخشِ_بیست_و_سوم
『 Eitaa.Com/HarfeQalb 』
•『🌱』•
حرفِ دل :))♥️
وِداعاً اَبانا ... #نماهنگ |#انا_علی_العهد | #نشرحداکثری [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]-♥
این سالها این همه شنیدم و
گفتم «و ضاقت الارض» و حالا
با قلبم، با قلبی که هر روز مچالهتر
میشود، دارم فهم میکنم یعنی چه .
دارم از راهی دور رفتن جان را میبینم،
ملکالموت قرار است مرا یکشنبه در
ضاحیه بیروت قبض روح کند،
کاش روحم تا آنجا برود...
حرفِ دل :))♥️
این سالها این همه شنیدم و گفتم «و ضاقت الارض» و حالا با قلبم، با قلبی که هر روز مچالهتر میشود،
این حق ما بود، ما که روزگار
به آخرالزمان کوچمان داد،
ما که غزوههای رسولالله را ندیدیم،
ما که دست و بازوی علی[ع] را
در بدر و احد و خیبر و صفین نبوسیدیم،
ما که حسین[ع] و اولادش را
درک نکردیم، ما که امام روحالله را از
صداها و تصویرها شناختیم وقصههای
عاشقان در خونخفتهاش را شنیدیم،
حرفِ دل :))♥️
این حق ما بود، ما که روزگار به آخرالزمان کوچمان داد، ما که غزوههای رسولالله را ندیدیم، ما که د
حقِ ما که آن تاریخ را نزیسیتم و دنیا
شاید مهلتِ زیست در تاریخِ ظهور و
رجعت را به ما ندهد، حقِ ما که به همه
اینها عشق ورزیدیم این بود که قمرِ
عشیره اصحابآخرالزمانی سیدالشهدا
را بر شانه میگرفتیم و پای این غم
زار میزدیم تا تهی شویم :))
حقِ ما خیلی چیزها بود ، نبود ؟!
حرفِ دل :))♥️
حقِ ما که آن تاریخ را نزیسیتم و دنیا شاید مهلتِ زیست در تاریخِ ظهور و رجعت را به ما ندهد، حقِ ما که
حقِ ما این بود که سید در ایران
هم تشییع میشد، همینجا برایش
نماز میخواندیم و مثل نمازِ دیماه
۹۸ زار میزدیم، تهی میشدیم،
میمردیم ... از گدازهای رویِ دلمان
پاشیده شده. از آن غروبِ سرخ تا
امروز هرچه خواستم باور نکنم،
کتمان کنم و چشم بپوشم از حجمِ
ویرانیِ قلبم، نشد ...
حرفِ دل :))♥️
حقِ ما این بود که سید در ایران هم تشییع میشد، همینجا برایش نماز میخواندیم و مثل نمازِ دیماه ۹
گاهی دوستی میپرسد که رفتهام یا
ماندهام ؟! وجواب میدهم : پای دربند و
گرفتار ماندهام . .