اول صبح بگویید حسین(ع)جان رخصت
تا که رزق از کرم و سفره ارباب رسد...🥀
السلام علیک یااباعبدلله(ع)
روزتون امام حسینی(ع) رفقا🌱
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
دُخْتَـرانِحَریمِحَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
اول صبح بگویید حسین(ع)جان رخصت تا که رزق از کرم و سفره ارباب رسد...🥀 السلام علیک یااباعبدلله(ع) روز
راستی✨
صدقه اول ماه یادتون نره👌
امروز اول ماه صفره وصدقه ش
واسه دفع بلا خیلی سفارش شده☺️
درپناه خدا باشید الهی😘
🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_نودونه
#رمان_روزانه 😃📖
#دختران_حریم_حوراء🎀
سر پدافندکردن هم با هم اختلاف نظر داشتند. فرمانده ما می گفت:
((روی جاده ای که هنوز دست دشمن و به عنوان هدف نهایی در دیدمان بود ، پدافند می کنیم ))؛
فرمانده ارتشی هم میگفت:
((ما که از استحکامات دشمن خبر نداریم پس درگیری و پدافند کردن چه فایدهای دارد؟!
تازه اگر مسلط شویم معلوم نیست بعد از آن چه خوابی برایمان دیده اند .😟))
بعد از کلی بحث ، به نتیجه رسیدند که باز هم پیشروی کنیم .💪🏻🔥
دوباره راه افتادیم؛اما نه تنها از شدت آتشی که به سرمان می بارید چیزی کم نشد، که کلی هم اضافه تر شد .
عراقی ها این بار واقعاً به سیم آخر زده بودند و با چنگ و دندان از مواضع شان دفاع میکردند .
معلوم نبود بیچاره ها را با چه چیزی تهدید کرده بودند که هیچ رقمه دست بردار نبودند.😣
به کندی پیش روی می کردیم. چیزی به صبح نمانده بود. با روشن شدن هوا،قطعاً اوضاع صد برابر از آنچه بود، بدتر شد.
نهایتاً تصمیم به عقب نشینی گرفته شد. در گرگ و میش صبح ،زمزمه عقب نشینی بین نیروها پیچید.🌄
بچه ها سریع سوار تانک ها و نفر برهایی میشدن که از آتش دشمن در امان مانده بودند. همه چیز برایم تمام شده بود. دیگر جای ماندن نبود. مجبور بودم همراه بقیه برگردم عقب. جای ماندن نبود.😔💔
همان طور ایستاده، زل زده بودن به بچه ها که دیدم فرمانده مان همراه فرمانده ارتشی لابهلای تانک ها و بچه ها میدوند و فریاد می زنند که:
((برادرا همگی نرید عقب....
یه عده باید بمونن تا به خط آتیش برا رفتن بقیه درست کنن....
بچه های گردان بلال نرن عقب....
همگی بمونن... .))
در آن آشفته بازار خبری از گردان بلال نبود. خیلی از بچه ها شهید و زخمی شده بودند .🤕
دسته بندی نیرو ها کلی به هم ریخته بود. بچه های گردان بلال هم که اهل دزفول و بچه های دلدار و نترسی نبودند، مثل بقیه پخش و پلا شده بودند . با این حال فرمانده یکسره داد میزد و آنها را صدا می کرد.
با اینکه گردان بلال نبودم، تصمیم گرفتم بمانم . اصلاً نمیدانستم از جان منطقه و آن آتش شدید چه میخواهم، فقط میخواستم بمانم و کمک کنم تا بقیه زودتر بتوانند منطقه را ترک کنند؛
دیگر برایم مهم نبود که بعدش چه اتفاقی برای خودم می افتاد .
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
خدآ ڔفیقدارے و جوآنمردے رآ دۅست دارد
ۅ خودش بیش از همہ أهݪ رفآقت و مرۅت استــ.. :)!
ۅقتے با همہ ضعفت بہ یاد اۅ باشے با همہ قدرتش بہ یآدت خواهد بود.💕
#رفیق_همیشگی 🍓
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
@shahed_sticker۱۴۰۰.attheme
159K
گوشیتو خوشگل کن☺️
• #تم_فانتزی 📲
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
💚
برخی که خیلی گناه دارند می گویند:
یعنی خدا من را می بخشد؟!
آنها نمی دانند وقتی به این حال میرسند
یعنی اینکه بخشیده می شوند!😌
🌱📿
#حاج_اسماعیل_دولابی🦋
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
در شهری یک مرد ثروتمند زندگی می کرد و به مردم اصلا کمک نمی کرد و مردم او را دوست نداشتن اما در ان شهر قصابی بود.
که به رایگان گوشت به مردم می داد و او را دوست داشتن و می گفتند فلانی اینقدر پول دارد چرا کمک نمی کند اما این قصاب حداقل در امد خود را هم می بخشد.
تا اینکه مرد ثروتمند مرد هیچ کس به تشییع جنازه اش نرفت فقط زنش او را به تنهایی به خاک سپرد فردای بعد از مرگ مرد ثروتمند.
قصاب دیگر به مردم رایگان گوشت نداد گفتند چرا نمی دهی قصاب گفت کسی که پول گوشت ها را می داد دیروز فوت کرد.
ای کاش یاد می گرفتیم یکدیگر را راحت قضاوت نکنیم.
#حکایت📜
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
◽️◾️◽️◾️◽️ ﷽ ◽️◾️◽️◾️◽️
#السلامعلیکیامولاییاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
🏴آجرکاللهیاصاحبالزمان
#اللهمعجللولیڪالفرج