🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_هفتاد_دوم
#رمان_روزانه😃📖
#دختران_حریم_حوراء🎀
حرف این یکی خیلی بهم برخورد گفتم:((بابا پول کدومه ؟ مگه ادم عقلش کمه که به خاطر پول جونشو بگیره کف دستش و بیاد وسط این همه آتیش اگه به خاطر پول بود اگه تموم دنیا رو بهم میدادن حاضر نبودم یک لحظه هم اینجا بمونم))
همانی
که این حرف رو بهم زد گفت :«پس واسه چی اومدی؟»
گفتم:((اخه گس که نمیدونم تو این شرایط یه دقیقه دیگه زندهاست یانه به نظرت پول به چه دردش میخوره ابن همه از بچه هتاک امروز جلوی چشم مون اینجا شهید شدن اگر قرار بود بهشون پولم بدم، این پول الان به چه دردشون میخوره؟!حتی یک ادم دیوونه هم حاضر
نمیشه یه همچین معامله ای کنه!ناسلامتی جنگه ها! مملکت مون تو خطره
اخه چطوری بشین دست رو دست بذارم که دشمن بیاد تو خاکمون خب غیرتم بر نمی داره
وایسم تماشا کنم عراقیا بریز ن تو کشورم و دستشون دراز شه طرف ناموس مون....))
چشم های از تعجب گرد شده شان را از دهانم بر نمیداشتند گفتم:((جوونای مردم دسته دسته دارن پر پر می شن واسه چی؟!واسه پول؟!))
یاد شهدای امروز چشم هایم را تر کرد .
بغضم را قورت دادم و گفتم :((من به فرمایش امام «رحمته الله علیه» با همه وجودم احساس تکلیف کردم واسه جبهه اومدن اصلا دیگه هیچ کاری به نظرم واجب تر از جنگیدن و دشمن رو از مملکت بیروت انداخته نبود.))
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛