eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
توصیه ی مدیر😅 اینو بنویسید بزارید یه جایی که دائم ببینیدش📌 نقطه شروع ادما متفاوته خودتو مقایسه نکن هیچوقت تلاش تو مهمه👌 و اینکه اون بالاسری کاملا درجریان تلاش و شرایطت و حال دلت هست پس قضاوت بقیه اصلا مهم نیست و فقط اون مهمه نه هیچکس دیگه! و تمام💕
برای ۵ چیز را ترک کنید 👆 📈 ✌️ 🎀 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🖇♥️﷽♥️🖇 😴📖 🎀 روز آخر بعد از مراسم صبحگاه پاسدار حسن زارعی مسئول آموزش سپاه اردستان برای صحبت کرد😚 آقای زارعی جوان بلند قامت و خوش قیافه ای بود😍 با محاسن مشکی و بلند که خیلی چهره‌اش را جذاب کرده بود.🤤 لحن حرف زدنش صمیمی بود محو حرف هایش شده بودم می گفت:《 خواهش می کنم بسیج رو از خودتون بدونید .♥️ ما برای انجام کارهای فرهنگی مون واقعاً به کمک همه تون احتیاج داریم. ⛓ باید بیاید اینجا و خودتون امورات بسیج رو بگردونید☺️ هرچی اونجا هست همه متعلق به خودتونه😄 ما قدم اول را برای این ارتباط برداشتیم دیگه بقیه اش بسته به همت و غیرت خودتونه😅.》 گمشده ام را پیدا کرده بودم سرم درد میکرد برای این کارها کار فرهنگی و جهادی برای کشوری که درگیر جنگ بود😍 و خیلی مهم بود که مسئول آموزش سپاه داشت این همه تاکید می‌کرد💪 مهمتر از همه اینکه دیگر برای بسیج سن و سالم هم نبود و کم سنی ام دست و پا گیر م نمی شد.😁 برگشتیم .شب موقع خواب به مادرم گفتم که فردا بعد از مدرسه جایی کار دارم و دیرتر می آیم خانه .🌸 از آنجا تا خانه مان هم راهی نبود.🚶‍♂ آقای زارعی در دفتر بود تا چشمش به من افتاد از جایش بلند شد و اومد دم در با هم دست دادیم و احوالپرسی کردیم.🤝 برخوردش خیلی گرم بود و هم برخورد او هم برخورد سه پاسدار دیگر که آنجا بودند.☺️ به دلیل جثه کوچکم اسم و قیافه من یادش مانده بود رو به بقیه گفت:《 بچه آقا مهدی ماشاالله پاسدار برای خودش قرار شده از امروز به بعد بیایید اینجا بیاد اینجا وکمکمون باشه》😁😅 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
سلام🌺 ممنون ، چشم ان‌شاءالله از هفته‌ی آینده بخش ایرانگردی به کانال اضافه میشه👌 ممنون از همکاریتون❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝به نام حضرت دوست💝
سلام رفقا😍 صبحتون دل انگیز😄 بریم واسه ساختن یه روز توپ و به یادماندنی💞 موفق باشید✌️ 🎀 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
سلام🌺 لطف دارید😍🌹 ممنون که برنامه‌های مارو دنبال می‌کنید🤩 آیدی خانم حسین‌زاده تو بیوگرافی کانال هست❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی از سوریه بر میگشت بهش میگفتم :«حاجی گیرینوف شدی!🤭😅هنوز لیاقت شهادت رو پیدا نکردی؟!😌» این اواخر دوتا پلاک می انداخت گردنش.می گفتم :«فکر می کنی اگه دوتا پلاک بندازی زود تر شهید میشی؟»😂 میلی به شهادتش نداشتم😕 بیشتر قصد مسخره کردنش را داشتم😇 میگفت :«.........😂 رمان قصه دلبری زندگی شهید محمد حسین محمدخوانی از زبان خانمشان😍 ژانراین رمان هست🖐🏼 کتاب فوق العاده ای هست😌 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
کتاب قصه‌ی دلبری، روایتی متفاوت و خواندنی از زندگی شهید محمدحسین محمدخانی است.❤️🌹 او از فعالان بسیج دانشجویی بود 💪و در علمیات‌های تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت می‌کرد،💝 کتاب قصه دلبری، روایتی از سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو می‌کند. 😍 او با ماجراهایی که در دانشگاه داشتند کتاب قصه دلبری را آغاز می‌کند 🎈و از خواستگاری‌های پی‌ در پی او می‌گوید. تا به زمانی که می‌رسد که نظرش عوض می‌شود و تصمیم می‌گیرد که به این خواستگار جواب مثبت بدهد... ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛