eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
یه عدد بین 10 تا 20 انتخاب کن اون عدد رو با 32 جمع کن حاصل رو ضرب در 2 کن حاصل رو منهای 1 کن حالا چشماتو 5 ثانیه ببند. . . . همه جا تاریک شد. درسته؟😎 اینو خودم درس کردم😁 ما اینیم دیگه😂 😄 🎀 ┈••✾•✨ @harime_hawra✨•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست... 🖤 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣🖇❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣ ❣ 🎗 ۴۵ 📢‼️ این داستان واقعی است !! به اون آقاي محترمي که اومده سراغت بگو، همون حرفي که بار اول گفتم...😡 تا برنگردي من هيچ جا نميرم. نه سوميش، نه چهارميش، نه اوليش، تا برنگردي من هيچ جا نميرم.🙂 اينو گفت و دستش ✋رو از توي دستم کشيد بيرون! اون رفت توي اتاق،🚪 من کيش و مات وسط آشپزخونه... تازه مي فهميدم چرا علي گفت من تنها کسي هستم🤔 که مي تونه زينب رو به رفتن راضي کنه🙃. اشک توي چشمهام👁 حلقه زد! پارچ رو برداشتم و گذاشتم توي يخچال... ديگه نتونستم خودم رو کنترل کنم😢... - بي انصاف، خودت از پس دخترت برنيومدي! من رو انداختي جلو؟ چطور راضيش کنم وقتي خودم دلم😰 نمي خواد بره؟ براي اذان از اتاق🚪 اومد بيرون که وضو بگيره. دنبالش راه افتادم سمت دستشويي، پشت در ايستادم تا اومد بيرون... زل زدم توي چشمهاش،👀 با حالت ملتمسانهاي بهم نگاه کرد. التماس🙏 مي کرد حرفت رو نگو... چشمهام رو بستم و يه نفس عميق کشيدم...😟 - يادته 2 سالت بود تب 🤒کردي... سرش رو انداخت پايين... منتظر جوابش نشدم. - پدرت چه شرطي گذاشت🤔؟ هر چي من ميگم، ميگي چشم... التماس چشمهاش👁 بيشتر شد... گريهاش😭 گرفته بود... - خب پس نگو... هيچي نگو... حرفي نگو که عمل کردنش سخت باشه... پرده اشک 💧جلوي ديدم رو گرفته بود... - برو زينب جان... حرف 🗣پدرت رو گوش کن! علي گفت بايد بري. و صورتم رو چرخوندم... قطرات اشک از چشمم👁 فرو ريخت. نميخواستم زينب اشکم رو ببينه... تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه🏢 از طريق سفارت انجام داد... براش يه خونه 🏠مبله گرفتن؛ حتی گفتن اگر راضي نبوديد بگيد براتون عوضش مي کنيم. هزينه زندگي و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود...😕 پاي پرواز به زحمت جلوي خودم رو گرفتم، نمي خواستم دلش😭 بلرزه، با بلند شدن پرواز اشکهاي من بيوقفه سرازير شد. تمام چادر و مقنعه ام خيس😞 شده بود... بچه ها، حريف آرام کردن من نمي شدن.😫 ... 😍 💌 🌸 @harime_hawra✨ ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣ ❣ 🎗 ۴۶ 📢‼️ این داستان واقعی است !! نماينده دانشگاه🏢 براي استقبالم به فرودگاه اومد،وقتي چشمش👁 بهم افتاد، تحير و تعجب نگاهش رو پر کرد.چند لحظه موند! نميدونست چطور بايد باهام برخورد کنه... سوار ماشين 🚗که شديم اين تحير رو به زبان آورد... - شما اولين دانشجوي👩‍🎓جهان سومي بوديد که دانشگاه براي به دست آوردن شما اينقدر زحمت 🙏کشيد... زيرچشمي نيم نگاهي👀 بهم انداخت... - و اولين دانشجويي که از طرف دانشگاه ما با چنين حجابي وارد خاک انگلستان شده...😐 نميدونستم بايد اين حرف رو پاي افتخار و تمجيد بگذارم🙂!يا از شنيدن کلمه اولين دانشجوي مسلمان محجبه،شرمنده باشم که بقيه اينطوري نيومدن؛ ولي يه چيزي رو ميدونستم،به شدت از شنيدن🗣 کلمه جهان سوم عصباني بودم. هزار تا جواب مودبانه در جواب اين اهانتش توي نظرم مي چرخيد؛ اما سکوت😌 کردم. بايد پيش از هر حرفي همه چيز رو ميسنجيدم و من هيچي در مورد اون شخص نميدونستم...🤷‍♀ من رو به خونه🏠اي که گرفته بودن برد.يه خونه دوبلکس، بزرگ و دلباز با يه باغچه کوچيک جلوي در و حياط پشتي.ترکيبي از سبک مدرن و معماري خانه 🏘هاي سنتي انگليسي...تمام وسايلش شيک و😍 مرتب... فضاي دانشگاه و تمام شرايط هم عالي بود. همه چيز رو طوري مرتب کرده بودن که هرگز؛ حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور😣نکنه؛ اما به شدت اشتباه😊مي کردن!هنوز نيومده دلم براي ايران تنگ شده بود. براي مادرم،خواهر و برادرهام،من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف🗣پدرم اومده بودم. قبل از رفتن، توي فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبري از بابا شد بلافاصله😞بهم خبر بده. خودم اينجا بودم دلم جا مونده بود،با يه عالمه سوال بزرگ... - بابا... چرا من رو فرستادي اينجا🤔؟! دوره تخصصي زبان تموم شد و آغاز دوره تحصيل و کار در بيمارستان 🏩بود.اگر دقت مي کردي مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هواي من رو داشته باشن،تا حدي که نماينده😰دانشگاه، شخصا يه دانشجوي تازه وارد رو به رئيس بيمارستان و رئيس تيم جراحي عمومي معرفي کرد.جالبترين بخش،ريز اطلاعات شخصي من بود😐...همه چيز،حتي علاقه رنگي😍من!اين همه تطبيق شرايط و محيط با سليقه و روحيات من غيرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس🎲 بود.از چينش و انتخاب وسائل منزل🏠 تا ترکيب رنگي محيط و گاهي ترس کوچيکي دلم رو پر مي کرد🙃! ... 😍 💌 🌸 @harime_hawra✨ ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸به نام زیبای بی همتا🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا