eitaa logo
حریم حیات
157 دنبال‌کننده
5هزار عکس
385 ویدیو
99 فایل
🍃مطالب کانال تولیدی هست و برای تهیه آن وقت صرف شده ،لطفا با ارسال مطالب؛ما را در نشر آموزه های دینی یاری فرمایید.🍃 _______________________________________
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🦋ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک 🌓نیمه رمضان، شکوفه‌ای بر شاخسار آل عبا رویید و عطرش کوچه‌های مدینه را معطر کرد. 🌓نیمه رمضان، ستاره‌ای درکهکشان امامت طلوع کرد و نورش جهان را منور ساخت. 🌓نیمه رمضان مژده میلادی خجسته می‌دهد. مولودی که: ✨ نامش حسن؛ ✨رویَش حسن؛ ✨خُلقش حسن؛ ✨خویَش حسن. 🍃🌼🍃گل خوشبوی گلستان زهرا و علی ولادتت مبارک🍃🌼🍃 🆔 @harimehayat 🌐 https://eitaa.com/harimehayat ‌‌
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ⚜ شهید حججی برای شهید احمد کاظمی ✨حاجی حواسمون دارد پرت می شود و یا شاید داریم به شما عادت می کنیم و چه بد دردیست درد عادت کردن انگار یادمان رفته برای چه آمده ایم دوران صبح آنقدر طولانی شده است که دشمن عملیات ،شده اوقات فراغت زندگی مان کارمان شده فقط شوخی و بچه بازی هر چند ظاهرهایمان غلط انداز است همه فکر می کنند از رزمندگان مخلص جنگ نرمیم یادمان رفته که آمدیم خودمان را بسازیم حاج احمد یادتان هست سال ۸۵راهیان یک مشت بچه را که از شهید وشهادت چیزی نمی دانستند بی بهانه جمع کردید و بردید جنوب و یادتان هست وقوف نامه نوشتیم، اماببخشید گمش کردیم اماشما گفتید مشکلی نیست خندیدی و دستی به شانه مان زدید گفتید:یا علی. ✨من حضرت آقا امام خامنه ای را به اندازه امام عصر(عج)دوست دارم و دیروز فراموش کرده بودم امام خمینی ،شهید بهشتی ،مفتح ،آیت الله طالقانی و هزاران هزار مبارزی که خونشان را قدم به قدم و لحظه به لحظه ی این انقلاب به زمین ریخته است روحانی بوده اند و به راستی چقدر زود و راحت انسان مسخره زمان می شود حاجی در پیشگاه شما قسم میخورم که تا عمر دارم مدافع ارزش ها وآرمان ها امام و حضرت آقا باشم پشتیبان ولایت فقیه وحافظ روحانیت . ✨حاجی این بار به جای تمام نوشته ها می خوام توبه نامه بنویسم شاید یکی دو روز باقی مانده را از دست ندهم. 🆔 @harimehayat 🌐 https://eitaa.com/harimehayat
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴 🏴🏴 🏴 📌8⃣2⃣ روزی است که و سوگوار رحلت جانگداز صلی‌‌الله‌علیه‌وآله‌ وسبط اکبرش آل طاها امام حسن مجتبی علیه‌السلام هستند. 😔مدینه نرفته‌ام.اما دلم را روانه زیارت مقدس و 🌟🌟🌟 بقیع می‌کنم.دلم💔 همچون کبوتری 🕊 بی‌قرار در و می‌چرخد. 🖤چه سکوتی... نه هیئتی،نه سینه‌زنی،نه 🕯 وچراغی🔮 ⚫️اینجا نمی‌خواهد.غربتتان، مظلومیتتان،حرم 🕌بی‌زائرتان، خود مجسم است. امان نمی‌دهد.😥 هق‌هق 😭😭مرا باز می‌گرداند به دنیای مادی.دنیایی پر از . ◼️کاش 🕊 حرمتان🕌بودم.کاش،کاش..... فرا رسیدن جانسوز رسولان (صلی‌الله علیه وآله)و شهادت مظلومانه ( علیه‌السلام) را به شما عزیزان عرض می‌کنیم. 👈لطفا با ارسال مطالب همراه لینک در معرفی کانال به دیگران ما را یاری دهید.🌹 🆔 @harimehayat 🌐 https://eitaa.com/harimehayat
به نام حضرت عشق 🍀🍀🍀 رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماندو چنین نیز، هم نخواهد ماند🌺🌺🌺🌸🌸🌸 تمام جهان را فرش کنید، دوباره نوری از آسمان به زمین تابیده، پنجره‌ها را باز کنید، کسی از جنس نور به همسایگی مان آمده می‌خواهیم عاشق شویم نسیمی از طوس جانمان را می‌نوازد. سلام حضرت ماه، سلام کریم‌زاده کریم سلام حضرت عشق دوباره سلام سلامی از گدا به شاهی بلندمرتبه آقا جان این ما هستیم که با شما سخن می‌کنیم ما که از کودکی سر بر آستان پرمهر شما داشته‌ایم، بد دلان روزی خواستند مارا دفن کنند غافل از آنکه ما بذری بوده‌ایم و ذره‌ذره با تجلی نور وجودتان سر از خاک برون کرده و جوانه زدیم. آری بودنمان به‌خاطر شما است وهستی‌مان از آن شماست. آقاجان سال‌هاست که عشق شما را نوشیده‌ایم و تنومند شدیم. امروز اما بیشتر از همیشه باد صبا خبر از طوس و سروهای بلندش می‌دهد، شما همیشه نگاهتان حیات بخشیده وما آن روز که از غرور پر شدیم با هر بادی کمرمان خم شد اما هر زمان که پشت به سرو بلندتان داده‌ایم به آسمان نزدیک شدیم. از سرو بلندتان بگویم چه بگویم آقا، سروی که راه آسمان را خوب می‌داند، سروی که یک‌تنه تمام طوفان‌ها را به جان خریده، سروی که ما را زیر سایه‌اش پناه داده سروی که بددلان قطع شدنش آرزوی دیرینه‌شان شده، غافل از آنکه سروهای دیگری که کاشته بودید امروز قد کشیدند، غافل از آنکه باغبان این بوستان بزرگ شما هستید آقا جان. امروز بیشتر از همیشه عطر وجودتان سراسر باغ را پر کرده امروز از سراسر باغ طنین ((اذا جاء نصرالله و الفتح)) به گوش می‌رسد روز ولادتتان آقا چه مبارک شده!! چندی بود که طلوع خورشید را از پشت ابرها نظاره‌گر بودیم امروز اما خورشید از خراسان طلوع کرده. درد بسیار بود و تمام درمان نزد شما. آقاجان نوکرانت صف در صف خروشیدند و ابرهای سیاه را کنار زدند. آقا جان هرکس که خادم شما شود در این حرم، بالا رود عزت او در عالمین، آقای مهربان، ما با پرچم مزین به نام مادرتان رفتیم به جنگ جهل و گناه گاهی که خسته می‌شدیم و نفس‌نفس زنان ورد زبانمان ذکر یا علی بود که جانی دوباره میبخشیدمان. آقا جان همانگونه که شاگردان خراسانیت را عزت داده‌ای ما را نیز برای خادمی و پاسداری از این حریم بپذیر. آقاجان چقدر امروز هوا برای دوست داشتنتان خوب است. اکنون بیشتر از هر زمان به یاریتان محتاجیم. انقلاب دیگری باید، باید پاک کرد زمین را از هر چه نا پاکی و پلیدی است، وقت آمدن باران است، صدای پای کسی می‌آید، کسی که آمدنش حتمی است، کسی که از تبار شماست از تبار زهرا، کسی که نور علی نور است کسی از جنس طراوت قطره‌های باران کسی به وسعت هستی، کسی می‌آید که جان جهان است. آقا جان یا امام رضا یاری مان کن تا یاری‌اش کنیم وقت تنگ است گام اگر برداریم روشنی نزدیک است. روزی که نام عشق بازان را نوشتند این قوم را مجنون، تورا لیلا نوشتند آنگاه ملک عاشقی تقسیم کردند این سرزمین را مال تو آقا نوشتند. آستانتان بلند، مهرتان جاوید باد آقا 🆔@harimehayat
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادش بخیر آن شور و هیجان قبل از سفر اربعین با چه ذوق و شوقی وسایل سفر رو جمع میکردیم و داخل کوله هایمان میگذاشتیم یادش بخیر آن قدم های خسته با پاهای تاول زده زائران حسینی یاد آن قرارهای گروهی کنار عمودها بخیر یاد آن پارگی کفش ها،بند کوله ها و کیف ها و شکستن چرخ ها و.... هر چه به اربعین نزدیک تر میشویم گرفتگی دل هایمان بیشتر میشود و مدام از خود میپرسیم آیا توفیق این سفر باز هم نصیبمان خواهد شد؟ یا حسین با این دلهای شکسته و قلب های غصه دار چه کنیم؟ حتما این روزها موکب داران عراقی هم با استکان های کوچکی که در دستانشان گرفته اند، دلشان لک زده،برای ایرانی ها، که بپرسند ایرانی،عراقی؟ که آنها هم با ایما و اشاره بگویند که برایشان روی چای سیاه غلیظ عراقی آب جوش بریزند. حیف که امسال هم چاره ای جز صبوری نداریم و آرزویمان شده بار دیگر این توفیق رفیق راهمان شود و به خیل زوار اربعین حسینی بپیوندیم. حال بیایید در این مجال با دیدن صحنه های از اربعین سال های گذشته را مرور کنیم تا اندکی تسکین آلام دل های داغدارمان باشد. 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
زنده به عشق 💫💫 قلم در دستم می‌لغزد، تمام دفترم بوی سیب گرفته.. نامتان بلند است چگونه تصور کنم نور مطلق را ؟!! پروردگارا به راستی چه کردی با ما؟؟!! آدمی را برای عشق ورزیدن به خودت آفریدی، آدم اما قلبش کوچک بود عشق نمی فهمید، پس او را واسطه کردی تا از همان روز که کامش را با تربتش گرفتند تمام وجودش پر از عطر سیب شود و نگاهش رو به آسمان. و هر روز بیشتر و بیشتر عاشق شود . تمام عالم را مجنون او کردی، مجنون عشقش، مبارک باد این جنون... برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با مجنون دل افسرده چه کرد! واژه ها روی دفترم برای عاشق شدن از هم سبقت می گیرند و من درست از زمانی که راه جنون در پیش گرفتم و عاشق شدم، زنده شدم. از همان روز که جرعه ای آب حیات نوشیدم و یا حسین گفتم. همان روز که دل مجنونم میان کالبدم جای نمی گرفت، همان روز که صدای بانگ رحیل کاروانی خسته، دل شکسته، عزیز از دست داده را در گوش دلم شنیدم. همان روزها بود که فهمیدم روزهای گذشته ام را زندگی نکردم بلکه فقط زنده بودم. همان روز بود که خواستم برای وصالش با این کاروان همراه شوم، آخر اوست که راه آسمان را خوب میداند.... آری همان روز که قلبم را بدرقه راهش کردم زنده شدم وحالا روزهاست که من وقلبم فاصله ای داریم از اینجا تا بین الحرمین تا بین دوبهشت.... از ازل پرتو حسنش ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد عقل می خواست از این شعله چراغ افروزد برق حقیقت بدرخشید و جهان بر هم زد.... 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید. 🍂🍂🍂🍁🍁 🆔 @harimehayat
⚜ به مناسبت روز وفات ام البنین و تکریم مادران شهدا ...آن روز خیلی خسته و کلافه بودم صبح که از خواب بیدار شدم، انرژی لازم را نداشتم، برای همین، فکر اینکه باید برای تهیه خبر بیرون می-رفتم بیشتر مرا آزار می¬داد. شتابزده مشغول کارهای خانه شدم، اما حسم برای انجام کارها خوشایند نبود؛ به خاطر کسالت روحی و دغدغه‌های ذهنی به این مسئله فکر می‌کردم که چطور می¬توانم امروز کار خبر را بپیچانم؟!! به هر حال کارهایم را انجام دادم و آماده رفتن به حوزه شدم تا از آنجا به منزل شهید قدرت¬الله یوزباشی برویم. شهید یوزباشی از شهدای دفاع مقدس از اهالی روستای زردوان چهارده (دیباج) از توابع دامغان هست که در سن بیست سالگی در مریوان، منطقه عملیاتی والفجر 9 بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. با جمعی از طلاب و اساتید حوزه، ساعت نه و نیم در محفلی صمیمی و دوستانه در منزل شهید گرد آمدیم. علاوه بر مادر شهید، خواهران شهید هم در این جمع حضور داشتند. منزل شهید با تصاویر شهید بر جای جای دیوارهای خانه تزیین شده بود و نور آفتاب هم به داخل گلخانه خودنمایی می‌کرد، من تابش خورشید در پاسیو را بی‌نهایت دوست دارم و انرژی خاصی به من می‌دهد اما این صحنه هم نمی-توانست مرا از دغدغه¬های ذهنی راحت کند؛ هرچند در ظاهر در جمع با لبخند بودم و تصاویری جهت مستندسازی خبر تهیه کردم. پس از دیداری که در این جمع با خانواده شهید داشتیم و خاطراتی که مادر شهید و خواهرانش برایمان گفتند و تصاویری را از شهیدشان از آلبوم خاطراتشان نشان دادند، در پایان همه گرد مادر شهید جمع شده بودند و به قول معروف التماس دعا داشتند. مادر شهید یوزباشی با قامتی میانه و گونه¬های نسبتا سرخ و چادر رنگی که بر کمر بسته بود با لبخندی بر لب به صحبت¬های اطرافیان گوش می¬داد و با اینکه سن و سالی ازش گذشته بود هیچ گونه رخوت در نگاهش دیده نمی¬شد. من تنها نظاره‌گر این صحنه بودم و دلم می‌خواست هر چه زودتر کار خبر را انجام دهم و به خانه برگردم که ناگهان دیدم مادر شهید بی‌آنکه به او چیزی بگویم، از افرادی که دورش جمع بودند رو به سوی من کرد و روی گشاده گفت: ناراحت چیزی نباش، به خدا توکل کن. به خدا بسپار همه چیز درست میشه و... من مات و مبهوت به چهره دوست داشتنی مادر شهید نگاه می‌کردم به حرف‌های ایشان گوش می‌دادم اما با خودم فکر می‌کردم چقدر حرف‌هایش پاسخ دغدغه‌های ذهن من هست!!! من بی‌آنکه مانند بقیه از مادر شهید حرز یا دعایی را طلب کنم خودش برایم نسخه‌ای پیچید که دوای تمام دردهایم بود.... از آنجا که بیرون آمدم با خودم می‌گفتم انگار کسی به او گفته است که مشکل من چیست!؟ اصلا او از کجا از بحران دلم خبر داشت و هنوز که هنوز است این برایم علامت سوال است.!؟ اینجاست که شعر صابرخراسانی را زمزمه می‌کنم: مردم کشورم بزرگوارن هوای مادر شهیدا رو دارن مردم ما همه با اصل و ریشن به پای مادر شهیدا پا می¬شن همه دست مادرا رو خصوصا دست مادر شهیدا رو می¬بوسن کار تو بیش از اینها تحسین داره هزار تا سیمرغ بلورین داره 👈لطفا با ارسال مطالب ؛در نشر آموزه های دینی ما را یاری کنید.🌺 🌐 https://eitaa.com/harimehayat