⚜#اخلاقمهدوی2⃣1⃣
💠مظلومی که خیال می کند ظالم است
💢ایمان را از بین میبرد، چنان که آتش هیزم را؛ جسم انسان را به خطر میاندازد و از جمله ویژگی های منافقان است.
💢یکی از دلایل بروز حسادت، توجه به نعمتی است که خداوند به دیگران داده است.
🔸 امیرالمومنین در حدیثی زیبا میفرمایند:
🔅 «ظالمِ حسود شباهت بیشتری به مظلوم دارد؛ زیرا جز رنج و عذاب درونی، چیزی برایش باقی نمیماند»
📚تحف العقول، ترجمه بهزاد جعفری، ج ١، ص٣٢٨
📌همیشه گفته اند که کیفیت خوب، باعث افزایش کمیت میشود؛ پس یک منتظرِ با کیفیت باش و به جای حسادت غبطه بخور.
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تولیدی
#امام_زمان ع
#معرفت_امام
#حسادت
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_سی_و_هشتم راستی میگم به نظرت تا هفته ی دیگه این کارت باهامون تموم میشه یا
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_سی_و_نهم
نفس عمیقی کشید و دستهاش رو توی هم گره کرد: خب... اون بدترین ضربه ممکن رو از مسلمون ها خورده. پدر و مادر ژانت هر دو توی یکی از شرکت های برج تجارت جهانی کار میکردن...
آیه را خواندم... آهی کشیدم و کتایون ادامه داد: آره... توی حادثه ۱۱ سپتامبر کشته شدن... هر دو با هم...
اونم وقتی ژانت فقط ده سالش بود... 15 ساله که تنها زندگی میکنه از همون سن کم باید خرج خودش رو درمی آورده خیلی سختی کشیده
نفس عمیقی کشیدم و دستهام رو پشت سرم قلاب کردم:پس که اینطور...
تمام رفتارهای عجیب و غریب ژانت یکی یکی از جلوی چشمهام عبور میکردن و دیگه کاملا قابل درک بودن...
کتایون باز ادامه داد: و اینجا همون خونه ایه که با پدر و مادرش زندگی میکردن و هیچ وقت حاضر نشد اینجا رو با یه خونه کوچیکتر عوض کنه با اینکه اجاره اینجا براش خیلی سنگین بود...
برای همین نمیخواست همخونه بپذیره و بدتر از اون یه همخونه ی مسلمون چون مدام اون حادثه رو براش تداعی میکرد...
ژانت از سرویس بیرون اومد و مکالمه ی ما همونجا تموم شد...
حالم واقعا بد شده بود... از همون اول ژانت به نظرم دوست داشتنی اومد ولی حالا حس خاص تری بهش داشتم.
علاقه توام با دلسوزی و احترام. چقدر تنها زندگی کردن و پول درآوردن توی این جنگل بزرگ سخته مخصوصا وقتی یه دختر کم سن و سال باشی!
شاید باید بابت رفتارش بهش حق بدم. اونقدر دلم از سختی هایی که کشیده به درد اومده بود که حتی دوست داشتم خیلی بیشتر از این بد خلقی هاش رو تحمل کنم.
همین که ژانت خیلی ساکت نشست سر جاش سوالی به ذهنم رسید و پرسیدم: راستی شما چند وقته که دوستید؟ چطوری با هم آشنا شدید؟
کتایون لبخند محوی زد: از سه سال پیش که به عنوان عکاس شرکتشون اومد و عکس های بیلبورد ما رو کار کرد!
شاید کمی دور از باور بود که رئیس یک تشکیلات با یک عکاس تبلیغاتی تا این حد صمیمی رفاقت کنه و عجیبتر اینکه با غرور کتایون اصلا سازگار نبود اما صدای زنگ در واحد مجال هر گونه کنجکاوی دیگه ای رو گرفت...
از جام بلند شدم و آروم گفتم: بالاخره رسید...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨انتظار یعنی آماده باش
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#امام_زمان ع
#رهبری
#انتظار
#کلیپ_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ ۚ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
🕊 این همان سرگذشت واقعى (عیسى) است.(و ادعاهایى همچون الوهّیت او،یا فرزند خدا بودنش، بى اساس است.)و هیچ معبودى، جز
خداوند یگانه نیست. و به
یقین، تنها خداوند تواناو حکیم است.(آل عمران/۶۲)
💠 واژه قَصَص مفرد است و به معنى قصه مى باشد و در اصل از ماده قَصّ (بر وزن صف) به معنى جستجوى چیزى کردن گرفته شده، مثلاً در داستان موسى بن عمران(علیه السلام) مى خوانیم: وَ قالَتْ لاِ ُخْتِهِ قُصِّیْهِ: مادر موسى به خواهرش گفت: به جستجوى موسى بپرداز .
💠 و این که تلافى خون را قصاص مى گویند به خاطر آن است که جستجوى حق صاحب خون در آن مى شود سرگذشت ها و تاریخ پیشینیان را که حالات و ماجراهاى زندگى آنها را جستجو مى کند، نیز قصه مى گویند.
💠از آنچه در بالا گفته شد معلوم شد مشار الیه در هذا سرگذشت مسیح(علیه السلام)است نه قرآن مجید یا مجموعه تاریخ انبیاء.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜تربیت فرزند
🍃امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند:
به کودکانتان چیزهایی بیاموزید که خداوند با آن چیزها سودشان میرساند تا منحرفان عقیدتی با دیدگاهشان بر آنان چیره نشوند.
🌺کودک، فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی ، برای پذیرش تربیت دینی دارد؛ بنابراین، از همان ابتدای کودکی باید فضای معنوی و توجه به پروردگار در اطراف کودک حاکم باشد تا این حسّ فطری شکوفا گردد.
👈با ارسال(فوروارد )مطالب، ما را در معرفی کانال به دیگران یاری دهید🌹
#تربیت_فرزند
#به_قلم_طلبه
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
💦💦💦
💦💦
💦
🌸 در دنیا از هر کاری که برای دیگران از دستت بر می آید، فروگذار نکن. اقلاً با اخلاق خوب و روی خوش از دیگران احوالپرسی کن. برای دیدار با فقرا به خانهشان برو. در هر مرتبه و جایی که هستی، نگاه کردن به زیردست عبادت است. به ایمان هم که رسیدی، زیردستهایت را با محبّت نصیحت کن.
🌼 هم از آنچه از دنیا داری، بینظر انفاق کن و هم از آنچه از آخرت و اخلاق پسندیده داری، بینظر بذل و بخشش کن. اگر چنین کنی، خواهی دید که نماز و عبادتت هم بزرگ میشود.
📚کتاب طوبی محبت ، ص ۱۳۱
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#سخنبزرگان
#عکسنوشتهتولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_سی_و_نهم نفس عمیقی کشید و دستهاش رو توی هم گره کرد: خب... اون بدترین ضربه
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهلم
از روی چوب لباسی جلوی در بارونی و شالم رو برداشتم و تن کردم و کیف پولم رو هم برداشتم اما تا خواستم در رو باز کنم کتایون صدا زد:
ضحی؟
اولین بار بود که کسی توی این خونه اسمم رو صدا میزد. دلم برای آهنگ تلفظ اسمم تنگ شده بود! برگشتم طرفش:بله
کیف پولش رو گرفت طرفم: ممنون که حساب میکنی!
کیف پول رو ازش گرفتم و بالاخره در رو باز کردم
جعبه پیتزاها رو گرفتم و پولش رو حساب کردم. البته از کیف خودم. پذیرایی وظیفه ی میزبانه نه مهمان. بالاخره فعلا اینجا خونه ی من هم هست!
برگشتم سر جام و پیتزاها رو گذاشتم روی میز. کیف پول کتایون رو هم بهش برگردوندم. اونم همینطوری گذاشت توی کیفش
شام در سکوت خورده شد و من هم نهایت لذت رو از پیتزای سبزیجاتم بردم!
غذا که تموم شد جعبه ها رو جمع کردم و خواستم بلند شم که ژانت گفت: چرا همه آشغالا رو میبری خودمون میبریم دیگه...
سر تکون دادم: خب من که دارم میرم اینارم میبرم دیگه چه اشکالی داره...
جعبه ها رو توی سطل زباله انداختم و برگشتم سر جام...
خواستم سوال کنم ادامه بدیم یا نه که ژانت حرفم رو قطع کرد:
_من...
سرش رو بلند کرد و به من چشم دوخت:
_به هر حال من هم یک خداباورم... برای همین هر چی فکر میکنم نمیتونم ازت تشکر نکنم... بابت این توضیحاتی که دادی...
توی این سالها همیشه هر وقت با کسی خصوصا با کتایون سر این موضوع حرف میزدیم من اطمینان کامل داشتم ولی هیچ وقت نتونستم دلیل بیارم و اثبات کنم چون متاسفانه احساسات و ادراکات قلبی قابل انتقال نیستن...
خیلی خوشحالم که اینهمه دلیل منطقی برای اثبات وجود خدا هست ولی به هر حال برای من چندان فرقی نمیکنه چون من خدا رو دیدم. حس کردم. با همون نشانه هاش که گفتی.
پس چطور میتونم انکارش کنم ؟ من سالها تنها زندگی کردم و هیچ حامی و کمکی نداشتم اونم توی محیط خطرناکی مثل نیویورک ولی هیچ وقت آسیبی بهم نرسید و این توی شرایط من شبیه معجزه است
چون همیشه ازش خواستم کمکم کنه...
و اون هم اینکار رو کرد. بارها و بارها دور شدن خطر رو حس کردم درحالی که خودم هیچ وقت نمیتونستم اون خطرها رو از خودم دفع کنم...من مطمئنم که هست اما هیچ وقت نتونستم توضیحش بدم...
تو کاری که من نتونستم انجام بدم رو انجام دادی! ممنونم...
حالم منقلب شده بود از اینهمه ایمانی که توی وجود این دختر جمع شده بود. اونقدر عاشق خدا بود که فقط چند تا دلیل در اثبات حضورش به حدی شادش کرده بود که به زعم خودش آدمی رو که شاید خیال میکرد هم مسلک قاتلین پدر و مادرشه ببخشه و ازش تشکر کنه...
پس دلیل آرامشش این بود...
لبخند گرمی زدم:
_چه ایمان زیبایی داری... تو درست فکر میکنی محاله کسی صادقانه از خدا کمک بخواد و خدا کمکش نکنه برای خدا فرقی نمیکنه چه شرایطی داری چون قدرت مطلقه و نشد براش وجود نداره پس جای تعجب نیست...
واقعا کسی که به خدا وصل میشه خوش بحالش شده چون به قدرت برتر وصل شده
اینم از جذابیت های خلقته که کوچولوهایی مثل ما هم امکان رفاقت با انتهای قدرت و محبت و آگاهی رو دارن!
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنجِيلُ إِلَّا مِن بَعْدِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
🕊 اى اهل کتاب!چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع مى کنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفى مى نمایید)؟! در حالى که تورات و انجیل، بعد از او نازل شده است. آیا نمى اندیشید؟!(آل عمران/۶۵)
🔰این آیه اشاره می کند به این که: شما(اهل کتاب) در مسائل مربوط به مذهب خودتان که از آن آگاهى داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتى در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگى شده اید، و چه اندازه از حقیقت دور افتاده اید (و در واقع علم شما جهل مرکب بود).با این حال، چگونه در چیزى که از آن اطلاع ندارید بحث و گفتگو مى کنید و در نتیجه سخنى مى گوئید که با هیچ تاریخى سازگار نیست.
🔰سپس براى تأکید مطالب گذشته و آماده ساختن براى بحث آینده مى گوید: خدا مى داند و شما نمى دانید.
🔰آرى، او مى داند که در چه تاریخى آئین خود را بر ابراهیم(علیه السلام) نازل کرده، نه شما که در زمان هاى بعد به وجود آمده اید، و بدون اطلاع و مدرک، در این باره قضاوت مى کنید.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
🖤امام حسین علیهالسلام فرمود:
♣️«عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً».
♠️ «چشمى كه تو را مراقب خويش نبيند، كور است».
📚 بحار الانوار، ص۲۲۶
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#عکس_نوشته_تولیدی
#حدیث
#اربعین
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهلم از روی چوب لباسی جلوی در بارونی و شالم رو برداشتم و تن کردم و کیف پول
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهل_و_یکم
اما درباره اون جمله ت که گفتی، کاملا درسته واقعیت اینه که محبت و احساسات قلبی و ادراک ها قابل انتقال نیست من الان نمیتونم این حرارتی که از این توصیف عاشقانه ی تو از خدا توی قلبم ایجاد شد رو کف دستت بریزم و تو حسش کنی!
برای معرفی یک تفکر و یک مکتب منطق لازمه. که البته مکتب خدا تماما سرشار از منطقه چون حقه و حقیقت منطق داره همونقدر که محبت داره... اما واقعیت اینه که پذیرش یک مکتب با منطق و دلیل و برهان آغاز میشه اما با محبت ادامه پیدا میکنه...
علم و منطق برای راستی آزمایی صحت یک تفکر و عقیده لازمه اما برای استمرارش کافی نیست. میشه باهاش شروع کرد اما نمیشه ادامه داد
استمرار و حرکت نیاز به نیروی محرکه داره
محبت همون نیروی محرکه ی طی مسیره! بعد از درک دلیل، باید محبت خدا وارد قلبی بشه تا بتونه ایمان بیاره. به قول تو باید حسّش کنی یا حتی ببینیش!
مثل حس شیرینی این شکلات. من هرچقدرم که برات از تجربه خوردن شیرینی بگم و وصفش کنم دهنت شیرین نمیشه. باید یکی بزاری دهنت بفهمی چی میگم. #تجربه
خیلی چیزها رو باید تجربه کرد... یقین با مشاهده عملی حاصل میشه نه تئوری
برای اولین بار لبخند ژانت رو دیدم هرچند خیلی محو. و چه لحظه ی شیرینی بود... سرش رو در تایید حرفم تکون داد وسکوت کرد...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر آن شور و هیجان قبل از سفر اربعین با چه ذوق و شوقی وسایل سفر رو جمع میکردیم و داخل کوله هایمان میگذاشتیم
یادش بخیر آن قدم های خسته با پاهای تاول زده زائران حسینی
یاد آن قرارهای گروهی کنار عمودها بخیر
یاد آن پارگی کفش ها،بند کوله ها و کیف ها و شکستن چرخ ها و....
هر چه به اربعین نزدیک تر میشویم گرفتگی دل هایمان بیشتر میشود و مدام از خود میپرسیم آیا توفیق این سفر باز هم نصیبمان خواهد شد؟
یا حسین با این دلهای شکسته و قلب های غصه دار چه کنیم؟
حتما این روزها موکب داران عراقی هم با استکان های کوچکی که در دستانشان گرفته اند، دلشان لک زده،برای ایرانی ها، که بپرسند ایرانی،عراقی؟ که آنها هم با ایما و اشاره بگویند که برایشان روی چای سیاه غلیظ عراقی آب جوش بریزند.
حیف که امسال هم چاره ای جز صبوری نداریم و آرزویمان شده بار دیگر این توفیق رفیق راهمان شود و به خیل زوار اربعین حسینی بپیوندیم.
حال بیایید در این مجال با دیدن صحنه های از اربعین سال های گذشته #خاطرات_اربعین را مرور کنیم
تا اندکی تسکین آلام دل های داغدارمان باشد.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#اربعین
#دلنوشته
#به_قلم_طلبه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
🕊 ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى. بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود. و هرگز از مشرکان نبود.(آل عمران/۶۷)
♻️باید توجه داشت واژه حَنِیْفاً از ماده حَنَف (بر وزن انف) به معنى شخصى یا چیزى است که تمایل به سوئى پیدا کرده، و در زبان قرآن به کسى گفته مى شود که: از آئین هاى باطل به سوى آئین حق متمایل شده است.
♻️ در اینجا خداوند ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان حنیف توصیف نموده; زیرا او بود که پرده هاى تقلید و تعصب را درید، و در زمان و محیطى که غرق بت پرستى بود هرگز در برابر بت سجده نکرد.
♻️ ولى از آنجا که بت پرستان زمان جاهلیتِ عرب، نیز خود را بر دین حنیف ابراهیم(علیه السلام) معرفى مى کردند، و این سخن به قدرى شایع شده بود که یهود و نصارى آنها را حُنَفاء مى گفتند (به این ترتیب حنیف درست معنایى بر ضد معناى اصلیش پیدا کرده بود، و با بت پرستى مرادف شده بود) خداوند پس از توصیف ابراهیم(علیه السلام) به عنوان حنیف و مسلم ، مى فرماید: او هرگز از مشرکان نبودتا هر گونه ارتباطى میان ابراهیم(علیه السلام) و بت پرستان عرب را نفى کند.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
animation.gif
587.7K
🔳فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#اربعین
#گیف_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🍁🍂مرد تقلید گر🍂🍁
فرعون ،دلقکی 🤡داشت که از کارها و سخنان او لذت میبرد و میخندید ☺️روزی بهدر قصر فرعون آمد تا داخل شود ،مردی را دید که لباسهای ژنده بر تن، عبایی کهنه بر دوش و عصایی بر دست دارد.
♨️💢♨️💢♨️
پرسید تو کیستی؟
گفت من پیامبر خدا موسی هستم که از طرف خداوند برای دعوت فرعون به توحید آمدهام.
دلقک 🤡از همانجا بازگشت. لباسی شبیه لباس موسی پوشیده و عصایی هم به دست گرفت ،نزد فرعون آمد از باب مسخره و استهزاء تقلید سخن گفتن حضرت موسی (علیهالسلام) را کرد .
آن جناب از کار او بسیار خشمگین 😡شد.
✴️☣✴️☣✴️
هنگامیکه زمان کیفر فرعون و غرق شدن او رسید و خداوند او را با لشکرش در رود نیل غرق ساخت آن مرد تقلید گر را نجات داد.
حضرت موسی عرض کرد :پروردگارا !
چه شد که این مرد را غرق نکردی با اینکه مرا اذیت کرد ؟
خطاب رسید: ای موسی! من عذاب نمیکنم کسی را که به دوستانم شبیه شود که اگرچه بر خلاف آنها باشد.
📚انوار نعمانیه،ص ۳۵۴
🌺🌼🌺🌼
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری دهید.🌹
#داستان_کوتاه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
مداحی_آنلاین_ای_یار_زینب_سالار_زینب.mp3
6.83M
🔳 #اربعین
🌴ای یار زینب سالار زینب
🌴بازم فلک داره سر آزار زینب
🎤 نریمان پناهی
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
زنده به عشق 💫💫
قلم در دستم میلغزد، تمام دفترم بوی سیب گرفته..
نامتان بلند است چگونه تصور کنم نور مطلق را ؟!!
پروردگارا به راستی چه کردی با ما؟؟!!
آدمی را برای عشق ورزیدن به خودت آفریدی، آدم اما قلبش کوچک بود عشق نمی فهمید، پس او را واسطه کردی تا از همان روز که کامش را با تربتش گرفتند تمام وجودش پر از عطر سیب شود و نگاهش رو به آسمان.
و هر روز بیشتر و بیشتر عاشق شود .
تمام عالم را مجنون او کردی، مجنون عشقش،
مبارک باد این جنون...
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با مجنون دل افسرده چه کرد!
واژه ها روی دفترم برای عاشق شدن از هم سبقت می گیرند و من درست از زمانی که راه جنون در پیش گرفتم و عاشق شدم، زنده شدم.
از همان روز که جرعه ای آب حیات نوشیدم و یا حسین گفتم.
همان روز که دل مجنونم میان کالبدم جای نمی گرفت،
همان روز که صدای بانگ رحیل کاروانی خسته، دل شکسته، عزیز از دست داده را در گوش دلم شنیدم.
همان روزها بود که فهمیدم روزهای گذشته ام را زندگی نکردم بلکه فقط زنده بودم.
همان روز بود که خواستم برای وصالش با این کاروان همراه شوم،
آخر اوست که راه آسمان را خوب میداند....
آری همان روز که قلبم را بدرقه راهش کردم زنده شدم وحالا روزهاست که من وقلبم فاصله ای داریم از اینجا تا بین الحرمین تا بین دوبهشت....
از ازل پرتو حسنش ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست از این شعله چراغ افروزد
برق حقیقت بدرخشید و جهان بر هم زد....
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.
🍂🍂🍂🍁🍁
#اربعین
#دلنوشته
#به_قلم_طلبه_پادمه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهل_و_یکم اما درباره اون جمله ت که گفتی، کاملا درسته واقعیت اینه که محبت و
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهل_و_دوم
کتایون نگاهی به ساعت مچی ش کرد و گفت:
ساعت 9 و نیمه ژانت نمیخوای بخوابی فردا قرار نیست جایی بری؟!
ژانت از جا پرید:
_چرا چرا... شب بخیر...
و بدون هیچ حرف دیگه ای رفت توی اتاقش و در رو بست
به نظر می اومد کتایون یکم از شنیدن مکالمه ما کلافه ست برای همین خواستم بحث رو عوض کنم: کجا میخواست بره مگه؟
_یکشنبه صبحا همیشه میره کلیسای مرکزی میدونی که خیلی دوره برای اینکه از اول مراسم باشه باید راس ساعت شیش توی ایستگاه اتوبوس باشه...
همیشه شبا زود میخوابه ولی شنبه شبا یکم زودتر!
زندگی مومنانه ژانت اونهم اینجا واقعا جذاب و قابل ستایش بود... صدای کتایون از فکر بیرونم آورد:
_میبینی این خارجیا چه خوبن انگار نه انگار مهمون داره اصلا نگفت کجا میخوابی رفت گرفت خوابید!
خندیدم:
_اشکال نداره بیا برو تو اتاق من بخواب من اینجا میخوابم.
روی کاناپه دراز کشید:
_نه من همینجا راحتم فقط اگه میتونی یه پتو بهم بده...
اصرار نکردم چون ممکن بود راحت نباشه... رفتم اتاقم و براش پتو آوردم. بعد هم شب بخیر گفتم و برگشتم اتاقم...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ
🕊 سزاوارترین مردم به ابراهیم، کسانى هستند که از او پیروى کردند، و این پیامبر
و کسانى که (به او) ایمان آورده اند (از همه سزاوارترند). و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است.(آل عمران/۶۸)
🔰مسأله قرابت و خویشاوندى و یا مسأله نژاد، که پیروان ادیان مختلف براى اثبات پیوند خود با ابراهیم(علیه السلام) ذکر مى کردند، هیچگونه ارزشى ندارد و ولایت و ارتباط با پیامبران، تنها از طریق ایمان خالص به خداوند و پیروى از مکتب آنها است و به این طریق، ثابت مى شود که پیوند واقعى، پیوند مکتبى است، چه کسانى که در زمان او زندگى داشتند و از او پیروى کردند (لَلَّذِیْنَ اتَّبَعُوهُ).و چه کسانى که بعد از او به مکتب و برنامه او وفادارى نشان دادند، مانند این پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و پیروان او (وَ هذَا النَّبِىُّ وَ الَّذِیْنَ آمَنُوا).
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
#خانواده
🔰موانع تشکیل خانواده متعادل
⭕️سُست شدن باورهای مذهبی:
♨️شاید مهمترین عاملی که #سلامت و #استحکام خانواده را تهدید میکند، سُست شدن #باورهای_مذهبی و #اصول_اخلاقی و #فقدان_معنویت است.✅
📚ازدواج موفق و خانواده سالم چگونه؟، ص 60.
〰〰〰〰〰〰
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#خانواده
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهل_و_دوم کتایون نگاهی به ساعت مچی ش کرد و گفت: ساعت 9 و نیمه ژانت نمیخوای
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهل_و_سوم
ساعت تقریبا ده صبح بود که از اتاق اومدم بیرون. ژانت هنوز برنگشته بود و کتایون هم خواب بود... بی سر و صدا چای دم گذاشتم و برگشتم اتاق... کار گزارش کار سه شنبه رو تموم کرده بودم برای همین قلم و دوات برداشتم که یکم خط بنویسم...
کمی بعد صدای باز شدن در و رفت و آمد بعدش گفت که ژانت برگشته... اما من کماکان به کارم ادامه دادم تا اینکه تقه ای به در خورد و کتایون از همون پشت در گفت: این کتری قوریت خودشو کشت خانجون بیا به دادش برس...
از هول چای فوری بلند شدم و در رو باز کردم... سلام کوتاهی کردم و بدون اینکه در اتاق رو ببندم دمپایی رو فرشی پام کردم و دویدم توی آشپزخونه...
فوری زیر اجاق رو خاموش کردم و آروم چک اش کردم... خدا رو شکر آب کتری خشک نشده بود... تازه ژانت رو دیدم که با نگاه عاقل اندرسفیهش جلوی در سرویس بهم زل زده بود
باخنده گفتم: سلام... این کتایون الکی هولم کرد ترسیدم آبش خشک شده باشه ته کتری ترک بخوره!
کتایون از راهروی کوچیک پشت آشپزخونه بیرون اومد: بدکاری کردم بهت خبر دادم!
بعد با ذوق گفت: ببخشید من سرک نکشیدم درو باز گذاشتی چشمم افتاد. چه خط خوبی داری خطاطی میکنی؟
_آره البته همچینم خوب نیس
_چرا خوب بود فقط نصفه نیمه بود نتونستم بفهمم چی نوشته
_جهان و هرچه دراوست همه صورتند و تو جانی
ژانت فوری گفت:چی؟
کتایون براش ترجمه کرد.. پرسید به چه کسی گفته میشه و کتایون بدون اینکه از من سوال کنه گفت احتمالا خدا!
بعد گفت: من تمام هنرهای سنتی ایرانی رو دوست دارم مینا منبت تهذیب خط...
همونطور که داشتم برای صبحانه عسل توی کاسه های کوچک میریختم گفتم:
_ماشاالله واردیا! حالا کار من خیلی هم هنرمندانه نیست بیشتر دل مشغولیه ولی چند تا خط تو این دو سال و اندی نوشتم اگر میخوای بیارم ببین..
فوری گفت:آره بدم نمیاد...
کاسه رو روی میز گذاشتم: پس تا این چای جوشیده یکم خنک شه بیاید تو اتاق نشونتون بدم فقط کفش یادتون نره!
خودم جلو افتادم و وارد اتاق شدم... از توی کمد دیواری پوشه برگه ها رو پیدا کردم و بیرون کشیدم...
وقتی برگشتم فقط کتایون توی اتاق بود و ژانت با فاصله دم در اتاق خودش ایستاده بود...
انگار غریبگی میکرد. برگه ها رو گذاشتم روی میز..
به کتایون اشاره کردم که ببینه و خودم توی چارچوب در ایستادم:چرا نمیای تو ژانت دوست نداری ببینی؟
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
#مقام_معظم_رهبری
✨اهمیت #اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر (ص) یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه گذاری گردید. اگر بازماندگان #شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت #حسین بن علی (ع) در #عاشورا - به حفظ یاد و آثار #شهادت کمر نبندند، نسل های بعد، از دستاورد #شهادت استفاده زیادی نخواهند برد.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رهبری
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 وَدَّت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ
🕊 جمعى از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو مى کردند) شما را گمراه کنند. در حالى که گمراه نمى کنند مگر خودشان را، و نمى فهمند!(آل عمران/۶۹)
🔰جمله وَ ما یَشْعُرُونَ: آنها متوجه نیستند و نمى فهمند گویا اشاره به همین نکته روانى است که انسان ناخودآگاه تحت تأثیر سخنان خویش است.و به هنگامى که سعى دارد دیگران را با سفسطه، دروغ و تهمت گمراه کند خودش از آثار آن بر کنار نخواهد بود و این خلاف گوئى ها کم کم در روح و جان او چنان اثر مى گذارد که به صورت یک عقیده راسخ در مى آید، و آنها را باور مى کند و براى همیشه گمراه مى شود.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهل_و_سوم ساعت تقریبا ده صبح بود که از اتاق اومدم بیرون. ژانت هنوز برنگشته
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهل_و_چهارم
آب دهنش رو فرو داد و فوری گفت:بدم نمیاد...
دستش رو گرفتم و کشیدم:خب پس بیا دیگه نازکش میخوای؟
پرسید: کفشهامو باید دربیارم؟
_بله البته لطفا...
کفش هاش رو دم در درآورد و پا توی اتاق گذاشت... رفت سمت کتایون و با هم شروع کردن به نگاه کردن برگه ها... هر برگه ای که میدید میپرسید که روش چی نوشته کتایون هم اول فارسیش رو میخوند و بعد ترجمه میکرد...
ژانت هم زیر لب و خیلی آروم این جمله رو تکرار میکرد: خیلی جالبه...
برگه ها که تموم شد نگاه کتایون دور اتاق چرخید و روی قالیچه ی کوچیک زیر پاش ثابت موند..
یک قدم برداشت و وسطش ایستاد... بعد دو زانو نشست و روش دست کشید..
ژانت هم با دیدنش هوس کرد همینکارو بکنه اما اون به محض لمس صداش در اومد:خدای من چقدر نرمه این با چی بافته شده؟
_این فرش خیلی قدیمیه خاله ی مادرم برای جهیزیه ش بافته ابریشمه... کامل تا میشه مثل پارچه واسه همینم راحت با خودم آوردمش...
ژانت روی فرش دراز کشید و چشمهاش رو دوخت به نوری که از پنجره به داخل میتابید: تابحال انقدر راحت روی زمین دراز نکشیده بودم...
چون آدم مطمئنه تمیزه خیالش راحته... کار خوبی میکنی با کفش و دمپایی توی اتاق نمیای حیف این فرشه که کثیف بشه
کتایون از جاش بلند شد و روی تخت نشست: ولی خیلی زحمت داره هی بپوش هی درآر....
گفتم:
_چه زحمتی داره من اینجا روی این فرش نماز میخونم باید تمیز باشه...
ژانت از روی فرش بلند شد و کتایون باز نگاهش دور چرخید: در مجموع اتاقت حس خوبی داره آدم توش راحته...
راحت گفتم: قابل نداره...
لبخندی زد: میدونی که من تعارفی نیستم پس سر چیزای مهم باهام تعارف نکن...
راحتتر گفتم: تعارف نکردم از این به بعد هر شبی اومدی اینجا موندی تو اتاق من بخواب. البته تا وقتی که هستم چون احتمالا به زودی رفع زحمت میکنم...
کتایون_چایی ت دیگه از خنک گذشت یخ شد... دیگه بریم صبحونه بخوریم مردم از گرسنگی...
...
بعد از صبحانه مقابل هم با همون چینش دیروز روی مبلها نشستیم و بعد پرسیدم: خب کجا بودیم؟
ما هیچ ما نگاه! ظاهرا خودم باید زحمتش رو میکشیدم
گفتم: تا اینجا گفتیم که اصلا انسان چرا خلق شد و هدف و اساس این خلقت چی بود!
الان میخوایم درباره تاریخ ادیان و شناخت خدا صحبت کنیم چون دیدیم که علم ماده نمیتونه معرفت کاملی از خدا به ما بده برای درک بهتر خدا لازمه مجدد فاز مطالعاتیمون رو عوض کنیم...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
⚜گزیدهای از وصیتنامه #شهید سید حسن حسینی
✍ای تمامی خواهران با #حجاب و مادران ایثارگر! شما رهروان واقعی #فاطمه (س) که در قبل از انقلاب و پس از آن و در جنگ تحمیلی آن کردید که باید یک زن #فاطمه گونه انجام دهد، ای مادری که لباس رزم فرزندت را با دستان پینه بستهات در نیمه شب دوختی و ای خواهری که در عصر عزیمت بر قامت رسای برادر جامه رزم پوشاندی و پس از #شهادت برادر در مجلس ایراد سخن کردی اما با وقار، به اسارت درآمدی اما عفیف، به خصم شوریدی اما با #حجاب، دشمن را دست گزیده بر لب گذاردی که کیست این زن؛ زنی که #فاطمهاش الگوست و زینب (س) جلودارش و من بهعنوان یک فرزند از دامان تو و یک برادر از نگاه تو برائت #صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#شهید
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜ هر روز با کلام خدا
🕋 يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ
🕊 اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید،در حالى که (به
درستى آن) گواهى مى دهید؟!(آل عمران/۷۰)
🔰جمله تَشْهَدُونَ به معنى علم و آگاهى است ـ همان گونه که در مجمع البیان و غیر آن آمده است ـ این علم و آگاهى از ذکر اوصاف پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در تورات و انجیل سرچشمه مى گرفت.
🔰ولى بعضى گفته اند: منظور از آن، علم و آگاهى به کفایت معجزات براى اثبات نبوت پیامبر اسلام است.و بعضى گفته اند: منظور این است که شما در ظاهر انکار مى کنید، ولى در جلسات خصوصى شهادت به صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حقانیت او مى دهید.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهل_و_چهارم آب دهنش رو فرو داد و فوری گفت:بدم نمیاد... دستش رو گرفتم و کشی
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهل_و_پنجم
کتایون کمی جلو کشید:
_من هنوز سر همون حرفم هستم اگرم خدایی باشه خدای ادیان نیست چون خدای ادیان همیشه در طول تاریخ در حال جبهه گیری و مرزبندی بوده و باعث اشتقاق بشر و دشمنی و تکفیر و خونریزی شده.
مثلا همین دین باعث میشه که ژانت مسیحی باشه و تو مسلمان و بینتون درگیری پیش بیاد وگرنه چرا شما باید با هم مشکلی داشته باشید. و خیلی از آموزه های غیرانسانی و خشن ادیان مثل جنگ و غارت و... که با منطق جور در نمیاد یک خالق به قول تو مهربان از بنده هاش اینو بخواد!
و اگر هم همچین خدایی وجود داشته باشه قطعا ظالمه و اگرم قدرتی داشته باشه و جهنمی، من یکی که حاضرم الی الابد بسوزم ولی زور نشنوم...
ابروهام بلند شد و لبهام خندید:
_این روحیه ظلم ستیزی که داری واقعا شایسته ی تقدیره به زودی علیه ت استفاده میکنم. خب بریم سراغ بحثمون. تک به تک این اتهامات رو بررسی میکنیم درجریان بحث نگران نباش...
_بررسی کن ولی همین اول یه چیزی بهت بگم که نگی نگفتی... تو هیچ جوره نمیتونی منو قانع کنی یعنی ته این بحث برای تو هیچی نیست.
جز یه چالش اساسی درباره طرز فکرت چون به حد کافی دلیل برای ردش دارم... با این تفاسیر هنوز میخوای ادامه بدی؟
خونسرد گفتم: برای بار نمیدونم چندم میگم، من از سر لج و لج بازی یا به امید هدایت تو این بحث رو شروع نکردم که با این توضیحاتت نظرم عوض بشه من دنبال رفع اتهام و احقاق حقم اینکه حقیقت، هر چیزی که هست، آشکار بشه و در این مسیر اگر هم چالشی برای من وجود داشته باشه با آغوش باز ازش استقبال میکنم...
به نظرم تو هم باید همین روحیه رو داشته باشی ما این راه رو تا تهش میریم آخرش اگر آدمای عاقلی باشیم یکی باید دستاشو ببره بالا...
چون حقیقت فقط یکیه
ضمنا گفتی خیالم راحت باشه که تحت هیچ شرایطی قانع نمیشی! حتی اگر دلیل منطقی وجود داشته باشه یعنی انقد دیکتاتوری؟!
پوزخندی زد:
_نه ولی مطمئنم هیچ منطق و حقیقتی وجود نداره... امیدوارم همینقدر که میگی شجاع باشی و تهش بتونی به شکست خودت اعتراف کنی...
_امیدوارم هردومون آدمای شجاعی باشیم!
ژانت بی حوصله کل کلمون رو قطع کرد: تمومش کنید دیگه... بحث رو شروع کنید...
با ترس خنده داری گفتم:
_چشم... خب اول یه نگاه تاریخی از بیرون به ادیان داشته باشیم بعد بریم سراغ درون و محتواش...
من یه سوال دارم...
خدا از کجا و چجوری وارد زندگی انسان ها شد؟
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
#عذرخواهی دیگران را بپذیریم
#عفو و #گذشت از خصوصیات بارز امامان
بعد از خطبه ی امام سجاد علیه السلام، صوحان بن صعصه بن صوحان که از ناحیه پاهایش فلج بود به عذر خواهی پرداخت و گفت:"من از ناحیه پاهایم زمین گیر هستم که نتوانستم شما را یاری کنم."
امام سجاد علیه السلام عذر او را پذیرفت و از حسن ظن او سپاسگزاری نمود و برای پدرش از درگاه خدا طلب رحمت نمود.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#لهوف_خوانی
#به_قلم_طلبه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
🕊و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز (به ظاهر) ایمان بیاورید.
و در پایان روز، کافر شوید (و به این وسیله مؤمنان را در ایمانشان متزلزل سازید). شاید آنها (از آیین خود) باز گردند.(آل عمران/۷۲)
🔰شاید منظور از آغاز و پایان روز، این باشد که فاصله میان ایمان و کفر شما کوتاه باشد، این کوتاهى فاصله، سبب خواهد شد که بگویند: آنها اسلام را چیز مهمى خیال مى کردند، ولى از نزدیک چیز دیگرى یافتند و لذا، به سرعت از آن بازگشتند.
🔰این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه اى خواهد داشت به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى دانستند آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند، و این امر لااقل پایه هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى سازد، جمله لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ نشان مى دهد آنها امیدوار به تأثیر این نقشه بودند.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜#اخلاقمهدوی 3⃣1⃣
💠زبان؛ عامل ترقی یا بدبختی؟ انتخاب با توست...
💢زبان، میتواند عامل ترقی و رشد و یا عامل بدبختی باشد. بستگی دارد چطور از آن استفاده کنی. ناسزا گویی، نشانه ضعفِ روحی _ روانی و بدنی است.
🔸پیامبر فرمودند:
🔅«بهشت، بر هر ناسزاگوی بی شرمی که باکی از آنچه میگوید و از آنچه به او گفته میشود ندارد، حرام است.»
📚اصول کافی، ج ۴، ص ١۴
📌چرا کسی که ادعا میکند منتظر است، نباید دشنام بدهد؟
👈 با توجه به نشانه های گفته شده، منتظر نباید ضعف روحی _ روانی داشته باشد؛ چون پشتوانه ای بزرگ را میشناسد. بنابراین دلیلی وجود ندارد که دشنام بدهد.
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#امام_زمان
#زبان
#بدزبانی
#تولیدی
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat