eitaa logo
حرکت در مه
193 دنبال‌کننده
442 عکس
75 ویدیو
58 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
چه‌قدر جلسه! ای وای خاک به سرم! حالا کدومش را شرکت کنم! _ هیچ! _ هیچ؟
حرکت در مه
دیری است از خود، از خدا، از خلق دورم با این همه در عین بی تابی صبورم پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی سر شاخه های پیچ در پیچ غرورم هر سوی سرگردان و حیران در هوایت نیلوفرانه پیچکی بی تاب نورم بادا بیفتد سایه ی برگی به پایت باری، به روزی روزگاری از عبورم از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم خط می خورد در دفتر ایام، نامم فرقی ندارد بی تو غیبت یا حضورم در حسرت پرواز با مرغابیانم چون سنگْ پشتی پیر در لاکم صبور آخردلم با سربلندی می گذارد سنگ تمام عشق را بر خاک گورم قیصر
حرکت در مه
پرواز را دوست داشت نه نشستن را. گفته بودند بهش که نباید بروی. گفته بودند همین جا خوب است. گرم و نرم است و دان و نانی مهیا است. صبرش تمام شده بود. بقیه فقط نگاهش کردند. تصمیمش را گرفته بود. جدا شدن سخت بود. دوستانش، اهلش آن‎جا بودند. نگاهش می‎کردند. زل زده بودند بهش و اشک توی چشم‎هاشان جمع شده بود. دل‎شان برایش تنگ می‎شد. چاره‎ای نبود. جدا شد. جدا شد. همه توی دل‎شان گفتند: «پرید... پرید...» پرواز کرد.
متن از کانال صفر کلوین: + سلام. شرکت عقاب‌های همیشه تنها؟ - سلام سرکار خانم. بله بله. بفرمایید. + آآآ... خب... راستش من برای اطلاع از پکیچ‌ها و قیمت‌ها و شرایط‌تون تماس گرفتم. - پکیچی هم مدنظرتون هست؟ + بله بله... میشه اول پکیچ مذهبی‌پلاس‌تون رو توضیح بدید؟ - ببینید پکیچ‌های پلاس و طلایی فقط برای فصل پاییز در نظر گرفته شده و تمدید ندارن. پکیچ های کامل و درخور هستن با یک قیمت مناسب. - در پکیچ مذهبی سیمپل، ما یک آقای قد بلند، چارشونه، با قد ۱۸۶ سانتی متر و ۸۳ کیلو وزن در نظر گرفتیم براتون. رخ در حد آقا محمد گاندو یا حامد سریال آقازاده. به انتخاب شما ریش بلند یا ته‌ریش نصب میشه جهت انداختن عکس دست‌هاتون در لابلای ریش‌های حضرت دلبر! هر پنجشنبه، ترک یک موتور آپاچی سفید تشریف می‌برید گلزار شهدا به مدت دو ساعت جهت تجدید پیمان و گذاشتن استوری ما رفته‌ایم و شهدا مانده‌اند. بعدش هم یک فلافل ۵ تایی با نوشابه اسپرایت یا کوکاکولا به انتخاب خودتون. شب‌های جمعه ترک همون موتور تشریف می‌برید پای روضه حاج منصور ارضی و دعای کمیل و صرف یک لیوان چای نبات داغ با حاج‌آقاتون. میتونید با زیارت حضرت شاه‌عبدالعظیم هم این مورد رو جابجا کنید. پکیچ مذهبی پلاس جز مواردی که عرض کردم محضرتون، ناز و نوازش یواش تا اونجا که آرمان‌های امام و انقلاب زیر سوال نره رو به همراه داره. ۵ تا ۷ ساعت صحبت و گفتگو و تبادل اطلاعات مذهبی در روز. جوری که اگه از بیرون ببینید یک لاس مرغوب به حساب میاد ولی خب با چندتا برادر، برادر و خواهر خواهر و توقف گفتگو در هنگام نماز، از لاس مذهبی به گفتگو تبدیل میشه. ‏ساعت ۳ نصف شب هم پیام: ‏"نماز شب یادتون نره خواهر. :)🌷" دریافت می‌کنید. ‏توجه کنید حتما هم از ایموجی گل استفاده می‌کنند نه قلب! که یک موقع نعوذ بالله فساد پیش نیاد. ‏دیگه... آهان. در این پکیچ، حضرت دلبر دست به قلم هستن و هم شعر و شِر میگن براتون هم می‌نویسند. ‏هم متن بلند، هم عاشقانه‌های توییتی خفن! ‏جوری که اگه کانال بزنید و نوشته‌های دلبر رو بذارید اونجا، در عرض دو ماه از کانال شطحیات پیشی می‌گیرید. در کانال هم ادمین‌شون کنید حضرت آقا رو که هرچند یکبار یک افاضاتی کنند و ممبر‌های گرامی قشنگ ملتفت بشن شما، یک دلبری دارید در کنج خانه. ‏ فی‌الواقع باید دلبر رو فرو کنید تو چششون. ‏در انتها هم یک مشهد می‌رید دوتایی، حلقه طلایی میندازید در انگشت چهارم دست چپتون و در پس زمینه حرم آقا امام رضا عکس می‌ندازید و با یه شعری، شِری چیزی میذارید تو همون کاناله یا استوری می‌کنید. ‏که رسما اعلام بشه ایشون مال شماست. ‏ کلی تبریک و ممبر و فالوور جدید و این داستانها هم براتون به همراه داره. ‏در صورت عدم تمدید بسته هم، یه چندتا عکس با مضمون من و خدام، شما همه! ‏و خدایم کافیست ‏ و باید به سوی خدا/حسین فرار کرد و اینا هم میدیم بهتون که اعلام کات کنید و باز هم می‌تونید تعدادی مخاطب جذب کنید. دیگه بستگی به مقدار ابراز ناراحتی شما داره. ‏+ آهان بله... خیلی ممنون... چقدر هزینه داره این پکیچ مذهبی پلاس؟ ‏- برای مهرماه ۲۰ درصد تخفیف خورده که درمیاد ۹ میلیون تومان براتون. مایلید رزرو کنم براتون؟ پرداخت قسطی هم مقدوره. ‏+ پنجشنبه حضوری میرسم خدمت‌تون برای عقد قرارداد. ممنونم. خدا نگهدار. ‏- خدا نگهدارتون‌. صدای زنگ تلفن -سلام بفرمایید.... بله بله. درست تماس گرفتید. چی؟؟؟ نه آقای محترم. این یک مورد رو جدا شرمنده‌تونیم. یک BMW سری پنج سفید کرایه کنید، تشریف ببرید بلوار اندرزگو. با ۴۰۰، ۵۰۰ تومن کارتون رو راه میندازن. @sefr_kelvin
غرقه در آب باز آسمان سر باریدن داشت. مه بود و دیدم که مرد می‌گفت می‎خواهم خودم را بیندازم توی رودخانه. از ماشین که پایین آمد، در را حتی نبست. خودش را پرت کرد توی رودخانه. دست و پا زد و افتاد توی موج‌ها. غرق شد. دیدم که رود زاینده شده. دیدم همه جا خیس مردم است. موج می‎زد؛ تلاطم، بی‎تابی و خشمی فروخفته. آب جاری بود. آب زده بود به در و دیوار و حتی سقف پل. آب‎ها فریاد می‎زدند: «به اصفهان نفس بده، زاینده‎رود رو پس بده...» هوا پر بود از دود، پر از مه سرد و سنگین. دست می‎زدند، شعر می‎خواندند: «بیست‌ساله رودخونه را آبش را به غارت بردند، شهر به این قشنگی دیگه صفا نداره... هر کار که خواستند کردند...» و سوت می‎کشیدند... . شهر آب می‎خواست، تشنه بود، ترک برداشته بود، آب‌ها برای کشاورزها کرنش می‌کردند، می‌خواستندشان... رود می‌خواست دریا شود.