eitaa logo
حرکت در مه
185 دنبال‌کننده
455 عکس
78 ویدیو
59 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌تعادلی هوهوی چهارچرخ‌ها مثل سوت موشکی گوشش را آزار می‌داد. موتور را کناری گذاشت و بازگشت و به جاده نگاه کرد. آلوها زیرِ چرخ‌ها له می‌شدند و سرخی‌شان شتک می‌زد روی آسفالت‌ها. بد آورده بود. خیلی بد. اصلاً فکرش را نمی‌کرد. فکرش را نمی‌کرد چاله‌ای او را اسیر کند، تعادلش به هم بخورد و بعد کشِ صندوق آلو شل شود و بعد پخش شود کفِ زمینِ اتوبان و بعد هم ماشین‌ها که بی امان می‌تاختند روی‌شان و له می‌شدند و سرخی‌شان شتک می‌زد روی جاده... موتور را آورد کناری. با ناامیدی نگاهی به جعبۀ پلاستیکی انداخت که خرد شده بود، ریزریز توی جاده سرگردان بودند... باید بازمی‌گشت. کاری نمی‌شد کرد. چرخ‌ها چرخ‌ها و آلوها... جواب بچه‌ها که منتظر بودند را چه بدهد؟ با چه رویی برگردد؟