خاطرات جواد ماهر از مدرسه
928) یک بچه جِن که مدرسه را دوست دارد
انباری جن دارد. انباری اتاقی است در طبقه ی دوم مدرسه که دانش آموزان به تازگی کشف کرده اند جن دارد. زنگ های تفریح می روند چند نفری گوش می چسبانند به در انباری و یک هو داد می زنند و فرار می کنند. می گویند صدایی از توی انباری به گوش می رسد. من ابتدایی که بودم یادم می آید درباره ی همه ی مدرسه ام همین عقیده را داشتم. شایع بود که مدرسه ی ما روی یک گورستان ساخته شده و در و دیوارش پر از روح و جن و پری است. هنوز از کنار آن مدرسه که رد می شوم دلشوره می گیرم. من با بچه ها درباره ی اتاقی که جن دارد گفت و گو می کنم. یعنی آن ها می آیند دنبالم و مرا می برند تا گوش بچسبانم و صدای جن را بشنوم. من کنارشان گوش می چسبانم به در انباری و یک هو جیغ می کشم و فرار می کنم. می پرسند: "آقا، جن دارد؟ شما هم شنیدید؟" می گویم: "بله، جن دارد. یک جن کوچولو. یک بچه جن که دوست دارد مدرسه باشد و درس بخواند."
#جن