eitaa logo
حرکت در مه
185 دنبال‌کننده
455 عکس
78 ویدیو
59 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشتی آزاد از ابوحمزه 2 . می‎رسم به کوهی و چشمه‎ای. شکرت خدا... آب آن ریزان... چه‎قدر بد کردم... برای دیدنت توشه‎ای ندارم... شکر که هروقت با تو خلوت کردم توانستم با تو حرف بزنم، بی‎این‎که نیاز باشد قبلش به کسی بگویم معبودم و تو جوابم را دادی. سپاس که یادم دادی فقط بیایم در خانۀ تو، آخر اگر هم رفته‎ام جاهای دیگر جوابم را نداده‎اند. ‎ بلند می‎شوم، راه می‎افتم... ممنون عزیز که یادم دادی به غیراز تو به کسی امید نبندم که دست رد بر سینه‎ام بزند... یادت می‎آید... ممنونم که عهده‎دار کارهای من شدی و مرا بین مردم محترم کردی... ممنونم که حواله‎ام ندادی به مردم که خوارم کنند. ‎ حالا که خوب می‎بینم تو همه‎اش داری به من محبت می‎کنی با این‎که نیاز به من نداری. سپاست می‎گویم که سریع مجازاتم نکردی، صبر کردی. این حرف‎ها را که دارم می‎زنم یعنی این‎که اگر بخواهم بین همۀ چیزها انتخاب کنم، تویی بهترین‎شان، بهترین‎شانی برای ناز کشیدن... آخر همۀ چیزهایی که می‎خواهم تو داری. . می‎نشینم. دست می‎زنم توی آب، به چشمه.... معبودم چشمه‎های امیدم جوشان است... امید دارم... آخر تو کار را راحت کرده‎ای... تو خواسته‎ای تا راحت از شما چیزی بخواهم. اگر خوب بنگرم می‎بینم خواهندگان درگاهت را، مطمئنم معبودم که تو برای امیدوارانی مثل من اهل جواب دادنی، رویت را برنمی‎گردانی... آماده‎ای که کسی صدایت بزند، می‎دانم زیبایم که بهترین جایگزین مواجه نشدن با بخیلان و دنیاطلبان پناه بردن به بخشش و راضی شدن به قضایت است، ببین! طلب‎کننده‎ات چه‎قدر راهش کوتاهست... .
. برداشتی آزاد از ابوحمزه 7 خورشید پایین‎رفته... تاریک شده،... ای صاحب نعمت‎های عظیم... ای احسان‎کننده از قدیم... . کو پرده‎پوشی‎های زیبایت؟ کو گذشتن‎های بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست یاری‎رسانی سریعت؟ کو رحمت گسترده‎ات؟ کجاست عطایای شیرینت؟ جایزه‎های ارزشمندت کو؟ دریادریا مهربانی‌ات کجاست؟ کوه کوه نعمت‌هایت کجاست؟ کو خوبی کردن‌هایت مثل قدیم تا حالا؟ کجاست کرمت ای کریم؟ به‎خاطر کرمت و به محمد و آلش نجاتم بده، ببین در ظلماتم! ببین در آتشم! به‎خاطر رحمتت مرا خلاصی بخش... . ‌احسان‎کننده، زیبایی‎بخش، نعمت‎بخش، بخشنده... راستش برای نجات یافتن امیدی به کارهامان نداریم، امیدمان به کرمت است، به مهرت است، به‌خاطر اینکه تو اهل مراعاتی، اهل بخششی... . آخر خودت با نعمتهات شروع می‎کنی به خوبی کردن به بنده‎ها، خودت از روی کرم گناهان‎شان را می‎بخشی، من چه کنم؟ گیج شده‎ام نمی‎دانم کدام‎شان را شکر کنم؟ . تعریف‎هایی که دیگران درباره‎ام می‎کنند، همان‎ها که تو به‎شان یاد دادی؟ یا نه، فضاحت‎هایی که پوشاندی؟ یا امتحان‎هایی بزرگی که ساده‎اش کردی و به سلامت رد شد؟ یا مهلکه‎هایی که ازش نجاتم دادی؟ . ای محبوب کسی که بهت ابراز محبت کرد، ای عزیز کسی که از بقیه دل کند و فقط آمد پیش خودت... . تو نیکوکاری ما بدکارانیم. . ستارگان نورانی، ماه از دور دست... نسیم ملایم... ابرهای روان... .
برداشتی آزاد از ابوحمزه 2 . می‎رسم به کوهی و چشمه‎ای. شکرت خدا... آب آن ریزان... چه‎قدر بد کردم... برای دیدنت توشه‎ای ندارم... شکر که هروقت با تو خلوت کردم توانستم با تو حرف بزنم، بی‎این‎که نیاز باشد قبلش به کسی بگویم معبودم و تو جوابم را دادی. سپاس که یادم دادی فقط بیایم در خانۀ تو، آخر اگر هم رفته‎ام جاهای دیگر جوابم را نداده‎اند. ‎ بلند می‎شوم، راه می‎افتم... ممنون عزیز که یادم دادی به غیراز تو به کسی امید نبندم که دست رد بر سینه‎ام بزند... یادت می‎آید... ممنونم که عهده‎دار کارهای من شدی و مرا بین مردم محترم کردی... ممنونم که حواله‎ام ندادی به مردم که خوارم کنند. ‎ حالا که خوب می‎بینم تو همه‎اش داری به من محبت می‎کنی با این‎که نیاز به من نداری. سپاست می‎گویم که سریع مجازاتم نکردی، صبر کردی. این حرف‎ها را که دارم می‎زنم یعنی این‎که اگر بخواهم بین همۀ چیزها انتخاب کنم، تویی بهترین‎شان، بهترین‎شانی برای ناز کشیدن... آخر همۀ چیزهایی که می‎خواهم تو داری. . می‎نشینم. دست می‎زنم توی آب، به چشمه.... معبودم چشمه‎های امیدم جوشان است... امید دارم... آخر تو کار را راحت کرده‎ای... تو خواسته‎ای تا راحت از شما چیزی بخواهم. اگر خوب بنگرم می‎بینم خواهندگان درگاهت را، مطمئنم معبودم که تو برای امیدوارانی مثل من اهل جواب دادنی، رویت را برنمی‎گردانی... آماده‎ای که کسی صدایت بزند، می‎دانم زیبایم که بهترین جایگزین مواجه نشدن با بخیلان و دنیاطلبان پناه بردن به بخشش و راضی شدن به قضایت است، ببین! طلب‎کننده‎ات چه‎قدر راهش کوتاهست... .
. برداشتی آزاد از ابوحمزه 7 خورشید پایین‎رفته... تاریک شده،... ای صاحب نعمت‎های عظیم... ای احسان‎کننده از قدیم... . کو پرده‎پوشی‎های زیبایت؟ کو گذشتن‎های بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست یاری‎رسانی سریعت؟ کو رحمت گسترده‎ات؟ کجاست عطایای شیرینت؟ جایزه‎های ارزشمندت کو؟ دریادریا مهربانی‌ات کجاست؟ کوه کوه نعمت‌هایت کجاست؟ کو خوبی کردن‌هایت مثل قدیم تا حالا؟ کجاست کرمت ای کریم؟ به‎خاطر کرمت و به محمد و آلش نجاتم بده، ببین در ظلماتم! ببین در آتشم! به‎خاطر رحمتت مرا خلاصی بخش... . ‌احسان‎کننده، زیبایی‎بخش، نعمت‎بخش، بخشنده... راستش برای نجات یافتن امیدی به کارهامان نداریم، امیدمان به کرمت است، به مهرت است، به‌خاطر اینکه تو اهل مراعاتی، اهل بخششی... . آخر خودت با نعمتهات شروع می‎کنی به خوبی کردن به بنده‎ها، خودت از روی کرم گناهان‎شان را می‎بخشی، من چه کنم؟ گیج شده‎ام نمی‎دانم کدام‎شان را شکر کنم؟ . تعریف‎هایی که دیگران درباره‎ام می‎کنند، همان‎ها که تو به‎شان یاد دادی؟ یا نه، فضاحت‎هایی که پوشاندی؟ یا امتحان‎هایی بزرگی که ساده‎اش کردی و به سلامت رد شد؟ یا مهلکه‎هایی که ازش نجاتم دادی؟ . ای محبوب کسی که بهت ابراز محبت کرد، ای عزیز کسی که از بقیه دل کند و فقط آمد پیش خودت... . تو نیکوکاری ما بدکارانیم. . ستارگان نورانی، ماه از دور دست... نسیم ملایم... ابرهای روان... .