برداشتی آزاد از ابوحمزه 2
.
میرسم به کوهی و چشمهای. شکرت خدا... آب آن ریزان... چهقدر بد کردم... برای دیدنت توشهای ندارم... شکر که هروقت با تو خلوت کردم توانستم با تو حرف بزنم، بیاینکه نیاز باشد قبلش به کسی بگویم معبودم و تو جوابم را دادی. سپاس که یادم دادی فقط بیایم در خانۀ تو، آخر اگر هم رفتهام جاهای دیگر جوابم را ندادهاند.
بلند میشوم، راه میافتم... ممنون عزیز که یادم دادی به غیراز تو به کسی امید نبندم که دست رد بر سینهام بزند... یادت میآید... ممنونم که عهدهدار کارهای من شدی و مرا بین مردم محترم کردی... ممنونم که حوالهام ندادی به مردم که خوارم کنند.
حالا که خوب میبینم تو همهاش داری به من محبت میکنی با اینکه نیاز به من نداری. سپاست میگویم که سریع مجازاتم نکردی، صبر کردی.
این حرفها را که دارم میزنم یعنی اینکه اگر بخواهم بین همۀ چیزها انتخاب کنم، تویی بهترینشان، بهترینشانی برای ناز کشیدن... آخر همۀ چیزهایی که میخواهم تو داری.
.
مینشینم. دست میزنم توی آب، به چشمه.... معبودم چشمههای امیدم جوشان است... امید دارم... آخر تو کار را راحت کردهای... تو خواستهای تا راحت از شما چیزی بخواهم. اگر خوب بنگرم میبینم خواهندگان درگاهت را، مطمئنم معبودم که تو برای امیدوارانی مثل من اهل جواب دادنی، رویت را برنمیگردانی... آمادهای که کسی صدایت بزند، میدانم زیبایم که بهترین جایگزین مواجه نشدن با بخیلان و دنیاطلبان پناه بردن به بخشش و راضی شدن به قضایت است، ببین! طلبکنندهات چهقدر راهش کوتاهست...
.
#ابوحمزه #رمضان #رمضانیات #عشق #معاشقه #مجازات #محبت #بخل #چهل_روز_چهل_پست
.
برداشتی آزاد از ابوحمزه 7
خورشید پایینرفته... تاریک شده،...
ای صاحب نعمتهای عظیم...
ای احسانکننده از قدیم...
.
کو پردهپوشیهای زیبایت؟ کو گذشتنهای بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست یاریرسانی سریعت؟ کو رحمت گستردهات؟ کجاست عطایای شیرینت؟ جایزههای ارزشمندت کو؟ دریادریا مهربانیات کجاست؟ کوه کوه نعمتهایت کجاست؟ کو خوبی کردنهایت مثل قدیم تا حالا؟ کجاست کرمت ای کریم؟
بهخاطر کرمت و به محمد و آلش نجاتم بده، ببین در ظلماتم! ببین در آتشم! بهخاطر رحمتت مرا خلاصی بخش...
.
احسانکننده، زیباییبخش، نعمتبخش، بخشنده...
راستش برای نجات یافتن امیدی به کارهامان نداریم، امیدمان به کرمت است، به مهرت است، بهخاطر اینکه تو اهل مراعاتی، اهل بخششی...
.
آخر خودت با نعمتهات شروع میکنی به خوبی کردن به بندهها، خودت از روی کرم گناهانشان را میبخشی، من چه کنم؟ گیج شدهام نمیدانم کدامشان را شکر کنم؟
.
تعریفهایی که دیگران دربارهام میکنند، همانها که تو بهشان یاد دادی؟ یا نه، فضاحتهایی که پوشاندی؟ یا امتحانهایی بزرگی که سادهاش کردی و به سلامت رد شد؟ یا مهلکههایی که ازش نجاتم دادی؟
.
ای محبوب کسی که بهت ابراز محبت کرد، ای عزیز کسی که از بقیه دل کند و فقط آمد پیش خودت...
.
تو نیکوکاری ما بدکارانیم.
.
ستارگان نورانی، ماه از دور دست... نسیم ملایم... ابرهای روان...
.
#چهل_روز_چهل_پست #رمضان #بخشش #ستارگان #ابر #محبت #عزیز #Ramadan #نسیم #ابوحمزه #ابوحمزه_ثمالی #دعا #نیکوکار
برداشتی آزاد از ابوحمزه 2
.
میرسم به کوهی و چشمهای. شکرت خدا... آب آن ریزان... چهقدر بد کردم... برای دیدنت توشهای ندارم... شکر که هروقت با تو خلوت کردم توانستم با تو حرف بزنم، بیاینکه نیاز باشد قبلش به کسی بگویم معبودم و تو جوابم را دادی. سپاس که یادم دادی فقط بیایم در خانۀ تو، آخر اگر هم رفتهام جاهای دیگر جوابم را ندادهاند.
بلند میشوم، راه میافتم... ممنون عزیز که یادم دادی به غیراز تو به کسی امید نبندم که دست رد بر سینهام بزند... یادت میآید... ممنونم که عهدهدار کارهای من شدی و مرا بین مردم محترم کردی... ممنونم که حوالهام ندادی به مردم که خوارم کنند.
حالا که خوب میبینم تو همهاش داری به من محبت میکنی با اینکه نیاز به من نداری. سپاست میگویم که سریع مجازاتم نکردی، صبر کردی.
این حرفها را که دارم میزنم یعنی اینکه اگر بخواهم بین همۀ چیزها انتخاب کنم، تویی بهترینشان، بهترینشانی برای ناز کشیدن... آخر همۀ چیزهایی که میخواهم تو داری.
.
مینشینم. دست میزنم توی آب، به چشمه.... معبودم چشمههای امیدم جوشان است... امید دارم... آخر تو کار را راحت کردهای... تو خواستهای تا راحت از شما چیزی بخواهم. اگر خوب بنگرم میبینم خواهندگان درگاهت را، مطمئنم معبودم که تو برای امیدوارانی مثل من اهل جواب دادنی، رویت را برنمیگردانی... آمادهای که کسی صدایت بزند، میدانم زیبایم که بهترین جایگزین مواجه نشدن با بخیلان و دنیاطلبان پناه بردن به بخشش و راضی شدن به قضایت است، ببین! طلبکنندهات چهقدر راهش کوتاهست...
.
#ابوحمزه #رمضان #رمضانیات #عشق #معاشقه #مجازات #محبت #بخل #چهل_روز_چهل_پست
.
برداشتی آزاد از ابوحمزه 7
خورشید پایینرفته... تاریک شده،...
ای صاحب نعمتهای عظیم...
ای احسانکننده از قدیم...
.
کو پردهپوشیهای زیبایت؟ کو گذشتنهای بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست یاریرسانی سریعت؟ کو رحمت گستردهات؟ کجاست عطایای شیرینت؟ جایزههای ارزشمندت کو؟ دریادریا مهربانیات کجاست؟ کوه کوه نعمتهایت کجاست؟ کو خوبی کردنهایت مثل قدیم تا حالا؟ کجاست کرمت ای کریم؟
بهخاطر کرمت و به محمد و آلش نجاتم بده، ببین در ظلماتم! ببین در آتشم! بهخاطر رحمتت مرا خلاصی بخش...
.
احسانکننده، زیباییبخش، نعمتبخش، بخشنده...
راستش برای نجات یافتن امیدی به کارهامان نداریم، امیدمان به کرمت است، به مهرت است، بهخاطر اینکه تو اهل مراعاتی، اهل بخششی...
.
آخر خودت با نعمتهات شروع میکنی به خوبی کردن به بندهها، خودت از روی کرم گناهانشان را میبخشی، من چه کنم؟ گیج شدهام نمیدانم کدامشان را شکر کنم؟
.
تعریفهایی که دیگران دربارهام میکنند، همانها که تو بهشان یاد دادی؟ یا نه، فضاحتهایی که پوشاندی؟ یا امتحانهایی بزرگی که سادهاش کردی و به سلامت رد شد؟ یا مهلکههایی که ازش نجاتم دادی؟
.
ای محبوب کسی که بهت ابراز محبت کرد، ای عزیز کسی که از بقیه دل کند و فقط آمد پیش خودت...
.
تو نیکوکاری ما بدکارانیم.
.
ستارگان نورانی، ماه از دور دست... نسیم ملایم... ابرهای روان...
.
#چهل_روز_چهل_پست #رمضان #بخشش #ستارگان #ابر #محبت #عزیز #Ramadan #نسیم #ابوحمزه #ابوحمزه_ثمالی #دعا #نیکوکار