حرکت در مه
اگر میخواهید حرفهای بنویسید یا حال حرفهاینویسها را بفهمید این را بخوانید. مرحبا به محمدحسن شهسواری.
هدایت شده از حرکت در مه
هر مطلبی از بنده نباشد آن را ذکر میکنم و منبع آن را مینویسم. به هم احترام بگذاریم و حق و حقوق نویسنده را رعایت کنیم. 🍀🌺🌺
#براعت_استهلال
قسمت 1
- نگفتمت نرو؟
گفته بود:
- اینها گچرند. خیر و صلاح بلوچ نمیخواهند. با آنها دمخور مشو. میبرندت به جنگ. به مفت میکشندت...
- من عمویت هستم. استخوان به خامی خرد نکردهام. آن روز، امروزت را میدیدم. زار و باد اگر بود چنین نمیکرد با تو! من آن روز چانه بیپول نزدم. گفتمت که نرو! نگفتم؟
گفته بود:
- نرو، چه میخواهی تو از آنها. گل بیبیام را میدهم به دستت. راهیات میکنمبه کراچی، بمبئی. هر جا که دلت بخواهد. یا نه! عشق تفنگ داری؟ خب تفنگ به کفات میدهم. هر نوعش را که بخواهی. میخواهی بجنگی بجنگ! میفرستمت ور دست سردار بیچاد. میگویم تفنگچی ارشدت کند. تو چه میخواهی، «شاپوک»؟
خان محمد! اگر عمویش نبود، همان پنج سال پیش با مشت میکوبید روی صورت پهن و فربهاش طوری که خون از گوشۀ لبهای سیاه و پرشیارش بزند بیرون. آن روز خان محمد به سفارش پدر آمده بود تا به او بگوید:
- هی هی پسر! مگر در رگهای تو خون بلوچ نیست؟ چرا «تمبوره» به خوشامد آنها میزنی؟ توی این بمپور چند نفر سراغ داری که به سوی گچرها رفته باشد؟ تو چرا خیر و صلاح خود نمیدانی؟ چرا میروی؟ من خیر تو را میگویم، شاپوک!...
ریشه در اعماق/ ابراهیم حسن بیگی
#لوازم_نویسندگی
لوازم نویسندگی 👓💼🦋
قسمت ۳
⬅️ نویسندگان میتوانند در خط بیدارسازی و برانگیزی ملتها و تودههای مردم علیه استعمار و استثمار و سرمایهداری ضد بشری و نگرههای استبدادگرا، قدمهای بلندی بردارند و تأثیرات خطرناکی داشته باشند. به همین سبب هم همۀ نظامهای ضد آزادیخواهی و رستگاری در جهان دشمنان بدکینه و آشتیناپذیر نویسندگانند و میکوشند – حتی بهمدد یک مجموعه اسناد و مدارکِ شبهعلمی و شبهآزمایشگاهی و نیز بهمدد تبلیغات و شایعهسازیها – اینطور جلوهگر سازند که نویسنده، نویسنده زاییده میشود.
لوازم نویسندگی/ ص30
حرکت در مه
#لوازم_نویسندگی #آداب_نوشتن لوازم نویسندگی 2 لوازم نویسندگی در یک نگاه 💼👓🦋 1- انگیزه 2- هدفمن
این قسمت از لوازم نویسندگی بسیار مهم است. چیزهایی که یک نویسنده باید داشته باشد تا بتواند در این عرصه دوام آورد و عجیب خود نادر جان مظهر اینها بود.
Hsn Ebr:
ما کجای داستان هستیم؟
حسین ابراهیمی🌕
✅نقطهٔ شروع داستان کجاست؟ پیرنگ؟ شخصیت؟ حادثه؟ گره؟ هیچ فکر کردهاید ما در بطن داستان زاده شدیم، زندگی میکنیم و میمیریم... .
✅همهٔ ما داستاننویسان قدری هستیم که خودمان نمیدانیم. وقتی داریم کالایی را انتخاب میکنیم که از بازار بخریم، وقتی میخواهیم مسیری یا جایی را برای تفریح انتخاب کنیم... وقتی برنامه میریزیم تا برویم خانهٔ اقوام و بعد داستان شکل میگیرد، هر کسی هر جوری که بخواهد...
✅ما در بطن داستان زندگی میکنیم.
✅حتی باقی نوشتهها هم خود یک نوع داستان هستند. پژوهش داستان حل یک مسئله در عالم علوم انسانی است. حل یک پروژهٔ مهندسی هم همین طور. محاسبات یک کارمند بانک... شعرهای یک شاعر... طراحیهای یک آرشیتکت... و خود رماننویس. اما از بین اینان عدهای دست به نوشتن میزنند و بعضی موفق میشوند و تعدادی مشهور...
✅آهان یادم رفت. کجای داستان بودیم؟
✴️✴️✴️
حرکت در مه
واقعاً همینطور است. تا ننویسی نویسندگی را نمیآموزی حتی اگر هزاران کلاس رفته باشی و پیرنگ و طرح و هزار ریزهکاری را از بر باشی... نوشتن یعنی نوشتن!
#لوازم_نویسندگی
لوازم نویسندگی 🦋💼👓
قسمت ۴
مطالعه در زندگی نویسندگان بزرگ جهان، هیچگونه وجهمشترکِ آغازینی را نشان نمیدهد و هیچگونه علائمِ استعدادهای مادرزادی را، و هیچگونه مشخصات به هنگام تولد را، هیچگونی پیشرسی هوشی خاص را، و توانی غیرعادی در فراگیریِ زبان را، و قدرت حافظۀ استثنایی را، و تمایل به نوشتن از زمان شیرخوارگی را، و میل به بیان مکنونات خویش از طریق حکایت را.
✴️ آنچه به تقریب در جملگی نویسندگان بزرگ قابل مشاهده است، «اراده به نوشتن» است و «تلاش سرسختانه و لجوجانه در جهت فراهم آوردن جمیع لوازم نویسندگی».
لوازم نویسندگی/ نادر ابراهیمی ص31