eitaa logo
حرکت در مه
194 دنبال‌کننده
442 عکس
75 ویدیو
58 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشتن داستان قسمت ۴ پیام داستان نباید مستقیم بیان شود. بلکه باید مانند یک قند که در آب حل شده است، طوری در داستان به خواننده ارائه شود که دیده نشود ولی خواننده در طول استان آن را احساس کند. برای این کار باید در انتخاب شخصیت ها، حوادث، گفتگوها و ...  دقت بسیار زیادی به خرج داد. زیرا هریک از این عناصری که در خدمت پیام هستند، می‌توانند پیام را باقدرت بسیار زیاد به نمایش بگذارند.
نوشتن داستان قسمت ۵ یک نویسنده برای نوشتن داستانش باید نقشه داشته باشد. نقشه‌ی نویسنده برای نوشتن داستان را، «طرح داستان» می گویند. پس از آماده و تکمیل کردن طرح داستان است که نویسنده می تواند به سراغ نوشتن خود داستان برود.
نوشتن داستان قسمت ۶ طرح داستان باید روشن و کامل باشد؛ یعنی معلوم باشد که داستان از چه نقطه ای شروع شده، چه مسیری را طی کرده و چطور به پایان رسیده است. کمترین توقّعی که خواننده پس از خواندن داستان دارد، این است که بتواند طرح آن را تعریف بکند. یعنی بگوید که داستان درباره‌ی چه کس و یا چه چیزی بوده، چگونه شروع شده، چطور ادامه پیدا کرده و چطور پایان یافته است.
نوشتن داستان قسمت ۷ باید برای هر عمل و حادثه ای که در داستان اتّفاق می افتد، دلیل روشن و محکمی ارائه داد و علّت بروز آن عمل و حادثه نیز در داستان باید به نحوی روشن باشد.
نوشتن داستان قسمت ۸ در هر طرح باید شخصیت اصلی، حادثه ی اصلی، زمان و مکانی که حادثه در آن روی داده است، کاملاً روشن و مشخص باشند.
سلام به عزیزان و دوستان دوستانی که در تلگرام هستند کانال داستان نویس در آن‌جا هم فعال است: @dastannewis
اما به‌زودی فعالیت‌مان را این‌جا هم ادامه می‌دهیم.
ارتباط با من: @hsnebr
لوازم نویسندگی 2 لوازم نویسندگی در یک نگاه 💼👓🦋 1- انگیزه 2- هدفمند بودن 3- اراده به نویسندگی 4- احساس و عاطفۀ خاص 5- جهان‎بینی و اعتقاد 6- شرایط محیطی مناسب 7- تسلط بر زبان 8- سیاسی‎اندیش بودن 9- صبوری بی‎حساب 10- عشق و دوست داشتن 11- مطالعۀ عمومی 12- جماعت‎گرایی 13- خلوت‎گرایی 14- طبیعت‎گرایی 💪🖕👆 این‎ها عناوینی است که نادر ابراهیمی در کتاب «لوازم نویسندگی» بحث کرده است.
هنرمند بايد بزايد! هنرمند بايد بزايد! چند سالي يك‌بار. به همين ساده گي. ناقص يا سالم. بايستي بزايد. كسي، چيزي، طبيعي يا مصنوعي، آبستن‌ش كند و بعد هم بنشيند چند ماهي و عاقبت هم بزايد. روح‌القدس باشد، زعفرِ جني يا خودٍ ابليس! از كسي بايد آبستن شود. در اين مملكت، اصلِ گرفتاري آبستنيِ هنرمند است. ما نه از ابليس آبستن مي‌شويم نه از روح‌القدس. و بنا بر همين متاع‌مان بي‌مشتري مي‌ماند كه گفته بود متاعِ كفر و دين بي‌مشتري نيست... هنرمند آبستن مي‌شود از فلان مسوولِ ابله فرهنگي كه مقام‌ش را رسما به مبلغِ 190 ميليون تومان از كيسه‌ي بيت‌المال خريداري كرده است و دم به دم هم توي رسانه از خدا و پيام‌بر و دين و اسلام دم مي‌زند. هنرمند آبستن مي‌شود از فلان منافقِ تواب و بهمان پاك‌سازي‌شده‌ي لچك به سر كه داستان رزمنده‌ي جنگ را ضدجنگ مي‌داند. هنرمند آبستن مي‌شود از فلان آدم رياكار، بهمان آدم نامرد... با اين آبستني‌ها اثرِ خوب خلق نمي‌شود. ولو اين كه به‌ترين قابله را داشته باشي و اتاقِ زايمانت هم استريليزه شده باشد و صابون حمامِ زايمانت هم پركينز باشد... رضا امیرخانی
آداب_نوشتن (6) حینِ نوشتن، نفس نکشید! شنیده‌ام بعضی‌ها می‌گویند ما موقعِ نوشتن، موسیقی گوش می‌کنیم یا قرآن و مداحی می‌شنویم. گوش دادن، خود یک کار است، نوشتن هم کاری دیگر! به قولِ فضلا و علمای علمِ رایانه، من آن‌قدرها هم "مالتی تسکینگ" و چند وظیفه‌ای بلد نیستم کار کنم. اگر می‌شد توصیه می‌کردم که حتا اعمالِ غیرارادی مثلِ تنفس را هم حینِ نوشتن، تعطیل کنید. حالا که نمی‌شود بایستی اقرار کنم که من علاوه بر نفس کشیدن، حتما فنجانِ بزرگی از قهوه -و جدیدترها چایِ سبز- جلوِ دست‌م هست تا گاهی به صورتِ غیرارادی لبی تر کنم!
یک چیزی که دارم درباره‌ش خیلی فکر می‌کنم این است که داستان‌نویسی عرصهٔ فردیت است و نه منیت. هرکس دنیای خودش را دارد، نمی‌توان به‌راحتی دیگری را نقد کرد. او دارد دنیای خودش را می‌پرورد و تو را چه به دنیای او. داستان عرصهٔ دل است اولاً و بعد هم عرصهٔ عرضه. انسان برای دل خودش می‌نویسد و اگر جز این باشد محکوم به شکست است و بعد اگر فرصتی شد یا داشت به عرضه می‌پردازد تا ببیند که متاع او را خریدار است... دارم دربارهٔ این فکر می‌کنم.