eitaa logo
دانستنیهای قرآن و احادیث
33.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
9.4هزار ویدیو
57 فایل
استفاده وکپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) . پست های تبلیغاتی از نظر ما نه تایید و نه رد می‌شود🔴 تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1262354873Cf856639733 آیدی ادمین @farzane_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹مهمانی که صاحب خانه بود «۲»🔹 مقصود ابراهیم علیه السّلام از تعویض درگاه منزل این بود که با کنایه به اسماعیل بفهماند همسرش را طلاق بدهد و همسری شایسته اختیار نماید. پس از مدتی اسماعیل نزد خانواده خود آمد و از شرایط منزل دریافت که میهمانی در منزل بوده است. لذا به همسر خود گفت: آیا امروز کسی به منزل ما آمده است؟ زن گفت: آری امروز پیرمردی با چنین اوصاف به منزل ما آمد و از من حال تو را پرسید، وضع تو را برای او بیان کردم. آن پیرمرد نسبت به تو اظهار دوستی می کرد و خیلی مایل بود وضع تو را درک کند و از حال تو مطلع گردد. من به او گفتم که در سختی و مشقت زندگی را سپری می کنیم. اسماعیل از همسر خود پرسید، آیا آن پیرمرد برای من پیغامی نفرستاد؟ همسر اسماعیل گفت: چرا به شما سلام رساند و سفارش کرد که آستانه درب منزل خود را عوض کنی. اسماعیل گفت: آن پیرمرد پدر من بوده است و مرا امر کرده که از تو جدا گردم. اسماعیل بی درنگ به فرمان پدر از همسرش جدا شد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی 💯 🌺 @harrozba_qoraan 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹مهمانی که صاحب خانه بود «۲»🔹 مقصود ابراهیم علیه السّلام از تعویض درگاه منزل این بود که با کنایه به اسماعیل بفهماند همسرش را طلاق بدهد و همسری شایسته اختیار نماید. پس از مدتی اسماعیل نزد خانواده خود آمد و از شرایط منزل دریافت که میهمانی در منزل بوده است. لذا به همسر خود گفت: آیا امروز کسی به منزل ما آمده است؟ زن گفت: آری امروز پیرمردی با چنین اوصاف به منزل ما آمد و از من حال تو را پرسید، وضع تو را برای او بیان کردم. آن پیرمرد نسبت به تو اظهار دوستی می کرد و خیلی مایل بود وضع تو را درک کند و از حال تو مطلع گردد. من به او گفتم که در سختی و مشقت زندگی را سپری می کنیم. اسماعیل از همسر خود پرسید، آیا آن پیرمرد برای من پیغامی نفرستاد؟ همسر اسماعیل گفت: چرا به شما سلام رساند و سفارش کرد که آستانه درب منزل خود را عوض کنی. اسماعیل گفت: آن پیرمرد پدر من بوده است و مرا امر کرده که از تو جدا گردم. اسماعیل بی درنگ به فرمان پدر از همسرش جدا شد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی 💯 🌺 @harrozba_qoraan 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺