📌دیروز عصر برای تبلیغ ماه رمضان کرونایی به محلهای در منطقهی نیروگاه قم رفتم، با صحنهای مواجه شدم که اندوه و افسوس مرا برانگیخت!😔
🚬چند کودک و نوجوان در گوشهای از کوچه داشتن قلیان میکشیدن!
🙋🏻♂️یکی از این بچهها بهم گفت:
حاجآقا من روزهام ولی حواسم نبود و قلیون کشیدم، روزهام باطل شده؟!
👳🏻♂️گفتم:
چون حواست نبود روزهات باطل نمیشه ولی ریهات باطل میشه!
💥تا چند سال پیش اگر سیگار و قلیان را دست زنان، کودکان و حتی نوجوانان میدیدیم تعجب میکردیم!
متأسفانه بعضی از صحنههای اینچنینی داره عادی میشه!
اگه وقتی اولین بار که پدر و مادر با صحنهی دشنام دادن یا خلاف کردن کودکشون مواجه بشن بهش نخندن اینطوری نمیشه!
اگه بچه واقعاً نمیفهمه داره چی کار میکنه باید با بیمحلی لحظهای زمینهی اون کار رو از بین برد ولی متأسفانه برخی از بزرگترها با ناشیگری زمینهی ادامهی این خلاف رو تقویت میکنن!
🌪اگر در کوچه و خیابان نهی از منکر زنده بود شاید الآن اوضاع اینگونه نبود!!!
#کودکان #نوجوانان #بانوان #اعتیاد #نهی_از_منکر
☁️🌦@HASANAAT🌦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حکایتی زیبا از امیرکبیر💠
🔹آيةالله اراکی رحمةاللهعلیه میفرمود:
💭شبی خواب اميرکبير را ديدم، جايگاهی متفاوت و رفيع داشت.
❓پرسيدم چون شهيدی و مظلوم کشته شدی اين جایگاه نصيبت گرديد؟
❗️با لبخند گفت: خير!
❓سؤال کردم چون چندين فرقهی ضاله را نابود کردی؟
❗️گفت: نه!
⁉️با تعجب پرسيدم پس راز اين مقام چيست؟!
❗️جواب داد: هديهی مولايم حسين است!
⁉️گفتم: چطور؟!
‼️با اشک 😭 گفت: آنگاه 🔪 که رگ دو دستم را در حمام فين کاشان زدند؛ چون 💉خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد، سر چرخاندم تا بگويم قدری آبم💧 دهيد؛
ناگهان به خود گفتم: ميرزا تقیخان!
دو تا رگ بريدند اين همه تشنگی! پس چه کشيد پسر فاطمه سلاماللهعلیهما؟ او که از سر تا به پايش زخم 🗡⚔️🔪شمشير و نيزه و تير بود! از عطش حسين علیهالسلام حيا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در ديدگانم جمع شد...
... آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسين علیهالسلام آمد و گفت: به ياد تشنگی ما ادب کردی و اشک ريختی؛ آب ننوشيدی اين هديهی ما در برزخ، باشد تا در قيامت جبران کنيم...
#امیرکبیر #عطش #ادب #امام_حسین #پاداش_ویژه
☁️🌦@HASANAAT🌦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 نماز، قبل افطار
🔹حاج قاسم هنگام افطار میگفت نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظهها اجر این نماز بیشتر است.
🔹بیخود نبود شد سردار دلها
هر لحظهی زندگیش یه درسی برای ملت داشت.
خوش به سعادتش که الآن با قهقهی مستانهاش متنعم از روزی بیپایان الهیه.
#سردار_سلیمانی #نماز #افطار
☁️🌦@HASANAAT🌦
امام خامنهای:
خلیج فارس خانهی ما و جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج فارس بهاضافهی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلق به این ملت است؛ ما ملّتی هستیم با تاریخ و قدرتمند.
به مناسبت روز ملی خلیج همیشه فارس
#خلیج_فارس #امام_خامنه_ای
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبههای سفید
چهارشنبههای بدون ماسک
نه به فاصلهگذاری اجتماعی
نه به ماسک اجباری
نه به در خانه ماندن
نه به مسیح پولینژاد
مصیجون بدن خودمه به کسی هم ربطی نداره، دوست دارم کرونا بگیرم😂
#تمسخر_مصی_جون #کرونا #حجاب #ماسک #امنیت_جان #امنیت_روان
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
💠 به مناسبت روز معلم 💠
💎 ثواب یاد دادن «بسمالله» به کودک
🔻پيامبر اکرم صلیاللهعليهوآله:
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ کَتَبَ اللّه ُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ وبَراءَةً لأِبَوَيهِ وبَراءَةً لِلمُعَلِّمِ.
❇️ وقتى معلم به كودك بگويد:
بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند، خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚 «مجمعالبيان»، جلد اول، صفحهی ۵۰
#روز_معلم #تعلیم_اسلامی
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
✅نرمافزار اندرویدی پاسخگو
درگاه ورودی پرسشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
👈 امکانات این نرمافزار:
🔹 بخش گفتگوی زنده (گفتگو به صورت چت با کارشناسان برخط مرکز)
🔸 ارسال سؤال به صورت آفلاین
🔹نمایش کارشناسان آنلاین به تفکیک تخصص (مشاوره، احکام، اعتقادات و ...)
🔸 زمانبندی پاسخگویی در ایام هفته
🔹 آرشیو گفتگوهای آنلاین و آفلاین
🔸 کانالهای تخصصی پاسخگویی
✅دانلود از کافه بازار
cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app
🌎 #مرکز_ملی_پاسخ_گویی_به_سؤالات_دینی
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واردات جوجهی انگلیسی خطرناکتر از جوخهی انگلیسی
گزارش خبرگزاری فارس دربارهی دستاورد ایرانی و خیانت مسؤولین در صنعت مرغداری:
http://fna.ir/ex352p
#صنعت_مرغداری #جوجه_انگلیسی
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
💠 سبک زندگی از منظر امام حسن مجتبی علیهالسلام
امام حسن علیهالسلام: هر روزهدار هنگام افطار یک دعای مستجاب دارد.
#امام_حسن #سبک_زندگی
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
داستان کوتاه
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد.
خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضايتی خودش را به رويش بياورد، گفت: تو در امتحان نمرهی ۹ گرفتی، تو تنها کسی هستی که نمرهی قبولی نگرفته است.
پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود، سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم، میشود... میشود يک نمره به من ارفاق کنيد؟
خانم معلم با عتاب مادرانهای سرش را تکان داد و گفت: يک نمره ارفاق کنم؟!! اين ممکن نيست. من طبق جوابهايی که در برگهی امتحانت نوشتهای به تو نمره دادهام.
او اضافه کرد: نگران نباش. من که نمیخواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبيه کنم. تو بايد در امتحان بعد تلاش بيشتری کنی و نمرهی بهتری بگيری.
پسر با صدايی که نشان میداد خيلی ترسيده است، گفت: اما مادرم کتکم میزند.
خانم معلم ساکت شد. او آرزوی والدين را درک میکرد که میخواهند بچههايشان بهترين نمرهها را کسب کنند و موفق باشند؛ از طرفی نمیتوانست در برابر بچههای بازيگوشی که در امتحاناتشان ضعيف هستند، نرمش نشان دهد.
اما يک موضوع ديگر هم بود. او میدانست که کتک خوردن بچهها هم هيچ کمکی به تحصيلشان نمیکند و حتی تأثير منفی آن ممکن است آنها را از تحصيل بازدارد!
نمیدانست چه تصميمی بگيرد. يک نمره ارفاق بکند يا نه؟! او در کار خود جداً اصول را رعايت میکند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانهای هم داشت.
نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس میلرزيد و به گريه هم افتاده بود.
عاقبت رو به پسرک کرد و با صدای ملايمی گفت: ببين اين پيشنهادم را قبول میکنی يا نه؟
من به ورقهات يک نمره «ارفاق» نمیکنم. فقط میتوانم يک نمره به تو «قرض» بدهم! تو هم بايد در امتحان بعدی ۲ برابر آن را، يعنی ۲ نمره، به من پس بدهی. خوب است؟
پسرک با شادی غيرقابلوصفی گفت: چشم! من حتماً در امتحان بعدی ۲ نمره به شما پس میدهم.
او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت. از آن پس برای اين که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زياد درس میخواند. تا اين که در امتحان بعد نمرهی بسيار خوبی کسب کرد.
از طرف مدرسه به او جايزهای داده شد. وقتی در مراسم اعطای جايزه نگاهش به خانم معلم افتاد، از ديدن لبخندی که معلمش به او میزد، احساساتی شد و گريه کرد.
از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبيرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد. او اولين دانشجو از روستايشان بود.
پس از مشغول شدن به کار و به دست آوردن موفقيتهای شغلی و مالی پياپی، بارها و به بهانههای گوناگون به سازندگی روستايشان کمک کرده و هر سال به ديدن معلمش به آنجا میرود.
او هميشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعريف میکند و از بازگويی آن هميشه هيجانزده میشود. زيرا میداند که نمرهای که خانم معلم به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد.
#حکایت_اخلاقی #معلم_نمونه #قرض_نمره
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️