eitaa logo
اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی
13هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
9.5هزار ویدیو
206 فایل
کانال رسمی اندیشه جویان استاد حسن عباسی Instagram.com/Hasanabbasi.students_ t.me/hasanabbasi_students حمایت مالی از اندیشکده یقین: andishkadeh.ir/publication/donate/
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️✳️عالم شگفت‌انگیز 1✳️✳️ ✳️ما در جهانی عجیب و با ‹فیزیک›ی شگفت‌آور زندگی می‌کنیم؛ جهانی که نه‌تنها می‌تواند ‹حدس‌ها و ذهنیات فیزیکال›‌مان بلکه حتی ‹گرایش‌ها و باروهای ایمانی›مان را هم در خود هضم کرده و پوشش علمی دهد! ⏸حرف عجیبی است! مگر می‌شود جهان فیزیکال، بتواند باورها را نیز کاور کند؟ بله؛ و همین نکته‌، بنیاد ‹امکان تولید علوم متنوع، از تا › است. ◀️با یک مثال دقیق، بحث را پیش خواهم برد: ❇️لطفاً لحظاتی به این پرسش‌ها فکر کنید: زمان چیست؟ آیا زمان، امری است مستقل از حرکت؟ آیا زمان، امری است مستقل از ذهن؟ ⏹تأمل فرمایید... ⏭ارسطو به ما یاد داد که زمان، اولاً تابعی است از حرکت، و اگر حرکتی وجود نداشته باشد، زمان موضوعیت ندارد؛ و ثانیا زمان هرگز امری جدای از انسان یا به اصطلاح او، ‹نفس شمارنده› نیست: زمان، شمارش آنات حرکت است توسط نفس؛ و ما برای حفظ شمارش زمان، آن را به آنات یک حرکت چرخشی و بزرگ، یعنی حرکت زمین، وصل کرده‌ایم. اکنون سؤال دوم مطرح می‌شود: علم طبیعی چیست؟ آیا امری است مجزای از جهان؟ آیا امری است مجزای از نفس انسان؟ ⏯بگذارید این‌بار نیز رجوعی کنم به یونان: پرداخت متفکران یونان به مسأله‌ی جهان، با دو اصطلاح صورت می‌گرفت: کاسموگونیا و کاسمولوگیا. ⬅️کاسموگونیا، ترکیبی بود از کاسموس (جهان) و گِنِسیس (پیدایش). ‹جهان‌پیدایی› اما امری ورای انسان است؛ چه از لحظه‌ی آغاز پیدایش که اصلا انسانی وجود نداشته است تا شاهد چگونگی پیدایش جهان باشد و چه بعد از آن، که اساساً انسان، دسترسی مستقیمی به چگونگی پیدایش جهان نداشته است. ⬅️کاسمولوگیا اما ترکیبی بود از کاسموس (جهان) و لوگیا (شناخت/منطق)؛ از این رو، ‹جهان‌شناسی› اساساً و ماهیتاً امری است انسانی، که در فرایند آن، تمامی باورها و عقایدی که به آن‌ها ایمان دارد و نظریاتی که آن‌ها را درست می‌پندارد و بغض‌ها و نفرت‌هایش از خیلی چیزها، و حب‌ها و عشق‌هایش به بسیاری امور، همه و همه در شناختش از جهان، تأثیر می‌گذارند و به ذهن او جهت می‌دهند تا قوه‌ی تفکر و منطقش، عالم را آن‌گونه خوانش کند قوه‌ی قلب و تعقلش دوست می‌دارد! و این، حقیقتی است که در هیچ دانشگاه و حوزه‌ی علمیه‌ای به جوان دانشجوی ما نمی‌گویند نکند قداست ‹ساینس› نزد او خدشه‌دار شود! ◀️بر این مقدمات، همان‌گونه که ارسطو ‹زمان› را محصول عمل ترکیبی و مشارکت ‹نفس› و ‹جهان متحرک› می‌دانست، ‹کاسمولوژی› نیز علمی است محصول تعامل ‹ذهن› و ‹جهان›؛ بر این اساس، فیزیک مدرن، ماحصل خوانش اذهانی است ملحد، که زیرساخت‌های اتمی و زیراتمی جهان را اموری صرفاً مادی و مرده تلقی کرده و فرایند ترکیب و پیدایش جهان را نیز بر اساس تصادف، و بدون هیچ طرح پیشینی و هوشمندانه‌ای، توصیف و تبیین کرده‌اند. ✳️حال سوال این‌جاست که اگر پیش‌فرض‌های بنیادین فیزیک‌دانان را مبتنی بر آموزه‌های دین اسلام و اخبار رسیده از فرایند خلقت، تغییر داده و عناصر بنیادین عالم (هرچه که هستند) را اموری زنده و صاحب عقل و اراده تلقی کنیم و تلاش نماییم قوانین اراده‌ی آن‌ها و چگونگی دستورگیری و عوامل مؤثر بر آن‌ها را از طریق پژوهش‌های دقیق و تجربی، رصد و تبیین نماییم، آیا علمی که تولید می‌شود همین علم فیزیک موجود است یا علم ؟ ادامه... @Filsufak
🔶به مناسبت تمسخر و فحشی که توسط یک جوان مومن سکولار با حجم زیادی محاسن و تصویری با بک‌گراند مسجد، در خصوص نثارم شد بر آن شدم تکمله‌ای بر آن مطلب نوشته و مجدداً بر دیدگاه قبلی‌ام تأکید نمایم شاید که در قلب‌هایی که به جای عرش‌الرحمن، عرش مدرنیته شده‌اند و ذائقه‌شان به جک و جورج خو گرفته است کارگر اوفتد! ✳️خاطرتان باشد، در مطلب ‹عالم شگفت‌انگیز›، از ‹حیثیّت ترکیبی علم› صحبت کردم و با ذکر مبحث ‹زمان از دیدگاه ارسطو›، نشان دادم که علم، محصول خوانش عالَم است توسط عالِم، و این‌که هیچ عالِمی، بدون ذهنیت نیست بلکه تمامی باورها و ایمانیات او بر خوانش و برداشتش از عالَم، تاثیر می‌گذارد. قبلاً در جلسه‌ی 34 دوره‌ی طرح‌ریزی استراتژیک لقمان (@LoghmanSPC) مستندات محکمی در این باب، ارائه نموده بودم و از آن جمله، کارل پوپر (فیلسوف بزرگ علم در دوره‌ی معاصر) را شاهد آوردم آنجا که می‌گفت «25 سال تلاش نمودم تا به دانشجویان بفهمانم که شما نمی‌توانید بدون داشتن یک نظریه، به مشاهده‌ی عالَم بپردازید». اکنون در جهت تأییدات بیشتر، دیدگاه ‹تام زیگفرید› در کتاب ‹ریاضیات زیبا› را به آن مستندات می‌افزایم شاید در یقین موجود در قلب‌های مؤمن به مدرنیته، ذره‌ای شک رسوخ کرده و جایی برای اندیشیدن در باب برایشان باز شود. ◀️زیگفرید پس از بیان نکاتی در باب حیثیت ‹عینی (Objective)› و ‹ذهنی (Sunbective)› موجود در نظریه‌ی احتمالات، می‌نویسد: «فلسفه‌ها و نگرش‌های مختلفی در علم وجود دارد؛ حقیقت این است که علم (برخلاف ریاضیات)، بر بنیادهای سخت و استوارِ احکام و قواعدِ تقلیل‌ناپذیر، ساخته نشده است! ... علم از کتاب آشپزی بیرون نمی‌آید که دستورالعمل‌هایی برای آشکارکردن رمزهای طبیعت فراهم کند، بلکه از مخلوطی از روش‌هایی نشأت می‌گیرد که هر یک به طریقی موفق به ارائه‌ی تصویر قابل درکی از طبیعت می‌شوند [یعنی دقیقاً همان بحثی که ذیل ‹عالم شگفت‌انگیز› عرض نمودم و گفتم بسته به میزان فهم انسان در رسوخ به لایه‌های عمیق پیاز حقایق جهان، دانشمندان هر یک به روشی توانسته‌اند تبیینی از عالم و قوانین آن ارائه نمایند]. این دلیلی است بر اینکه چرا همه‌ی علم، تجربه یا همه‌ی علم، نظریه نیست بلکه اثر متقابل پیچیده‌ای از هر دو است.»(1) و این جمله‌ی آخر بدین معناست که علم، نه صرفاً حاصل تجربه است و نه صرفاً حاصل نظریه‌پردازی ذهنی؛ بلکه همان‌طور که پوپر تصریح داشت، شما بر اساس نظریات و پیش‌فرض‌هایی که قبول دارید به مشاهده‌ی عالم روی می‌آورید و بر اساس همان‌ها هم عالم را خوانش و فرمول‌بندی می‌کنید. ❇️اکنون مسأله را مجدداً بیان می‌کنم: آیا اگر پیش‌فرض‌های بنیادین شما، یعنی ‹ماده‌ی اولیه‌ی شکل‌دهنده‌ی جهان، چیزی نیست جز ماده و انرژی›، به پیش‌فرضی نظیر ‹ماده‌ی اولیه‌ی جهان عبارت است از امری زنده، اراده‌مند، عاقل، صاحب اختیار اما مأمور› تغییر یابد، فیزیک شما همان فیزیک ‹هر عملی را عکس‌العملی است مساوی در خلاف جهت آن› خواهد بود؟ آیا اگر اتفاقی که نمرود برای ابراهیم رقم زد امروز رخ می‌داد، فیزیک مدرن پاسخی برای ‹سرد و سلامت شدن آتش برای ابراهیم› داشت؟ یا این بود که می‌توانست در باب ‹امکان کنسل شدن مأموریت موجودات عالم در صورت ارائه‌ی دستوری جدید› صحبت کند و قوانین ارائه‌ی دستورات را بر اساس ‹قول› بیان دارد؟ ✳️و یک حرف نو: نهایت فیزیک مدرن، استخراج قوانین ‹عالَم مأموریت› است؛ و تنها فیزیک اسلامی است که می‌تواند از قوانین ‹عالم اراده› صحبت کند و چگونگی تغییر مأموریت را بر اساس ‹قول›، بیان نماید؛ عالم را نه نیرو و فشار و انرژی، بلکه قول و اراده، تغییر می‌دهد. 1️⃣تام زیگفرید: ریاضیات زیبا ـ جان نش، نظریه‌ی بازی‌ها و جست‌وجوی رمز طبیعت، مترجم: مهدی صادقی، تهران،نشر نی، چاپ چهارم: 1394 ص263. @Filsufak
✳️در شرایطی که تمدن غرب در مسائل علمی، در دگماتیسم ماده‌گرایانه‌اش دارد به رویین‌ترین سطح یعنی نانوتکنیک می‌رسد اما در حال بررسی ایده‌های علمی جدیدی در عمیق‌ترین سطح یعنی سوپر استراتژیک است؛ ❇️و مطمئن باشید این ما هستیم که ذیل بنیادی نو برای علم می‌گذاریم. https://twitter.com/Filsufak