میدونی که برام با ارزشی خیلی😍❤️
نگاه داداش ابراهیم همیشه به زندگیت♡
ـــــــــــــــــــــــــــــ
سلام ممنونم که هستین ❤️
ــــــــ
سلام چشــــــم 🥲 اگه بفرستن🚶♂
ــــــــــــــــ
سلام تا بهش فکر کنم🙂
ــــــــ
سلام ادمین حسیبام در خدمت شما🙈 همیشگی باشی♡
ــــــــــــــــــــ
عزیزین❤️🌹
ـــــــــ
سوالا زیادن اونایی که بشه جواب داد جواب میدم😉..
ــــــــــــــــــــ
ای پیام اخری رو خیلی خوندم یا فعل ها اشتباه شده یا... 😅
ولی شما ادامه بدین همینجووور پرقدرت 💪
#رسیدسفارشات📚
دوست کتابخونِ مون از #همــــــدان🦋
ـــــــــــــــــــــ
پیاماتون خیلی برام با ارزشه😍🌹
وجودتون سرشار از برکته♡♡
ان شاءالله که همیشگی باشین🌹
ـــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نماز دقیقا همون زمانیه که خودکارِت رو
میزاری وسط کتابِ زندگیتُ میبندیش ؛
و برای مدتی از این دنیا فاصله میگیری . .
ــــــــــــــــ
#نماز_اول_وقت 🦋
#التماس_دعا💚
قربان مظلومیتت آقا.بهتان تهمت زده بودند که کلی پول جمع کرده اید و سلاح و می خواهید با این پول و سلاحها در کنار یارانی که دور خودتان، جمع کرده اید، می خواهید آشوب به پا کنید بر علیه هارون الرشید عباسی
هارون، زندانبان های مختلفی برای شما آورد، اما هیچ کدوم نتونستند که رضایت هارون را بخرند، تا رسید به سندی بن شاهک یهودی، هم او که شما را آورد به خانه خودش و هیچ فردی را نذاشت به شما نزدیک بشه، خواهرش خواب دیده بود که در یه اتاق تاریک نشسته و داره به یه شمع روشن، شلاق می زنه، شما هم یا باب الحوائج، موسی بن جعفر، هم مثل اجداد پاکتان، توسط سندی به شهادت رسیدید، هیچ کدوم از مردم، حرف سندی را که می گفت شما به مرگ طبیعی از دنیا رفتید را قبول نکردند، حتی احمد بن حنبل
📖 زندانبان یهودی
✒️ به قلم: سید سعید هاشمی
🗒️ انتشارات: کتاب جمکران
این اثر با ارزش در زمانی می گذره که امام موسی کاظم «ع» تحت نظارت شدید امنیتی در زندانهای مختلف نگهداری و از زندانی به زندان دیگر منتقل میشه تا اینکه هارون از سندی بن شاهک که رییس شرطه های بغداد هست و بسیار سفاک و ستمکار و دشمن شیعیان و علویان، می خواد که زندانبان امام شود....
برشی از کتاب:
در چشم های مسیب نگاه مشکوکی میدیدم. احساس میکردم بیش از اندازه دلسوزی میکند. شلاق را چندبار به کف دستم کوبیدم و گفتم: «هان؟ چه شده است مسیب؟ نگران زندانی من هستی! نکند با او ر و سری داری؟» شرمگین خندهای زد و گفت: «چه شر و سری؟ من اینجا فقط یک نگهبان هستم. اما راستش را بخواهید، موسی بن جعفر(ع) امروز روزه بوده است. دیشب هم افطار نکرده. شاید توانایی حرف زدن نداشته باشد.» هلش دادم به کناری و گفتم: «تو در کار من دخالت نکن. مگر هوس شلاق کردهای؟»
ــــــــــــــــــ
✓قیمت کتاب 134/000
♡قیمت با #تخفیف_ویژه 115/000ت
#معرفی_کتاب
#زندانبان_یهودی
#سید_سعید_هاشمی
#انتشارات_کتاب_جمکران
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
#کاظمین
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#تاوان_عاشقی❥
| کتاب تاوان عاشقی، رمان #عاشقانه و پرالتهابی است از زندگی ۲ شخصیت به نامهای «آلا» از غزّه و «خلیل» از شیلی. زندگی این ۲ در میانهٔ جنگ ۸روزهٔ غزه و اسرائیل به هم گره میخورد. این رمان ایرانی که در ۲۴ فصل نوشته شده، پس از پایان، تصاویری از این ۲ نفر را که حالا تشکیل خانواده دادهاند، در خود گنجانده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🟢قیمت کتاب 70/000
🔴قیمت با تخفیف65/000
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــ کتاب تاوان عاشقی ــــــــــــــــــــ
🔖یک سر این داستان واقعی در شیلی میگذرد، سر دیگرش در غزه. این دو سر میخواهند به هم گره بخورند. کِی؟ وسط جنگ #هشتروزه_غزه_و_اسرائیل!
دین و مذهبشان؟ خانوادهها؟ تهدید ترور! پلیس مصر! حماس! تکفیریها! داعش! قاچاق آدم!
آیا خلیل حاضر میشود زیر تهدیدهای مصر و ا.سرا.ئیل برود گذرگاه رفح؟ چطور؟
آیا آلاء از محاصره غزه میزند بیرون؟ با کدام مجوز؟
پای کشور ثالثی در میان است؟ یکی این وسط جاسوس نباشد! لو میروند؟ گیر میافتند؟
عبور از این اما و اگرها تاوان دارد. خلیل و آلاء از پس آن برمیآیند؟ همه میگویند نه؛ جز...!
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
«ایمان پیدا کردم خلیل #عاشق واقعی است. بازیاش نمیآید. بار سفر را به دوش کشید و آمد تا مصر، زندانی شد، شکنجه کشید و حالا با همه زهر چشمی که ازش گرفته بودند هنوز در قاهره منتظر نشسته. با همه نداریاش. با خودم عهد بستم تا آخر راه کوتاه نیایم. ولی دیگر اینجایش را نخوانده بودم. خلیل پیشنهاد عجیبی داد. همهجوره به ماجرای خودم و خلیل نگاه کرده بودم الا این مسیر. ازدواج غیابی! فکر میکردم یا من خیالاتی شدهام یا او. درست میشنیدم؟
❤️🔥باهم ازدواج میکنیم؛ حتی اگر هیچوقت به هم نرسیدیم!😭
💔یعنی قمار عشق. یعنی تهِ تهِ همه قصههای عشقی که شنیده بودم. تکقطره اشکی از چشم چپم چکید. از شوق.
رفتم توی آشپزخانه. مردد بودم سر حرف را باز کنم یا نه؟ خودم را به شیشه روغن زیتون روی میز سرگرم کردم. چاره چه بود؟ وقت نداشتم برای پنهانکاری. آخر تق داستان درمیآمد. امروز نه، فردا. دل را زدم به دریا. سیرتا پیاز ماجرا به مادرم گفتم. بلند بلند. بیتفاوت......
#تاوان_عاشقی
🎁 مستند داستانی #عاشقانه دختری ساکن غزه است....
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#پسرم_حسین📚
پسرم حسین، روایت زندگی حسین مالکی نژاد به روایت #مادر است، که به تازگی از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
این اثر کوشیده تصویر یک #نوجوان_عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیها را که در سن 12 سالگی وارد جنگ می شود و قضایای مختلفی که برایش اتفاق می افتد را به تصویر بکشد.
ــــــــــــــــــــ
✓قیمت کتاب 45/000ت
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــ #بریده_کتــــــاب ـــــــــــــــــــــــــــ
نمیدانـم راسـت گفتـه یا نـه، ولی دعا می کنم دروغ گفته باشـد؛ یک
دروغ بزرگ!
چشـمهایم را می بنـدم، او را تصـور می کنـم کـه از در آمده تـو، و من با
تاسـف برایش سـر تـکان می دهـم و می گویم: «دیـدی حرفات درسـت از
آب در نیومـد؟» امـا خیـالم تمام نشـده، بـه هم می ریـزد. هرچـه ذهنم را
بـالا و پایین می کنم تا خاطرهی یکی از دروغهایـش را به یاد بیاورم، چیزی
نمی یابـم. در اولین روزِ بعد از رفتنش، آشـفتهام و مـدام حرفهایش در گوشم می پیچد و رعشـه به جانم می اندازد؛ مانند مرغ
سرکنده بال بال می زنم، مثل وقت هایی که باباجی سر مرغ را می برید و حیوان زبان بسته پرپر می زد زیر سبد توری. از وقتی رفته، خانه برای من حکم همان سبد توری را دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•