فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کتابـــ حوض خون📕
504صفحه🌱
خاطرات زنان اندیمشکی در رختشویی در دفاع مقدس🍃
ارسال به سراسر نقاط کشور🍃
قیمت 100/000ت🌿
❌ %20 تخفیف80/000😍❌
🔺️قیمت چاپ جدید این کتاب 120/000هزار تومان است...
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
بسم حق...🍂 #پارت13 پسرکفلافلفروش اینقسمت#تریاک _._._._._._._ ايام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجيبی
بسمحق...🍂
#پارت14
پسرکفلافلفروش
ادامه #تریاک
_._._._._.
راننده از نردههای وسط اتوبان رد شد و خيلی سريع آنسوی اتوبان محو شد!
اما شخص دوم وارد خيابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دويد. اولين كوچه در اين خيابان بسيار پهن است، اما بر خالف ظاهرش بنبست میباشد. اين شخص به خيال اينكه اين كوچه راه دارد وارد آن شد.
من و چند نفر از بچههای مسجد هم از دور شاهد اين صحنهها بوديم. به سرعت سوار موتور شديم تا به كمك هادی و دوستش برويم.
وقتی وارد كوچه شديم، با تعجب ديديم كه هادی دست و چشم اين متهم را بسته و در حال حركت به سمت سر كوچه است!
نكتهی عجيب اينكه هيكل اين شخص دو برابر هادی بود. از طرفی هادیمسلح نبود. اما اينكه چطور توانسته بود. اين كار را بكند واقعاً برای ما عجيب بود.
بعدها هادی ميگفت: وقتی به انتهای كوچه رسيديم، تقريباً همه جا تاريك بود. فرياد زدم بخواب وگرنه ميزنمت.
او هم خوابيد روی زمين. من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم
كه نبينه من هيچي ندارم و ...
بچههای بسيج مردم را متفرق كردند. بعد هم مشغول شناسایی ماشين شدند.
يك بستهب بزرگ زير پای راننده بود. همان موقع مأموران كالنتری 114 نيز از راه رسيدند. آنها كه به اين مسائل بيشتر آشنا بودند تا بسته را باز كردند
گفتند: اينها همهاش ترياك است.
ماشين و متهم و مواد مخدر به كالنتری منتقل شد. ظهر فردا وقتی ميخواستيم وارد مسجد شويم، يك پلاكارد تشكر از سوی مسئول كالنتری جلوی درب مسجد نصب شده بود.
در آن پلاكارد از همهی بسيجيان مسجد به خاطر اين عمليات و دستگيری يكی از قاچاقچيان مواد مخدر تقدير شده بود...
ادامه دارد...
#پسرک_فلافل_فروش
#کتاب
#شهدا
#امام_زمان
#حجاب
#فتنه
#شهید_هادی_ذوالفقاری
┏━🕊⃟📚━┓
@hasebabu
┗━🌿━
#پارت15
پسرکفلافلفروش
اینقسمت#امربهمعروف
_._._._._._
هادی پسری بود كه تک و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسير دين را از آنچه بر روی منبرها ميشنيد انتخاب ميكرد و در اين راه ثابت قدم بود.
مدتی از حضور او در بسيج نگذشته بود كه گفت: بايد يكي از مسائل مهم دين را در محل خودمان عملی كنيم.
ميگفت: روايت از حضرت علی (ع) داريم كه همه اعمال نيک و حتی جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل درياست. برای همين در برخی موارد خودش به تنهايی وارد عمل ميشد.
يك سیدیفروشی اطراف مسجد باز شده بود. بچههای نوجوان كه به مسجد رفت و آمد داشتند از اين مغازه خريد ميكردند.
اين فروشنده سیدی های بازی و فيلم كپیشده را به قيمت ارزان به بچهها ميفروخت.
مشتریهای زيادی برای خودش جمع كرد. تا اينكه يك روز خبر رسيد كه اين فروشنده فيلمهای خارجی سانسورنشده هم پخش ميكند!
چند نفر از بچهها خبر را به هادی رساندند. او هم به سراغ فروشندهی اين مغازه رفت.
خيلی مؤدب سلام كرد و از او پرسيد: بعضی از بچه ها ميگويند شما سیدی های غير مجاز پخش ميكنيد، درسته!؟
فروشنده تكذيب كرد و اين بحث ادامه پيدا نكرد.
بار ديگر بچههای نوجوان خبر آوردند كه نه تنها سیدیهای فيلم، بلكه سیدیهای مستهجن نيز از مغازهی او پخش ميشود.
هادی تحقيق كرد و مطمئن شد. لذا بار ديگر به سراغ فروشنده رفت. با او صحبت كرد و شرايط امر به معروف را انجام داد.
بعد هم به او تذكر داد كه اگر به اين روند ادامه دهد با او با حكم ضابطان قضایی برخورد خواهد شد.
اما اين فروشنده به روند اشتباه خودش ادامه داد. هادی نيز در كمين فرصتیبود تا با او برخورد كند.
يك روز جوانی وارد مغازه شد. هادی خبر داشت كه يك كيسه پر از سیدیهای مستهجن برای اين شخص آوردهاند.
لذا با هماهنگی بچههای بسيج وارد مغازه شد. درست زمانی كه بار سیدیها رسيد به سراغ اين شخص رفت. بعد فروشنده را با همان كيسه به مسجد آورد!
در جلوی چشمان خودش همه سیدیها را شكست.
وقتی آخرين سیدی خرد شد، رو كرد به آن فروشنده و گفت: اگر يك بار ديگر تكرار شد با تو برخورد قانونی ميكنيم.
همين برخورد هادی كافی بود تا آن شخص مغازهاش را جمع كند و از اين محل برود.
ادامه دارد...
#پسرک_فلافل_فروش
#کتاب
#شهدا
#امام_زمان
#حجاب
#فتنه
#شهید_هادی_ذوالفقاری
┏━🕊⃟📚━┓
@hasebabu
┗━🌿━
یک خودکار 🖊آبی و یک کاغذ برایش آورد📋. روحالله کاغذ را گرفت و مشغول نقاشی شد🔮. یک پرنده کشید که رو به آسمان بالهایش را باز کرده است🕊. زینب به خودکاری که در دستان روحالله بالا و پایین میشد، نگاه کرد👀. سریع و هنرمندانه کشید✨ طراحی پرنده که تمام شد، بالای کاغذ نوشت : بسم رب زینب (س)🥀 « هرکه را عشق حسین نیست، ز خود بیخبر است/ کشتۀ عشق حسین از همهکس زندهتر است» ...
#_کتاب_دلتنگ_نباش
#_شهید_روحالله_قربانی
#_شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#_دنیای_کتاب_حسیبا