eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
90 دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.5هزار ویدیو
170 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺همچو معادن! ◽️حضرت : 🔹«نکته‌ای بلند از استادم شادروان جناب علامه آقا تبریزی به یادگار دارم. 🔸 روزی در مزار شیخان قم به حضور مبارکش افتخار تشرف داشتم و هیچ‌گاه در محضر فرخنده اش یک کلمه از دنیا گله و شکوه‌ای و حرف کم و زیاد مادی نشنیدم. 🌀فرمود:«آقا! انسان‌ها همچون معادن هستند باید آن‌ها را استخراج نمود». ⚡️غرض آن جناب اینکه همچنان که کوه‌ها دارای معادن طلا، نقره، الماس، فیروزه و غیره هستند، انسان‌ها دارای معادن گوناگون حقایق و معارفند. باید هر کسی کوه وجودش را بشکافد و آن معادن را استخراج کند. یعنی در روانشناسی بکوشد تا آب زندگی از او بجوشد، البته این سخن را عمق دیگر است. 📚 معرفت نفس، نوشته حسن حسن‌زاده آملی، جلد دوم، درس ۸۱، صفحه ۲۴۲.
🔺دریای تواضع! ◽️حجةالاسلام ایمانی: 🔹با این که یک عالم متشخص و رده بالا بودند در عین حال با کمال تواضع مثل ما طلبه ها با ما رفتار و معاشرت داشتند و از ما پذیرائی می کردند. 🌀ما دیگر جلوی در ماندن و انتظار کشیدن برای ورود نداشتیم و وقتی می رفتیم بلافاصله قبول مان می کردند. 🔸در رفع ایرادات و اشکالات مان هم اصلا کلمه ای توبیخ و سرزنش و ملامت که حاکی از رنجیدگی خاطرشان باشد ، از ایشان نشنیدیم... ⚡️ ایشان دریای تواضع بودند ، والله ما هر دفعه خدمت شان شرفیاب می شدیم آن قدر تواضع و خوش روئی داشتند و نه تنها با ما بلکه نسبت به عموم چنین بودند، به طوری که وقتی از پیش ایشان بر می گشتیم به هم می گفتیم ای کاش نمی رفتیم . ای کاش مزاحم نمی شدیم با آن همه سن و سال و عظمت بلند می شد و تا دم در ما را بدرقه می کرد. 💢هنگامی که فقط برای یک بار می خواهند کفش هایش را جلوی پایش جفت کنند نه تنها بازوی آن شخص را می گیرد و مانع این کار می شود بلکه به گریه هم می افتد و می گوید: «آخر مگر من که هستم تا شما کفش های من را جفت کنید؟ چرا شما باید کفش های مرا جلوی پایم بگذارید؟!».
🔺احضار احیاء ◽️مرحوم سید محمدحسن قاضی: 🔹«من به آیت الله خیلی می گفتم که آخر احضار ارواح چطور می شود؟ 🔸ایشان به من گفتند: تو احضار ارواح را چه کارداری؟ احضاراحیاء را بخواه! 🔹من گفتم:«آن شیخی را که دیروز در فلان مجلس با ما بود، احضار کن!». 🔸گفتند:«خیلی خوب!». سپس شروع کردن به انجام دادن کارهایی. 🔹 بعد به من گفتند:«برو بیرون خانه!». 🔸من رفتم دیدم آن شیخ آمده و می گوید آقای الهی داخل همین کوچه شد، اما نمی دانم منزلش کدام یکی است! 🌀گفتم: آقا بفرمایید داخل. آمد نشست و با هم مشغول صحبت شدیم! 📚کتاب الهیه، صفحه ۱۱۴.
🔰احضار روح مرحوم فارابی 🔹آیت الله می فرمود: ⚡️روزی درحالت ارتباط با ارواح، از مرحوم پرسیدم: آیا این قرآنی که تلاوت می کنیم وثوابش را برای شما می فرستیم و نیز از خداوند برای شما طلب استغفار می کنیم به آگاهی شما می رسد؟ ▫️گفت: آری! ▪️پرسیدم: آیا شما درمقابل این رفتارها عکس العملی هم نشان می دهید؟ ▫️جواب داد : آری! ▪️ گفتم: چگونه ؟ 🌀اظهار داشت: دریکی از روزها فرزندت دچار مشکلی درخصوص مسائل اداری شده بود که کارش به امضای یکی از دوایر دولتی وابسته بود که ما به دلش انداختیم نامه او را امضاء کردند و مشکلش را حل نماید. 🥺
🔰احضار روح عمرسعد ملعون‼️ 🔻حاج سيدمحمد الهي پسر حضرت آيت الله مي گويد: ⚡️یکی از روحانیان تبریز به نام ادیب العلماء که در سر رشته داشت و به خانه مان رفت و آمد داشت. یک روز که در خانه ما بود، پدرم از ذهنش می گذرد که روح را احضار نمايند و ببينند که اين ظالم چگونه تيپ و قيافه اي داشته و اين غلط بزرگ غيرقابل بخشش را در مورد امام حسين(ع) و اهل بيت اش در صحراي کربلا مرتکب شده است. 🌀اديب العلما مي گويد: در يک لحظه، خانه اي که در آن نشسته بودیم، به يک ظلمت کده تبديل شد و همه جاي خانه را تاريکي فرا گرفت. من از ترس پا به فرار گذاشتم. يک آن فهميدم که در پل منجم هستم، بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سوال پرسيدم. آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسيد و پا به فرار گذاشت. ▫️مادر بنده نيز به خيال اينکه فرار اديب العلما از خانه، به واسطه حال ناخوش پدرم بوده، لذا با يکي از پزشکان تبريز به نام دکتر نقشينه، براي مداواي پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاينه پدرم ، حال پدرم خوب شده بود و بدين صورت همه چيز در خانه بهم خورده بود.
🔰سید بحرالعلوم(ره)؛ ملازم امیرالمؤمنین 🌀مرحوم آقاي برادر علامه طباطبايي، يك شاگردي داشته كه با ارواح گذشتگان مي توانسته ارتباط برقرار كند. اگر كسي مايل بوده ارتباط برقرار كند برايش راه باز بوده و با ارواح برزخيان مي توانسته ارتباط برقرار كند. اين بزرگوار مي گفته: با همۀ علما توانستم ارتباط برقرار كنم غير از . ▪️گفته بودند: چرا با سيد نمي تواني؟ 🔷گفته بود: براي اينكه او در آن عالم جزء ملازمان ركاب اميرالمومنين(علیه السلام)است و كسي دستش به عظمت امام علي(علیه السلام) نمي رسد. سيد بحر العلوم يك لحظه از (علیه السلام) جدا نمي شودو هميشه ملازم مولي الموحدين، امير المومنين(علیه السلام)است. 🥺
🔰 ما غیر از طلبه ها کسی نداریم! در تشرفی که آیت‌الله (برادر علامه طباطبائی) به محضر حضرت بقیةالله (عج) داشتند، حضرت به ایشان فرمودند: اگر مشکل و گرفتاری داشتید خدا را قسم بدهید به . آیت‌الله الهی طباطبائی فرمودند: با وجودی که منظور حضرت را فهمیدم اما می‌خواستم از لسان شریف خودشان بشنوم! سؤال کردم: آقا جان! ریزه خواران سفره شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: همین طلبه‌ها. سؤال کردم: آقا جان! شما از آنها هستید؟ حضرت سکوت کردند و بعد از تأملی فرمودند: ما کسی را غیر از آنها نداریم! 📚کتاب پای درس علما، محمد تقی صرفی پور، ص ۶۵۷ 🥺😢
📜 دو سطر از دفتر احضارات سیّد محمّدحسن الهی طباطبایی (ص۶۹ - ۷۰) ✍🏻 مرحوم الهی سؤالات‌اش را از آن‌چه به عنوان ارواح بزرگان تشخیص می‌داده، در دفتری یادداشت می‌کرده است. وی در شب ١٤ شعبان المعظّم ١٣٤٥ ه‍ ق، در ذیل نقل گفتگوهایش با موجودی که به گمان ایشان خواجه حافظ شیرازی بوده است، از ایشان دستوری برای تشرّف به محضر مقدّس امام زمان - أرواحنا له الفداء - می‌خواهد، و او هم دو کلمه دستورالعمل مجرّب به ایشان می‌گوید. مرحوم الهی خود می‌نویسد: 🕯 «عرض کردم که: دلم خیلی می‌خواهد که خدمت ایشان هم برسم. فرمودند: عشق می‌خواهد و اشک!». 🥺😢😭
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 نکته آیت الله بهجت درباره مرحوم آیت الله 🎙 حجت الاسلام محتشم
🔺اگر استعداد باشد! ▫️فرزند آیت‌الله الهی می‌گوید: 🔹آیت‌الله واقعاً (عج) را حاضروناظر می‌دانست و به آن اعتقاد داشت، به‌طوری‌که حتی در کوچک‌ترین حرکات و رفتار زندگی به‌گونه‌ای رعایت همه چیز را می‌کرد که انگار همان لحظه در حضور حضرت است. 🔸کلام مرحوم پدرم این بود: «شما لازم نیست راه بیفتید و دنبال حضرت بروید، اگر استعداد قابلیتش را داشته باشید ایشان خودشان به سراغ شما می‌آیند و خودشان ترتیب تشرف را می‌دهند». ⚡️ «برای ارتباط با حضرت تنها باید تصفیه شد، دل را باید تصفیه کرد. اگر دل صاف باشد این امواج را درک می‌کند و تصویر را هم نشان می‌دهد، اما اگر دل صاف نباشد و گردوخاک داشته باشد، تصویر را خوب نشان نمی‌دهد». 🥺
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گله آیت الله از روح یکی از بزرگان (ظاهرا حکیم فارابی) 🎙به روایت استاد فاطمی نیا
🔺قدرت روحی مرحوم الهی استاد حسن رمضانی به نقل از علامه حسن زاده آملی: 🔹در مقبره شیخان درسی با آیت الله داشتم. روزی ایشان بعد از درس مریض شدند و در بیمارستان نیکویی قم بستری شدند. یک روز بی درس بر من سخت گذشت. صبح روز بعد دفتر و قلم را برداشتم و به بیمارستان رفتم و گفتم: «یک روز درس تعطیل شد دلم گرفت، اگر حال دارید همین جا درس را برگزار کنیم.» 🔸ایشان فرمود: «بر من هم خیلی سخت گذشت؛ چون تا به حال در بیمارستان بستری نشده بودم. دیشب دلم خیلی گرفت و برای خروج از این حال چند لحظه ای با شما بودم». 🔅با تعجب پرسیدم: «چطور؟». فرمودند: «یادت هست دیشب فلان ساعت بلند شدی رفتی کتابخانه و فلان کتاب را برداشتی و ساعاتی با آن مشغول بودی؟ من بودم که با پای شما رفتم کتابخانه و با دست شما کتاب را برداشتم و با چشم شما مطالعه کردم». ▫️گفتم: «آقا چه بلاهایی که سر من آوردید». (+) 📚 صوت تدریس کتاب اوصاف الاشراف (جلسه ۳۵)، موسسه آوای توحید