🌹با سلام و احترام
✅ کانال اطلاعرسانیِ پروفسور حاج محمد لگنهاوزن راهاندازی شد:
1️⃣ اطلاعرسانی برنامهها، سخنرانیها و کلاسها
2️⃣ گزارشات صوتی، تصویری و مکتوب جلسات و برنامهها
3️⃣ نشر بیانات و دیدگاهها و مواضع علمی و پژوهشی
4️⃣ آشنایی با تألیفات و مقالات و آثار علمی و پژوهشی
5⃣ زندگینامه:
https://eitaa.com/Legenhausen_ir/54
#️⃣ شما می توانید مطالب زیر را با جستجوی هشتگ مربوطه در این کانال دنبال کنید:
#زندگی_نامه | #کتاب | #مقاله | #نوشتار | #ارائه
#متن | #شعر | #فیلم | #عکس | #صوت
#اطلاعیه | #نشست | #درس | #درسگفتار
#فارسی | #انگلیسی
🟢 کانال رسمی پروفسور محمد لگنهاوزن
🆔@legenhausen_ir
🆔 https://eitaa.com/legenhausen_ir
💠 کانال و سایت مؤسسه امام خمینی(ره)
🔰 https://eitaa.com/iki_ac_ir
🔰 https://iki.ac.ir
☎️ 02532113627
🏴. روضه امام حسین در محضر امام صادق
🏴
زيد شَحّام نقل مي كند:
«ما و گروهى از كوفىان در حضور امام جعفر #صادق(ع) نشسته بوديم كه جعفربن عفان طائِی به حضور امام مشرف شد. امام به او فرمود:
اى جعفر! به من رسيده است كه تو خيلى خوب در رثای #حسين بن علی(ع) #شعر ميگوئى؟ جعفر گفت: آرى. امام فرمود:
پس شعر بگو!
وقتى جعفر شعر خود را سرود، امام صادق(ع) به قدرى #گريه كرد كه اشكهاى ایشان بر گونه هاى صورت و ريش مباركش سرازیر گشت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند. امام فرمود:
ای جعفر! احدى نيست كه درباره مصيبت حسين¬بن علی شعر بگويد، گريه كند و ديگران را گريان نمايد، مگر اينكه خداوند- از سر رحمت خود- #بهشت را بر او واجب مي كند و او را مى آمرزد.»
📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص574.
#حدیث_زندگی ۳۵۶
#واحسیناه... 😭🥺🌹🌹🌹
🔻 من گمان میکنم #شعر تاریخ انسان ایرانی و انسان ایرانی تجسم شعر است. اگر شعر را از ما بگیرند اساسا تاریخی نداریم! حقیقتش از جامعه خودمان میترسم که مدل توسعه شهری، کالایی شدن همه چیز، مشکلات اقتصادی، فضای مجازی، کمبود وقت انسان مدرن و...شعر فاخر و شعرخوانی را دارد از متن جامعه میگیرد.
✍ #محمدامین_رضایی
📃 #شعر ی از علامه طباطبایی بدون حتی یک کلمه عربی !
گذر ز دانه و دام جهان و خویش مباز
که مرغ با پر آزاد میکند پرواز
به کوهپایه «زان» بامداد با یاران
که دور باد دل پاکشان ز سوز و گداز
چه گویمت که چه میگفت باد مشکفشان
که میگشود به گفتار خود هزاران راز
ز من نیوش و میاسا در این دو روز جهان
که پیش روی تو راهیست سخت دور و دراز
درختان کهنسال ورس بر سر کوه
که دیدهاند به دامان کوه، بس تک و تاز
بگوش هوش شنیدم که دوش می گفتند
که همچون ناله نی بودشان نوا و نواز
بسی دمیده در این جویبار سبزه نغز
بسی شکفته در این بوستان، شکوفه ناز
بسی چمیده در این کوهسار کبک دری
بسی رمیده بر آن آهوان مشک انداز
بسی گذشته از این شاهراه، راهروان
که بود باد بیابان نوردشان، دمساز
به خویش آی و تماشای پیشتازان کن
که هیچ ناید از این کاروان راه، آواز
نشان مهر که دیده است در سرای سپنج؟
جهان به کس ننماید دو روز چهره باز
همی برد پی امروز آنچه در دیروز
همی کند به سر انجام آنچه در آغاز
به ساز و سوز بهار و خزان شکیبا باش
به تنگنای جهان باش «ورس» را انباز
به هرزه راه مپیما و خویش خسته مساز
که پیش پای تو باشد بسی نشیب و فراز
🖌 علامه طباطبایی
📜 مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائی این شعر را به صورت فارسی سره در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی در دهکده «زان» و زیر درختان «ورس» سروده است.