🔰درگذشت آیت الله شیخ #عبدالنبی_نوری از فقها و اساتید حوزه علمیه تهران(۱۳۴۳ ق) 🔷آیت الله عبدالنبی نوری (۱۲۵۴ - ۱۳۴۳ ق)، فقیه، حکیم، مجتهد، جامع علوم عقلی و نقلی و از عالمان برجسته تهران در عصر خویش است. 🔹او در سال ۱۲۵۴ق در نور مازندران دیده به جهان گشود و تحصیلات حوزوی را در زادگاهش آغاز کرد و در شهر آمل و تهران تکمیل کرد. 🔸ایشان پس از آموزش معقول و منقول، عازم عراق شد و به آموزشهای تکمیلی فقه و اصول و حدیث پرداخت و به درجه اجتهاد نائل آمد. ⚡️از معروف ترین اساتید وی در استان مازندران شیخ سعیدالعلمای مازندرانی، در تهران حکیم جلوه، آقاعلی زنوزی و آقاعلی مدرس و در نجف میرزا حبیب الله رشتی، شیخ انصاری و محدث نوری و در سامراء میرزای شیرازی می باشند. 🌀ایشان از میرزای شیرازی حکم اجتهاد و از محدث نوری اجازه روایت دریافت کرده و سپس در تهران رحل اقامت افکند و به تدریس و پرورش شاگردان پرداخت. از معروف ترین شاگردانش می توان به میرزا محمدطاهر تنکابنی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، علامه شعرانی، محمدتقی آملی و سیدابوالحسن قزوینی اشاره کرد. 📚رساله عملیه، رسالة فى تحریم المشروطه، شرح قواعد الاحکام از جمله آثار اوست. 🍁او در مسائل سیاسی طرفدار مشروعه مشروطه بوده و با شیخ فضل الله نوری و شهید مدرس همراه و هم کلام بوده و در مقابله با فعالبتهای رضاشاه نقشی ویژه ایفا می کرد. ◾️ایشان سرانجام در ۲۰ محرم ۱۳۴۴ق (۱۹ مرداد ۱۳۰۴ش) دار فانى را وداع گفت و پیکر مطهرش در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری به خاک سپرده شد. #زندگی_نامه

🎥تشرف آیت الله شیخ #عبدالنبی_نوری به محضر #امام_زمان (عج) و مشاهده کرامتی از آیت الله #سیدابوالحسن_اصفهانی

🔺مسلط بر اسفار! ▫️علامه حسن زاده آملی به نقل از علامه شعرانى: 🔹جناب حاج شیخ #عبدالنبی_نوری در اواخر عمر بر اثر ضعف چشم قادر بر مطالعه کتاب نبوده، میرزا طاهر تنکابنى که خود نامور در معقول و منقول بود، به مجلس درس وى حاضر مى گردید و هر روز کتاب اسفار ملاصدرا را به مقدار یک درس قرائت مى کرد و شیخ صرفاً مستمع مطالب خوانده شده بود که همین خواندن و گوش کردن به منزله مطالعه نمودن شیخ عبدالنبى بود. 🔸سپس شروع مى نمود براى شاگردان مقصود و مراد صاحب اسفار را تقریر کردن، آن چنان که میرزا طاهر یکپارچه گوش مى شد و با دقت مطالب مطرح شده را مورد توجه قرار مى داد. 📚در آسمان معرفت، به بیان و بنان علامه حسن زاده ى آملى، ص۱۹۷

🔺مرحمتی امیرالمؤمنین (ع) ▫️محمد شریف رازی به نقل از آیت الله #عبدالنبی_نوری: 🔹در ایام تحصیل در سامرا، از یکی از کاسبان سنی مذهب نسیه خرید می کردم و بعد از رسیدن پول از ایران طلب او رامی پرداختم. 🔸روزی از جلوی مغازه او رد می شدم که صدایم کرد و گفت:«حسابت خیلی سنگین شده و تاکنون ۶۰ لیره بدهکاری». گفتم: تا دو روز دیگر می پردازم 🌀وقتی از نزد او خارج شدم، باپریشانی و آشفتگی به منزل رفتم و نمی دانستم از کجا باید این مبلغ را تأمین کنم. شب در عالم رؤیا مشاهده کردم که به من گفتند: «#حضرت_امام_علی (ع) در حرم منتظر شماست». بلند شدم و به حضورشان شرفیاب شدم. ⚡️پس از عرض ادب و دربافت پاسخ، حضرت کیسه ای پول مرحمت کرده، فرمودند:«با این ۶۰ لیره بدهی خود را بپرداز». آنگاه کیسه ای دیگر به همین مبلغ عنایت کرده، فرمودند:«این ۶۰ لیره. هم بابت مخارج زندکی ات است». 🍁موقع برداشتن کیسه ها از خواب بیدار شدم و در فکر تعبیر این خواب مبارک بودم که در زدند. ☄خادم #میرزای_شیرازی بود. گفت:«آقا از سر شب شما را می خواهد. من تاکنون تعلل کرده ام. زودبیا». 💢به محصرشان شرفیاب شده، عرض ادب کردم. دیدم با همان هیبت جدش نشسته و مثل حضرت با من حرف زدند. 🔆کیسه ای پول مرحمت کرده، فرمودند: «با این ۶۰ لیره بدهی خود را بپرداز». آنگاه کیسه ای دیگر به همین مبلغ عنایت کرده، فرمودند:«این ۶۰ لیره هم بابت مخارج زندکی ات است». 🌹🌹🌹🥺