آیت الله #میرزا_حبیب_الله_رشتی از فقهای شیعه در عصر ناصرالدین شاه
🔅میرزا حبیب الله رشتی (۱۲۳۴-۱۳۱۲ق) از فقیهان صاحبنام قرن سیزده هجری و زعیم حوزه علمیه نجف می باشد.
🔹 وی در سال ۱۲۳۴ق در املش به دنیا آمد و از 12 سالگی در لنگرود و قزوین به تحصیلات دینی پرداخت و در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد و به امر استادش شیخ عبدالکریم ایروانی، به مدت 4 سال عهده دار امور دینی و قضایی مردم املش شد.
☄ایشان در سال ۱۲۶۳ق در ۲۹ سالگی به نجف رفت و در محضر شیخ محمدحسن نجفی و شیخ انصاری شاگردی کرد و تأییدیه اجتهاد دریافت کرد.
🌀ایشان با وجود زمینه مرجعیت به خاطر شاگردی شیخ انصاری،از قبول وجوهات امتناع می کرد و مراجعان مرجعیت را به میرزای شیرازی حواله می داد و پس از مهاجرت میرزا به سامرا ریاست حوزه علمیه نجف را به عهده داشت.
🔸از شاگردان ایشان می توان به عالمانی چون سید محمدکاظم یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی اشاره کرد.
💠عده ای از شاگردانش از جمله سيد محمد باقر درچهای، سید جعفر و سیدابوالقاسم حسینی اشکوری درس های وی را تقریر کرده اند. از مهمترین آثار او بدایع الافکار و کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام است.
▪️محقق رشتی سرانجام در شب پنج شنبه ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۱۲ق ( 22 آذر 1273 ش) در نجف در ۷۸ سالگی دنیای فانی را وداع گفت و در یکی از حجرههای صحن حرم امام علی(ع) دفن شد.
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مروری بر زندگی آیت الله #میرزا_حبیب_الله_رشتی
🔺ارزش یک منبر
◽️آیت الله بهجت:
🔹نقل کردهاند: در اثر یک منبر عالِمی، چهار هزار نفر شیعه شدند. کسی که اینگونه بیان داشته باشد، در ثواب، از مراجع بالاتر است؛ زیرا در روایت آمده است: «لأنْ یهدِی الله عَلی یدَیک رَجُلاً، خَیرٌ مِما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشمْسُ وَ غَرُبَتْ؛ اگر خداوند یک نفر را بهوسیله تو هدایت کند، قطعاً بهتر از تمام آنچه آفتاب بر آن میتابد و غروب میکند، خواهد بود».
🔸خدا میداند هدایت نفوس چقدر ارزش دارد.... در هر حال، مرحوم آقا میرزا #میرزا_حبیب_الله_رشتی که خیلی معتقد بوده و از روی ایمان مطالب را تحصیل میکرده است، پیشانی آن آقا(یی که منبر مذکور را رفته بود) را بوسید و گفت: «حاضرم همه ریاضتهایی را که کشیدم به تو بدهم و در عوض، ثواب این یک منبر را به من بدهی».
🌀خدا کند آثار قَیّمه و گرانبهایی را که بالوراثة داریم، اختیاراً از دست ندهیم و گرگها از دست ما نگیرند!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۳۰
🌀نوشتهاند #میرزا_حبیب_الله_رشتی نمازهای پدر و مادر خود را سه بار خواند. یک بار به تقلید از مراجع آنان و دوبار به اجتهاد خود.
📚نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۵۸ و ۳۵۹.
🔺پا روی مرجعیت
▫️استاد سید علی خامنهای:
🔅وقتی که شیخ انصاری، مرجع علىالاطلاق تشیع در سال ۱۲۸۱ق از دنيا رفت، سه عالم بزرگ جهت مرجعیت مطرح بودند که مردم هر کدام باید یکی از اینها را انتخاب می کردند:
🍁یکی مرحوم حاج #میرزا_حبیب_الله_رشتی عالم بزرگ، فقیه عالی قدری بود که دریایی از فهم حقوق اسلامی است؛
🍁دومی مرحوم #سیدحسین_کوه_کمره_ای ترک، مرد جليل القدری بود، کسی که خودش یک استادی بود.
🍁 نفر سوم که از آنها جوانتر است، سابقهاش هم به قدر اینها نیست، او #میرزای_شیرازی است اما در حد مرجعیت بود.
⚡️این سه نفری در یک جا جمع شدند، گفتند که بیایید برای خاطر حفظ وحدت عالم اسلامی، دو نفراز ما، به نفع يک نفر کنار برود و به آن یک نفر ارجاع کند و مقلدين خودش را هم بگوید که از او تقلید کنید؛ گفتند حرفی نیست.
🌀میرزای شیرازی گفت: «بیایید کسی را انتخاب کنیم که عقلش از علمش بیشتر باشد؛ ملا و مجتهد باید باشد، مسلم با تقوا باید باشد، اما باید دارای درک و هوش باشد، باید دارای چشم شناسا باشد تا دور را ببیند، آینده بشر، آینده جامعه اسلامی، همه را بفهمد».
🌱میرزا حبیب الله رشتی یا مرحوم سيدحسين كوه کمری گفت:«این خودِ تو، علاوه بر مقام علمی مناسب، از عقل سرشار هم برخورداری. ما از حق مرجعیت خود؛ یعنی اول مقام در شیعه آن روز بودن را صرف نظر می کنیم».
🔹شما مي دانید که در صد سال پیش، مرجع تقليد چقدر نفوذ و اقتدار داشت. آن دو نفر میرزای شیرازی را مرجع تقلید کردند و ثمره اش در قرارداد کمپانی رژی -قرارداد تنباکو- ظاهر شد؛ شأن عالم این است!
#کلام_رهبر
📆 ۵۳/۱۲/۲۲
🔺گردن کلفت!
▫️آیت الله شبیری زنجانی:
💢در نجف شخصی به نام ملاهادی در غسل وسواس داشت و می گفت موقع غسل نیتم نمی آید. پیش #میرزا_حبیب_الله_رشتی رفت و راهکار خواست. میرزا گفت: «تو بدون نیت غسل کن گناهش با من».
🔹او ناراحتش شد و پیش آخوند خراسانی رفت. ایشان هم گفت: «پیش خدا گردن گلفت تر از میرزا نداریم. اگر او گناهش را پذیرفته، بدون نیت انجام بده».
🔸او ناراحت شده و فکر می کند که علما مسخره اش می کنند. سپس برای غسل پیوسته داخل آب می رفت و خارج می شد. پس از بارها تکرار، بر سرش کوبید و غش کرد.
🔅در عالم رؤیا #حضرت_امام_علی (ع) را بالای گنبد دید و به امر حضرت، به محضرش شتافت و از حضرت برای وسواسش کمک خواست. حضرت فرمود: «ما شما را به آقایان حواله دادیم و شما از ایشان نپذیرفتی». در همین حال از خواب بیدار شد و دید که خوب شده است.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۳
🔺اقتضای قاعده لطف
▫️آیت الله شبیری زنجانی:
🔹#میرزا_حبیب_الله_رشتی از نظر علمی درجه اول بود. شنیدم شیخ حسین یزدی (از رفقای شیخ عبدالکریم یزدی) گفته بود: «قاعده لطف اقتضا می کند که ناصرالدین شاه و میرزای رشتی زنده نمانند».
▫️از او پرسیدند: چرا؟
⚡️گفت:«ناصرالدین شاه به این علت که از بین علمای بزرگ، فقط نسبت به میرزازی شیرازی متواضع است و به بقیه اعتنا نمی کند، حفظ عظمت روحانیت اقتضا می کند که بعد از میرزا خیلی زنده نباشد».
🌀«میرزا هم اگر بعد از میرزا زنده باشد، به مرجعیت می رسد،اما چون قدرت اداره میرزا را ندارد، لذا برایش خوب نخواهد بود».
🪴اتفاقا همین طور هم شد. میرزا حبیب الله در ۱۴ جمادی الاولی ۱۳۱۲ و میرزای شیرازی در ۲۴ شعبان همان سال رحلت فرمودند و ناصرالدین شاه در ۱۷ ذی قعده ۱۳۱۳ کشته شد.
📚کتاب جرعه ای از دریا،
جلد سوم، صفحه ۳۱۳.
🔺حق شناسی از استاد!
🔹#میرزا_حبیب_الله_رشتی هنگامي كه به سوي صحن مطهر امیرالمؤمنین(ع) ميرفت تا درس بگويد، وضو ميگرفت و سوره مباركه يس را در بين راه ميخواند تا به درِ قبله صحن مولا ميرسيد، خواندن سوره را در كنار آرامگاه استاد خود شيخ مرتضي انصاري به پايان ميرسانيد و ثوابش را به روان پرفتوح استاد خود نثار ميكرد و از روح آن مرد بزرگ استمداد ميكرد تا بهتر و روشن تر، حقایق علمی را برای شاگردانش تبیین کند.
🔺تکفیر شیخهادی!
🔹شیخ #محمدهادی_تهرانی دو ویژگی داشت که خیلی ها آن را برنمیتافتند؛ یکی این بود که در نقد علمای بزرگ مثل شیخ انصاری و صاحب جواهر جسور بود، دوم این که در نقد، جانب حرمت را نگه نمیداشت.
🔸در کنار این دو ویژگی فتواهای خلاف مشهورش زمینه را برای عدهای جاهل و چهبسا حسود فراهم کرد که ایشان را با شایعات از اعتبار ساقط کنند.
🌀 داستان وقتی شکل جدی به خود گرفت که در مجلس ختمی در نجف که بسیاری از علما از جمله شیخهادی و رقیبش #میرزا_حبیب_الله_رشتی حضور داشتند، یکی از میانه مجلس بلند شد و با صدای بلند گفت: «آن فنجان قهوه ای را که شیخهادی از آن نوشیده است بشویید».
🪴میرزای رشتی منفعل شده و سکوت کرد و خیلی از حضار سکوت او را نشانه تأیید ناقل قلمداد کردند.(ظاهرا میرزای رشتی گفته بود من شیخ هادی را تکفیر نکردم، احتیاط کردم)
⚡️شیخ محمدحسین کاظمی نویسنده کتاب «هدایة الانام فى شرح شرایع الاسلام»، وقتی با این صحنه مواجه شد سریع کوزه آبی طلب کرد و از شیخهادی خواست آن را سربکشد و بعداً خودش کوزه را سرکشید تا ادعای آن شخص را باطل کند.
💢وقتی خبر به میرزای شیرازی در سامرا رسید، او از ترس تفرقه بین علما سکوت کرد. سکوت او و میرزای رشتی کار خودش را کرد و اتهامات علیه شیخهادی دهانبهدهان گشت و شاگردانش را به بیست نفر تقلیل داد.
🌱 بهطوریکه خیلی از طلاب، از ترس حرفوحدیث دیگران نتوانستند در درس شیخهادی شرکت کنند و افراد انگشتشمار شرکتکننده هم، عبا به سر میکشیدند تا شناخته نشوند.
🔅شیخ هادی در رد اتهامات علیه خودش کتابهای «الردّ على الشیخیه» و «جواب نه سؤال» را منتشر کرد، اما تا زنده بود انزوا و غربت، دست از او برنداشتند.(+)
🌷🌷🌷😶🥺
🔺دست شیخ هادی را ببوس!
▫️آیت الله شبیری زنجانی:
🔹سید ابراهیم مقبرهای خوئی: حاج شجاع خان ماکویی به امر عمویم سید ابراهیم به تقلید از شیخ #محمدهادی_تهرانی مأمور شده بود؛ اما بر اثر شنیدن مطالبی، در این امر مردد شده بود که با دیدن رؤیایی از تردید خارج شد.
🔸او میگفت: در عالم رؤیا مشاهده کردم که در راه زیارت #حضرت_امام_علی (ع) نزدیک دروازه نجف، دیدم سه نفر سواره به سمتم میآیند. نفر جلو حضرت امیر (ع)، نفر وسط شیخهادی و نفر آخر #میرزا_حبیب_الله_رشتی بود. همین که قصد کردم دست حضرت را ببوسم، خادمم مرا از خواب بیدار کرد.
🌀با ناراحتی و حسرت دوباره خوابیدم و یک بار دیگر آن صحنه را دیدم. بعد از اینکه دست حضرت را بوسیدم، فرمودند: «دست شیخ هادی را هم ببوس». وقتی دستش را بوسیدم، شیخهادی گفت: «دست میرزا را هم ببوس». من هم دست او را بوسیدم.
⚡️از این داستان میشود نتیجه گرفت که اختلاف شیخ هادی و میرزا بر اساس حجت شرعی بوده و نه هوا و هوس. هر دو معذورند و شایسته تعظیم و احترام.
📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۳۸۵ و ۳۸۶.