روح چیست🤔❓❓❗️❗️
قسمت نخست📕
موضوع روح انسانی، از شریف ترین موضوعاتی است که می طلبد آدمی مطالعات و تأملاتی نسبت به آن داشته باشد. در این باب گرچه مسائل و مباحث فراوانی از سوی فیلسوفان، متکلمان، روانشناسان و روانکاوان، مفسران و محدّثان طرح شده و هر یک از دیدگاه ویژه خود آن را کاویده است، که حتی پرداختن به شمه ای از آن بسیار فراتر از چارچوب این نوشتار است.
روح، مجرّد یا مادّی؟
بی شک هر یک از ما درمی یابیم که وجود ما گذشته از جسم و آثار مخصوص بدان، دارای خواص و حالاتی است همچون فکر کردن، دوستی، و نفرت، احساسات و عواطف، سخاوت و بخل، شجاعت و ترس و مانند آن. وجود این حالات و اوصاف در وجود انسان، حداقل این پرسش را برای او ایجاد می کند که خاستگاه و منشأ این ویژگی ها چیست؟ مادی ها در پاسخ به این سؤال، تمامی این خواص را از آثار جسم دانسته اند و همه آنها را از بعد مادی تفسیر کرده و هر یک را به علتی از علل جسمانی بازگردانده اند. به اعتقاد آنان هیچ صفتی را نمی توان یافت که قابل انطباق بر قوانین مادی نبوده و توجیه مادّی نداشته باشد، تا به ناچار برای توجیه آن به علتی ماوراء جسم و ماده روی آوریم.
در برابر آنها الهیون معتقدند، در ساختار وجودی انسان، گذشته از جسم که از سنخ طبیعت و ماده است، جنبه ای دیگر از وجود نیز به کار گرفته شده است که ماورای ماده است و از آن به روح و نفس تعبیر می شود و تمام این حالات و اوصاف را از آنِ جنبه روحانی می دانند.
جسم و قوای آن بر روح عارض می شود و یا در خارج بروز می یابد؟
علامه طباطبایی(ره) در ردّ بر سخن مادی ها می نویسند: «اینکه کاوش های علمی و تجربی در سیر خود به موجودی به نام روح، دست نیافته و هیچ وصفی از اوصاف را که قابل توجیه جسمی نباشد پیدا نکرده است، سخن درستی است و در آن تردیدی نیست ولی این سخن به معنای نفی نفس مجرد که برهان عقلی بر وجود آن اقامه شده است، نمی باشد زیرا علوم طبیعی که در دایره طبیعت و خواص ماده بحث می کند، تنها می تواند در همان محدوده داوری کند و قادر نیست در باره آنچه به آن محدوده مربوط نیست نفیا و اثباتا به قضاوت بپردازد. روح، موجودی است ماورای طبیعی و دست علوم تجربی از دامن آن کوتاه است و اینکه دانش طبیعی به آن دست نیافته است، دلیل بر نبود آن نمی تواند باشد.
ادامه دارد...
#دین #روح #داستان
کانال #دین
@hashtagden
تفسیر قرآن کریم با بیان آیت الله خامنه ای🦋
تفسیر بسم الله📕
قسمت 1️⃣
بردن دل به پیشگاه خدا، در نماز
یک وقت انسان نماز میخواند، مثل بقیهی عادات روزانه؛ مسواک میزنیم - فرض بفرمائید - ورزش میکنیم، همین جور نماز هم میخوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز میخواند، با این احساس که میخواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو میگیرید، تطهیر میکنید، خودتان را آماده میکنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنویِ ناشی از وضو و غسل میروید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسی داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجی را که ناشی از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. میشود همینطور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین ...»(۱) و امواجش را منتشر کنیم. همین را میشود با قرائت خوب هم خواند، اما بیتوجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتی است در هوا. این، آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ اینها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازی که خود ما میخوانیم، نمازی که به دیگران تعلیم میدهیم، این نکتهی روح نماز را باید توجه کنیم.۱۳۸۷/۰۸/۲۹
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفدهمین اجلاس نماز
#تفسیر_رهبری
#تفسیر
#رهبری
کانال #دین
@hashtagden
7️⃣ چگونه شوهر خوبی باشم🌹
حقوق همسر😍
یکم: تأمین مایحتاج اولیه و ضروری زندگی؛ مانند پوشاک و خوراک، به این معنا که باید متناسب با درآمد و شأن خانواده باشد. برای مثال خانواده ای که از نظر مالی در حد متوسط به بالا هستند و از جایگاه خوبی در اجتماع برخوردارند؛ شوهر برای تأمین خوراک باید هر سه روز یک بار باید برای خانواده گوشت تهیه کند. مواد آرایشی مانند رنگ، حنا یا چیزهای دیگر به اندازه ای باشد که همسر بتواند هر شش ماه یک بار رنگ موهایش را تغییر دهد. از نظر پوشاک نیز در هر سال چهار دست لباس برای همسرش تهیه کند؛ دو لباس برای زمستان و دو لباس برای تابستان. خانه شوهر نباید از سه چیز، خالی باشد: روغنِ سر، سرکه و روغن خوراکی. مقدار غذایی که شوهر برای همسر باید تهیه کند به اندازه یک مُدّ[ ] است. همچنین شوهر باید از میوه های رایج (در هر فصل) برای خانواده تهیه کند و در ایام عید، خوراکی هایی را برای خانواده و همسرش بخرد که در روزهای دیگر نمی خرد مانند برخی از شیرینی ها.
دوم: ناراحت نکردن همسر؛ به این معنا که شوهر نباید کاری را به نیت ناراحت کردن همسر انجام دهد حتی اگر کار کوچکی باشد. البته اگر کاری را انجام داد که همسرش ناراحت شد ولی نیت شوهر ناراحت کردن همسر نبوده، باید او را توجیه کند. یعنی دلیل انجام کارش را بگوید و تأکید کند که قصد رنجاندن او را نداشته است. اگر همسر به دلیل انجام فرائض دینی از شوهرش ناراحت می شود، در ابتدا باید با گفتگو سعی کند نظر او را تصحیح کند. ولی اگر پس از گفتگوهای انجام شده همچنان از انجام واجب و ترک حرامی توسط شوهر ناراحت شد، این ناراحتی همسر اشکالی ندارد و حق او بر شوهر نیست.
سوم: بخشش و گذشت؛ به این معنا که اگر همسر به دلیل آگاه نبودن یا به صورت غیرعمد مرتکب خطایی شد، در دفعات اول، شوهر باید این خطا را نادیده بگیرد و همسرش را ببخشد؛ در ادامه او را از خطایی که انجام داده آگاه کند و در همان مرحله اول سخت گیری نکند.
چهارم: توجه به این که همسرش مایه آرامش اوست؛ به این معنا که شوهر هم خود بداند و هم همسرش را آگاه کند که او مایه آرامش شوهر و همدم خوبی برای او و تأمین کننده آسایش خانواده است.
پنجم: شکر خداوند به خاطر داشتن همسر؛ به این معنا که شوهر باید از خداوند برای این که همسری به او عطا فرموده سپاسگزار باشد. شکرگزاری باعث می شود اولین منفعت آن نصیب خود شوهر شود. شکرگزاری باعث ایجاد رضایت قلبی در درون انسان می شود. شکرگزاری زمینه دیدن بهتر داشته های همسر را برای شوهر فراهم می نماید و تصویر ذهنی همسر را برای او زیباتر جلوه می دهد. به همین دلیل شکرگزاری باعث کاهش یا ریشه کن شدن سوءظن های بی جا و حسادت های خانمان سوز می شود.
ششم: توجه داشتن به نعمت همسری؛ به این معنا که بداند خداوند همسر را برای شوهر نعمتی قرار داده است که باید به نیکی با او رفتار کند.
هفتم: مهربانی با همسر؛ در هر شرایطی که باشد. وقتی شوهر وارد خانه می شود، اتفاقاتی که در بیرون از خانه برایش پیش آمده نباید مانع از این شود که به همسر خود مهربانی کند. ممکن است خسته باشد، با همکارش مشاجره کرده باشد، مدت زیادی در ترافیک مانده باشد یا اتفاقات ناراحت کننده دیگر، هیچ کدام از این موارد دلیل موجهی برای عدم مهربانی در داخل منزل نیست. بلکه در تعامل و مواجهه با همسر، اولویت با مهربانی و محبت است.
هشتم: چیزی که در اختیار همسر قرار می دهد بدون اجازه برندارد؛ یعنی اگر شوهر چیزی برای همسر خرید یا به او هدیه داد، اگر موقعیتی پیش آمد که شوهر می خواست از آن استفاده کند باید با اجازه همسرش باشد و نباید بدون اجازه به وسایل شخصی او دست بزند:
امام سجاد)ع) فرمودند:... حقّ همسرت، این است که بدانی خداوند، او را مایه آرامش و آسایش و همدمی و نگهداری تو قرارداده است. همچنین هر یک از شما دو تن (زن و شوهر)، باید به خاطر دیگری، خدا را سپاس گوید و او را لطف و نعمت خداوند، نسبت به خود بداند و باید با نعمت خداوند، خوش رفتاری کند و
آن را گرامی بدارد و با وی مدارا نماید. اگر چه حقّ تو بر زنت، قوی تر و اطاعت او از تو در آنچه خوش و ناخوش می داری آنجا که گناه نباشد، بر وی لازم تر است، ولی او را هم بر تو، حقّ مهربانی و همدمی و آرامش یافتن با او، از رهگذر کامجویی است که از آن، گریزی نیست و این، خود، حقّ بزرگی است... .
نهم: پاک سازی قلب همسر: یکی دیگر از حقوقی که همسر بر شوهر دارد این است که شوهر باید از قلب همسرش مراقبت کند. رفتارها باید به گونه ای باشد که باعث ایجاد کینه و کدورت نشود. البته همسران نیز باید دقت کنند که دچار گناهان قلبی مانند بدبینی، کینه ورزی و سایر گناهان نشوند. آلودگی به هر کدام از آن ها زمینه رفتارها و عملکردهای خشن، زشت و ناروار را فراهم می کند.
📕 کتاب چگونه شوهر خوبی باشیم
#دین
#شوهر_خوب
کانال #دین
@hashtagden
خودبینی هرگز❗️❗️❗️
یکی از یاران حضرت عیسی علیه السلام که قد کوتاهی داشت و همیشه در کنار حضرت دیده می شد، در یکی از مسافرتها که همراه عیسی علیه السلام بود، در راه به دریا رسیدند.
حضرت عیسی با یقین خالصانه گفت:
بسم الله و بر روی آب حرکت کرد!
مرد کوتاه قد، هنگامی که دید عیسی بر روی آب راه می رود، با یقین راستین گفت:
بسم الله، و روی آب به راه افتاد تا به حضرت عیسی رسید. در این حال مرد دچار خودبینی و غرور شد و با خود گفت:
عیسی روح الله روی آب راه می رود و من هم روی آب راه می روم، بنابراین، عیسی چه فضیلتی بر من دارد؟ هر دو روی آب راه می رویم.
همان دم یک مرتبه زیر آب رفت و فریادش بلند شد:
ای روح الله مرا بگیر و از غرق شدن نجاتم ده!
حضرت عیسی دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و فرمود: ای مرد مگر چه گفتی که در آب فرو رفتی؟
مرد کوتاه قد گفت:
من گفتم، همان طور که روح الله روی آب راه می رود، من نیز روی آب راه می روم. پس با این حساب چه فرقی بین ماست!
خودبینی به من دست داد و به کیفرش گرفتار شدم.
حضرت عیسی فرمود:
تو خود را (در اثر خودبینی) در جایگاهی قرار دادی که شایسته آن نبودی بدین جهت خداوند بر تو غضب نمود و اکنون از آنچه گفتی توبه کن!
مرد توبه کرد و به رتبه و مقامی که خدا برایش قرار داده بود بازگشت و موقعیت خود را دریافت.
امام صادق علیه السلام پس از نقل این قضیه فرمود:
فاتقو الله و لا یحسدن بعضکم بعضاً.
پس شما نیز از خدا بترسید و پرهیز کار باشید و به همدیگر حسد نورزید
بر گرفته از کتاب بهار الانوار جلد یک داستان ۸۰
#دین
#داستان
کانال #دین
@hashtagden
مادر من از مادر موسی علیهالسلام افضل است❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️
یک وقت مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری دید عدهای میخواهند داخل یکی از حجرههای مسجد کوفه شوند، ولی درب آن قفل است و کلید در دستشان نیست، و با هم صحبت میکنند که اگر کسی نام مادر حضرت موسی علیهالسلام را بگوید: قفل باز میشود. ایشان نزدیک آمد و فرمود: مادر من از مادر موسی علیهالسلام افضل است و گفت: یا فاطمه و دست برد و قفل را بدون کلید باز کرد!
البته ما چنین کاری را نمیکنیم ـ هرچند به عظمت و برتری حضرت زهرا علیهاالسلام بر تمام زنان یقین داریم ـ چراکه شرمنده میشویم. اگر خدا بصیرت ندهد انسان از قبیل «أُوْلَئک کالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ؛ آنان همانند چارپایان هستند، بلکه از آنها نیز گمراهترند»١ میشود. با اینکه این همه عجایب و غرایب و کرامات از علما ظاهر شده، بهگونهایکه گویا ما خودِ آنها (ائمه) را دیدهایم، ولی هیچ در ما اثر نمیکند.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۴۰
١.اعراف: ۱۷۹.
#دین
#در_محضر_بهجت
#داستان
کانال #دین
@hashtagden
#دین
توضیحی جامع در مورد نحوه شهادت حضرت زهرا❓❓❓ نحوه شکستن درب❓❓❓ قسمت 2️⃣ بعد از ورود ابوبکر و عمر به
توضیحی جامع در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا❓❓❓❓
قسمت سوم
یعقوبی در این باره می نویسد :
ابوبکر و عمر که خبر یافته بودند گروه بنی هاشم با علی بن ابی طالب در خانه فاطمه دختر پیامبر خدا فراهم گشته اند، پس آنان با گروهی به عنوان مخالفت با این اقدام، به خانه هجوم آورند تا از علی علیه السلام و مخالفان خلافت ابوبکر بیعت بگیرند، به همین علت بود که عمر آن ها را برای بیعت ـ به سوی مسجد ـ کشید.(تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 527 (
یعقوبی در ادامه جریان سقیفه چنین می نویسد : علی علیه السلام بیرون آمد و زبیر شمشیری حمایل داشت. پس عمر با او برخورد و با وی درگیر شد و او را بر زمین زد و شمشیرش را شکست و به خانه ریختند، پس فاطمه«علیهاالسلام» بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید وگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم.(یعقوبی، همان، و نیز ر.ک: ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 27 ـ 33)
#حدیث_فاطمی
#شبهات
کانال #دین
@hashtagden
تفسیر قرآن در بیان آیت الله خامنه ای🦋
تفسیر بسم الله📕
قسمت 2⃣
این سوره مثل همه سورههای دیگر به جز سوره برائت شروع میشود به نام خدا. علت این که سوره برائت با این جملهی بزرگ شروع نمیشود به طور اجمال این است که بسما... حاکیست از رحمت و لطف و عنایت و آیات اول سوره بر برائت حاکی از خشم قهّاریت و انتقام برائت و بیزاری است لذا آن سوره با بسما... مناسبتی ندارد اگر در سیر تفسیر قرآن به آن سوره رسیدیم در این باره بیشتر صحبت خواهیم کرد. چرا سورههای قرآن و هر کاری در اسلام هر سخنی و هر حرکتی و عملی با نام خدا شروع میشد؟ شروع به نام خدا نشاندهنده جهتگیری و تعلق این کار و این سخن است همچنانکه شروع به نام هرکس و هر چیز دیگر نیز همین خاصیت را دارد وقتی شما کاری را با نام خدا شروع میکنید میفهمانید که این کار متعلق به خداست. همچنانکه میفهمانید که رجوع این کار نیز به خدا است یعنی جهتگیری این کار به سمت خدا است بنابراین وقتی سورهای را - مجموعه کلمات نورانی را - با نام خدا شروع میکنید یعنی این سخن متعلق به خداست و به سمت خدا است و در جهت معرفت خداست، بسم الله (۱)، باء بسم الله یعنی با استعانت به این اسم، باء همان بائی است که تقریباً در فارسی هم به همین معنا به کار میرود اسم هم همینطور «باسم» یعنی «به نام»، بسم الله یعنی بنام خدا، با استعانت از این نام یا به مصاحبت با این نام یا با توجه به این نام، الله اسم خداست. بعضی گفتهاند الله همان الاله بوده است الف و لام تعریف بر سر اله آمده است، اله یعنی معبود، یعنی کسی که دلها و جانها متحیر اوست و متوجه به اوست و الف و لام حرف تعریف است یعنی که آن اله و معبود مشخص که خالق آسمان و زمین و همه موجودات است به تدریج در هم ادغام شده و ترکیب شده است، شده الله، بعضی هم میگویند الاله نبوده بلکه خود این کلمه الله وضع شده برای نام خدا و ذات مقدس پروردگار اسمهائی که برای خدا میخوانیم صفات خدا مستند این خود خدا است الله نام خدا است پس بسم الله یعنی به نام خدا.
۱۳۶۹/۱۲/۲۲
بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد
#تفسیر_رهبری
#تفسیر
کانال #دین
@hashtagden
سه راه نفوذ شیطان 😈👺
✍حضرت موسی(علیه السلام)در محلی نشسته بود،ناگاه ابلیس(پدر شیطانها)در حالی که کلاه رنگارنگی به سرداشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود را به عنوان احترام ازسر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی(علیه السلام)ایستاد.
حضرت موسی پرسید:تو کیستی؟ گفت:من ابلیس هستم. حضرت موسی فرمود:خداوند شر تو را از ما و دیگران دور بدارد. ابلیس گفت:من آمدهام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم. موسی علیه السلام پرسید:این کلاه چیست که بر سر گذاشته ای؟ گفت:به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را میربایم.
حضرت موسی فرمود به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد،تو بر او چیره میشوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف میکشی.
🔹ابلیس گفت:
سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط میشوم:
🔘۱.وقتی که انسان خودبین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
🔘۲.وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
🔘٣.وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد.
بحارالانوار ج۱۳،ص۳۵۰ و ج۶۳،ص ۲۵۱.
#دین
#داستان
#شیطان #راه #نفوذ #ابلیس
کانال #دین
@hashtagden
⚡️⚡️روح چیست❓❓
قسمت دوم📕
آنچه مادی ها را جرئت داده است تا به انکار روح بپردازند این بوده است که آنها خیال کرده اند معتقدان به وجود روح، چون خواص و اوصافی را در انسان دیده اند که در نظر آنها توجیه و تفسیر علمی نداشته، لذا به وجود روح قائل شده اند تا بدین وسیله آن اوصاف را توجیه کنند و منشأی برای آن بسازند. در حالی که این اشتباه فاسدی است، زیرا هیچ گاه معتقدان به تجرد روح، چنین تقسیم بندی در خواص و صفات بشری نداشته اند که برخی را به جسم و برخی را که علل آن را نمی دانسته اند به روح نسبت دهند، بلکه تمام آن را مستقیما به جسم و توسط آن به روح مستند کرده اند ...».(۱)
معتقدان به وجود روح که آن را موجودی مجرّد از جسم دانسته و به استقلال موجودیت آن در قبال بدن قائل شده اند، برای اثبات این نظریه دلایل بسیاری ذکر کرده اند و فیلسوف نامدار شیعه ملاصدرای شیرازی(ره)، یازده برهان عقلی بر آن اقامه کرده است که در اینجا یکی از آنها را به قلم می آوریم.
ایشان می نویسد: «روشن است که تفکر زیاد و به کارگیری مداوم و مستمر اندیشه و نیروی عقلانی و عملیات ذهنی و علمی، از یک سو موجب تحلیل بدن و فرسایش قوای جسمی است و از سوی دیگر مایه تکامل روحی و رشد آن است و سبب می شود تا نفس در تعقلات خود از قوّه به فعلیّت در آید. اگر روح، چیزی جز خواص جسم نباشد، لزوما باید آن نیز همراه با فرسایش بدن رو به تحلیل رود، در حالی که گفتیم، نفس با این کار نه تنها کاهش نمی یابد بلکه تقویت و شکوفایی نیز کسب می کند و اگر با مرگِ بدن، جان هم بمیرد، باید هر چه سبب فرسایش و مرگِ بدن است سبب مرگ و زوال روح نیز باشد.»
ادامه دارد....
#دین #روح
کانال #دین
@hashtagden
تفسیر قرآن در بیان آیت الله خامنه ای🦋
قسمت3️⃣
تفسیر الرحمن الرحیم
رحمان و رحیم هردو از ریشه رحمت گرفته شده منتهی با دو عنایت و نگاه متفاوت با تعبیری از دو بعد متفاوت -رحمن صیغه مبالغه است که از صیغههای مبالغه در عربی صیغه فعلان است، رحمن نشان دهنده کثرت رحمت و افزونی رحمت است نشان دهنده سعه دایره رحمت الهی است. رحیم از همان ماده رحمت است، منتهی صفت مشبهه است، نشان دهنده ثبات و دوام است. وقتی که ما مادهای را به صیغه فعیل (رحیم) در عربی میبریم در حقیقت نشان میدهیم که این صفت ثبات و دوام دارد. پس اگر «الرحمن الرحیم»(۱) را منهای آن خصوصیتی که بعداً عرض خواهم کرد همینطوری در نظر بگیریم از این دو کلمه و دو چیزی میفهمیم - از «الرحمن» میفهمیم که خداوند دارای رحمت بسیار زیادی است و دامنه رحمت خدا بسیار وسیع است از «الرحیم» میفهمیم که رحمت خدا مستمر و مستدام است و ثابت برای اوست هیچ وقت این رحمت زایل نمیشود این دو معنی را در نظر داشته باشید در عرف قرآن رحمن و رحیم به دو معنی به کار رفته است رحمن به عنوان رحمت خدا در دنیا نسبت به همه موجودات به کار رفته. وقتی خدا را با رحمانیت ستایش میکنیم در حقیقت میگوئیم که خداوند رحمتش شامل همه موجودات عالم است پس رحمن به معنای دارنده رحمت همگانی، این رحمت همگانی چیست؟ رحمت خلق آنها و آفریدن آنها، رحمت هدایت عمومی آنها «اعطى کل شیء خلقه ثم هدی»(۲) خدای متعال همه چیز را در یک مجرائی هدایت میکند، درخت را هم خدا هدایت میکند به سمت رشد و کمال، دانه را به سمت ثمر دادن و روئیدن و حیوان را همینطور جمادات را همینطور آفرینش و هدایت طبیعی همه موجودات رحمت خدا است بر همه موجودات، بر هر موجودی رحمت متناسب با او از سوی خداست، در دنیا به انسان رحمت میدهد، به همه انسانها رحمت حیات، تنفس زاد و ولد، رحمت لذتهای همه عالم، به حیوانات هم فراخور همین نیازها رحمتی داده شده، به جمادات به فراخور نیازهایشان رحمتی داده شده پس این آن رحمت عام الهی است نسبت به همه موجودات. خدا را به اعتبار این رحمت رحمان میگویند پس «الرحمن» یعنی بخشنده رحمت همگانی و وسیع که میبینید رحمت بسیار زیادی هم هست اما این رحمت موقت است و محدود به همین دنیا است، بعد از این عالم نوبت این رحمت نیست مگر به شکل بسیار محدود و محصوری، مثلاً در قیامت خداوند انسانها را مجدداً زنده میکند این هم رحمت است اما این رحمت رحمانی رحمت همگانی و عمومی گرچه گسترده و همگانی است اما محدود و موقت است مخصوص این دنیا است ولی رحمتی که از کلمه رحیم فهمیده میشود نوعش نوع دیگری است رحمت خاص است، رحمتی است مخصوص جمعی از موجودات و آن جمع عبارتند از مؤمنین بندگان صالح خدا وقتی بگوئیم «الرحیم» خدا را با صفت رحیم ستایش کنیم، در حقیقت اشاره میکنیم به نوع خاص از رحمت پروردگار و آن رحمت مخصوص مؤمنین است آنها چیست؟ آن عبارتست از هدایت خاص از مغفرت، از پاداش نیکوی کارها، از رضا و رضوان که مخصوص مؤمنین است، اما این رحمت اگرچه دامنهاش محدود است اما همیشگی است پس «الرحیم» یعنی دارنده رحمت ویژه اما همیشگی، «الرحمن» یعنی دارای رحمت گسترده اما محدود به زمان خاصی که عبارتست از دنیا قبلاً من اینجور معنا کردم به نام خدای دارای رحمت همگانی و رحمت همیشگی، حالا که به لغت مراجعه میکنم دقت میکنم در لغت به نظرم این جور میآید که رحمن را میشود به صفت بخشا یا بخشنده، ترجمه کرد. بخشندگی خدا هیچ قیدی ندارد به همه میبخشد بخشا هم به همین معنا است البته بعضیها ترجمه میکنند خدای بخشاینده، غلط نیست چون بخشائیدن هم به معنی بخشیدن میآید، اما بخشیدن یعنی چیزی را به کسی دادن که بخشائیدن هم گاهی به همین معنا استعمال میشود لکن بیشترین معنای بخشائیدن گذشت کردن است بر من ببخشای یعنی از من بگذر بنابراین بخشایش به رحیم بیشتر تناسب دارد پس ما رحمن را میتوانیم با کلمه بخشنده یا بخشا ترجمه کنیم رحیم را به معنای بخشایشگر یا بخشاینده، لذا میتوانیم بگوئیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر یا بخشای بخشایشگر.
۱۳۶۹/۱۲/۲۲
بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد
#دین #تفسیر_رهبری #رهبری
کانال #دین
@hashtagden
روح چیست❓❓
قسمت سوم📕
روح گرچه به جسم و بدن تعلق دارد بلکه جسم و بدن را تحت امر خود دارد، ولی قبل از مرگ، در حالت خواب از بدن جدا می شود و تعلق آن به بدن ضعیف و کمرنگ می گردد و با مرگ ارتباط آن با بدن به طور کامل قطع می شود و به حیات مجرد خود ادامه می دهد.
به نظر می رسد یکی از واضح ترین دلیل ها برای اثبات تجرد و استقلال روح، رؤیاهای صادق اند.
توضیح اینکه، خواب دیدن ها اقسام مختلفی دارند، برخی از آنها بازتاب حوادث و رویدادهای روزانه اند که با تأثیراتی که بر سلسله اعصاب می گذارند، هنگام خواب به نمایش در می آیند. برخی نیز بر اثر فشارهای روحی و روانی یا به هم خوردگی و خستگی مزاج حاصل می شود که از آن به خواب های پریشان و به اصطلاح قرآنی «اضغاث احلام»(3) یاد می شود. و بخشی دیگر از آن، گویای حوادث و وقایعی است که تا آن زمان رخ نداده و پس از این رخ خواهد داد و در حقیقت چنین رؤیاهایی صادق و نوعی گزارش از رویدادهای آینده است. بی تردید بسیاری از مردم تجربه این دست از خواب دیدن ها را در زندگی خود دارند و یا آن را از دیگران شنیده اند. برای برخی فراوان اتفاق افتاده است که کارهای روزانه خود را تکراری احساس می کند، پس از درنگ متوجه می شوند که آن کارها را شبِ پیش در عالم خواب دیده اند. اگر گروه اول و دوم از رؤیاها دارای توجیه مادی باشند، بی شک برای خواب های دسته سوم هیچ توجیه مادی متصور نیست، زیرا چگونه می توان برای خواب دیدن واقعه ای که هنوز اتفاق نیفتاده و سلسله اعصاب هیچ گونه تماس و ارتباطی با آن نداشته است، جهتی طبیعی در نظر گرفت؟ این گونه خواب دیدن ها، جز با استقلال و تجرد روح از بدن و ارتباط آن با عالم مثال که صورت همه حوادث گذشته و آینده بر کنار از حاکمیت زمان در آن موجود است، چه توجیه دیگری دارد؟
#دین #روح #قرآن
کانال #دین
@hashtagden
📌 #تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای 1⃣
👌موضوع: آبادانی آخرت
🎤خطبه: ۱۵۶
هدفى که امیرالمؤمنین نسبت به مردم، در دوران حکومت داشته است نکتهى بسیار مهمّ و اساسى است. بنده میخواهم اندکى روى این نکته تکیه کنم. امیرالمؤمنین فرمود: اگر از من اطاعت کنید، من شما را به بهشت میرسانم. عبارت امیرالمؤمنین در خطبهى نهجالبلاغه این است؛ میفرماید: فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُکُم اِن شاءَ اللَّهُ عَلى سَبیلِ الجَنَّة؛ فرمود اگر آنچه من میگویم، گوش کنید و عمل کنید، من شما را به بهشت خواهم رساند، انشاءاللَّه؛ وَ اِن کانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدیدَةٍ وَ مَذاقَةٍ مَریرة؛ (۱) اگرچه این کار، بسیار دشوار است، بسیار سخت است، تلخ است. این حرکت، حرکت کوچکى نیست، حرکت آسانى نیست؛ این هدف امیرالمؤمنین [است]. رساندن انسانها به بهشت، هم در زمینهى فکرى مردم، [هم] در زمینهى روحى و قلبى مردم، [هم] در حیات اجتماعى مردم، نقش مىآفریند. من از این جهت روى این تکیه میکنم که گاهى شنیده میشود کسانى در گوشهوکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راهها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفهى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند.
۱۳۹۳/۰۲/۲۳
بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام
#دین #رهبری #تفسیر_رهبری #تفسیر
کانال #دین
@hashtagden